مقدم بودن تسبیح بر حمد خداوند در تسبیحات حضرت زهرا(س)
چرا در تسبیحات حضرت زهرا(س)، حمد بر تسبیح تقدم دارد، امّا در قرآن کریم، تسبیح بر حمد تقدم دارد؟
تسبیحات حضرت زهرا(س)، در منابع مختلف شیعه و اهلسنت روایت شده که در بیشتر این منابع ذکر الحمدلله پس از ذکر سبحانالله نقل شده است. در آیاتی از قرآن که ذکر حمد و تسبیح با هم آمده، تسبیح بر حمد مقدم است. دلیل مقدم بودن تسبیح، بر حمد این دانسته شده که برای به جا آوردن یک ستایش صحیح و کامل، باید خداوند را از هرگونه محدودیت و صفات نقص، مبرا و منزه کرد و با ذکر تسبیح قبل از حمد الهی، اینگونه ستایش محقق میشود. در برخی روایتها از تسبیحات حضرت زهرا نیز ذکر حمد بر ذکر تسبیح مقدم است و این مقدم بودن اشکالی ندارد و میتوان قبل از تسبیح خداوند را ستایش کرد.
مفهومشناسی
آیاتی از قرآن کریم که در آن حمد و تسبیح با هم آمدهاند، ابتدا واژه تسبیح به کار رفتهاست سپس حمد، به دلیل آنکه ابتدا خداوند را از توصیفاتِ محدود، معدود و معیوب خود منزه میدانیم. سپس، حمد او را مینماییم. در تسبیحات حضرت زهرا(س) هم، در بیشتر روایات، تسبیح مقدم بر حمد خداوند است ولی در برخی روایات حمد بر تسبیح مقدم شده است.
تعریف و تفاوت حمد و تسبیح
حمد در لغت، ضد مذمت[۱] و به معنی ستایش و ثنا بر اساس فضیلت و معرفت برای خداوند است.[۲]
تسبیح به معنای منزه دانستن خداوند از هر صفتی است که سزاوار آن نمیباشد.[۳]
هرگاه خداوند از این نظر ستایش شود که او دارای صفات کمال، جمال و مبدأ کارهای نیک و سودمند است، این نوع ستایش را «حمد» میگویند؛ ولی اگر ذات او را از هر نوع عیب و نقص پیراسته بدانیم و پیراستگی او را ابراز کنیم، آنرا «تسبیح» میگویند.
و به عبارت دیگر: «حمدِ» خداوند، توصیف اوست در برابر کمال (صفات ثبوتی و اعمال نیک)، خواه این کمال جزء ذات او باشد مانند علم و قدرت، یا از افعال او به شمار رود، مانند رازقیت. در حالی که تسبیح خداوند، تنزیه اوست از عیوب و نقایص (صفات سلبی).
حمد و تسبیح، هر یک تنها اشاره به یک جنبه از صفات الهی دارند. از این رو در بسیاری از آیات قرآنی این دو را با هم هستند. در بیان لزوم این همراهی گفتهاند: انسان هیچگاه نمیتواند کمالات الهی را به درستی بشناسد و انسانِ محدود هرگز نمیتواند نامحدود را درک کند. به همین سبب خوب است بعد از هر حمدی، تسبیح الهی هم گفته شود، تا تذکری باشد بر این که ماهیت صفات خدا از شناخت ما برتر است و او منزه از آن است که ما صفات او را بشناسیم.
دلیل مقدم بودن تسبیح بر حمد، در قرآن
واژه حمد در هیچیک از آیات قرآن بر تسبیح مقدم نشده است بلکه واژه تسبیح است که بر حمد، مقدم شدهاست؛ مانند سوره بقره، آیه ۳۰، سوره یونس آیه ۱۰، سوره سجده آیه ۱۵، سوره فرقان آیه ۵۸ و ….[۴]
در جواب از اینکه چرا خداوند تسبیح و تنزیه خود را مقدم بر حمد بیان کرده است، علامه طباطبائی نویسنده تفسیر المیزان، نوشته است: مخلوق خدا به هر وضعی او را بستاید به همان مقدار به او و صفاتش احاطه یافته است و او را محدود به حدود آن صفات دانسته، و اندازهگیری کرده است. حال آنکه خداوند، محدود به هیچ حدی نیست، نه خودش و نه صفات و اسمائش و نه جمال و کمال افعالش، چرا که «لا یُحیطُونَ بِعِلمهِ؛ احاطه علمی به او ندارند.
بنابر این، ستایش صحیح و بی اشکال خداوند اینست که قبل از حمد، او را از محدودیت و اندازهگیری، منزه و پاک بدانیم.[۵]
از دیدگاه قرآن مجید، تسبیح و تنزیه به عنوان اصل مطرح شده و در پی آن مسأله حمد و ستایش آمدهاست. آیات قرآن همگی دلالت بر این معنا دارند که مخلوقات به جهت محدودیت وجودیشان نمیتوانند حمد و ستایش خداوند را آنگونه که هست به جای آورند، به همین جهت خداوند خود را از حمد حامدان منزه داشته، بدین صورت که حمد را همراه با تسبیح آورده است.
پیش آمدن حمد در تسبیحات حضرت زهرا
دلیل مقدم شدن حمد در تسبیحات حضرت زهرا(س) اینست که:
- این ذکری است که رسول اکرم(ص) به آن حضرت آموزش دادند و ماجرای آن در منابع روایی شیعه و سنی ذکر شده است.[۶]
- در زمینه ترتیب ذکرها در تسبیحات حضرت زهرا، روایات مختلفی وجود دارد، در برخی حمد مقدم بر تسبیح شده است و در برخی دیگر تسبیح، مقدم است. آنچه که قطعی است؛ ایناست که در بیشتر این روایات تسبیح مقدم بر حمد است. از این نظر که حمد مقدم باشد اشکالی در تسبیحات وجود ندارد، زیرا شخص اول حمد خدا را میکند، سپس خداوند را از این حمد خود منزه میداند.
مطالعه بیشتر
- فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر(ص)، رحمانی همدانی.
- دانش نامه فاطمی، پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی، زیر نظر علی اکبر رشاد.
منابع
- ↑ فراهیدی، خلیل، کتاب العین، قم، هجرت، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۸۸؛ ابنمنظور، محمد، لسان العرب، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۱۵۶.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، دمشق، دارالعلم، ۱۴۱۲ ق، ص۲۵۶.
- ↑ لسان العرب، پیشین، ج۲، ص۴۷۰. کتاب العین، پیشین، ج۳، ص۱۵۱.
- ↑ سوره تغابن: ۱؛ سوره حجر: ۹۸؛ سوره طه: ۱۳۰؛ سوره زمر: ۷۵؛ سوره غافر: ۷ و ۵۵؛ سوره شوری: ۵؛ سوره ق: ۳۹؛ سوره طور: ۴۸؛ سوره نصر: ۳؛ سوره رعد: ۱۳.
- ↑ طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدنی، قم: جامعه مدرسین، ۱۳۷۴ ش، ج۱، ص۳۳ و جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، قم، اسراء، ذیل آیهٔ دوم سورهٔ حمد.
- ↑ رک: علل الشرایع، ج۲، ص۳۶۶. کنزل العمال، ج۱۵، ص۴۹۶. مسند احمد، ج۱، ص۱۷۴، ۲۰۶،۲۶۰، ۲۸۷ و ۳۰۵.