مفهوم ظن و گمان به خدا در دعای کمیل
امام علی(ع) در دعای کمیل میفرماید «ما ذٰلِكَ الظَّنُ بِكَ؛ ای خدا چنین گمانی بر تو نیست» و قبل از این اشاره دارد به فرد مسلمان گناهکار و میگوید «چنین گمانی بر تو نیست که او را در آتش جهنم بیندازی» منظور از این سخن چیست؟
ظن در دعای کمیل در دوجا بیان شده و مراد از ظن را میتوان به دوگونه تعبیر نمود، یکی به معنای شک و دیگری علم با تدبر و تحقیق است. در دعای کمیل ظن را باید با توجه به سایر متنهای موجود در دعا مشاهده و بررسی کرد. این اشاره به ظن به معنای این است که با توجه به امید به فضل و رحمت الهی یقین به بخشیده شدن بندگان در صورت توبه کردن دارد.
جایگاه دعای کمیل
دعای کمیل راز و نیازی است عاشقانه با خدای بیهمتا که میتوان معارف بالایی را از آن بیرون آورد و زندگی را با راهکارهایی که در این دعا ارائه شده، به کمال و سعادت رسانید. راهکارهایی چون نزول برکات الهی، رمز پیروزی در دنیا و آخرت، آرامش روحی و … میتوانند یک زندگی ایدهآل و جامعهای دینی بسازند هرچند به صرف خواندن دعای کمیل این امور به دست نیامده، بلکه باید در آن تدبر نمود، پیامهای آن را گرفت و در زندگی جاری ساخت.
یکی از معارف ارزشمند که در این دعا آمده است امیدواری به رحمت الهی است که نباید با کوتاهیهای زندگی از رحمت و فضل خداوند ناامید شد و باید یقین پیدا کرد که رحمت خدا وسیعتر از آن است که بندگان با اخلاص را بر اثر کوتاهیهای کوچک به حال خود رها سازد و توبه را نپذیرد.
معنای ظن
در دعای کمیل در دو جا چنین میگوید: خدایا یقین من به تو این نیست: «ما ذٰلِكَ الظَّنُ بِكَ» و «مَا هَكَذَا الظَّنُّ بِكَ» در مرحله اول باید دید ظن به چه معنا است.
ظن در لغت گاهی به معنی گمان و شک آمده و گاهی به معنی علمی که هیچ شک و شبههای در آن نباشد و گاهی نیز تفاوت آن با علم در این است که علم آشکار است ولی ظن، یقینی است که بعد از تدبر و تعقل به دست آید.[۱]
در قرآن نیز ظن گاهی به گمان و پندار و برداشت شخصی اشاره دارد که اینگونه ظن، باطل، گناه، بیفایده دانسته شده است.[۲] گاهی نیز ظن به معنای علم و یقین به کار رفته که مؤمنان و مخلصان درگاه الهی به این یقین میرسند و اینکه خداوند به اینگونه یقینها علم گفته، به این دلیل است که چنین یقینهایی بعد از تدبر و تفکر و تعقل بدست میآید.[۳]
انسان و گناه و توبه
برای توضیح بیشتر باید به جمله قبل از بیان ظن در دعای کمیل توجه نمود که امام علی(ع) در قسمتی میفرماید:
«سید من! مولای من؛ آیا صورتهایی که برای سجده بر تو خود را به خاک انداختهاند وارد آتش میکنی؟ آیا زبانهایی که از روی صداقت شهادت به یگانگی تو دادهاند، و تو را سپاس گفتهاند میخواهی عذاب کنی و قلبهایی که به اهلیت تو اعتراف کردهاند و ضمایر (و جانهایی) که با علم به حقانیت تو خاشع گردیدهاند و جوارحی که در اطاعت تو تلاش کردهاند و به استغفار تو اشاره کردهاند را (عذاب میکنی).»
بعد از این بیان میکند «مَا هَكَذَا الظَّنُّ بِكَ؛ نه خدایا، هرگز چنین اعتقادی ندارم و بلکه یقینم این است که تو اینها را عذاب نخواهی کرد.» و علتش را چنین میگوید: «وَ لَا أُخْبِرْنا بِفَضْلِكَ عَنْكَ؛ به خاطر آنچه از فضل تو به ما خبر دادهاند به چنین یقینی رسیدهام.» بنابر این امام میخواهد برساند که خداوندی که ضعف ما را میداند و حیلههای شیطانی و نفسانی در دنیا را هم میداند، ممکن نیست توبه این شخص را نپذیرد و با آن همه عبادتها، باز به خاطر کوتاهیهای کوچک عذاب کند و این نه این که خداوند چنین حقی نداشته باشد، بلکه چون فضل خداوند بیشتر از این است که توبه بنده را نپذیرد. البته بدون توبه را حضرت نمیگوید چون قبل از جمله «مَا هَكَذَا الظَّنُّ بِكَ» میفرماید اعضا و جوارحی که از تو طلب مغفرت دارند «وَ أَشارَتْ بِاسْتِغْفارِكَ مُذْعِنَةً».
امام علی(ع) در جای دیگر دعای کمیل عرضه میدارد «ما ذٰلِكَ الظَّنُ بِكَ؛ خدایا یقین من به تو این نیست» دلایل این یقین به فضل و احسان الهی را چنین بیان میکند: «ای سرپرست مؤمنان؛ ای غایت آرزوهای عارفان! ای فریادرس فریادخواهان! ای دوست دلهای صادق و ای خدای جهانیان! آیا من بپذیرم که تو صدای بندهات را در آتش به خاطر جرمش بشنوی که با امیدواری تو را صدا میزند و امید به رحمت تو دارد و با زبان اهل توحید تو را ندا میکند و به پروردگاری تو متوسل شده است؟ خدایا بندهات چگونه در عذاب بماند در حالی که امید حلم تو را داشت؟ یا چگونه آتش را تحمل کند در حالی که امیدوار به فضل و رحمت توست …» تا به این فراز میرسد: «هَيْهاتَ ما ذٰلِكَ الظَّنُ بِكَ؛ خدا یقین من به تو غیر این است؛» یعنی من یقین دارم، تو کسی را که امیدوار به بخشش، فضل، رحمت، عفو و حلم تو بود و از روی صداقت چنین امیدی را داشت، عذاب نمیکنی.
سپس میفرماید: «خدایا آنچه من از فضل تو میشناسم، این نیست. و آنچه تو با یکتا پرستان میکنی، این نیست.» علت این که ظن به یقین معنا شده است ادامه مناجات آن حضرت در دعای کمیل است که پس از جمله «هَيْهاتَ ما ذٰلِكَ الظَّنُ بِكَ» میگوید: من با یقین قاطع میدانم «فَبِالْيَقِينِ أَقْطَعُ» اگر حکمت تو این نبود که بندهات را به خاطر انکار تو و عناد کردنشان در آتش عذاب کنی، البته به آتش فرمان میدادی تا سرد و سلامت باشد و هیچکس را در آن، جا نمیدادی.
این یعنی امام گنهکاری را که توبه کند، اهل بهشت میداند و یقینش این است که خداوند فقط کسانی را به جهنم میبرد که خدا را انکار کنند و با او دشمنی کنند وگرنه موحدانی که گاهی بر اثر ضعف دچار لغزش شدهاند و پشیمان گشته و توبه کنند، به طور قطع خواهد بخشید. چرا که خداوند بخشنده، مهربان، اهل فضل و کرم و رحمت، حلیم و دوستدار بندگان توبه کننده است و از این استفاده میشود که بندگان شایسته همواره دو چیز را باید مد نظر قرار میدهند:
- امید به رحمت وسیع خداوند؛
- توبه و طلب مغفرت از درگاه خداوند.