معنای خشیت در قرآن
واژهٔ خشیّت به چه معناست؟
خشیت در قرآن به معنای ترس آمده است و در بعضی آیات وصف مؤمنان و متقین است که از خداوند خشیت دارند. خشیت یکی از ویژگیهای مهم مؤمنان و از اوصاف عالمان در قرآن است. کسانی میتوانند از قرآن پند بگیرند و انذار پروردگار بر آنان اثر داشته باشد که خشیت از خداوند در آنها وجود داشته باشد.
معنای خشیت
واژهٔ «خشیّت» که ریشه آن از «خشی» است به ترسو و بیمناک، معنا شده است.[۱] این واژه هشت بار و مشتقات آن ۴۸ بار در قرآن کریم تکرار شده است.
خشیت در قرآن کریم به معنای ترس و بیمی است که با تعظیم و بزرگداشت چیزی همراه است. و بیشتر این حالت از راه علم و آگاهی نسبت به چیزی که از آن خشیّت و بیم هست، حاصل میشود.
خشیت از خداوند
آیات زیادی در قرآن وجود دارد که خاشئین را مدح کرده است و برای آنان ارج و قرب عظیمی قائل است.
ویژگی عالمان
قرآن، خشیت از خداوند را ویژگی عالمان میداند: ﴿إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء؛ از بندگان خدا تنها دانایانند که از او میترسند.﴾(فاطر:۲۸) تنها، عالمان از خدا میترسند، علم خشیّت آور است؛ یعنی هر که علم دارد، خشیّت دارد و از آن سو در ادعیه تصریح شده است که هر کس خشیّت ندارد. عالم نیست.[۲] یکی از شرایط خوف و خشیّت، معرفت و شناخت خداوند است و علم و آگاهی به صفات و افعال او است.
هر کس عالمتر و آگاه تر به خدا و صفات و افعالش باشد. ترسش بیشتر است. پیامبر(ص) فرمود: من ترسانتر و خائفتر و پرهیزگارترین شما هستم.[۳] از امام صادق(ع) نقل نمودهاند که منظور از علماء آن دانشمندی است که افعالش گواه گفتارش باشد و آن کسی که کردار او با گفتارش تطبیق نکند، عالم نیست و در جای دیگر آمده است که: داناترین شما آن کسی است که خوف و ترسش از خدا از همه بیشتر باشد.[۴]
متقین
خشیت از ویژگیهای متقین در قرآن است: ﴿الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ؛ [متقین] کسانی که از پروردگارشان در نهان میترسند…﴾(انبیاء:۴۹) ایزوتسو، اسلامشناس ژاپنی در بررسی خود در باب کاربردهای واژه خشیت، مخصوصآ در این آیه به این نتیجه رسیده که این واژه دقیقآ مترادف تقوا بهکار رفته است.[۵]
باب ورود در میدان تقوی هم، خشیّت است و خشیّت موجب تعظیم خداوند میباشد، اخلاص در طاعت از اوامر خداوند میباشد و ترس و احتیاط و توقف از محرمات میباشد، و دلیل آن هم علم میباشد. امام صادق(ع) فرمود: خوشا به حال بندهای که برای خداوند، با نفس خود مبارزه میکند و با هواهای آن مقاومت نماید، هر کس لشکریان هوی را شکست داد، به رضایت خداوند میرسد و با نفس اماره مبارزه میکند و خضوع و خشوع را با وی نزدیک سازد به رستگاری خواهد رسید.[۶]
کسانی میتوانند از انذار خداوند بهره بگیرند و از قرآن تابعیت کنند که در خلوت خود از خداوند خشیت داشته باشند: ﴿إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَخَشِیَ الرَّحْمٰنَ بِالْغَیْبِ؛ تنها، تو کسی را بیم میدهی که از قرآن پیروی کند و از خدای رحمان در نهان بترسد.﴾(یس:۱۱)
برخی از اهل کتاب هم هستند که بخدا ایمان دارند و از خداوند خشیت دارند.[۷]
مؤمنین و بهترین مخلوقات خدا
در سوره بینه آمده است که کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند، بهترین مخلوقند: ﴿هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ؛ بهترین مخلوقات هستند﴾(بینه:۷) خداوند پاداش آنها را میدهد و اینان همان کسانی هستند از خداوند میترسند و خداوند از آنان رضایت دارد و آنها هم از خداوند راضی هستند: ﴿لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ؛ این [پاداش] برای کسی است که از پروردگارش بترسد.﴾(بینه:۸) مؤمنان در نمازشان خاشع هستند.[۸]
خشیت در مقابل تکبر است. تکبر، صفت و خصلت مقابل خشیت است لذا در قصصِ راجع به موسی و فرعون، موسی فرعون را به خشیت ورزیدن دعوت میکند[۹] و حتی خدا به موسی و برادرش هارون فرمان میدهد که با فرعون به نرمی سخن بگویند شاید وی تذکار پذیرد یا خشیت پیشه کند.[۱۰][۱۱]
تفاوت خوف و خشیت
گرچه لفظ خوف و خشیّت به یک معناست؛ ولی لغویین بین این دو فرق میگذارند. به این ترتیب که ریشه و منشأ این دو از هم جداست، چون ریشهٔ خوف احساس ناراحتی از چیزی که ناپسند است و ترس از عقاب و عذابی که ارتکاب گناه یا ترک واجبات به دنبال دارد و چون احتمال میدهد که در واجبات خلل و کوتاهی رخ داده باشد یا احیاناً معصیت و گناهی انجام داده باشد، انتظار عذاب دارد و احتمال کیفر میدهد و این حالت را اکثر مردم میتوانند داشته باشند، امّا خشیّت، حق و ترس از محرومیت و محجوب شدن از مقام قرب الهی به دست میآید نه احتمال عذاب و کیفر، و این چنین حالتی منحصر است به آن بندگان پاکی که اطلاع و آگاهی کامل بر عصمت و جلال و کبریائی او داشته و لذت قرب به حق را درک نموده باشد.[۱۲]
در نتیجه خشیّت و خدا ترسی، از عناصر ارزشمند روحی است که در ارتباط انسان با جلال و جبروت الهی ظهور مییابد: ﴿مَنْ خَشِیَ الرَّحْمَن بِالْغَیْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِیبٍ؛ آن کس که از خدای مهربان در باطن ترسید و با قلب خاشع و نالان به درگاه او بازآمد.﴾(ق:۳۳) هر کس از خشیّت الهی از دیدگانش اشک ریزد و هر قطرهای که از دیده او بچکد، هموزن کوه احد ثواب در میزان عملش بنهند و نیز هر قطرهای، او را در بهشت چشمهای دهند که در کنارش شهرها و قصرهائی باشد که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر دل هیچ بندهای خطور نکرده باشد.[۱۳]
ترس
خشیت در جاهایی از قرآن معنای غیر دینی دارد و به معنای لغوی ترسیدن است[۱۴]و بار دینی ندارد: ﴿قَالَ یَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَلَا بِرَأْسِی إِنِّی خَشِیتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی؛ (هارون) گفت: ای برادر «بر من قهر و عتاب مکن» سرو ریش من مگیر، ترسیدم بگویی تو میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی﴾(طه:۹۴) در سوره حشر آمده است اگر قرآن بر کوه نازل میشد، آن خاشع میگشت: ﴿لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ ۚ؛ اگر اين قرآن را بر كوه نازل مىكرديم، از خوف خدا آن را ترسيده و شكاف خورده مىديدى﴾(حشر:۲۱) در قیامت چشمان کفار خاشع میشود.[۱۵] خودشان[۱۶] و چهره آنها.[۱۷] در آیه ۳۱ سوره اسراء آمده است که از ترس، فرزندان خود را نکشید.
خاشع به معنای دیگری هم آمده است. در سوره معراج، خاشع صفت برای الارض آمده که معنای خشکی و فسرده است.[۱۸]
مطالعه بیشتر
۱ـ احتجاج، ترجمه جعفری، بهرداد جعفری، انتشارات اسلامیه، تهران، ۱۳۸۱، اول، ص۴۹۶.
۲ـ ارشاد القلوب، سید هدایت الله مسترحمی، انتشارات مصطفوی، تهران، ۱۳۴۹، سوم، ج۲، ص۵۴.
۳ـ آداب سفر در فرهنگ نیایش، عبدالعلی محمدی شاهرودی، نشر آفاق، تهران، ۱۳۸۱ش، اول، ص۳۰۷.
منابع
- ↑ فرهنگ ابجدی عربی فارسی، مهیار، رضا، بی نا، بی جا، بی تا، ج۱، ص۲۱۶.
- ↑ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، ۱۴۱۱ق، ص۴۷۲، دعای روز چهارشنبه.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ترجمه موسوی همدانی، تهران، کتابخانه مسجد ولیعصر، چاپ اوّل، بی تا، ج۱، ص۳۵۰، باب ۵۹.
- ↑ همان.
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص ۷۰۸۶
- ↑ ایمان و کفر، ترجمه الایمان و الکفر، مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، عطاردی، عزیز الله، تهران، انتشارات عطارد، چاپ اول، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۴.
- ↑ آیه ۱۹۹ سوره آل عمران
- ↑ آیه ۲ سوره مؤمنون
- ↑ آیه ۱۹ سوره نازعات
- ↑ آیه ۴۴ سوره طه
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص ۷۰۸۶
- ↑ همان، ص۳۶۸.
- ↑ شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ترجمه غفاری، تهران، کتابفروشی صدوق، چاپ اول، بی تا، ج۱، ص۶۸۰.
- ↑ آیه ۲۵ سوره نساء. آیه ۲۴ سوره توبه. آیه ۸۰ سوره کهف
- ↑ آیه ۴۴ سوره معارج. آیه ۴۳ سوره قلم. آیه ۹ سوره نازعات
- ↑ آیه ۴۵ سوره شوری
- ↑ آیه ۲ سوره غاشیه
- ↑ آیه ۳۹ سوره فصلت