امیرالمؤمنین
چرا برای حضرت علی(ع) لقب امیرالمؤمنین به کار میرود؟
امیرالمؤمنین از لقبهای امام علی(ع) است که از سوی پیامبر(ص) به وی داده شد. بر اساس روایات، این لقب از القاب اختصاصی علی(ع) است. در روایات گفته شده تنها او شایسته این لقب است و فرد دیگری را نمیتوان به این عنوان خطاب قرار داد.
اطلاق امیرالمؤمنین به امام علی(ع) از سوی پیامبر(ص)
پیامبر(ص) در موارد متعدد امام علی(ع) را امیرالمؤمنین خوانده است:
- ابنعباس میگوید پیامبر در حالی که دست امیرالمؤمنین(ع) را گرفته بود فرمودند: این اول کسی است که به من ایمان آورده و اول کسی است که با من مصافحه خواهد کرد. او در قیامت امیر و پیشوای مؤمنان و صدیق اکبر است.[۱]
- اولینبار که حضرت رسول(ص)، علی(ع) را به آغوش گرفت. علی(ع) به رسول اکرم(ص) گفت: «السلام علیک یا رسولالله» و سپس شروع به خواندن آیات سوره مؤمنون کرد. پیامبر اسلام(ص) فرمودند: «یا علی، مؤمنان یاد شده در این سوره به تو رستگار میشوند … و تو راهبر و امیر آنان هستی».[۲]
اختصاص لقب امیرالمؤمنین به امام علی(ع)
در روایات لقب امیرالمؤمنین مختص امام علی(ع) دانسته شده است. روایت است که شخصی به محضر امام صادق(ع) شرفیاب شد و امام را با عنوان «السلام علیک یا امیرالمؤمنین» خطاب کرد. امام(ع) با ناراحتی از جا برخاستند و به شدت فرد را مخاطب قرار داده و فرمودند: ساکت باش! این عنوان مختص علی بن ابی طالب(ع) است و خدا او را به این عنوان نامگذاری کرده است؛ و اگر کس دیگری خود را به این نام بنامد از دایره تعهد به احکام الهی خارج شده است.[۳]
در روایت دیگری آمده است که شخصی از انصار نقل کرده که من و اشعث بن قیس و جریر جبلی از کوفه خارج شدیم تا این که به پشت کوفه رسیدیم. آهویی از جلوی ما گذشت. اشعث و جریر برای طعنه بر علی(ع)، آهو را چنین خطاب کردند: «السلام علیک یا امیرالمؤمنین». راوی میگوید من این مطلب را به امام علی(ع) عرض کردم. امام گفت بدان که امامِ ایشان در قیامت همان آهو خواهد بود. چنانکه از جانب خدا شنیده خواهد شد که میگوید: آنها را با آنچه دوستشان داشتند همراه و همنشین خواهیم کرد.[۴]
منابع
- ↑ ابنحجر عسقلانی، لسان المیزان، بیروت، نشر دارالفکر، ۱۴۰۸ ق، ج۱، ص۳۶۹.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۵، ص۳۵، ح۳۷، بیروت، مؤسسه الوفا، ۱۴۰۳ق
- ↑ محمد بن مسعودی، تفسیر عیاشی، بیروت، نشر مؤسسه الاعلمی المطبوعات، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۳۰۲، حدیث۲۷۳.
- ↑ الحسینی البحرانی، سید هاشم، تفسیر برهان، قم، انتشارات الکتب العلمیه، ج۲، ص۱۷۳.