اجساد پیامبران و امامان پس از مرگ
آیا سالم ماندن اجساد پیامبران و امامان در روایات مورد اشاره قرار گرفته است؟
در میان منابع اسلامی، دو دسته از روایات وجود دارد که گروهی به نوعی حیات برای پیامبران و امامان پس از مرگشان اشاره داشته و معتقدند که اجساد آنان بدون تغییر و با نوعی حیات در قبر، حاضر است. در مقابل دسته دیگری از روایات، خبر از عروج و انتقال اجساد به آسمان دارند. هر دو دسته از روایات، موافقان و مخالفانی دارد.
در روایات
منابع شیعه و سنی، روایتهای مختلفی را در زمینه اجساد پیامبران، اوصیا و امامان بعد از مرگشان گزارش کردهاند. بهطور کلی، دو نوع روایت در این موضوع وارد شده است. برخی از روایات به مسئله سلامت اجساد و ارتباط روح پس از مرگ با این اجساد سخن گفتهاند. در مقابل دستهای از روایات، به عروج اجساد به آسمان اشاره دارند.
دسته اول
این روایات دلالت میکنند که انبیا و اولیای معصوم الهی حتی پس از وفات و رحلت، اجسادشان دچار پوسیدگی و از هم گسیختگی نشده و دارای نوعی حیات هستند و هرگز رابطه ارواحشان با اجساد مطهره آنان قطع نمیشود. برخی از این روایات، صراحتاً امام و پیامبر را زنده ولی در گور توصیف میکنند که البته نوعی خاص از حیات را خواهند داشت.
در اینباره از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمودند: «الانبیاء صلوات الله علیهم أحیاء فی قبورهم یصلّون؛ پیامبران الهی که درود خدا بر آنان باد در قبرهایشان زندهاند و نماز میخوانند».[۱] و نیز از آن حضرت نقل شده که فرمود: «انّ الله حرّم علی الارض ان تأکل اجساد الانبیاء؛ خداوند بر زمین حرام گردانیده که اجساد پیامبران را بخورد»[۲]و «ان الانبیاء احیاء فی قبورهم؛ پیامبران در قبرهایشان زندهاند».[۳] و نیز از رسول خدا(ص) نقل شده که آن حضرت فرمود: «مررت بموسی لیلة اسری بی عند الکئیب الاحمر و هو قائم یصلّی فی قبره؛ شب معراج هنگامیکه از کئیب احمر (جایی که موسی(ع) در آنجا دفن شدهاست) میگذشتم موسی(ع) را در حالیکه در قبرش نماز میخواند دیدم.»[۴]
در کتاب شریف اصول کافی در باب نهی از سر کشیدن بر قبر مطهر پیامبر اسلام(ص)، از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: «من برای احدی از شما دوست ندارم که بالای آن دیوار مسجد که مشرف به قبر شریف است بر آید و او را تأمین نمیکنم که چیزی ببیند که کور شود يا ببيند که پیغمبر ایستاده نماز میخواند».[۵]
دسته دوم
روایاتی در منابع اسلامی گزارش شدهاند که دلالت دارند بر عروج و انتقال اجساد انبیا و امامان معصوم(ع) بعد از مرگ به سمت آسمانها. این روایات تأیید میکنند که اجساد از قبرهایشان به آسمان انتقال یافته و در آنجا در پیشگاه پروردگارشان متنعم میگردند. در روایتی آمده است که:«ان الانبیاء خاصّة و الائمة(ع) من بعدهم ینقلون باجسادهم و ارواحهم من الارض الی السماء فیتنعّمون فی اجسادهم التي کانوا فیها، عند مقامهم فی الدنیا؛ پیامبران و امامان بعد از آنان، اجساد و ارواح مطهرّشان از زمین به سوی آسمان منتقل شده، سپس در همان اجسادی که در دنیا داشتند، متنعّم میگردند».[۶]
در حدیثی دیگر آمدهاست: «انبیا و ائمه بعد از آنان اجساد و دیدار ارواح با اهل دنیارواحشان از زمین به آسمان منتقل گردیده و در اجسادی که در دنیا، با آن زندگی میکردند متنعّم میگردند و این ویژگی مخصوص حجج الهی میباشد نه دیگر مردم»[۷] و در برخی از روایات از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمود: «أنا اکرم علی ربّي ان یترکنی فی قبری بعد ثلاث؛ من بر پروردگارم گرامیتر از آن هستم که مرا بعد از سه روز در قبرم رها نماید.».[۸] و به همین مضمون روایاتی درباره ائمه اطهار(ع) از امامان معصوم(ع) نقل شده است. و در برخی از روایات از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمود: «الانبیاء لا یترکون فی قبورهم بعد اربعین لیلة، لکنّهم یصلّون بین یدی الله تعالی حتی ینفخ فی الصور»[۹]
دیدگاه علما
هر دو دسته روایات مورد توجه علما قرار گرفته و بر صحت یا رد آن، نظرات و استدلالهایی مطرح شده است. در اینباره، شیخ محمود بن فتحالله حسینی رسالهای به نام «رساله آبدان الانبیاء(ع) فی قبورهم» تألیف کرده است که در آن، مسئله انتقال اجساد از قبر به آسمان را بهطور کلی رد کرده و به روایات مورد اشاره به این دیدگاه، پاسخ دادهاست.[۱۰] در مقابل برخی از علمای دیگر همچون شیخ مفید، بر اساس دسته دوم این روایات، نظر دادهاند.[نیازمند منبع]
منابع
- ↑ کورانی، علی، العقاید الاسلامیه، مرکز المصطفی، ج ۴، ص ۴۰۰.
- ↑ همان.
- ↑ شوکانی، محمد بن علی، نیل الاوطار، ج ۳، ص ۳۰۵، دار الجلیل.
- ↑ همان.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۳، ص ۳۰۱.
- ↑ . مفید، محمد بن محمد، تصحیح الاعتقاد، ص ۹۱، انتشارات کنگره جهانی شیخ مفید قم، ۱۴۱۳ هجری قمری.
- ↑ . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۸، ص ۴۵.
- ↑ . عسقلانی، ابن حجر، تلخیص الحبیر، ج ۵، ص ۱۹۸، دار الفکر.
- ↑ . شربینی خطیب، محمد، مغنی المحتاج، ج۱، ص ۳۴۷، دار احیاء التراث العربی.
- ↑ . تهرانی، آقا بزرگ، الذریعه، ج ۱۵، ص ۲۳۸.