علم در روایت طلب العلم فریضه
منظور از «علم» در روایت «طَلَبُ العِلمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ» چیست؟ آیا علم رایج دانشگاهی مصادیق آن است؟
طلب علم به عنوان فریضه که در روایات بسیاری به آن اشاره شده، به معنایی واجب بودن یادگیری علم تعبیر شده است. این واجب بودن یادگیری علم مخصوص علوم دینی و حوزوی نیست و علوم دانشگاهی را نیز شامل میشود. روایات زیادی به علومی چون ریاضیات و هندسه و نجوم و پزشکی و همچنین علوم مرتبط با زبان و یادگیری فنون و صنعت اشاره دارند.
منظور از فریضه
فریضه به معنای واجب ذکر شده است. برای لفظ واجب در «علم اصول» تقسیماتی ذکر شده، از جمله، تقسیم واجبات به کفائی و عینی. واجب عینی، آن است که از شخص خاص یا تک تک افراد خواسته شده مانند حج، یا نماز و روزه و واجب کفایی، آن است که از مجموع جامعه خواسته شده، ولی اگر یک شخص یا عدهای اقدام به انجام آن نمود، از دیگران ساقط میشود، مانند آماده کردن شخص میت برای خاکسپاری، فراگیری بعضی علوم مانند پزشکی و …[۱] مشمول این تقسیم هستند؛ بنابراین گاهی واجب، عینی است و گاه کفائی.
اهمیت دانش و دانشمندان در اسلام
از مهمترین دعوت انبیاء به خصوص پیامبر(ص)، دعوت به فراگیری علم و دانش و جهل گریزی بوده است، در قرآن اهمیت علم و عالمان بیان شده و در روایات اسلامی تعبیراتی دیده میشود که در اهمیت علم و دانش تصویری رسا و گویا را بیان میکنند. پیامبر(ص) فرمود: «لا خیرَ فی تعَیُّشٍ الّا لرجلیْن عالِمٍ مطاعِ، او مُستَمَعِ داعٍ؛ زندگی جز برای دو کس خیر ندارد، دانشمندی که نظرات او اجرا گردد، و دانش طلبانی که گوش به سخنان دانشمندی دهد.»[۲]
از نظر اسلام علم نه محدودیت سنی و زمانی دارد و نه محدودیت مکانی. پیامبر(ص) فرمود: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّينِ؛ به دنبال دانش، حتی تا چین هم بروید.»[۳] همچنین طلب علم از نظر استاد و صاحب دانش نیز محدودیت ندارد و حتی دستور داده شده که دانش را اگر نزد بدترین افراد (حتی منافق) یافتید آن را فراگیرید، چنانکه امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «حکمت را هرکجا که باشید فراگیرید، گاهی حکمت در سینه منافق است و بیتابی کند تا بیرون آمده و با همدمانش در سینه مؤمن آرام گیرد».[۴] در جای دیگر فرمود: «الْحِكْمَةُ ضالَّةُ المُؤْمِنِ، فخُذِ الحِكْمَةَ و لَو مِن أهلِ النِّفاقِ؛ حکمت گمشده مؤمن است، حکمت را فراگیرید هر چند از منافقان باشد.»[۵]
نوع علم سفارش شده در اسلام
هر علمی که برای بشریت مفید باشد و به نوعی در مصالح دینی و دنیوی او نقش داشته باشد، از نظر اسلام فراگرفتن آن لازم شمرده شده است. البته باید توجه داشت که در اسلام دانشها مراتبی دارند. ممکن است فراگیری بعضی از دانشها لازم، و برخی لازمتر باشد. نوعی از علوم بر همه افراد جامعه لازم و واجب باشد و به اصطلاح «واجب عینی» است و نوع دیگر به صورت واجب کفائی و وجود گروهی به عنوان کارشناسان و متخصص در آن علم در جامعه باعث ساقط شدن وجوب و لزوم از دیگران شود.
سند شناسی و بررسی محتوایی روایت
حدیث «طَلَبُ العِلمِ ...» در منابع مختلف[۶] و به صورتهای گوناگون نقل شده است؛ آنچه از قرائن موجود در متن روایت مذکور و روایات دیگر استفاده میشود، این است که کلمه «العلم» در حدیث، اختصاص به علوم رایج حوزوی و علوم دینی ندارد، بلکه بسیاری از علوم دانشگاهی را که برای جامعه و بشریت مفید است در برمیگیرد. برای اثبات مدعای فوق به برخی شواهد اشاره میکنیم.
- در نقلی که از پیامبر(ص) رسیده است، میفرماید: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّينِ فَإِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِم؛ به دنبال دانش حتی به چین بروید؛ زیرا فراگیری دانش بر هر مسلمانی واجب و لازم است.»[۷] در ابتدای حدیث دستور داده که برای فراگیری علم به چین هم که شده سفر کنید، هر چند چین به عنوان مثال است اما این نکته را میرساند که مراد از علم، علوم رایج حوزوی نیست بلکه علوم دیگر بیشتر به ذهن میآید، چون در چین و امثال آن بیشتر علوم غیردینی مطرح بوده تا علوم دینی.
- در آیاتی از قرآن و برخی روایات، به علم خاصی سفارش شده که نشان دهنده عمومیت و فراگیر بودن علم در اسلام است.
علم سودبخش
امام کاظم(ع) نقل میکنند که روزی پیامبر(ص) وارد مسجد شد، دید جماعتی گرد مردی جمع شدهاند، حضرت فرمود: چه خبر است و این مرد کیست؟ گفتند علامهای است. فرمود: علامه یعنی چه؟ گفتند داناترین انسان است نسبت به نسَب عرب و حوادث دوران جاهلیت و اشعار آن دوران. حضرت فرمود: این علم سودی ندارد و ندانستن آن زیان نمیرساند «وَ لاَ يَنْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ» سپس فرمود: علم سودمند عبارت است از: ۱. آیه محکمه؛ یعنی اعتقادات و مسائل اعتقادی و معرفتی؛ ۲. فریضه عادله؛ یعنی فراگیری علم اخلاق، اخلاق فردی و اجتماعی؛ ۳. سُنه قائمه؛ یعنی علم به احکام شریعت و مسائل حلال و حرام.»[۸] در روایت به سه علم مفید اشاره شده است که اصول دین، اخلاق و فروع دین است که این موارد بر تک تک افراد واجب عینی است و در اصول و اخلاق تحقیقی و فروع دین یا تحقیقی یا تقلیدی است.
در اسلام علمی مورد نظر است که مفید به حال جامعه و افراد باشد. در روایت دیگر علم مفید را خداشناسی، انسانشناسی، هدفشناسی (هدف خلقت هستی و انسان) و گناهشناسی شمرده است.[۹]
علم پزشکی و ادبیات
امام علی(ع) مصداقهای علمی را که فراگرفتن آنها لازم است چنین بیان میدارد: «العِلمُ ثَلاثَةٌ: الفِقهُ لِلأَديانِ، وَ الطِّبُّ لِلأَبدانِ، وَ النَّحوُ لِلِّسانِ؛ علم مفید و لازم سه علم است، علم به ادیان و علم پزشکی برای بدنها و علم ادبیات برای حفظ زبان.» در بعضی نقلها علم نجوم نیز برای زمانشناسی آمده است.[۱۰] در روایت علم پزشکی که یکی از مهمترین علوم دانشگاهی است و همچنین ادبیات را جز علومی که فراگیری آنها لازم است برشمردهانذ.
در جای دیگر فرمود: «علم در یک تقسیم به دو قسم میشود، علم دینی و علم بدنی؛ با علوم دینی روح و جان انسان حیات میگیرد و زنده میشود و با علم پزشکی بدنها زندگی مییابند. منتهی حفظ دین بر حفظ جان برتری دارد.»[۱۱]
هندسه و ریاضیات
علم دیگری که جزء علوم اسلامی و لازم و ضروری شمرده، هندسه و ریاضیات برای شناخت اوقات است. امام علی(ع) میفرماید: «مَنْ لَمْ یَعْرِفِ الهِیْئَه وَ التَشْریِح فَهُوَ عَنیِنٌ فیِ مَعْرِفَتِهِ؛ هر کس هیئت را نشناسد در معرفتش لنگ است.» علم هیئت اشاره به نجوم و ریاضیات دارد.[۱۲]
علوم سیاسی و زمانهشناسی
علم سیاسی و زمانهشناسی نییز جزء علوم ضروری شمره شده است. امام علی(ع) فرمود: «مَنْ عَرَفَ الْأَيَّامَ لَمْ يَغْفُلْ عَنِ الِاسْتِعْدَادِ؛ آن کس که زمان را بشناسد، از برخورد با رویدادهای آن غافل نمیماند.»[۱۳] و فرمود: {{متن عربی|مَنْ جهِلَ موضعَ قدَمِه زَلَّ|ترجمه=کسی که ناآگاهانه در مسائل زمانه قدم بردارد، میلغزد.}}[۱۴]
و امام صادق(ع) فرمود: «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِسُ؛ انسانی که زمانشناسی باشد لغزشها و اشتباهات بر او هجوم نمیآورد.»[۱۵]
علوم و فنون نظامی
قرآن دستور داده که از تمام نیرو و قدرت برای مقابله با دشمنان استفاده کنید.[۱۶] یکی از راههای مقابله با دشمنان فراگیری علوم و فنون پیشرفته نظامی است، پس باید یک عدهای در دانشگاهها و دانشکدهها تربیت شوند برای فراگیری این علوم، تا توان دفاعی مسلمانان در مقابل دشمنان تقویت شود.
هواشناسی و ستارهشناسی
از امام علی(ع) سؤال شد که آیا علم نجوم ریشه و اصلی دارد؟ فرمود: بلی، توسط یکی از پیامبران پایهگذاری شد».[۱۷] و از امام صادق(ع) سؤال شد که ««أَخْبِرْنِی عَنْ عِلْمِ النُّجُومِ مَا هُوَ فَقَالَ هُوَ عِلْمٌ مِنْ عِلْمِ الْأَنْبِیَاءِ؛ خبر بده مرا از علم نجوم، فرمود: علم نجوم علمی از علوم انبیا است.» راوی در ادامه سوال میکند که آیا امیرالمؤمنین(ع) علم نجوم میدانست، امام فرمود: «کَانَ أَعْلَمَ النَّاسِ بِهِ» از همه مردم نسبت به علوم ستارهشناسی آگاهتر بود.[۱۸]
روایات درباره فراگیری علوم دارای منفعت
- پیامبر(ص) فرمود: «أَعْلَمُ اَلنَّاسِ مَنْ جَمَعَ عِلْمَ اَلنَّاسِ إِلَى عِلْمِهِ وَ أَكْثَرُ اَلنَّاسِ قِيمَة أَكْثَرُهُمْ عِلْما وَ أَقَلُّ اَلنَّاسِ قِيمَة أَقَلُّهُمْ عِلْما وَ أَوْلَى اَلنَّاسِ بِالْحَقِّ أَعْلَمُهُمْ بِهِ وَ أَحْكَمُ اَلنَّاسِ مَنْ فَرَّ مِنْ جُهَّالِ اَلنَّاسِ؛ داناترین مردم کسی است که علم مردم را با دانش خرد جمع کند و ارزشمندترین انسان کسی است که علمش افزون باشد و کمترین ارزش برای کسی است که دانشش کمتر از دیگران است.»[۱۹]
- امام علی(ع) فرمود: «العِلمُ أكثَرُ مِن أن يُحاطَ بِهِ ، فخُذوا مِن كُلِّ عِلمٍ أحسَنَهُ؛ علوم بیش از آن است که به آن دسترسی پیدا کنیم پس از هر علمی نیکوی آن را فرا گیرید.» این روایت با صراحت بیان میکند از هر علمی که مفید به حال جامعه و افراد است فراگیرید و مقید به علم خاصی نیست، در نتیجه میتواند «طَلَبُ العِلمِ ...» را توسعه دهد.
با توجه به روایات علم در «طَلَبُ العِلمِ فَريضَةٌ ...»، به تمامی علوم مفیدی که جامعه نیازمند آن است توسعه داده شده است. از جمله شهید مطهری میگوید: «علوم اسلامی به علومی که به نحوی جزء واجبات اسلامی است گفته میشود، یعنی علومی که تحصیل آن علوم و لو به نحو واجب کفائی بر مسلمین واجب است، و مشمول حدیث نبوی معروف میگردد، «طَلَبُ العِلمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ» علوم «فریضه» که بر مسلمانان تحصیل و تحقیق در آنها واجب است منحصر به علوم اصول و فقه و مقدمات آنها نیست، بلکه هر علمی که برآوردن نیازهای لازم جامعه اسلامی متوقف به دانستن آن علم و تخصص و اجتهاد در آن علم باشد، بر مسلمین تحصیل آن علم از باب به اصطلاح «مقدمه تهیّوئی» (آمادگی یافتن) واجب و لازم است.
اسلام دینی است که تنها به یک سلسله پندها و اندرزهای اخلاقی و فردی و شخصی اکتفا نکرده است، دینی است که به ابعاد اجتماعی نیز توجه دارد و آنچه را که یک جامعه بدان نیازمند است، آن را به عنوان یک واجب کفائی فرض و واجب کرده است؛ مثلاً جامعه نیازمند به پزشک است، از این رو عمل پزشکی واجب کفائی است و چون پزشکی متوقف است بر تحصیل علم پزشکی، بنابریان علم پزشکی از واجبات کفائی است. هم چنین است معلمی، سیاست، تجارت و انواع فنون و صنایع و در مواردی که حفظ جامعه اسلامی و کیان آن متوقف بر این است که علوم و صنایعی در عالیترین حد ممکن تحصیل شود، آن علوم واجب میگردد. بنابریان همه علومی که برای جامعه اسلامی لازم و ضروری است، جزء «علوم مفروضه» اسلامی قرار میگیرد. و جامعه اسلامی همواره این علوم را «فریضه» و واجب تلقّی کردهاست.[۲۰]
«طَلَبُ العِلمِ فَريضَةٌ ...» بسیاری از علوم دانشگاهی و غیردانشگاهی را شامل میشود.
برای مطالعه بیشتر
- علوم اسلامی، منطق و فلسفه، شماره ۱، مرتضی مطهری، مقدمه کتاب، ص۱–۱۵.
- خدمات متقابل اسلام و ایران، همان بخش سوّم.
- کارنامه اسلام، دکتر عبدالحسین زرین کوب.
- ترجمه اصول کافی (مصطفوی) ج۱، ص۳۵–۹۰.
- ترجمه الحکم الزاهره، علی رضا صابری یزدی، ج۱، فصل دوم.
منابع
- ↑ مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، قم، الهادی، چاپ هشتم، ۱۳۸۱، ص۲۷۵.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، علمیّه اسلامیّه، ج۱، ص۴۰، ح۷.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، ۲۰ جلدی، ج۱۸، ص۱۴؛ بحار الانوار، ج۱، ص۱۰۸.
- ↑ نهج البلاغه، محمد دشتی، ص۶۴۰، حکمت۷۰.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت۸۰.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۳۵، روایت ۱–۵؛ بحارالانوار، ج۱، ص۱۷۲ و ۱۸۰؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۴؛ جامع احادیث شیعه، ج۱، ص۸۸.
- ↑ وسائل الشیعه، همان، ج۱۸، ص۱۴؛ بحارالانوار، ج۱، ص۱۸۰.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۳۷.
- ↑ اصول کافی، ص۶۳–۶۴، روایت۱۱.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، ج۷۸، ص۴۵؛ الایصال الطالب، ج۲.
- ↑ حسینی عاملی، سید محمد، اثنا عشریه، چاپ قدیم، ص۲۷.
- ↑ دستغیب، سرای دیگر، ص۴ و ۸۰.
- ↑ علی بن شعبه، تحف العقول، ص۹۸.
- ↑ برادران حکیمی، الحیاه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هفتم، ج۱، ص۱۵۷.
- ↑ الحیاه، ج۱، ص۱۵۷.
- ↑ انفال/۶۰.
- ↑ انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، چاپ قدیم، ص۲۹، بحث نجوم.
- ↑ کتاب المکاسب، ص۲۹، بحث نجوم.
- ↑ قمی، عباس، سفینه البحار، ج۲، ص۲۱۹؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، ج۱۳، ص۳۱۴.
- ↑ مطهری، مرتضی، علوم اسلامی شماره ۱، منطق و فلسفه، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۵۸، ص۱۱–۱۲، با تلخیص و تغییر.