بهشتی یا جهنمی بودن انسان در حدیث معراج و مسئله جبر
در حدیثی است که پیامبر میفرماید، «شب معراج تمام انسانهای گذشته و آینده را مشاهده نموده و فرموده میدانم چه کسی بهشتی و چه کسی جهنمی است»، انسانهایی که هنوز به این جهان نیامدهاند چگونه در جهنم یا بهشت بودهاند؟ آیا این جبر نیست؟ و آیا صور مثالی بودهاند؟
بهشتی و یا جهنمی بودن انسان در حدیث معراج و مسئله جبر یکی از سوالات مهمی است که در این باره مطرح شده است. معراج یکی از وقایع مهم در موضوعات اسلامی است و تمام مسلمانان بر این واقعه اتفاق نظر دارند. آنچه در روایت معراج مهم است مطالبی است که در این رخداد بیان شده است. برخی از مفسرین این رخدادها را به چهار گروه تقسیم نموده گروهی مورد قبول و متواتر بوده و با عقل سازگاری دارد گروهی با عقل و اصول اسلامی سازگاراند گروه سوم که قابل تاویل هستند اما گروه چهارم که امکان تاویل نیز در آن وجود ندارد. حال دیدن بهشتیان و دوزخیان در معراج که هنوز وارد عالم دنیا نشدهاند به نوعی جبر خواهد بود. در این مسئله دو موضوع مطرح است یکی خلقت بهشت و جهنم است که بیشتر علمای شیعه قائل به خلقت بهشت و جهنم هستند اما درباره مسئله جبر بیان شده است که علم آن نزد خداوند موجود و در لوح محفوظ نوشته شده است، اما این مشخص بودن به معنای جبر نیست بلکه به اختیار این مسئله رخ خواهد داد و در هر شرایطی این شخص به همان مسیر خواهد رفت.
معراج جسمانی پیامبر
معراج جسمانی از مقولاتی است که در دین اسلام درباره پیامبر(ص) بیان شده و مطابق آیات قرآن است. در نخستین آیه از سوره اسراء و آیات دوازدهم تا پانزدهم سوره نجم به این مسئله اشاره شده و مورد اتفاق تمام فرقههای اسلامی است. البته فهم و تشریح جزئیات این مسئله مانند کیفیت وقوع آن و مشاهدات پیامبر(ص) در این سفر امری است نیازمند تحقیق و دقت که بحثهای فراوانی نیز در این رابطه انجام گرفته است. مسائلی نیز دارای زوایای پیچیده است مانند:
- وجود عوالمی دیگر برای انسان مانند عالم ملکوت، عالم مثال و …؛
- توجه به رابطه علم الهی با مسئله اختیار انسان.
طبق برخی از روایات پیامبر(ص) در شب معراج در بین راه به اتفاق جبرئیل در سرزمین مدینه نزول کرد و در آنجا نماز گذارد و نیز در مسجد الاقصی با حضور ارواح انبیای بزرگ مانند حضرت ابراهیم(ع)، حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع) نماز گذارد و امام جماعت پیامبر(ص) بود. سپس از آنجا سفر آسمانی پیامبر(ص) شروع شد و مطابق شرح و توصیفهای بیان شده آسمانهای هفتگانه را یکی پس از دیگری پیمود و در هر آسمان با صحنههای تازهای روبرو شد. در برخی از آسمانها با پیامبران و فرشتگان و در برخی دوزخ و دوزخیان و در بعضی با بهشت و بهشتیان برخورد کرد و پیامبر از هر یک از آنها پند و اندرزی باارزش و آموزنده در روح خود ذخیره نمود و عجایبی مشاهده کرد که هر کدام رمزی و سرّی از اسرار عالم هستی بود. پس از بازگشت پیامبر این مسائل را با زبان کنایه و مثال برای آگاهی امت در فرصتهای مناسب شرح دادند و برای تعلیم و تربیت از آن استفاده مینمود. این امر نشان میدهد که یکی از اهداف مهم این سفر استفاده از نتایج عرفانی و تربیتی این مشاهدات بوده و تعبیر قرآن که: ﴿لَقَدْ رَأَی مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَی؛ او پاره ای از آیات و نشانههای بزرگ پروردگارش را دید﴾(نجم:۱۹) میتواند اشارهای اجمالی به همه این امور باشد.[۱]
تقسیمات محتوایی حدیث معراج
مفسرینی امور مطرح شده در روایات معراج را به چهار گروه تقسیم کردهاند:
- آنچه که به دلیل تواتر قطعیت به صحتش وجود دارد؛
- اموری که در مورد این مسئله وارد شده و عقل آن را جایز میشمارد و با اصول منافاتی ندارد؛
- آنچه ظاهرش مخالف بعضی اصول است اما میتوان آن را تأویل نمود؛
- آنچه ظاهرش صحیح نیست و امکان تأویل ندارد، مگر با دشواری بسیار که بهتر است این دسته را قبول نکنیم.
دسته اول که قطعیت به آن وجود دارد این است که پیامبر معراجی داشته است. گروه دوم این است که در آسمانها سیر نموده و انبیای الهی، «عرش»، سدره المنتهی و بهشت و جهنم را دیده است. گروه سوم مانند اینکه گروهی را دید که در بهشت و برخوردار از نعمتها و قومی را در آتش جهنم دید که عذاب میشوند. این موارد بر این حمل میشود که آن حضرت صفت و حال آنها یا اسماء آنها را دیده است. دسته چهارم مثل آنچه روایت شده که پیامبر با خداوند آشکارا صحبت کرد و او را دید و با او نشست و … از چیزهایی که موجب تشبیه میشود که خداوند از این امور است.[۲] پس با خارج کردن دسته اول به دلیل قطعی بودن و عدم نیاز به بحث و چهارم به دلیل مخالفت با اصول و عدم امکان تأویل، بحث بر امور مطرح شده در روایت گروه دوم و سوم باقی میماند.
دیدن بهشت و جهنم توسط پیامبر و خلقت آن دو
در میان امور مذکور در روایات گروه دوم آنچه بیشتر مورد سؤال است دیدن بهشت و دوزخ است. هر چند برخی آن را بهشت و دوزخ برزخی یا مثالی بیان کردهاند اما وجود فعلی بهشت و دوزخ خود یکی از اعتقادات راستین است که آیاتی هم بر آن دلالت دارد. شیخ صدوق در این باره میگوید: «و اعتقادنا فی الجنّه و النّارِ اَنّهما مخلوقَتانِ و اَنّ النبیَّ(ص) قدْ دخَلَ الجنّه و رأی النارَ حینَ عُرِجَ به؛ اعتقاد ما درباره بهشت و دوزخ این است که این دو آفریده شده است و پیامبر اکرم(ص) هنگام معراج وارد بهشت شد و دوزخ را مشاهده فرمود.»[۳]
شیخ مفید نیز چنین میگوید: «بهشت و دوزخ آفریده شده است، اخبار در این باره موجود است و اجماع و اتفاق نیز مؤید مطلب است.»[۴] علامه مجلسی نیز در این رابطه چنین نظر داده است: «و اَمّا کونُهما مخلوقَتان الآن فقدْ ذَهبَ الیه جُمهورُ المُسلمین اِلاّ شِرْذِمَه مِنَ المعتزله فانَِّهم یقولونَ سیُخلَقان فی القیامه و الآیاتُ و الاخبارُ المتواتره دافعه لقولهم؛ آفریده شدن کنونی بهشت و دوزخ را همه مسلمانان پذیرفتهاند تنها برخی از معتزله گفتهاند این دو روز قیامت آفریده خواهد شد درحالیکه آیات فراوان و روایات یقینی سخنشان را دفع میکند.»[۵]
آیات فراوانی نیز بر خلقت کنونی بهشت و جهنم دلالت دارد که از جمله آنها آیات سوره نجم آیات ۱۳ تا ۱۵، سوره الرحمن آیات ۴۳ و ۴۴، سوره آل عمران آیه ۱۳۳، سوره بقره آیه ۲۴، سوره عنکبوت آیه ۵۴ و سوره تکاثر آیات ۵ تا ۷ است.
انسانهایی که هنوز به جهان نیامدهاند و داخل در بهشت یا جهنماند
اما در مورد قسم سوم از مطالب مذکور در روایات که ظاهر آن مخالف برخی از اصول است اما میتوان آنرا تأویل نمود و مواردی از آن نیز در سؤال بوده است که چگونه انسانهایی که هنوز به عالم ماده نیامدهاند در بهشت یا جهنم بودهاند؟ جواب آن است که آنچه را که بعدا اتفاق خواهد افتاد صورتی از آن را به پیامبر نشان دادند مثلاً منظره اهل بهشت و اهل جهنم را که بعداً واقع میشود خداوند آنها را با صورت ملکوتی به پیامبر نشان داد.[۶] در تفکر اسلامی انسان قبل از آمدن به دنیا و این منشأ وجودی، منشأ وجودی دیگری دارد که عالم ذر و میثاق الهی است. اینکه خداوند بتواند آن منشأ وجودیِ قبل از ماده انسان را به پیامبر ارائه کند در اندیشه اسلامی امری ممکن و پذیرفتنی است.[۷] همچنین مطابق آیه قرآن این خواست خدا بوده تا در معراج نشانههای خود را بر پیامبر نمایان کند.
مشاهده اشخاص بهشتی و جهنمی توسط پیامبر در معراج و مسئله جبر
اما پاسخ به این سوال که آیا دانستن این که کدام فرد بهشتی و کدام جهنمی است موجب جبر میشود یا با اختیار انسان سازگار است؟ باید گفت که با توجه به برخی آیات قرآن این امر جبر نیست و منافاتی با اختیار انسان ندارد. آیات متعددی از قرآن از جمله این آیه که ﴿مَا أَصَابَ مِنْ مُصِیبَه فِی الأرْضِ وَلا فِی أَنْفُسِکُمْ إِلا فِی کِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌسوره حدید؛ هیچ مصیبتی در زمین و نه در وجود شما روی نمیدهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است و این امر برای خدا آسان است﴾ دلالت بر این دارد که مرتبه علم الهی مقدم بر مرتبه واقع شدن امور است و کیفیت وقوع امر نیز در لوح محفوظ ثبت شده است. اما باید دانست که این دانستن الهی و ثبت در آن کتاب به معنای جبری بودن آن امور نیست؛ چون حوادث همانگونه که واقع میشوند ثبت شدهاند. بنابراین در مورد آنچه که با اختیار انسان انجام میشود ثبت شده که این با اختیار واقع میشود و صرف اینکه خدا میداند که شخصی در وقت معینی فلان کار را انجام میدهد و در اثر این کارها دچار فلان سرنوشت میشود و حتی آن را به کسانی مثل پیامبر اعلام میکند موجب جبر نمیشود. علت آن این است که خدا میداند که این عمل با اختیار خود فرد انجام میگیرد و این بدان جهت است که حیثیت علم حیثیت نمایش واقعیت به همان صورت که هست میباشد نه تغییر واقعیت.[۸]
مطالعه بیشتر
- تفاسیر المیزان و نمونه، ذیل آیات ابتدایی سوره اسراء و سوره نجم آیات دوازده به بعد.
- معارف قرآن استاد محمد تقی مصباح یزدی ـ خداشناسی مبحث علم الهی ـ انسانشناسی بحث اختیار.
- خداشناسی، سید احمد فقیهی، ص۱۲۴ به بعد.
منابع
- ↑ حُر، سید حسین، معراج از دیدگاه قرآن، فصلنامه قرآنی کوثر، ش۱۰، ص۳۹
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴–۳، ص۵۱۱.
- ↑ شیخ مفید، ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان عکبری بغدادی، اوائل المقالات فی المذاهب المختارات، ص۱۴۱.
- ↑ اوائل المقالات فی المذاهب المختارات، ص۱۴۱.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۸، ص۲۰۵.
- ↑ دستغیب شیرازی، سید عبدالحسین، معراج (تفسیر سوره نجم)، تهران، انتشارات گلی، چاپ اول، ۱۳۶۲، ص۵۳.
- ↑ بروجردی ، سید ابراهیم، تفسیر جامع، ج۴، ص۷۹.
- ↑ فقیهی، سید احمد، خداشناسی، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۱، ص۱۲۴.