دلیل خواستگاری حضرت خدیجه از پیامبر(ص)
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
چرا حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) پیشنهاد ازدواج دادند آیا این کار درستی است که زن به مرد پیشنهاد ازدواج بدهد؟
مراسم خواستگاری آنگونه که به صورت سنتی مرد به خواستگاری زن میرود، به گونه ای مطابق با خصوصیات و تمایلات درونی انسانها میباشد. از آن جهت که مرد مظهر نیاز و طلب است و اوست که باید برای انتخاب و بدست آوردن همسر شایسته پاپیش گذارد و از آن جهت که زن مظهر ناز و مطلوب بودن است نباید ابراز نیاز و درخواست از طرف او باشد.[۱] او باید منتظر بماند تا کسانی که در طلب او هستند زحمت و رنج درخواست و خواستگاری را بر خود هموار کند. اگر زن او را پسندید با او ازدواج کند و گرنه او را رد کند. این روال طبیعی و معمولی خواستگاری است که در اکثر نقاط جهان به همین صورت بوده است، کما این که جریان ازدواج امام علی(ع) با حضرت زهرا نیز به همین منوال بود. اما این قانون و حکم لازم الاجرا در تمام موارد نمیباشد. نسبت به شرایط و حالات مختلف قابل تغییر است، از آن جمله شرایطی است که در جریان ازدواج پیامبر اکرم(ص) با حضرت خدیجه(س) وجود داشته است که باعث شده این عقد به این صورت اتفاق بیفتد. درباره ازدواج پیامبر(ص) چند نکته لازم است ذکر شود:
اول این که حضرت خدیجه دختر خویلد قبلاً ازدواج کرده بوده و دختر جوان و خامی نبوده که نیاز به اذن یا مشورت دیگران داشته باشد و در آن زمان حدود ۴۰ سال داشته.
دوم این که پیامبر در تمام قریش به حسن صورت و سیرت، اخلاق نیکو، امانت و صداقت مشهور بوده است. او در میان قریش به محمد امین معروف بوده و امانتداری پیامبر عامل خوبی بوده برای جلب توجه زنی ثروت مند و تاجر به کسی که برای ازدواج انتخاب میکند.
سوم این که قبل از ازدواج آنها پیامبر یک بار به عنوان بازرگانی و تجارت با مال التجاره خدیجه به همراه میسره غلام خدیجه به شام میرود. میسره در بازگشت برای خدیجه از این سفر چیزهایی تعریف میکند که همگی حاکی از بزرگی و عظمت پیامبر اکرم میباشد. میسره به خدیجه میگوید: ما از کنار هیچ درخت یا سنگریزه ای عبور نمیکردیم مگر این که میگفتند: السلام علیک یا رسول الله[۲] و جریانهای دیگری که در کتب تاریخ و حدیث ذکر شده است. به علاوه این که خود خدیجه نیز زنی با کمالات و بزرگوار بوده. احادیث متعددی در فضایل و بزرگواری او از پیامبر اکرم نقل شده است همین بس که پیامبر همیشه از او به نیکی یاد میکردند.
حضرت فرمودهاند: که بهترین زنان بهشت ۴ زن میباشند. مریم دختر عمران، خدیجه، فاطمه زهرا و آسیه. اگر نبود درباره او مگر همین روایت کافی بود برای عظمت و منزلت خدیجه.[۳]
چهارم این که خدیجه نیز خود مستقیماً از پیامبر خواستگاری نکرد بلکه بعضی از اقوام را واسطه قرار داد تا ابراز تمایل خود را به پیامبر برساند؛ و این در زمانی بود که پیامبر تصمیم به ازدواج گرفته بودند علت این هم که پیامبر برای تجارت سراغ خدیجه رفتند همین بود که برای فراهم کردن مقدمات ازدواج مقداری پول تهیه کنند و پیامبر بعد از این که ابراز تمایل خدیجه را نسبت به خود متوجه شد با این ازدواج موافقت کرد و مراسم عقد و ازدواج با حضور جمعی از بزرگان قریش و عموهای عروس و داماد برگزار شد.[۴]
خدیجه این زن ثروتمند و مشهور قریش بعد از مراسم ازدواج به پیامبر میفرماید: «بیتی بیتک و انا جاریتک» خانه من خانه توست و من نیز کنیز توأم.[۵] سلام خدا بر او باد.
پس با توجه به این که هم خدیجه زن عاقل و بالغی بوده و پیامبر هم دارای امتیازات فراوانی بوده و نیز این که این جریان با واسطه اتفاق افتاده میتوان گفت: که اشکالی ندارد، در شرایطی خاص ابراز تمایل به ازدواج از جانب خانواده دختر یا خود دختر باشد. نمونههای زیادی وجود دارد که پدر دختر به پسری پیشنهاد ازدواج داده است از آن جمله داستان دختران شعیب و حضرت موسی است که شعیب، موسی را برای یکی از دخترانش برگزیده و پیشنهاد ازدواج آنها را مطرح میکند.
اما در این میان از نکته ای نباید غافل شد، حفظ عزت و جایگاه دختر و عروس، هم از نظر اجتماعی و هم از نظر عاطفی بسیار لازم است. برای پسر خیلی مهم نیست که از طرف دختری مورد پسند واقع نگردد، ولی برای دختر بسیار سخت است، که به پسری ابراز تمایل بکند ولی پسر او را نپذیرد لذاست که دختران به هیچ وجه نباید به راحتی خود را در معرض چنین درخواستهایی قرار دهند.
مطالعه بیشتر
- بابایی آملی، ابراهیم، داستان ازدواج معصومین(ع)، قم: بنیاد پژوهشهای علمی و فرهنگی نورالاصفیاء، ۱۳۸۲.
- میراشرفی، سیدهادی، داستان ازدواج چهارده معصوم(ع)، تهران: مبین اندیشه، ۱۳۸۸.