زیور زندگی دنیا از نگاه قرآن
از دیدگاه قرآن شریف، زیور زندگی دنیا به چیست؟
قرآن کریم زیور و زینت دنیا را اینگونه معرفی میکند: ﴿زین للناس حب الشهوات من النساء و البنین والقناطیر المقنطره من الذهب و الفضه والخیل المسومه والانعام والحرث ذلک متاع الحیوه والله عنده حسن المآب؛ محبت امور مادی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولی) اینها (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند) سرمایه زندگی پست (مادی) است؛ و سرانجام نیک (و زندگی والا و جاویدان)، نزد خداست.﴾[۱]
در آیه مذکور زن و فرزند، اموال، ثروتها، مرکب، زمین و زراعت به عنوان زینت و زیور دنیا معرفی شده است.[۲]
در آیهای دیگر مال و فرزندان را زینت زندگی دنیوی میداند و میفرماید: {{قرآن|المال والبنون زینه الحیاه الدنیا و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثواباً و خیر املاً[۳] مال و فرزندان، زینت زندگی دنیاست، و باقیات صالحات (ارزشهای پایدار و شایسته) ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امیدبخشتر است.
قرآن کریم در آیات دیگری اعمال زشت و ناپسند کافران و گناهکاران را در نظر آنان زینت میپندارد و میفرماید: ﴿ان الذین لا یؤمنون بالاخره زیّنا لهم اعمالهم فهم یعمهون﴾[۴] کسانی که به آخرت ایمان ندارند، اعمال (بد)شان را برای آنان زینت میدهیم به طوری که سرگردان میشوند.
در جایی دیگر ستارگان را زینت آسمان دنیا میداند و میفرماید: ﴿انا زینا السماء الدنیا بزینه الکواکب﴾[۵] ما آسمان نزدیک (پایین) را با ستارگان آراستیم.
در جایی دیگر مرکبهای مختلف انسان مثل اسبها، استرها و الاغ را زینت برای انسان معرفی کرده و میفرماید: همچنین اسبها و استرها و الاغها را آفرید، تا بر آنها سوار شوید و زینت شما باشد…»
قرآن کریم همه این زینتها را وسیله امتحان و آزمایش انسانها قرار داده است، چنانکه میفرماید: ﴿انا جعلنا ما علی الارض زینه لها لنبلوهم ایهم احسن عملاً﴾[۶] در حقیقت ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل میکنند.[۷]
- ممکن است این زینتها زمینهٔ هدایت افراد را فراهم آورد و ممکن هم است همان زمینهٔ گمراهی افراد شود. اگر برای رضای خدا از آنها استفاده شود باعث نجات و سعادت و اگر برای فخر فروشی و تکاثر و … باشد باعث گمراهی خواهد شد.
مطالعه بیشتر
۱. محمد حسین طباطبایی، المیزان، قم، جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ ق، ج۱۹، ص۳۰۷؛ ج۱۳، ص۳۱۸–۳۱۹.
۲. ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هشتم، ۱۳۶۷، ج۲۴، ص۲۰۴، ۲۰۷؛ ج۱۲، ص۲۴۵، ۲۴۶.