دلیل عصمت اهل‌بیت(ع) در آیه تطهیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:


ب
ب
[[آیه تطهیر]] با استعمال ادات حصر، مصداق [[تعداد اهل‌بیت(ع)|اهل بیت]] را منحصر در پنج فرد کرده‌است. و با توجه به اینکه اراده خداوند [[اراده تکوینی]] بوده، با سه تعبیر «لیذهب عنکم الرجس، یطهرکم، تطهیرا» بر [[عصمت]] اهل بیت تصریح و تاکید می کند.


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
خط ۱۴: خط ۱۶:
واژه عصم در لغت در دو معنا به كار برده شده‌است. نخست معناى «منع» است<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|سال=1405|نام=محمد بن مكرم|نام خانوادگی=ابن منظور الأنصاري|ناشر=نشر ادب الحوزة|جلد=12|صفحه=403}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاج العروس من جواهر القاموس|سال=1414|نام=محب الدين محمد مرتضى|نام خانوادگی=زبيدى حنفى|ناشر=دار الفكر|جلد=17|صفحه=482|مکان=بیروت}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الصحاح تاج اللغة وصحاح العربية|سال=1407|نام=اسامعيل بن حماد|نام خانوادگی=جوهرى|ناشر=دار العلم للملايین|جلد=5|صفحه=1986|مکان=بیروت}}</ref> و معناى ديگر «مسك-حفظ كردن و نگهداری» است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المفردات فى غريب القرآن|سال=1404|نام=حسین بن محمد|نام خانوادگی=راغب اصفهانی|ناشر=دفتر نشر الكتاب|صفحه=٥٦٩ ـ ٥٧٠}}</ref> لکن اين واژه در «مسک» و «تمسک» ظهور دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت از منظر فریقین|سال=1394|نام=سید علی|نام خانوادگی=حسینی میلانی|ناشر=نشر حقایق|صفحه=11|مکان=قم}}</ref>
واژه عصم در لغت در دو معنا به كار برده شده‌است. نخست معناى «منع» است<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|سال=1405|نام=محمد بن مكرم|نام خانوادگی=ابن منظور الأنصاري|ناشر=نشر ادب الحوزة|جلد=12|صفحه=403}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاج العروس من جواهر القاموس|سال=1414|نام=محب الدين محمد مرتضى|نام خانوادگی=زبيدى حنفى|ناشر=دار الفكر|جلد=17|صفحه=482|مکان=بیروت}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الصحاح تاج اللغة وصحاح العربية|سال=1407|نام=اسامعيل بن حماد|نام خانوادگی=جوهرى|ناشر=دار العلم للملايین|جلد=5|صفحه=1986|مکان=بیروت}}</ref> و معناى ديگر «مسك-حفظ كردن و نگهداری» است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المفردات فى غريب القرآن|سال=1404|نام=حسین بن محمد|نام خانوادگی=راغب اصفهانی|ناشر=دفتر نشر الكتاب|صفحه=٥٦٩ ـ ٥٧٠}}</ref> لکن اين واژه در «مسک» و «تمسک» ظهور دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت از منظر فریقین|سال=1394|نام=سید علی|نام خانوادگی=حسینی میلانی|ناشر=نشر حقایق|صفحه=11|مکان=قم}}</ref>
=== معنای اصطلاحی ===
=== معنای اصطلاحی ===
فاضل مقداد در تعریف عصمت می‌گوید: «عصمت، لطفی است که خداوند در حق مکلف به جای می‌آورد، به گونه‌ای که انگیزه‌ای برای ترک اطاعت و یا انجام معصیت در او باقی نمی‌ماند، هر چند این لطف، توان انجام گناه را از وی نمی‌ستاند»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=إرشاد الطالبين إلى نهج المسترشدين|سال=1405|نام=المقداد بن عبد اللّه|نام خانوادگی=الحلي السِّيوَري|ناشر=انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشى|صفحه=301|مکان=قم}}</ref>
علاّمه طباطبائی مى‌نويسد: امرى كه [[عصمت]] بواسطه آن تحقق مى‌يابد، نوعى علم است كه مانع از ارتكاب معصيت و خطا توسط صاحب علم می‌شود. به‌عبارت ديگر علمى است كه مانع از گمراهى مى‌گردد، چنانكه ساير خُلق‌ها همچون شجاعت، عفت، بخشندگى و همه امور اين چنينى، صورت علمى پايدار است كه موجب تحقق اين آثار مى شود و از ضد اين امور مانع مى گردد. همانا اين موهبت الاهى كه آن را «قوه عصمت» مى ناميم، نوعى از علم و شعور است كه با ساير انواع علم مغايرت دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الميزان في تفسير القرآن|نام=السيد محمد حسين|نام خانوادگی=الطباطبائي|ناشر=مطبوعات اسماعيليان|جلد=5|صفحه=78-80|مکان=قم}}</ref>
 
علاّمه طباطبائی مى‌نويسد:<blockquote>امرى كه عصمت بواسطه آن تحقق مى‌يابد، نوعى علم است كه مانع از ارتكاب معصيت و خطا توسط صاحب علم می‌شود. به‌عبارت ديگر علمى است كه مانع از گمراهى مى‌گردد، چنانكه ساير خلق‌ها همچون شجاعت، عفت، بخشندگى و همه امور اين چنينى، صورت علمى پايدار است كه موجب تحقق اين آثار مى شود و از ضد اين امور مانع مى گردد. همانا اين موهبت الاهى كه آن را «قوه عصمت» مى ناميم، نوعى از علم و شعور است كه با ساير انواع علم مغايرت دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الميزان في تفسير القرآن|نام=السيد محمد حسين|نام خانوادگی=الطباطبائي|ناشر=مطبوعات اسماعيليان|جلد=5|صفحه=78-80|مکان=قم}}</ref></blockquote>
 
== مصداق اهل بیت ==
== مصداق اهل بیت ==
در منابع شیعه و سنی روایات فراوانی، در تعیین مصداق [[تعداد اهل‌بیت(ع)|اهل بیت(ع)]] وجود دارد: مانند روایت امام صادق(ع) که به اقرارگیری امیرالمومنین(ع) از ابوبکر درباره اختصاص آیه تطهیر به خاندان امیرالمومنین(ع)، اشاره می کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=علل الشرایع|نام=محمد بن علی|نام خانوادگی=بن بابویه قمی|ناشر=منشورات المکتبة الحیدریة|جلد=1|صفحه=191|مکان=نجف|پی‌نوشت=باب 151 حدیث اول}}</ref> لکن در اینجا از باب اتمام حجت، دو روایت از اهل سنت ذکر می کنیم:
در منابع شیعه و سنی روایات فراوانی، در تعیین مصداق [[تعداد اهل‌بیت(ع)|اهل بیت(ع)]] وجود دارد: مانند روایت [[امام صادق(ع)]] که به اقرارگیری امیرالمومنین(ع) از ابوبکر درباره اختصاص آیه تطهیر به خاندان [[امیرالمومنین(ع)]]، اشاره می کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=علل الشرایع|نام=محمد بن علی|نام خانوادگی=بن بابویه قمی|ناشر=منشورات المکتبة الحیدریة|جلد=1|صفحه=191|مکان=نجف|پی‌نوشت=باب 151 حدیث اول}}</ref> لکن در اینجا از باب اتمام حجت، دو روایت از اهل سنت ذکر می کنیم:


* مسلم در صحيح خود نقل مى كند:عايشه گفت: صبحگاهان رسول خدا(ص) در حالى كه رواندازى پشمى و سياه رنگ بر خود قرار داده بود، حركت كرد. چيزى نگذشت كه حسن بن على آمد حضرت او را داخل آن رو انداز منود. و سپس حسني آمد و او نيز داخل شد. و سپس فاطمه آمد و او را نيز داخل كرد. سپس على آمد و او را داخل كرد، آن گاه فرمود: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحیح مسلم(الجامع الصحيح)|نام=مسلم بن حجاج|نام خانوادگی=قشیرى نيشابورى|ناشر=دار الفكر|جلد=7|صفحه=130|مکان=بیروت}}</ref>
* مسلم در صحيح خود نقل مى كند:عايشه گفت: صبحگاهان [[حضرت محمد|رسول خدا(ص)]] در حالى كه رواندازى پشمى و سياه رنگ بر خود قرار داده بود، حركت كرد. چيزى نگذشت كه [[امام حسن|حسن بن على]] آمد حضرت او را داخل آن رو انداز نمود. و سپس [[حسین بن علی(ع)|حسین]] آمد و او نيز داخل شد. و سپس [[حضرت فاطمه(س)|فاطمه]] آمد و او را نيز داخل كرد. سپس على آمد و او را داخل كرد، آن گاه فرمود: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحیح مسلم(الجامع الصحيح)|نام=مسلم بن حجاج|نام خانوادگی=قشیرى نيشابورى|ناشر=دار الفكر|جلد=7|صفحه=130|مکان=بیروت}}</ref>


* حاكم نيشابورى در مستدرك به سندش از ام سلمه چنین روايت مى كند: پيامبر پس از نزول آيه تطهري، به دنبال على، فاطمه، حسن و حسین عليهم السلام فرستادند و آنان را جمع كرده و فرمودند: أللهم هؤلاء أهل بيتي؛ خدايا، اينان اهل بيت من هستند. سلمه مى گويد: در آن هنگام أم يا رسول الله، ما أنا من أهل البيت؟ اى رسول خدا، آيا من [در عنوان] اهل بيت داخل هستم؟ پيامبر فرمود: إنّك أهلي خیر، وهؤلاء أهل بيتي: شما از خوبان اهل من هستى، و اينان نيز اهل بيت من هستند. از اين حديث نيز معلوم مى شود عنوان «اهل بيت» با عنوان «اهل پيامبر» تفاوت دارد. حاكم پس از نقل اين روايت در تأييد آن مى گويد: اين حديث بنابر مبنای بخارى صحيح است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المستدرك على الصحيحين|نام=محمد بن عبدالله|نام خانوادگی=حاكم نيشابورى|ناشر=دار المعرفة|جلد=2|صفحه=416|مکان=بیروت}}</ref>
* حاكم نيشابورى در مستدرك به سندش از [[ام سلمه]] چنین روايت مى كند: پيامبر پس از نزول آيه تطهیر، به دنبال على، فاطمه، حسن و حسین(ع) فرستادند و آنان را جمع كرده و فرمودند: أللهم هؤلاء أهل بيتي؛ خدايا، اينان اهل بيت من هستند. در آن هنگام ام سلمه مى گويد: يا رسول الله، ما أنا من أهل البيت؟ اى رسول خدا، آيا من [در عنوان] اهل بيت داخل هستم؟ پيامبر فرمود: إنّك أهلي خیر، وهؤلاء أهل بيتي: شما از خوبان اهل من هستى، و اينان نيز اهل بيت من هستند. از اين حديث نيز معلوم مى شود عنوان «اهل بيت» با عنوان «اهل پيامبر» تفاوت دارد. حاكم پس از نقل اين روايت در تأييد آن مى گويد: اين حديث بنابر مبنای بخارى صحيح است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المستدرك على الصحيحين|نام=محمد بن عبدالله|نام خانوادگی=حاكم نيشابورى|ناشر=دار المعرفة|جلد=2|صفحه=416|مکان=بیروت}}</ref>


== معنای انما ==
== معنای انما ==
با توجه به موارد استعمال «إنما»، روشن است كه اين واژه از ادات حصر است و به جهت دلالت بر حصر وضع شده است. بنابراين اگر در موردى افاده حصر نكند و يا افاده حصر اضافى كند، به حكم قرينه خواهد بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت از منظر فریقین|سال=1394|نام=سید علی|نام خانوادگی=حسینی میلانی|ناشر=نشر حقایق|صفحه=83|مکان=قم}}</ref>
با توجه به موارد استعمال «إنما»، روشن است كه اين واژه از [[ادات حصر]] است و به جهت دلالت بر حصر وضع شده است. بنابراين اگر در موردى افاده حصر نكند و يا افاده حصر اضافى كند، به حكم قرينه خواهد بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت از منظر فریقین|سال=1394|نام=سید علی|نام خانوادگی=حسینی میلانی|ناشر=نشر حقایق|صفحه=83|مکان=قم}}</ref>


در اثر این حصر، می‌توان دو نتیجه گرفت:
در اثر این حصر، می‌توان دو نتیجه گرفت:
خط ۳۴: خط ۳۳:


== اراده تکوینی یا تشریعی ==
== اراده تکوینی یا تشریعی ==
می‌توان دو قرینه بر تکوینی بودن اراده ارائه کرد:
مراد از «يريد الله» نيز يا [[اراده تشريعى]] خداوند است و يا [[اراده تكوينى]]. مى دانيم كه خواست تشريعى خداوند آن است كه همه بندگان به اختيار از پليدى ها اجتناب كنند و پاكيزه گردند. پس اراده تشريعى بر پاک بودن بندگان به افراد خاصى اختصاص ندارد و افراد خاصى اراده نشده اند و مخاطب اراده تشريعى عموم مكلفان اند، در حالى كه خداوند سبحان در آيه تطهیر، از اراده خويش بر پاک ساختن اشخاص معین و محدودى خبر مى دهد؛ از اين رو نمى توان گفت در اين آيه اراده تشريعى مورد نظر است، بلكه يقيناً مراد آيه، خبر دادن از اراده تكوينى خداى متعال بر پاک گردانيدن [[اهل بيت(ع)]] است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت از منظر فریقین|سال=1394|نام=سید علی|نام خانوادگی=حسینی میلانی|ناشر=نشر حقایق|صفحه=82-83|مکان=قم}}</ref>
 
# مراد از «يريد الله» نيز يا اراده تشريعى خداوند است و يا اراده تكوينى. مى دانيم كه خواست تشريعى خداوند آن است كه همه بندگان به اختيار از پليدى ها اجتناب كنند و پاكيزه گردند. پس اراده تشريعى بر پاك بودن بندگان به افراد خاصى اختصاص ندارد و افراد خاصى اراده نشده اند و مخاطب اراده تشريعى عموم مكلفان اند، در حالى كه خداوند سبحان در آيه تطهري، از اراده خويش بر پاك ساخنت اشخاص معني و محدودى خبر مى دهد; از اين رو منى توان گفت در اين آيه اراده تشريعى مورد نظر است; بلكه يقيناً مراد آيه، خبر دادن از اراده تكوينى خداى متعال بر پاك گردانيدن اهل بيت عليهم السلام است.
 
# دليل ديگر اراده تكوينى آيه، دلالت آيه بر عصمت اهل بيت عليهم السلام مى باشد; چرا كه عصمت اكتسابی نيست، زيرا خداوند مى فرمايد:  {{قرآن|وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ|ترجمه=اگر فضل و رحمت خدا شامل حال تو نبود، گروهی از آنان تصمیم داشتند تو را گمراه کنند|سوره=نساء|آیه=113}} و در جای دیگر می فرماید: {{قرآن|وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا|ترجمه=و اگر ما تو را ثابت قدم نمی‌ساختیم، نزدیک بود به آنان تمایل کنی.|سوره=اسراء|آیه=74}} پس وقتى حقيقت عصمت به لطف و فضل پروردگار عنايتى باشد نه اكتسابی، احتمال اينكه اراده در اينجا اراده تشريعى باشد از ميان مى رود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت از منظر فریقین|سال=1394|نام=سید علی|نام خانوادگی=حسینی میلانی|ناشر=نشر حقایق|صفحه=82-83|مکان=قم}}</ref>


== معنای «لیذهب عنکم» ==
== معنای «لیذهب عنکم» ==
رفع رجس هنگامى معنا دارد كه شخص از پيش رجسى داشته باشد تا آن رجس رفع شده و برطرف گردد در حالى كه اين معنا در اين جا مراد نيست. اما دفع رجس همان مانع شدن از آلودگى شخص به رجس است. استعمال إذهاب در معناى «دفع» در استعمالات فصيح فراوان است و در احاديث نيز به همين معنا به كار رفته است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=جواهر الکلام فی معرفة الإمامة و الإمام|نام=سید علی|نام خانوادگی=حسینی میلانی|ناشر=نشر حقایق|صفحه=132|مکان=قم|جلد=3}}</ref>
لیذهب به معنای دفع است نه رفع: رفع رجس هنگامى معنا دارد كه شخص از پيش رجسى داشته باشد تا آن رجس رفع شده و برطرف گردد در حالى كه اين معنا در اين جا مراد نيست. اما دفع رجس همان مانع شدن از آلودگى شخص به رجس است. استعمال «إذهاب» در معناى «دفع» در استعمالات فصيح فراوان است و در احاديث نيز به همين معنا به كار رفته است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=جواهر الکلام فی معرفة الإمامة و الإمام|نام=سید علی|نام خانوادگی=حسینی میلانی|ناشر=نشر حقایق|صفحه=132|مکان=قم|جلد=3}}</ref>


== معنای «الرجس» ==
== معنای «الرجس» ==
به معناى پليدى است و اين واژه هرگونه پليدى را در برمى گيرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المفردات فى غريب القرآن|سال=1404|نام=حسین بن محمد |نام خانوادگی=راغب اصفهانی|ناشر=دفتر نشر الكتاب|صفحه=188}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=جواهر الکلام فی معرفة الإمامة و الإمام|نام=سید علی|نام خانوادگی=حسینی میلانی|ناشر=نشر حقایق|صفحه=133|مکان=قم|جلد=3}}</ref> و بنابر قول علمای اهل سنت، خدا اراده کرده است که بدی،فحشاء، پلیدی و گناه را از اهل بیت(ع) دور و زائل کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسير الطبري (جامع البيان في تفسير القرآن)|سال=1415|نام=محمد بن جرير|نام خانوادگی=طبرى|ناشر=دارالفكر|جلد=22|صفحه=8|مکان=بیروت|پی‌نوشت=.ش 21424}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسير البيضاوي (أنوار التنزيل وأسرار التأويل)|سال=1421|نام=عبداالله بن عمر|نام خانوادگی=بيضاوى|ناشر=دار الفكر|جلد=4|صفحه=374}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسير الرازي (مفاتيح الغيب)|سال=1420|نام=محمد بن عمر|نام خانوادگی=فخر رازى|ناشر=دار احياء التراث العربي|جلد=25|صفحه=209|مکان=بیروت}}</ref>  
به معناى پليدى است و اين واژه هرگونه پليدى را در برمى گيرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المفردات فى غريب القرآن|سال=1404|نام=حسین بن محمد |نام خانوادگی=راغب اصفهانی|ناشر=دفتر نشر الكتاب|صفحه=188}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=جواهر الکلام فی معرفة الإمامة و الإمام|نام=سید علی|نام خانوادگی=حسینی میلانی|ناشر=نشر حقایق|صفحه=133|مکان=قم|جلد=3}}</ref> و طبق نظر علمای اهل سنت، خدا اراده کرده است که بدی،فحشاء، پلیدی و گناه را از اهل بیت(ع) زائل و دور کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسير الطبري (جامع البيان في تفسير القرآن)|سال=1415|نام=محمد بن جرير|نام خانوادگی=طبرى|ناشر=دارالفكر|جلد=22|صفحه=8|مکان=بیروت|پی‌نوشت=.ش 21424}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسير البيضاوي (أنوار التنزيل وأسرار التأويل)|سال=1421|نام=عبداالله بن عمر|نام خانوادگی=بيضاوى|ناشر=دار الفكر|جلد=4|صفحه=374}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسير الرازي (مفاتيح الغيب)|سال=1420|نام=محمد بن عمر|نام خانوادگی=فخر رازى|ناشر=دار احياء التراث العربي|جلد=25|صفحه=209|مکان=بیروت}}</ref>  


== معنای «یطهرکم» ==
== معنای «یطهرکم» ==
به تعبیر فخر رازی :ويطَهرَكُم أي يلبسكم خلع الكرامة؛ یطهرکم یعنی «لباس كرامت بر تن شما بپوشاند».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسير الرازي (مفاتيح الغيب)|سال=1420|نام=محمد بن عمر |نام خانوادگی=فخر رازى|ناشر=دار احياء التراث العربي|جلد=25|صفحه=209|مکان=بیروت}}</ref>در واقع خداوند متعال با دور نمودن پلیدی از اهل بیت(ع) ، نقطۀ مقابل آن، یعنی طهارت را، در وجود آنان جایگزین نموده است. اما باز نیز خداوند تنها به ذکر طهارت اهل بیت بسنده نمی‌کند، بلکه بر گفتار خویش پافشاری و تاکید دارد و کلمۀ «تطهیرا» که در این فراز آیه به کار رفته هم معنای تاکید را می‌رساند؛ یعنی این کلمه به ما می‌فهماند که قطعاً، اهل بیت پاک و پاکیزه‌اند.
به تعبیر فخر رازی :ويطَهرَكُم أي يلبسكم خلع الكرامة؛ یطهرکم یعنی «لباس كرامت بر تن شما بپوشاند».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسير الرازي (مفاتيح الغيب)|سال=1420|نام=محمد بن عمر |نام خانوادگی=فخر رازى|ناشر=دار احياء التراث العربي|جلد=25|صفحه=209|مکان=بیروت}}</ref>در واقع خداوند متعال با دور نمودن پلیدی از اهل بیت(ع) ، نقطۀ مقابل آن، یعنی طهارت را، در وجود آنان جایگزین نموده است. اما باز نیز خداوند تنها به ذکر طهارت اهل بیت بسنده نمی‌کند، بلکه بر گفتار خویش پافشاری و تاکید دارد و کلمۀ «تطهیرا» که در این فراز آیه به کار رفته هم معنای تاکید را می‌رساند؛ یعنی این کلمه به ما می‌فهماند که قطعاً، [[اهل بیت]] پاک و پاکیزه‌اند و در نتیجه دلالت این آیه بر [[عصمت]] واضح می گردد.


ا
ا

نسخهٔ ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۷


سؤال

عصمت اهل‌بیت چگونه از آیه تطهیر استفاده می‌شود؟

ب

آیه تطهیر با استعمال ادات حصر، مصداق اهل بیت را منحصر در پنج فرد کرده‌است. و با توجه به اینکه اراده خداوند اراده تکوینی بوده، با سه تعبیر «لیذهب عنکم الرجس، یطهرکم، تطهیرا» بر عصمت اهل بیت تصریح و تاکید می کند.


معنای عصمت

معنای لغوی

واژه عصم در لغت در دو معنا به كار برده شده‌است. نخست معناى «منع» است[۱][۲][۳] و معناى ديگر «مسك-حفظ كردن و نگهداری» است.[۴] لکن اين واژه در «مسک» و «تمسک» ظهور دارد.[۵]

معنای اصطلاحی

علاّمه طباطبائی مى‌نويسد: امرى كه عصمت بواسطه آن تحقق مى‌يابد، نوعى علم است كه مانع از ارتكاب معصيت و خطا توسط صاحب علم می‌شود. به‌عبارت ديگر علمى است كه مانع از گمراهى مى‌گردد، چنانكه ساير خُلق‌ها همچون شجاعت، عفت، بخشندگى و همه امور اين چنينى، صورت علمى پايدار است كه موجب تحقق اين آثار مى شود و از ضد اين امور مانع مى گردد. همانا اين موهبت الاهى كه آن را «قوه عصمت» مى ناميم، نوعى از علم و شعور است كه با ساير انواع علم مغايرت دارد.[۶]

مصداق اهل بیت

در منابع شیعه و سنی روایات فراوانی، در تعیین مصداق اهل بیت(ع) وجود دارد: مانند روایت امام صادق(ع) که به اقرارگیری امیرالمومنین(ع) از ابوبکر درباره اختصاص آیه تطهیر به خاندان امیرالمومنین(ع)، اشاره می کند.[۷] لکن در اینجا از باب اتمام حجت، دو روایت از اهل سنت ذکر می کنیم:

  • مسلم در صحيح خود نقل مى كند:عايشه گفت: صبحگاهان رسول خدا(ص) در حالى كه رواندازى پشمى و سياه رنگ بر خود قرار داده بود، حركت كرد. چيزى نگذشت كه حسن بن على آمد حضرت او را داخل آن رو انداز نمود. و سپس حسین آمد و او نيز داخل شد. و سپس فاطمه آمد و او را نيز داخل كرد. سپس على آمد و او را داخل كرد، آن گاه فرمود: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا.[۸]
  • حاكم نيشابورى در مستدرك به سندش از ام سلمه چنین روايت مى كند: پيامبر پس از نزول آيه تطهیر، به دنبال على، فاطمه، حسن و حسین(ع) فرستادند و آنان را جمع كرده و فرمودند: أللهم هؤلاء أهل بيتي؛ خدايا، اينان اهل بيت من هستند. در آن هنگام ام سلمه مى گويد: يا رسول الله، ما أنا من أهل البيت؟ اى رسول خدا، آيا من [در عنوان] اهل بيت داخل هستم؟ پيامبر فرمود: إنّك أهلي خیر، وهؤلاء أهل بيتي: شما از خوبان اهل من هستى، و اينان نيز اهل بيت من هستند. از اين حديث نيز معلوم مى شود عنوان «اهل بيت» با عنوان «اهل پيامبر» تفاوت دارد. حاكم پس از نقل اين روايت در تأييد آن مى گويد: اين حديث بنابر مبنای بخارى صحيح است.[۹]

معنای انما

با توجه به موارد استعمال «إنما»، روشن است كه اين واژه از ادات حصر است و به جهت دلالت بر حصر وضع شده است. بنابراين اگر در موردى افاده حصر نكند و يا افاده حصر اضافى كند، به حكم قرينه خواهد بود.[۱۰]

در اثر این حصر، می‌توان دو نتیجه گرفت:

  1. اینکه در این آیه، اراده و خواست خداوند متعال را، فقط به دور کردن پلیدی و ایجاد طهارت اختصاص می‌دهد.
  2. دوم آنکه در زمان نزول آیه، دور نمودن پلیدی و ایجاد طهارت را تنها مخصوص اهل بیت می‌کند و هیچ فرد دیگری را در این قاعده شریک نمی‌گرداند.

اراده تکوینی یا تشریعی

مراد از «يريد الله» نيز يا اراده تشريعى خداوند است و يا اراده تكوينى. مى دانيم كه خواست تشريعى خداوند آن است كه همه بندگان به اختيار از پليدى ها اجتناب كنند و پاكيزه گردند. پس اراده تشريعى بر پاک بودن بندگان به افراد خاصى اختصاص ندارد و افراد خاصى اراده نشده اند و مخاطب اراده تشريعى عموم مكلفان اند، در حالى كه خداوند سبحان در آيه تطهیر، از اراده خويش بر پاک ساختن اشخاص معین و محدودى خبر مى دهد؛ از اين رو نمى توان گفت در اين آيه اراده تشريعى مورد نظر است، بلكه يقيناً مراد آيه، خبر دادن از اراده تكوينى خداى متعال بر پاک گردانيدن اهل بيت(ع) است.[۱۱]

معنای «لیذهب عنکم»

لیذهب به معنای دفع است نه رفع: رفع رجس هنگامى معنا دارد كه شخص از پيش رجسى داشته باشد تا آن رجس رفع شده و برطرف گردد در حالى كه اين معنا در اين جا مراد نيست. اما دفع رجس همان مانع شدن از آلودگى شخص به رجس است. استعمال «إذهاب» در معناى «دفع» در استعمالات فصيح فراوان است و در احاديث نيز به همين معنا به كار رفته است.[۱۲]

معنای «الرجس»

به معناى پليدى است و اين واژه هرگونه پليدى را در برمى گيرد.[۱۳][۱۴] و طبق نظر علمای اهل سنت، خدا اراده کرده است که بدی،فحشاء، پلیدی و گناه را از اهل بیت(ع) زائل و دور کند.[۱۵][۱۶][۱۷]

معنای «یطهرکم»

به تعبیر فخر رازی :ويطَهرَكُم أي يلبسكم خلع الكرامة؛ یطهرکم یعنی «لباس كرامت بر تن شما بپوشاند».[۱۸]در واقع خداوند متعال با دور نمودن پلیدی از اهل بیت(ع) ، نقطۀ مقابل آن، یعنی طهارت را، در وجود آنان جایگزین نموده است. اما باز نیز خداوند تنها به ذکر طهارت اهل بیت بسنده نمی‌کند، بلکه بر گفتار خویش پافشاری و تاکید دارد و کلمۀ «تطهیرا» که در این فراز آیه به کار رفته هم معنای تاکید را می‌رساند؛ یعنی این کلمه به ما می‌فهماند که قطعاً، اهل بیت پاک و پاکیزه‌اند و در نتیجه دلالت این آیه بر عصمت واضح می گردد.

ا

آ

منابع

  1. ابن منظور الأنصاري، محمد بن مكرم (۱۴۰۵). لسان العرب. ج. ۱۲. نشر ادب الحوزة. ص. ۴۰۳.
  2. زبيدى حنفى، محب الدين محمد مرتضى (۱۴۱۴). تاج العروس من جواهر القاموس. ج. ۱۷. بیروت: دار الفكر. ص. ۴۸۲.
  3. جوهرى، اسامعيل بن حماد (۱۴۰۷). الصحاح تاج اللغة وصحاح العربية. ج. ۵. بیروت: دار العلم للملايین. ص. ۱۹۸۶.
  4. راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۴۰۴). المفردات فى غريب القرآن. دفتر نشر الكتاب. ص. ۵۶۹ ـ ۵۷۰.
  5. حسینی میلانی، سید علی (۱۳۹۴). عصمت از منظر فریقین. قم: نشر حقایق. ص. ۱۱.
  6. الطباطبائي، السيد محمد حسين. الميزان في تفسير القرآن. ج. ۵. قم: مطبوعات اسماعيليان. ص. ۷۸-۸۰.
  7. بن بابویه قمی، محمد بن علی. علل الشرایع. ج. ۱. نجف: منشورات المکتبة الحیدریة. ص. ۱۹۱باب 151 حدیث اول
  8. قشیرى نيشابورى، مسلم بن حجاج. صحیح مسلم(الجامع الصحيح). ج. ۷. بیروت: دار الفكر. ص. ۱۳۰.
  9. حاكم نيشابورى، محمد بن عبدالله. المستدرك على الصحيحين. ج. ۲. بیروت: دار المعرفة. ص. ۴۱۶.
  10. حسینی میلانی، سید علی (۱۳۹۴). عصمت از منظر فریقین. قم: نشر حقایق. ص. ۸۳.
  11. حسینی میلانی، سید علی (۱۳۹۴). عصمت از منظر فریقین. قم: نشر حقایق. ص. ۸۲-۸۳.
  12. حسینی میلانی، سید علی. جواهر الکلام فی معرفة الإمامة و الإمام. ج. ۳. قم: نشر حقایق. ص. ۱۳۲.
  13. راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۴۰۴). المفردات فى غريب القرآن. دفتر نشر الكتاب. ص. ۱۸۸.
  14. حسینی میلانی، سید علی. جواهر الکلام فی معرفة الإمامة و الإمام. ج. ۳. قم: نشر حقایق. ص. ۱۳۳.
  15. طبرى، محمد بن جرير (۱۴۱۵). تفسير الطبري (جامع البيان في تفسير القرآن). ج. ۲۲. بیروت: دارالفكر. ص. ۸.ش 21424
  16. بيضاوى، عبداالله بن عمر (۱۴۲۱). تفسير البيضاوي (أنوار التنزيل وأسرار التأويل). ج. ۴. دار الفكر. ص. ۳۷۴.
  17. فخر رازى، محمد بن عمر (۱۴۲۰). تفسير الرازي (مفاتيح الغيب). ج. ۲۵. بیروت: دار احياء التراث العربي. ص. ۲۰۹.
  18. فخر رازى، محمد بن عمر (۱۴۲۰). تفسير الرازي (مفاتيح الغيب). ج. ۲۵. بیروت: دار احياء التراث العربي. ص. ۲۰۹.