سعدالدین تفتازانی: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
علم بدیع در اصطلاح ادیبان سومین فن (بعد از معانی و بیان) از فنون بلاغت و موضوع آن آرایشهای سخن فصیح و بلیغ در نظم و نثر است. به این آرایشها محسنّات و صنایع بدیع نیز میگویند و آنها را به لفظی و معنوی بخش میکنند. دسته نخست خاص زیباییهای لفظی و عمدتاً شامل تسبیح، ترصیع، تجنیس و نظایر و فروع آنهاست و دسته دوم که بیشتر برای زیباسازی معنوی کلام است اما به تبع الفاظ و نه به استقلال شامل تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه، حسن تعلیل و فروع آنها میشود.<ref>همو، مختصر المعانی، ج۱، ص۳۱۵.</ref> | علم بدیع در اصطلاح ادیبان سومین فن (بعد از معانی و بیان) از فنون بلاغت و موضوع آن آرایشهای سخن فصیح و بلیغ در نظم و نثر است. به این آرایشها محسنّات و صنایع بدیع نیز میگویند و آنها را به لفظی و معنوی بخش میکنند. دسته نخست خاص زیباییهای لفظی و عمدتاً شامل تسبیح، ترصیع، تجنیس و نظایر و فروع آنهاست و دسته دوم که بیشتر برای زیباسازی معنوی کلام است اما به تبع الفاظ و نه به استقلال شامل تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه، حسن تعلیل و فروع آنها میشود.<ref>همو، مختصر المعانی، ج۱، ص۳۱۵.</ref> | ||
[[پرونده:مختصر-المعانی.jpg|بندانگشتی| مختصر المعانی اثر سعدالدین تفتازانی]] | [[پرونده:مختصر-المعانی.jpg|بندانگشتی| مختصر المعانی اثر سعدالدین تفتازانی|291x291پیکسل]] | ||
== مناظره با جرجانی == | == مناظره با جرجانی == | ||
تفتازانی به میرسیدشریف جرجانی (متوفی ۸۱۶)، که ۲۸ سال از خودش جوانتر و بنا بر گزارشی شاگردش بود، توجهی ویژه داشت. اما دوستی آنان، بر اثر مناظره ای علمی که تیمور میان آن دو برپا داشت و به برتری جرجانی انجامید، به خصومت تبدیل شد و جرجانی به رد و نفی آثار تفتازانی پرداخت.<ref>احد فرامرز قراملکی و یحیی رهایی، «تفتازانی» دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳، ج۷، ذیل مدخل.</ref> | تفتازانی به میرسیدشریف جرجانی (متوفی ۸۱۶)، که ۲۸ سال از خودش جوانتر و بنا بر گزارشی شاگردش بود، توجهی ویژه داشت. اما دوستی آنان، بر اثر مناظره ای علمی که تیمور میان آن دو برپا داشت و به برتری جرجانی انجامید، به خصومت تبدیل شد و جرجانی به رد و نفی آثار تفتازانی پرداخت.<ref>احد فرامرز قراملکی و یحیی رهایی، «تفتازانی» دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳، ج۷، ذیل مدخل.</ref> |
نسخهٔ ۱ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۷
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
سعدالدین تفتازانی فقیه، متکلم، منطق دان و ادیب قرن هشتم.
زندگینامه
مسعود بن عمر بن عبدالله التفتازانی ملقب به سعد الدین از بزرگان لغت عرب و بیان و منطق و کلام است. وی از علمای اهل سنت و شافعی مذهب است. بنا به قول معروف در سال ۷۱۲ هجری قمری، متولد شده و در سال ۷۹۳ هجری قمری، وفات یافت. با این حساب عمر او بالغ بر ۸۰ سال بوده است. بنا بر آنچه در کتب اهل سنت وارد شده وی در شهرستان تفتازان (یکی از شهرهای خراسان) متولد شده و در سرخس منزل گزید. با به قدرت رسیدن تیمورلنگ، وی بنا به دلایلی که ذکر نشده است او را از شهر سرخس به سمرقند تبعید نمود. بعد از اینکه تیمور وی را به سمرقند تبعید کرد، تفتازانی تا پایان عمر در سمرقند مانده و در همانجا از دنیا رحلت نمود، ولی بنا به وصیتش او را در سرخس دفن نمودند.[۱]
معروف است که وی در کلام، مشرب اشعری و در فقه، مذهب شافعی داشته است.[۲]
از کیفیت و مراحل تحصیل تفتازانی و مدت آن، گزارش مستندی در اختیار نیست.[۳]
بخشی از دورۀ زندگانی تفتازانی مقارن با حکومت تیمور گورکان بود (ابن عربشاه، ۲۲۲). پس از تصرف خوارزم به دست تیمور در ۷۸۱ق/ ۱۳۷۹م، به درخواست ملک محمد سرخسی، فرزند کوچکتر ملک معزالدین حسین کرت، از ملوک کرت هرات که تفتازانی کتاب المطول را به نام او نوشته است، برای تفتازانی امان خواسته شد و وی روانۀ سرخس گردید. چندی بعد، به اطلاع تیمور رساندند که تفتازانی از جمع دانشمندان گرد آمده در سمرقند دور مانده، و نصیب حاکم سرخس گردیده است؛ تیمور نیز نامهای نوشت و او را با ابرام به دربار خویش فراخواند. بدینگونه تفتازانی با فضلا و عالمان همعصر خویش، در دربار سمرقند همنشین شد.[۴]
اساتید
- قطب الدین رازی (درگذشت ۷۶۷ق)
- عضدالدین ایجی (درگذشت ۷۶۵ق)
- ضیاءالدین بن عثمان قزوینی (درگذشت ۷۸۰ق)
- نسیم الدین محمد نیشابوری کازرونی.[۵]
جایگاه
اهمیت تفتازانی در گسترش و اعتلای معارف و فرهنگ اسلامی در دوره پس از ویرانگریهای مغول به اندازهای است که مورخان، وی را حد فاصلِ متقدمان و متأخران دانستهاند. عمدهترین فعالیت وی در حفظ و گسترش علوم، نگارش درسنامههای گوناگون بود که اهل علم همواره به آنها توجه داشتهاند.[۶]
دانشمندان در بیان جایگاه تفتازانی در تاریخ علوم، اختلاف نظر دارند. غالباً ــ با توجه به اینکه آثار وی به درسنامهها یا شرح و حاشیهنویسی منحصر است، وی را معلمی توانا، اما فاقد دیدگاهی خاص در مسائل مورد بحث میدانند و آثار او را محصول زمانهای میدانند که عاری از اصالت و نوآوری فکری است. مثلاً تهذیب وی را در مقایسه با شمسیه کاتبی عاری از پیشرفت میدانند. اما به نظر میرسد که تفتازانی با تألیف درسنامههای بلیغ و فصیح، آموزش علوم اسلامی را گسترش داد.[۷]
نویسنده کتاب روضات الجنّات فی احوال العلماء و السادات تفتازانی را از افاضل محقّقین و متبحّرین در فنّ عربیّت و منطق و اصول و کلام و فقه و تفسیر و امثال این علوم دانسته، و او را دانشمندی معرّفی کرده که در فنون مختلف علمی، تحقیقات کاملی از خود باقی گذاشته و از عجائب آنکه، تفتازانی، این شرح مطوّل را بر «تلخیص المفتاح» خطیب قزوینی، که تاکنون از اهمیّت آن هم کاسته نشده، در ۲۰ سالگی شروع کرده و زمان تألیف آن شش سال طول کشیده و آن را به سلطان عصر، معزّ الدین ابو الحسین معروف به محمد کرت، تقدیم داشته است. سال فوتش را او نیز به سال ۷۹۲ هجری در سمرقند دانسته که در سرخس هم به خاک سپرده شده است.[۸]
شهرت بیشتر او به کلام و علوم بلاغت است، ولی مردی جامع بوده و از علوم عقلیه فلسفیه بیاطلاع نبوده است. متنی در منطق، بسیار مختصر و شیرین به نام تهذیب المنطق تألیف کرده که از زمان خودش تا کنون در حوزههای علمیه تدریس میشده و میشود. تفتازانی کتب زیاد تألیف کرده است. بعضی مدعیاند که تفتازانی بعد از خرابی دوره مغول با نیروی حسن بیان باردیگر به قسمتی از معارف اسلامی جان داد.[۹]
تفتازانی کتب فراوانی نوشته که هنوز هم در مدارس کشورهای شرق ممالک اسلامی، تدریس میشود. ابن خلدون، آنگاه که بر تألیفات تفتازانی، آگاهی یافته، فضل و دانش وی را ستوده است.[۱۰]
تفتازانی در دورهای از تاریخ علم کلام جای میگیرد که از آن به «طریقۀ متأخرین» تعبیر کردهاند. در این دوره متکلمان در مباحث کلامی از منطق ارسطویی، بهجای منطق برگرفته از اصول فقه، استفاده کردند. همچنین در این دوره بسیاری از اصطلاحات فلسفی وارد علم کلام شد. البته تفتازانی در همین دوره نیز نویسندهای درجه اول و مبتكر آراء نو در علم کلام بهشمار نمیآید؛ بیشتر شهرت وی به سبب شروحی است كه بر آثار علمی مختلف نگاشته است. با این همه، آثارش در میان علما و حوزههای درسی قبول عام یافت، چندانکه از اشارۀ ابن خلدون به آثار او در مصر با توجه به اینكه وی تنها یك دهـه پس از تفتازانـی درگذشته است. میتوان دریافت كه در همان هنگام كه او در سمرقند و خوارزم مجلس درس داشت، آثارش در دیگر مراكز علمی جهان اسلام نظیر قاهره مورد استقبال بود. همچنین آثار وی به شبهقارۀ هند و جنوبشرقی آسیا نیز راه یافت و بارها ترجمه و شرح شد و در محافل علمی آنجا رواج یافت. اما آنچه از مراجعۀ مستقیم به آثار وی برمیآید، این است كه او در بسط و بیان عقایدش، نظریات خود را با لحنی بهدور از جانبداری و بدون تأكید بر مواضع اختلاف ماتریدیه و اشاعره، بیان كرده، و گاهی به اشاعره نزدیك است و گاه به ماتریدیه. به هر روی، ظاهراً بهتر آن است كه او را عضوی از جریان پرسابقۀ ضد معتزلۀ اهل سنت بدانیم كه البته عقایدش بیشتر با اهل سنت متأخر مطابقت داشت.[۱۱]
آثار
آثار او بر سه قسم است: درسنامه، مانند تهذیب المنطق و الکلام؛ شرح درسنامههای رایج، مانند شرح عقاید نسفی؛ و تعلیقه بر دیگر آثار و شرح آنها، آثار او در مراکز آموزشی به عنوان درسنامه در سطوح گوناگون پذیرفته شد. توفیق تفتازانی مرهون فصاحت و بلاغت و چیرهدستی او در بیان آموزشی مطالب است.[۱۲]
تفتازانی، در علوم بلاغی دو کتاب نوشته است:
۱) مطوّل است که در ماه صفر سال ۷۴۸ هجری در شهر هرات به پایان رسانده و آن را، شرح مطوّل یا شرح التلخیص المطول هم گویند.
۲) مختصر المعانی که بیشتر آن را، بدین نام خوانند و برخی هم «مختصر شرح تلخیص المفتاح» و «اختصار شرح التلخیص» یا «شرح المختصر» یا فقط «مختصر» نامیدهاند. تفتازانی خود هیچیک از این اسامی را، روی کتاب نگذاشته است. تفتازانی «مختصر» را در سال ۷۵۶ ه در غجدوان به اتمام رسانده و به محمود جانیبک، اهداء کرده و از جمله کتابهای بلاغی است که تاکنون در مدارس کشورهای شرقی تدریس میشود.
تفتازانی در علم منطق، شرح رساله شمسیّه یا «شرح الشمسیّه» که در هند بدان «السعدیّه» گویند، نوشته است.
شرح شمسیه، شرح رساله کاتبی است در منطق (کاتبی یعنی نجم الدین علی بن عمر قزوینی). شرح شمسیه را، تفتازانی در ماه جمادی الآخرة سال ۷۵۲ هجری به پایان رسانیده است.[۱۳]
از مهمترین آثار وی میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
المطول در علم بلاغت.
مقاصد الطالبین، در علم کلام.
ارشاد الهادی، در علم نحو.
حاشیه علی شرح العضدی علی مختصر ابن الحاجب، در علم اصول.
شرح التصریف، در علم صرف که بنا بر روایتی این کتاب اولین کتابی است که وی در سن ۱۶ سالگی نوشته است.
تهذیب المنطق در علم منطق که ملا عبدالله یزدی حاشیه ای بر این کتاب نوشته است.[۱۴]
شرح العقاید النسفیة و شرح المقاصد دو اثر مهم تفتازانی در علم كلام هستند كه از چند وجه اهمیت دارند. شرح العقاید النسفیة از مشهورترین و معتبرترین شروح رسالۀ العقاید نجمالدین ابوحفص عمر نسفی از متكلمان ماتریدی سدۀ ۶ ق است.[۱۵]
مختصر المعانی
یکی از کتابهای او مختصر المعانی در علم معانی و بیان و بدیع است. علم معانی و بیان یکی از فنون مهم و اصلی ادبیات معانی و بیان است که ریشه بس عمیق و تاریخی دارد.
علم بیان چنانکه در مختصر المعانی وارد شده است، شناخت ایراد و بیان معنی واحد به طرق مختلف است که بعضی از این طرق واضح و برخی واضح تر است؛ به عبارت دیگر در علم بیان طرق استعمال الفاظ را به انسان میآموزد و انسان فرا میگیرد که چگونه یک معنی را به الفاظ و تراکیب مختلف بیان کند، در موارد مختلف و به الفاظ مختلف که برخی از آنها واضح الدلاله و برخی واضح تر هستند.[۱۶] پس علم بیان آگاهی از مجموعه اصول و قواعدی است که با آن راه و رسم ایراد مطلب واحد با عبارات متعدد شناخته میشود.
علم معانی یکی دیگر از ارکان بلاغت محسوب میشود و اصول و قواعدی را آموزش میدهد که میتوان با آنها لفظ را مطابق با مقتضای حال به کار برد. اموری هم چون تقدیم و تأخیر و حذف با ذکر هر یک از ارکان جمله و نیز ایجاز و اطناب و فصل و وصل کلام و… مباحث این علم را تشکیل میدهند. مقتضای حال، رکن اساسی این علم است چرا که موقعیت مخاطب نقش فراوانی در شکل دهی به جمله دارد.
و گوینده یا نویسنده باید کلام خود را به نوعی شکل دهد که مخاطب هم آن را به خوبی بفهمد و هم آزرده نشود و این وظیفه علم معانی است.[۱۷]
بدیع در لغت به معنی پدید آورنده، نوآورنده و در اصطلاح شاخه ای از علوم بلاغت است که درباره چگونگی آرایشهای لفظی و معنوی کلام پس از رعایت اصول بلاغت گفتگو میکند.[۱۸]
علم بدیع در اصطلاح ادیبان سومین فن (بعد از معانی و بیان) از فنون بلاغت و موضوع آن آرایشهای سخن فصیح و بلیغ در نظم و نثر است. به این آرایشها محسنّات و صنایع بدیع نیز میگویند و آنها را به لفظی و معنوی بخش میکنند. دسته نخست خاص زیباییهای لفظی و عمدتاً شامل تسبیح، ترصیع، تجنیس و نظایر و فروع آنهاست و دسته دوم که بیشتر برای زیباسازی معنوی کلام است اما به تبع الفاظ و نه به استقلال شامل تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه، حسن تعلیل و فروع آنها میشود.[۱۹]
مناظره با جرجانی
تفتازانی به میرسیدشریف جرجانی (متوفی ۸۱۶)، که ۲۸ سال از خودش جوانتر و بنا بر گزارشی شاگردش بود، توجهی ویژه داشت. اما دوستی آنان، بر اثر مناظره ای علمی که تیمور میان آن دو برپا داشت و به برتری جرجانی انجامید، به خصومت تبدیل شد و جرجانی به رد و نفی آثار تفتازانی پرداخت.[۲۰]
بـراساس گـزارش مشهوری کـه در کتاب الشقائق النعمانیة آمده است، در اواخر عمر تفتازانی مباحثهای میان وی و میر سید شریف جرجانی (متوفی ۸۱۶) در حضور تیمور گورکان با داوری نعمانالدین خوارزمی برپا شد، و با برتری جرجانی و تألم فـراوان تفتازانی پایـان یافت، تا آنجا کـه به گفتـۀ برخـی همیـن واقعه به فوت او انجامید.[۲۱] نویسنده «معجم المطبوعات» گفته است سید شریف جرجانی، در آغاز از «بحر بیکران علم او، بهرهمند میشده و بارها به رفعت شأن و علوّ مقام» او اعتراف کرده ولی بعدها بر اثر مشاجره، در مجلس امیر تیمور، میان او و تفتازانی نقار و کدورتی رخ داده است.[۲۲]
یکی از معروفترین و مهمترین مناظرهها در دوره تیموری، مناظرات و مباحثات دو عالم بزرگ، میرسید شریف جرجانی (درگذشته ۸۱۶ ه. ق) و سعدالدین تفتازانی (متوفی ۷۹۲ ه. ق) است. نخستین مناظره، درباره این موضوع بود که «آیا اراده انتقام، سبب غضب میشود، یا غضب، سبب اراده انتقام میشود». تفتازانی رای اول را ترجیح میداد و جرجانی از موضع مقابل دفاع میکرد. جرجانی در این مباحثه همچون دیگر موارد، غلبه یافته است. موضوع مناظره دوم «اجتماع استعاره تبعیه و استعاره تمثیلیه» و اختلاف بر سر موضع زمخشری (متوفی ۵۸۳ ه. ق) در کتاب الکشاف ذیل آیه ۵ سوره بقره «أولئک علی هدی من ربهم» بوده است. به نظر تفتازانی، این آیه دارای استعاره تبعیه تمثیلیه است. جرجانی به نظر او اشکال میگیرد و حضار را قانع میکند که این آیه فقط استعاره تبعیه دارد و اجتماع آن با استعاره تمثیلیه ممکن نیست. داور مناظره نیز رأی او را صائب میداند. گفتهاند که تفتازانی پس از این واقعه تدریس را رها کرد، تا جایی که همین سرخوردگی موجب مرگ او در سال ۷۹۲ ه. ق شد.[۲۳]
مطالعه بیشتر
- الفضلی، عبدالهادی تهذیب البلاغه، المجمع العلمی الاسلامی، تهران، ۱۳۷۴ش، ج۷، ص۱۹.
منابع
- ↑ الزرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دارالعلم، ۱۹۸۰م، ج۷، ص۲۱۹.
- ↑ احد فرامرز قراملکی و یحیی رهایی، «تفتازانی» دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳، ج۷، ذیل مدخل.
- ↑ احد فرامرز قراملکی و یحیی رهایی، «تفتازانی» دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳، ج۷، ذیل مدخل.
- ↑ میرزایی، عطیه، «تفتازانی»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۵، ذیل مدخل.
- ↑ احد فرامرز قراملکی و یحیی رهایی، «تفتازانی» دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳، ج۷، ذیل مدخل.
- ↑ احد فرامرز قراملکی و یحیی رهایی، «تفتازانی» دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳، ج۷، ذیل مدخل.
- ↑ احد فرامرز قراملکی و یحیی رهایی، «تفتازانی» دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳، ج۷، ذیل مدخل.
- ↑ باقر خوانساری، میر سید محمد، روضات الجنّات فی احوال العلماء و السادات، ترجمه آقای حاج شیخ محمد باقر ساعدی خراسانی، کتابفروشی اسلامیه ج ۴ ص ۱۴۸ و ۱۴۹ و ۱۵۰ و ۱۵۱. به نقل از علوی مقدم، محمد، در قلمرو بلاغت، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲، ص۷۶۰.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۴، ص۵۰۱.
- ↑ علوی مقدم، محمد، در قلمرو بلاغت، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲، ص۷۶۰.
- ↑ حسینی، سارا حاجی، «تفتازانی»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۵، ذیل مدخل.
- ↑ احد فرامرز قراملکی و یحیی رهایی، «تفتازانی» دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳، ج۷، ذیل مدخل.
- ↑ علوی مقدم، محمد، در قلمرو بلاغت، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲، ص۷۶۰.
- ↑ الزرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دارالعلم، ۱۹۸۰م، ج۷، ص۲۱۹.
- ↑ حسینی، سارا حاجی، «تفتازانی»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۵، ذیل مدخل.
- ↑ سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۳۱۵.
- ↑ تفتازانی، سعد الدین مختصر المعانی، دارالذخائر، ۱۳۸۱ش، ج۳، ص۲۴ و ۲۵.
- ↑ سکاکی، یوسف مفتاح العلوم، بیروت، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۴۷۷.
- ↑ همو، مختصر المعانی، ج۱، ص۳۱۵.
- ↑ احد فرامرز قراملکی و یحیی رهایی، «تفتازانی» دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳، ج۷، ذیل مدخل.
- ↑ میرزایی، عطیه، «تفتازانی»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۵، ذیل مدخل.
- ↑ الیان سرکیس، یوسف، معجم المطبوعات العربیه و المعرّبة شامل لاسماء الکتب المطبوعة فی الأقطار الشرقیّة و الغربیّة، مصر، مطبعة سرکیس بمصر ۱۳۴۶ ه- ۱۹۲۸ م. ج ۱ ص ۶۳۵ و ص ۶۳۶. به نقل از علوی مقدم، محمد، در قلمرو بلاغت، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲، ص۷۶۰.
- ↑ گوموش صدرالدین، «مناظرههای میر سید شرف جرجانی و سعدالدین تفتازانی»، ترجمه لیلی رحیمی بهمنی، آینه میراث، دوره جدید، تابستان ۱۳۸۴، شماره ۲۹. ص۶۳ تا ۷۰.