دلیل عصمت اهل‌بیت(ع) در آیه تطهیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:


=== معنای لغوی ===
=== معنای لغوی ===
واژه عصم در لغت در دو معنا به كار برده شده‌است. نخست معناى «منع» است<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|سال=1405|نام=محمد بن مكرم|نام خانوادگی=ابن منظور الأنصاري|ناشر=نشر ادب الحوزة|جلد=12|صفحه=403}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاج العروس من جواهر القاموس|سال=1414|نام=محب الدين محمد مرتضى|نام خانوادگی=زبيدى حنفى|ناشر=دار الفكر|جلد=17|صفحه=482|مکان=بیروت}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الصحاح تاج اللغة وصحاح العربية|سال=1407|نام=اسامعيل بن حماد|نام خانوادگی=جوهرى|ناشر=دار العلم للملايین|جلد=5|صفحه=1986|مکان=بیروت}}</ref> و معناى ديگر«مسك» است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المفردات فى غريب القرآن|سال=1421|نام=السيد روح الله|نام خانوادگی=الخميني|ناشر=موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى|صفحه=٥٦٩ ـ ٥٧٠|مکان=تهران}}</ref> لکن اين واژه در «مسک» و «تمسک» ظهور دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت از منظر فریقین|سال=1394|نام=سید علی|نام خانوادگی=حسینی میلانی|ناشر=نشر حقایق|صفحه=11|مکان=قم}}</ref>
واژه عصم در لغت در دو معنا به كار برده شده‌است. نخست معناى «منع» است<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|سال=1405|نام=محمد بن مكرم|نام خانوادگی=ابن منظور الأنصاري|ناشر=نشر ادب الحوزة|جلد=12|صفحه=403}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاج العروس من جواهر القاموس|سال=1414|نام=محب الدين محمد مرتضى|نام خانوادگی=زبيدى حنفى|ناشر=دار الفكر|جلد=17|صفحه=482|مکان=بیروت}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الصحاح تاج اللغة وصحاح العربية|سال=1407|نام=اسامعيل بن حماد|نام خانوادگی=جوهرى|ناشر=دار العلم للملايین|جلد=5|صفحه=1986|مکان=بیروت}}</ref> و معناى ديگر«مسك» است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المفردات فى غريب القرآن|سال=1404|نام=حسین بن محمد|نام خانوادگی=راغب اصفهانی|ناشر=دفتر نشر الكتاب|صفحه=٥٦٩ ـ ٥٧٠}}</ref> لکن اين واژه در «مسک» و «تمسک» ظهور دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت از منظر فریقین|سال=1394|نام=سید علی|نام خانوادگی=حسینی میلانی|ناشر=نشر حقایق|صفحه=11|مکان=قم}}</ref>
=== معنای اصطلاحی ===
=== معنای اصطلاحی ===
فاضل مقداد در تعریف عصمت می‌گوید: «عصمت، لطفی است که خداوند در حق مکلف به جای می‌آورد، به گونه‌ای که انگیزه‌ای برای ترک اطاعت و یا انجام معصیت در او باقی نمی‌ماند، هر چند این لطف، توان انجام گناه را از وی نمی‌ستاند»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=إرشاد الطالبين إلى نهج المسترشدين|سال=1405|نام=المقداد بن عبد اللّه|نام خانوادگی=الحلي السِّيوَري|ناشر=انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشى|صفحه=301|مکان=قم}}</ref>
فاضل مقداد در تعریف عصمت می‌گوید: «عصمت، لطفی است که خداوند در حق مکلف به جای می‌آورد، به گونه‌ای که انگیزه‌ای برای ترک اطاعت و یا انجام معصیت در او باقی نمی‌ماند، هر چند این لطف، توان انجام گناه را از وی نمی‌ستاند»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=إرشاد الطالبين إلى نهج المسترشدين|سال=1405|نام=المقداد بن عبد اللّه|نام خانوادگی=الحلي السِّيوَري|ناشر=انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشى|صفحه=301|مکان=قم}}</ref>
خط ۲۷: خط ۲۷:
== معنای انما ==
== معنای انما ==
با توجه به موارد استعمال «إنما»، روشن است كه اين واژه از ادات حصر است و به جهت دلالت بر حصر وضع شده است. بنابراين اگر در موردى افاده حصر نكند و يا افاده حصر اضافى كند، به حكم قرينه خواهد بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت از منظر فریقین|سال=1394|نام=سید علی|نام خانوادگی=حسینی میلانی|ناشر=نشر حقایق|صفحه=83|مکان=قم}}</ref>
با توجه به موارد استعمال «إنما»، روشن است كه اين واژه از ادات حصر است و به جهت دلالت بر حصر وضع شده است. بنابراين اگر در موردى افاده حصر نكند و يا افاده حصر اضافى كند، به حكم قرينه خواهد بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت از منظر فریقین|سال=1394|نام=سید علی|نام خانوادگی=حسینی میلانی|ناشر=نشر حقایق|صفحه=83|مکان=قم}}</ref>
در اثر این حصر، می‌توان دو نتیجه گرفت:
# اینکه در این آیه، اراده و خواست خداوند متعال را، فقط به دور کردن پلیدی و ایجاد طهارت اختصاص می‌دهد.
# دوم آنکه در زمان نزول آیه، دور نمودن پلیدی و ایجاد طهارت را تنها مخصوص اهل بیت می‌کند و هیچ فرد دیگری را در این قاعده شریک نمی‌گرداند.


== اراده تکوینی یا تشریعی ==
== اراده تکوینی یا تشریعی ==
می توان دو قرینه بر تکوینی بودن اراده ارائه کرد:
می‌توان دو قرینه بر تکوینی بودن اراده ارائه کرد:


# مراد از «يريد الله» نيز يا اراده تشريعى خداوند است و يا اراده تكوينى. مى دانيم كه خواست تشريعى خداوند آن است كه همه بندگان به اختيار از پليدى ها اجتناب كنند و پاكيزه گردند. پس اراده تشريعى بر پاك بودن بندگان به افراد خاصى اختصاص ندارد و افراد خاصى اراده نشده اند و مخاطب اراده تشريعى عموم مكلفان اند، در حالى كه خداوند سبحان در آيه تطهري، از اراده خويش بر پاك ساخنت اشخاص معني و محدودى خبر مى دهد; از اين رو منى توان گفت در اين آيه اراده تشريعى مورد نظر است; بلكه يقيناً مراد آيه، خبر دادن از اراده تكوينى خداى متعال بر پاك گردانيدن اهل بيت عليهم السلام است.
# مراد از «يريد الله» نيز يا اراده تشريعى خداوند است و يا اراده تكوينى. مى دانيم كه خواست تشريعى خداوند آن است كه همه بندگان به اختيار از پليدى ها اجتناب كنند و پاكيزه گردند. پس اراده تشريعى بر پاك بودن بندگان به افراد خاصى اختصاص ندارد و افراد خاصى اراده نشده اند و مخاطب اراده تشريعى عموم مكلفان اند، در حالى كه خداوند سبحان در آيه تطهري، از اراده خويش بر پاك ساخنت اشخاص معني و محدودى خبر مى دهد; از اين رو منى توان گفت در اين آيه اراده تشريعى مورد نظر است; بلكه يقيناً مراد آيه، خبر دادن از اراده تكوينى خداى متعال بر پاك گردانيدن اهل بيت عليهم السلام است.
خط ۳۶: خط ۴۱:


== معنای «لیذهب عنکم» ==
== معنای «لیذهب عنکم» ==
رفع رجس هنگامى معنا دارد كه شخص از پيش رجسى داشته باشد تا آن رجس رفع شده و برطرف گردد در حالى كه اين معنا در اين جا مراد نيست. اما دفع رجس همان مانع شدن از آلودگى شخص به رجس است. استعمال إذهاب در معناى «دفع» در استعمالات فصيح فراوان است و در احاديث نيز به همين معنا به كار رفته است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=جواهر الکلام فی معرفة الإمامة و الإمام|نام=سید علی|نام خانوادگی=حسینی میلانی|ناشر=نشر حقایق|صفحه=132|مکان=قم|جلد=3}}</ref>


== معنای «الرجس» ==
== معنای «الرجس» ==
معنای رجس(پلیدی) در قرآن به صورت عام و گسترده است که شامل همه حالات خبیثه نفس، قذارت و آلودگی‌های آن می‌باشد. تطهیر از این حالت و دوری از این وضعیت به معنای دوری از هرگونه آلودگی ظاهری و معنوی است. این حالت از پاکی را به عصمت اهل بیت تفسیر کرده‌اند:
به معناى پليدى است و اين واژه هرگونه پليدى را در برمى گيرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المفردات فى غريب القرآن|سال=1404|نام=حسین بن محمد |نام خانوادگی=راغب اصفهانی|ناشر=دفتر نشر الكتاب|صفحه=188}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=جواهر الکلام فی معرفة الإمامة و الإمام|نام=سید علی|نام خانوادگی=حسینی میلانی|ناشر=نشر حقایق|صفحه=133|مکان=قم|جلد=3}}</ref>
 
و بنابر قول علمای اهل سنت، خدا اراده کرده است که بدی،فحشاء، پلیدی و گناه را از اهل بیت(ع) دور و زائل کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسير الطبري|سال=1421|نام=السيد روح الله|نام خانوادگی=الخميني|ناشر=موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى|جلد=22|صفحه=8|مکان=تهران|پی‌نوشت=.ش 21424}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسير البيضاوي|سال=1421|نام=السيد روح الله|نام خانوادگی=الخميني|ناشر=موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى|جلد=4|صفحه=374|مکان=تهران}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسير الرازي|سال=1421|نام=السيد روح الله|نام خانوادگی=الخميني|ناشر=موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى|جلد=25|صفحه=209|مکان=تهران}}</ref>
 
 
و فخر رازى در تفسير خود ذيل اين آيه آورده است: (ليذْهب عنْكُم الرِّجس (أي يزيل عنكم الذنوب (ويطَهرَكُم (أي يلبسكم خلع الكرامة; 3 تا پليدى را از شما دور سازد، يعنى گناهان را از شما زايل كند و شما را پاك كند، يعنى لباس كرامت بر تن شما بپوشاند
 
* طبرى در ذيل آيه تطهیر مى نويسد: يقول: إنّما يريد االله ليذهب عنكم السوء والفحشاء يا أهل بيت محمد ويطهركم من الدنس الذي يكون في أهل معاصى االله تطهيرا؛ خداوند مى فرمايد: اى اهل بيت محمد، همانا خدا اراده كرده است تا بدى و فحشا را فقط از شما دفع كند و شما را از آلودگى هايى كه در اهل معاصى وجود دارد به طور كامل پاك سازد.
 
* بيضاوى مى نويسد: (الرِّجس) الذنب المدنّس... ويطهركم عن المعاصي؛ رجس، يعنى گناه پليد... و شما را پاك سازد از گناهان.
 


* [[علامه طبرسی]] در تفسیر [[مجمع البیان]] درباره این موضوع که آیا می‌توان عصمت ائمه(ع) را از این آیه برداشت کرد نوشته است؛ کلمه إنما در ابتدای این آیه، برای نشان دادن این موضوع مهم است که مفاد جمله بعد از إنما، در واقع محقق شده است و شکی در تحقق آن نیست، و همچنین مفهوم مخالف با آن را هم نفی می‌کند.
* [[علامه طبرسی]] در تفسیر [[مجمع البیان]] درباره این موضوع که آیا می‌توان عصمت ائمه(ع) را از این آیه برداشت کرد نوشته است؛ کلمه إنما در ابتدای این آیه، برای نشان دادن این موضوع مهم است که مفاد جمله بعد از إنما، در واقع محقق شده است و شکی در تحقق آن نیست، و همچنین مفهوم مخالف با آن را هم نفی می‌کند.
خط ۴۴: خط ۶۰:
*خداوند یک اراده خاص و ویژه‌ای نسبت به [[اهل‌بیت(ع)]] دارد. به این دلیل که اگر یک اراده مطلق و همگانی بود، این نیاز به این همه تأکید نداشت! چرا که خداوند از هر مکلفی، ترک گناه و انجام اوامر الهی را خواسته است، پس خداوند یک اراده خاص نسبت به اهل بیت پیامبر(ص) داشته است، و این‌گونه اراده‌ای مقتضی مدح و تعظیم است، و اگر ما این اراده را یک اراده همگانی و عمومی بدانیم مدحی در برنخواهد داشت، با توجه به این دو نکته می‌توان گفت: با اثبات این دو موضوع، مسئله عصمت ثابت می‌شود، و آن این‌که خداوند تأکیداً و با اراده‌ای خاص، پاکی اهل بیت(ع) از هرگونه زشتی و گناه را اراده کرده است.<ref>طبرسی، ابو علی، مجمع البیان، بیروت، چاپ دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶، ج۷ و ۸، ص۴۶۳.</ref>
*خداوند یک اراده خاص و ویژه‌ای نسبت به [[اهل‌بیت(ع)]] دارد. به این دلیل که اگر یک اراده مطلق و همگانی بود، این نیاز به این همه تأکید نداشت! چرا که خداوند از هر مکلفی، ترک گناه و انجام اوامر الهی را خواسته است، پس خداوند یک اراده خاص نسبت به اهل بیت پیامبر(ص) داشته است، و این‌گونه اراده‌ای مقتضی مدح و تعظیم است، و اگر ما این اراده را یک اراده همگانی و عمومی بدانیم مدحی در برنخواهد داشت، با توجه به این دو نکته می‌توان گفت: با اثبات این دو موضوع، مسئله عصمت ثابت می‌شود، و آن این‌که خداوند تأکیداً و با اراده‌ای خاص، پاکی اهل بیت(ع) از هرگونه زشتی و گناه را اراده کرده است.<ref>طبرسی، ابو علی، مجمع البیان، بیروت، چاپ دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶، ج۷ و ۸، ص۴۶۳.</ref>


== معنای «لیطهرکم» ==
== معنای «یطهرکم» ==
به تعبیر فخر رازی :ويطَهرَكُم أي يلبسكم خلع الكرامة؛ یطهرکم یعنی «لباس كرامت بر تن شما بپوشاند».
 
ا


== جستارهای وابسته ==
آ


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۱۳ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۲۶


سؤال

عصمت اهل‌بیت چگونه از آیه تطهیر استفاده می‌شود؟

111


معنای عصمت

معنای لغوی

واژه عصم در لغت در دو معنا به كار برده شده‌است. نخست معناى «منع» است[۱][۲][۳] و معناى ديگر«مسك» است.[۴] لکن اين واژه در «مسک» و «تمسک» ظهور دارد.[۵]

معنای اصطلاحی

فاضل مقداد در تعریف عصمت می‌گوید: «عصمت، لطفی است که خداوند در حق مکلف به جای می‌آورد، به گونه‌ای که انگیزه‌ای برای ترک اطاعت و یا انجام معصیت در او باقی نمی‌ماند، هر چند این لطف، توان انجام گناه را از وی نمی‌ستاند»[۶]

علاّمه طباطبائی مى‌نويسد:

امرى كه عصمت بواسطه آن تحقق مى‌يابد، نوعى علم است كه مانع از ارتكاب معصيت و خطا توسط صاحب علم می‌شود. به‌عبارت ديگر علمى است كه مانع از گمراهى مى‌گردد، چنانكه ساير خلق‌ها همچون شجاعت، عفت، بخشندگى و همه امور اين چنينى، صورت علمى پايدار است كه موجب تحقق اين آثار مى شود و از ضد اين امور مانع مى گردد. همانا اين موهبت الاهى كه آن را «قوه عصمت» مى ناميم، نوعى از علم و شعور است كه با ساير انواع علم مغايرت دارد.[۷]

مصداق اهل بیت

در منابع شیعه و سنی روایات فراوانی، در تعیین مصداق اهل بیت(ع) وجود دارد: مانند روایت امام صادق(ع) که به اقرارگیری امیرالمومنین(ع) از ابوبکر درباره اختصاص آیه تطهیر به خاندان امیرالمومنین(ع)، اشاره می کند.[۸] لکن در اینجا از باب اتمام حجت، دو روایت از اهل سنت ذکر می کنیم:

  • مسلم در صحيح خود نقل مى كند:عايشه گفت: صبحگاهان رسول خدا(ص) در حالى كه رواندازى پشمى و سياه رنگ بر خود قرار داده بود، حركت كرد. چيزى نگذشت كه حسن بن على آمد حضرت او را داخل آن رو انداز منود. و سپس حسني آمد و او نيز داخل شد. و سپس فاطمه آمد و او را نيز داخل كرد. سپس على آمد و او را داخل كرد، آن گاه فرمود: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا.[۹]
  • حاكم نيشابورى در مستدرك به سندش از ام سلمه چنین روايت مى كند: پيامبر پس از نزول آيه تطهري، به دنبال على، فاطمه، حسن و حسین عليهم السلام فرستادند و آنان را جمع كرده و فرمودند: أللهم هؤلاء أهل بيتي؛ خدايا، اينان اهل بيت من هستند. سلمه مى گويد: در آن هنگام أم يا رسول الله، ما أنا من أهل البيت؟ اى رسول خدا، آيا من [در عنوان] اهل بيت داخل هستم؟ پيامبر فرمود: إنّك أهلي خیر، وهؤلاء أهل بيتي: شما از خوبان اهل من هستى، و اينان نيز اهل بيت من هستند. از اين حديث نيز معلوم مى شود عنوان «اهل بيت» با عنوان «اهل پيامبر» تفاوت دارد. حاكم پس از نقل اين روايت در تأييد آن مى گويد: اين حديث بنابر مبنای بخارى صحيح است.[۱۰]

معنای انما

با توجه به موارد استعمال «إنما»، روشن است كه اين واژه از ادات حصر است و به جهت دلالت بر حصر وضع شده است. بنابراين اگر در موردى افاده حصر نكند و يا افاده حصر اضافى كند، به حكم قرينه خواهد بود.[۱۱]

در اثر این حصر، می‌توان دو نتیجه گرفت:

  1. اینکه در این آیه، اراده و خواست خداوند متعال را، فقط به دور کردن پلیدی و ایجاد طهارت اختصاص می‌دهد.
  2. دوم آنکه در زمان نزول آیه، دور نمودن پلیدی و ایجاد طهارت را تنها مخصوص اهل بیت می‌کند و هیچ فرد دیگری را در این قاعده شریک نمی‌گرداند.

اراده تکوینی یا تشریعی

می‌توان دو قرینه بر تکوینی بودن اراده ارائه کرد:

  1. مراد از «يريد الله» نيز يا اراده تشريعى خداوند است و يا اراده تكوينى. مى دانيم كه خواست تشريعى خداوند آن است كه همه بندگان به اختيار از پليدى ها اجتناب كنند و پاكيزه گردند. پس اراده تشريعى بر پاك بودن بندگان به افراد خاصى اختصاص ندارد و افراد خاصى اراده نشده اند و مخاطب اراده تشريعى عموم مكلفان اند، در حالى كه خداوند سبحان در آيه تطهري، از اراده خويش بر پاك ساخنت اشخاص معني و محدودى خبر مى دهد; از اين رو منى توان گفت در اين آيه اراده تشريعى مورد نظر است; بلكه يقيناً مراد آيه، خبر دادن از اراده تكوينى خداى متعال بر پاك گردانيدن اهل بيت عليهم السلام است.
  1. دليل ديگر اراده تكوينى آيه، دلالت آيه بر عصمت اهل بيت عليهم السلام مى باشد; چرا كه عصمت اكتسابی نيست، زيرا خداوند مى فرمايد: ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ؛ اگر فضل و رحمت خدا شامل حال تو نبود، گروهی از آنان تصمیم داشتند تو را گمراه کنند(نساء:113) و در جای دیگر می فرماید: ﴿وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا؛ و اگر ما تو را ثابت قدم نمی‌ساختیم، نزدیک بود به آنان تمایل کنی.(اسراء:74) پس وقتى حقيقت عصمت به لطف و فضل پروردگار عنايتى باشد نه اكتسابی، احتمال اينكه اراده در اينجا اراده تشريعى باشد از ميان مى رود.[۱۲]

معنای «لیذهب عنکم»

رفع رجس هنگامى معنا دارد كه شخص از پيش رجسى داشته باشد تا آن رجس رفع شده و برطرف گردد در حالى كه اين معنا در اين جا مراد نيست. اما دفع رجس همان مانع شدن از آلودگى شخص به رجس است. استعمال إذهاب در معناى «دفع» در استعمالات فصيح فراوان است و در احاديث نيز به همين معنا به كار رفته است.[۱۳]

معنای «الرجس»

به معناى پليدى است و اين واژه هرگونه پليدى را در برمى گيرد.[۱۴][۱۵]

و بنابر قول علمای اهل سنت، خدا اراده کرده است که بدی،فحشاء، پلیدی و گناه را از اهل بیت(ع) دور و زائل کند.[۱۶][۱۷][۱۸]


و فخر رازى در تفسير خود ذيل اين آيه آورده است: (ليذْهب عنْكُم الرِّجس (أي يزيل عنكم الذنوب (ويطَهرَكُم (أي يلبسكم خلع الكرامة; 3 تا پليدى را از شما دور سازد، يعنى گناهان را از شما زايل كند و شما را پاك كند، يعنى لباس كرامت بر تن شما بپوشاند

  • طبرى در ذيل آيه تطهیر مى نويسد: يقول: إنّما يريد االله ليذهب عنكم السوء والفحشاء يا أهل بيت محمد ويطهركم من الدنس الذي يكون في أهل معاصى االله تطهيرا؛ خداوند مى فرمايد: اى اهل بيت محمد، همانا خدا اراده كرده است تا بدى و فحشا را فقط از شما دفع كند و شما را از آلودگى هايى كه در اهل معاصى وجود دارد به طور كامل پاك سازد.
  • بيضاوى مى نويسد: (الرِّجس) الذنب المدنّس... ويطهركم عن المعاصي؛ رجس، يعنى گناه پليد... و شما را پاك سازد از گناهان.


  • علامه طبرسی در تفسیر مجمع البیان درباره این موضوع که آیا می‌توان عصمت ائمه(ع) را از این آیه برداشت کرد نوشته است؛ کلمه إنما در ابتدای این آیه، برای نشان دادن این موضوع مهم است که مفاد جمله بعد از إنما، در واقع محقق شده است و شکی در تحقق آن نیست، و همچنین مفهوم مخالف با آن را هم نفی می‌کند.
  • خداوند یک اراده خاص و ویژه‌ای نسبت به اهل‌بیت(ع) دارد. به این دلیل که اگر یک اراده مطلق و همگانی بود، این نیاز به این همه تأکید نداشت! چرا که خداوند از هر مکلفی، ترک گناه و انجام اوامر الهی را خواسته است، پس خداوند یک اراده خاص نسبت به اهل بیت پیامبر(ص) داشته است، و این‌گونه اراده‌ای مقتضی مدح و تعظیم است، و اگر ما این اراده را یک اراده همگانی و عمومی بدانیم مدحی در برنخواهد داشت، با توجه به این دو نکته می‌توان گفت: با اثبات این دو موضوع، مسئله عصمت ثابت می‌شود، و آن این‌که خداوند تأکیداً و با اراده‌ای خاص، پاکی اهل بیت(ع) از هرگونه زشتی و گناه را اراده کرده است.[۱۹]

معنای «یطهرکم»

به تعبیر فخر رازی :ويطَهرَكُم أي يلبسكم خلع الكرامة؛ یطهرکم یعنی «لباس كرامت بر تن شما بپوشاند».

ا

آ

منابع

  1. ابن منظور الأنصاري، محمد بن مكرم (۱۴۰۵). لسان العرب. ج. ۱۲. نشر ادب الحوزة. ص. ۴۰۳.
  2. زبيدى حنفى، محب الدين محمد مرتضى (۱۴۱۴). تاج العروس من جواهر القاموس. ج. ۱۷. بیروت: دار الفكر. ص. ۴۸۲.
  3. جوهرى، اسامعيل بن حماد (۱۴۰۷). الصحاح تاج اللغة وصحاح العربية. ج. ۵. بیروت: دار العلم للملايین. ص. ۱۹۸۶.
  4. راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۴۰۴). المفردات فى غريب القرآن. دفتر نشر الكتاب. ص. ۵۶۹ ـ ۵۷۰.
  5. حسینی میلانی، سید علی (۱۳۹۴). عصمت از منظر فریقین. قم: نشر حقایق. ص. ۱۱.
  6. الحلي السِّيوَري، المقداد بن عبد اللّه (۱۴۰۵). إرشاد الطالبين إلى نهج المسترشدين. قم: انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشى. ص. ۳۰۱.
  7. الطباطبائي، السيد محمد حسين. الميزان في تفسير القرآن. ج. ۵. قم: مطبوعات اسماعيليان. ص. ۷۸-۸۰.
  8. بن بابویه قمی، محمد بن علی. علل الشرایع. ج. ۱. نجف: منشورات المکتبة الحیدریة. ص. ۱۹۱باب 151 حدیث اول
  9. قشیرى نيشابورى، مسلم بن حجاج. صحیح مسلم(الجامع الصحيح). ج. ۷. بیروت: دار الفكر. ص. ۱۳۰.
  10. حاكم نيشابورى، محمد بن عبدالله. المستدرك على الصحيحين. ج. ۲. بیروت: دار المعرفة. ص. ۴۱۶.
  11. حسینی میلانی، سید علی (۱۳۹۴). عصمت از منظر فریقین. قم: نشر حقایق. ص. ۸۳.
  12. حسینی میلانی، سید علی (۱۳۹۴). عصمت از منظر فریقین. قم: نشر حقایق. ص. ۸۲-۸۳.
  13. حسینی میلانی، سید علی. جواهر الکلام فی معرفة الإمامة و الإمام. ج. ۳. قم: نشر حقایق. ص. ۱۳۲.
  14. راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۴۰۴). المفردات فى غريب القرآن. دفتر نشر الكتاب. ص. ۱۸۸.
  15. حسینی میلانی، سید علی. جواهر الکلام فی معرفة الإمامة و الإمام. ج. ۳. قم: نشر حقایق. ص. ۱۳۳.
  16. الخميني، السيد روح الله (۱۴۲۱). تفسير الطبري. ج. ۲۲. تهران: موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى. ص. ۸.ش 21424
  17. الخميني، السيد روح الله (۱۴۲۱). تفسير البيضاوي. ج. ۴. تهران: موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى. ص. ۳۷۴.
  18. الخميني، السيد روح الله (۱۴۲۱). تفسير الرازي. ج. ۲۵. تهران: موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى. ص. ۲۰۹.
  19. طبرسی، ابو علی، مجمع البیان، بیروت، چاپ دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶، ج۷ و ۸، ص۴۶۳.