دلایل عده طلاق و وفات: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
این حکمت البته از بررسی احکام مربوط به عده زنان به دست میآید، بدین قرائن که اولاً؛ زمان عده (حالت انتظار) را سه پاکی از حیض یا زمانی معادل آن (سه ماه) قرار داده است و حیض نشان از حامله نبودن زنان است، ثانیاً؛ در طلاق در سه صورت که چنین مسئلهای (حاملگی و اختلاط میاه) در کار نیست عده نگهداشتن هم بر زن لازم نیست، ۱. جایی که شوهر اصلاً با او نزدیکی نکرده باشد، ۲. قبل از نهسالگی طلاقش دهد، یا ۳. زن یائسه باشد، یعنی زنی که سید نیست پنجاه سال و زنی که سید است شصت سال قمری از عمر او گذشته باشد؛ زن در این سه صورت بعد از طلاق میتواند بلافاصله شوهر کند. ثالثاً، یکی از موجبات عده، وطی به شبهه است، خواه زن دارای شوهر باشد و خواه بیشوهر؛ یعنی چنانچه مردی بهاشتباه با زن اجنبیه نزدیکی کند (برعکس)؛ این زن شوهردار است، در مدت عده با شوهر خود نمیتواند نزدیکی کند؛ و اگر بیشوهر است، برای ازدواج باید عده طلاق (۳ طُهر) نگه دارد، ولی برای ازدواج با شخص واطی (که با او نزدیکی کرده است)؛ نگهداشتن عده لزومی ندارد. که در این مورد اخیر، استناد به حکمت گفتهشده، قویتر به نظر میرسد. | این حکمت البته از بررسی احکام مربوط به عده زنان به دست میآید، بدین قرائن که اولاً؛ زمان عده (حالت انتظار) را سه پاکی از حیض یا زمانی معادل آن (سه ماه) قرار داده است و حیض نشان از حامله نبودن زنان است، ثانیاً؛ در طلاق در سه صورت که چنین مسئلهای (حاملگی و اختلاط میاه) در کار نیست عده نگهداشتن هم بر زن لازم نیست، ۱. جایی که شوهر اصلاً با او نزدیکی نکرده باشد، ۲. قبل از نهسالگی طلاقش دهد، یا ۳. زن یائسه باشد، یعنی زنی که سید نیست پنجاه سال و زنی که سید است شصت سال قمری از عمر او گذشته باشد؛ زن در این سه صورت بعد از طلاق میتواند بلافاصله شوهر کند. ثالثاً، یکی از موجبات عده، وطی به شبهه است، خواه زن دارای شوهر باشد و خواه بیشوهر؛ یعنی چنانچه مردی بهاشتباه با زن اجنبیه نزدیکی کند (برعکس)؛ این زن شوهردار است، در مدت عده با شوهر خود نمیتواند نزدیکی کند؛ و اگر بیشوهر است، برای ازدواج باید عده طلاق (۳ طُهر) نگه دارد، ولی برای ازدواج با شخص واطی (که با او نزدیکی کرده است)؛ نگهداشتن عده لزومی ندارد. که در این مورد اخیر، استناد به حکمت گفتهشده، قویتر به نظر میرسد. | ||
مسأله عدّه زنان، فلسفههاى متعدّدى دارد، و منحصر به مسأله انعقاد فرزند نيست و لذا در تمام مواردى كه شرع گفته است، زن بايد عدّه نگهدارد؛ هر چند عقيم و نازا باشد، يا رحم خود را برداشته باشد، يا فرضاً چند سال است از شوهر خود جدا زندگى مىكند، در تمام اين صورتها بايد عدّه نگهدارد. عدّه در واقع حريم زوجيّت است<ref>مكارم شيرازى، ناصر، احكام بانوان، ج۱، ص۲۵۵.</ref> | |||
'''عده وفات''' | '''عده وفات''' |
نسخهٔ ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۹
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
چرا در اسلام بعد از مرگ مرد برای زن عدّه قرار داده شده اما بعد از مرگ زن برای مرد عدّه وضع نشده است؟
تعریف عده
عِدّه در اصطلاح فقها عبارت از تربـّص (حالت انتـظار) شرعی است که زن بعـد از طلاق، زوال نکـاح و وطئ به شبهه و یا وفات لازم است مدّتی درنگ کرده، سپـس شوهر دیگـر اختـیار کند؛ که البته زنان برای هرکدام از انواع یادشده باید زمان مشخصی را در حالت انتظار سپری نماید.
دلایل نگه داشتن عده
یکی از حکمتهای اصلی نگه داشتن عده برای زنان، جلوگیری از مخلوط شدن نطفهها در رحم زن و بهاصطلاح فقهی «اختلاط میاه» است و اینکه اگر در این مدت انتظار، فرزندی متولد شد، بهطور یقین مشخص باشد که مربوط به چه کسی است و درنتیجه این حکم، مسئلهٔ محارم، ولی قهری، نفقه کودک، نفقه زن در عده طلاق و وفات، اجرت بر شیردهی بعد از طلاق یا وفات و ارث این فرزند روشن شود.
این حکمت البته از بررسی احکام مربوط به عده زنان به دست میآید، بدین قرائن که اولاً؛ زمان عده (حالت انتظار) را سه پاکی از حیض یا زمانی معادل آن (سه ماه) قرار داده است و حیض نشان از حامله نبودن زنان است، ثانیاً؛ در طلاق در سه صورت که چنین مسئلهای (حاملگی و اختلاط میاه) در کار نیست عده نگهداشتن هم بر زن لازم نیست، ۱. جایی که شوهر اصلاً با او نزدیکی نکرده باشد، ۲. قبل از نهسالگی طلاقش دهد، یا ۳. زن یائسه باشد، یعنی زنی که سید نیست پنجاه سال و زنی که سید است شصت سال قمری از عمر او گذشته باشد؛ زن در این سه صورت بعد از طلاق میتواند بلافاصله شوهر کند. ثالثاً، یکی از موجبات عده، وطی به شبهه است، خواه زن دارای شوهر باشد و خواه بیشوهر؛ یعنی چنانچه مردی بهاشتباه با زن اجنبیه نزدیکی کند (برعکس)؛ این زن شوهردار است، در مدت عده با شوهر خود نمیتواند نزدیکی کند؛ و اگر بیشوهر است، برای ازدواج باید عده طلاق (۳ طُهر) نگه دارد، ولی برای ازدواج با شخص واطی (که با او نزدیکی کرده است)؛ نگهداشتن عده لزومی ندارد. که در این مورد اخیر، استناد به حکمت گفتهشده، قویتر به نظر میرسد.
مسأله عدّه زنان، فلسفههاى متعدّدى دارد، و منحصر به مسأله انعقاد فرزند نيست و لذا در تمام مواردى كه شرع گفته است، زن بايد عدّه نگهدارد؛ هر چند عقيم و نازا باشد، يا رحم خود را برداشته باشد، يا فرضاً چند سال است از شوهر خود جدا زندگى مىكند، در تمام اين صورتها بايد عدّه نگهدارد. عدّه در واقع حريم زوجيّت است[۱]
عده وفات
در مورد عده وفات، برخی لزوم عده نگهداشتن را چنین بیان کنند که اگر زن بعد از مرگ شوهر فوراً ازدواج کند این مطلب بامحبت و دوستی و حفظ احترام شوهر سابق سازگار نیست و بهعلاوه موجب جریحهدار ساختن عواطف بستگان متوفی است؛ ولی باید توجه داشت که هیچیک از ادلهٔ قرآنی و روایات، که در مقام بیان حکم عده وفات هستند، چنین توجیهی را بیان نکرده است و نباید این احتمال شخصی را پذیرفتهشده و صحیح تلقی کرد و با توجه به اینکه اسلام در مواضع مختلف بیان نموده است که ارزش ذاتی زن و مرد یکسان است و هیچ برتری و حرمت ویژه جنسیتی برای مردان وجود ندارد میتوان چنین نتیجه گرفت که وجود این محدودیت مضاعف برای زنان صرفاً یک تشریفات جهت حفظ احترام مرد نیست، بلکه مصلحتی خاص دلیل این حکم الهی است.
اگر از بُعد روانی قانون عده وفات بررسی شود، زمانی که زن شوهر خود را از دست میدهد، هم از جهت روانی-عاطفی و هم اقتصادی، آسیبدیده میشود. ازاینرو، میتوان گفت که عده وفات جدای از بحث عدم اختلاط نطفهها، ابعاد مهم دیگری را نیز موردتوجه قرار داده است، بدین توضیح که با وضع قانون عدهٔ وفات، این فرصت به زن دادهشده تا خود را بازیابی کند و تا سپری نکردن این دوران تصمیم جدی برای ازدواج و تشکیل خانواده نگیرد، همچنان که روان شناسان تأکیددارند در دورانی که فرد به دلیل فوت همسر، پدر یا هر عزیزی دچار آسیب روانی شده وارد رابطه جدی نشود به دلیل آنکه آن آسیب روانی و عاطفی مانع میشود که فرد تصمیم درستی اتخاذ کند.[۲]
بهعبارتدیگر، با توجه ویژگیهای فیزیولوژیک زنان و تفاوتی که در این زمینه بین آنها و مردان وجود دارد، نوعاً وابستگی زن به همسر خود به گونه شدید و تأثیرگذار است و درواقع این محدودیت الهی فرصتی مناسب برای زنان است که بهتدریج فرصت یابند از زندگی عاطفی گذشته خود با همسرشان جدا شوند و نیز از طرف دیگر، تکلیف و محدودیتی برای مردان است که این اجازه را نمیدهد که تا زمان سپری شدن این مدت (عده) در فکر ازدواج با او یا درگیر نمودن فکر آن زن با انتخابی دیگر باشند که البته لزوم حفظ این کرامت برای زنان، بهتصریح قرآن تکلیفی بر مردان قرار داده شده است.
در قرآن آمده است: ﴿وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا ۖ فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۗ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ﴾
در این آیه، خطاب و تکلیف به مردان است نه زنان، هرچند این آیه دوران عده را برای زن مطرح میکند اما در امر و نهی و باید و نبایدها خطابش به مردان است و دستور به حفظ لزوم حق زنان و حفظ احترام به این مدتی که خداوند برای آنان مقرر کرده است.
قانون عده در اسلام، چه به جهت مسئله جلوگیری از اختلاط نطفهها باشد که مستقیماً با ساختار بدنی و جنسی زنان مرتبط میشود؛ و چه به جهت حفظ کرامت زنان، با حمایت مثبت از روحیات احساسی و عاطفی آنان باشد، این حکم در مورد مردان نمیتواند صادق باشد.
مطالعه بیشتر
- صفائی، حسین و اسدالله امامی، مختصر حقوق خانواده، تهران: دادگستر، ۱۳۷۶.
- کریمی، حمید، زن و مرد، تشابه، تساوی یا تناسب؟، قم، نشر هاجر وابسته به مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران، ۱۳۹۱.