مذهب فردوسی: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{در دست ویرایش|کاربر=Shamloo}} {{شروع متن}} {{سوال}} مدائح فردوسي از خلفا که در چاپ روسيه است چه معنا دارد؟ اگر او از محمود غزنوي نمي ترسيد چرا خلفا را مدح کرده است؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} استاد ابوالقاسم منصور بن حسن مشهور به فردوسي شاعر بزرگ در حدود سنه...» ایجاد کرد)
 
(ابرابزار)
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
مدائح فردوسي از خلفا که در چاپ روسيه است چه معنا دارد؟ اگر او از محمود غزنوي نمي ترسيد چرا خلفا را مدح کرده است؟
مدائح فردوسی از خلفا که در چاپ روسیه است چه معنا دارد؟ اگر او از محمود غزنوی نمی‌ترسید چرا خلفا را مدح کرده است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
استاد ابوالقاسم منصور بن حسن مشهور به فردوسي شاعر بزرگ در حدود سنه ۳۲۹ در قريه «باژ» ازروستاهای تابع طابران طوس درخانواده اي از دهقانان متولد شد که ثروت و ملک موروثي داشتند. قبل از فردوسي بزرگ، دقيقي شاهنامه ابومنصوري را به نظم کشيده بود . وی بيش از هزار بيت ننوشته بود که به قتل رسيد
استاد ابوالقاسم منصور بن حسن مشهور به فردوسی شاعر بزرگ در حدود سنه ۳۲۹ در قریه «باژ» ازروستاهای تابع طابران طوس درخانواده ای از دهقانان متولد شد که ثروت و ملک موروثی داشتند. قبل از فردوسی بزرگ، دقیقی شاهنامه ابومنصوری را به نظم کشیده بود. وی بیش از هزار بیت ننوشته بود که به قتل رسید


نسخه اي از اثر او «گشتاسبنامه» به دست فردوسي رسيد، او با ديدن اين کار مصمم شد کار او را به اتمام برساند. او در حدود سال ۳۷۱ شروع به نظم سرايي تاريخ و فرهنگ ايران به پارسي نمود.
نسخه ای از اثر او «گشتاسبنامه» به دست فردوسی رسید، او با دیدن این کار مصمم شد کار او را به اتمام برساند. او در حدود سال ۳۷۱ شروع به نظم سرایی تاریخ و فرهنگ ایران به پارسی نمود.


فردوسي با فضل بن احمد اسفرايني که وزير سلطان محمود بود آشنا بود و به تشویق وی به سرودن شاهنامه پرداخت. ابیاتی در ستایش وی دارد:  
فردوسی با فضل بن احمد اسفراینی که وزیر سلطان محمود بود آشنا بود و به تشویق وی به سرودن شاهنامه پرداخت. ابیاتی در ستایش وی دارد:


نَبُد خسروان را چنان کدخداي بپرهيز و داد و بدين و به راي
نَبُد خسروان را چنان کدخدای  بپرهیز و داد و بدین و به رای


که آرام اين پادشاهي بدوست که او بر سر نامداران نکوست
که آرام این پادشاهی بدوست که او بر سر نامداران نکوست


گشاده زبان و دل و پاکدست پرستنده شاه و يزدان پرست.<ref>شاهنامه فردوسي، چاپ ششم، تهران، اميرکبير، ۱۳۶۶ش، ص۲.</ref>
گشاده زبان و دل و پاکدست پرستنده شاه و یزدان‌پرست.<ref>شاهنامه فردوسی، چاپ ششم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۶ش، ص۲.</ref>


محمود به تشويق او به کار فردوسی علاقه مند شد و پس از عزل وزير کاردان و لايق رابطه فردوسی با دربار قطع شد.<ref>تفصيل بيشتر ر.ک: مقدمه همان کتاب، از ص۸ الي ۱۶.</ref>
محمود به تشویق او به کار فردوسی علاقه‌مند شد و پس از عزل وزیر کاردان و لایق رابطه فردوسی با دربار قطع شد.<ref>تفصیل بیشتر ر.ک. مقدمه همان کتاب، از ص۸ الی ۱۶.</ref>


لازم به ذکر است که چاپ روسیه با دیگر چاپها متفاوت نیست و در چاپهای ایرانی هم قسمت مربوط به خلفا وجود دارد. دلایل این امر را شاید بتوان در امور ذیل پیگیری کرد:
لازم است ذکر شود که چاپ روسیه با دیگر چاپها متفاوت نیست و در چاپهای ایرانی هم قسمت مربوط به خلفا وجود دارد. دلایل این امر را شاید بتوان در امور ذیل پیگیری کرد:


۱. دانشمندان به خاطر حفظ مصالح عالي دين اسلام، هرگز آثار خود را به توهين به ديگران آلوده نمي کردند.
۱. دانشمندان به خاطر حفظ مصالح عالی دین اسلام، هرگز آثار خود را به توهین به دیگران آلوده نمی‌کردند.


۲. فردوسي قصد و نيت بزرگي دارد و اثر بي نظيري مي خواست خلق کند، فرهنگ ايران زمين را زنده مي کرد، او براي رسيدن به اين هدف عالي، اگر با ناسزاگويي کار خود را شروع مي کرد هرگز به هدف عالي خود نمي رسيد، و امرزو ما مجموعه اي گرانسنگ و بي نظير چون شاهنامه فردوسي که حاوي فرهنگ ديرين و ريشه تمدني ايرانيان است نداشتيم. به نظر مي رسد کار فردوسي کاملا عاقلانه و بر اساس خردمندي استوار است؛ در منطق اسلام و قرآن سب کردن و ناسزا گفتن مردود است؛ خصوصا وقتي که انسان براي اثبات ايده خود داراي علم و روش هاي منطقي و علمي و عقلاني است چه جاي ناسزاگويي و پرخاشگري است! خداوند در قرآن ناسزا گويي به بت پرستان را اجازه نداده تا چه رسد به اينکه درباره کسي که ادعاي ايمان و اسلام دارد به او ناسزا گفته شود.<ref>انعام / ۱۰۸.</ref>
۲. فردوسی قصد و نیت بزرگی دارد و اثر بی نظیری می‌خواست خلق کند، فرهنگ ایران زمین را زنده می‌کرد، او برای رسیدن به این هدف عالی، اگر با ناسزاگویی کار خود را شروع می‌کرد هرگز به هدف عالی خود نمی‌رسید، و امرزو ما مجموعه ای گرانسنگ و بی نظیر چون شاهنامه فردوسی که حاوی فرهنگ دیرین و ریشه تمدنی ایرانیان است نداشتیم. به نظر می‌رسد کار فردوسی کاملاً عاقلانه و بر اساس خردمندی استوار است؛ در منطق اسلام و قرآن سب کردن و ناسزا گفتن مردود است؛ خصوصاً وقتی که انسان برای اثبات ایده خود دارای علم و روش‌های منطقی و علمی و عقلانی است چه جای ناسزاگویی و پرخاشگری است! خداوند در قرآن ناسزا گویی به بت پرستان را اجازه نداده تا چه رسد به اینکه درباره کسی که ادعای ایمان و اسلام دارد به او ناسزا گفته شود.<ref>انعام / ۱۰۸.</ref>


۳. هيچ يک از معصومين(ع) به مقدسات ديگران توهين نکرده اند؛ بنابراين کار فردوسي نه از روي ترس از ديگران، بلکه بر محور منطق و دانش استوار است.
۳. هیچ‌یک از معصومین(ع) به مقدسات دیگران توهین نکرده‌اند؛ بنابراین کار فردوسی نه از روی ترس از دیگران، بلکه بر محور منطق و دانش استوار است.


اگر فردوسي از محمود غزنوي مي ترسيد اميرمومنان علي عليه السلام را اين گونه مدح نمي کرد:
اگر فردوسی از محمود غزنوی می‌ترسید امیرمومنان علی علیه السلام را این گونه مدح نمی‌کرد:


که من شهر علمم عليم درست درست اين سخن گفت پيغمبر است
که من شهر علمم علیم درست درست این سخن گفت پیغمبر است


يکي پهن کشتي بسان عروس بياراسته همچو چشم خروس
یکی پهن کشتی بسان عروس بیاراسته همچو چشم خروس


محمد بدو اندرون با علي همان اهل بيت نبي و وصي
محمد بدو اندرون با علی  همان اهل بیت نبی و وصی


فردوسي در ادامه ميگوید: انسان عاقل وقتي درياي بيکران و پر خطر را ديد که اگر از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و وصي جدا شود غرق خواهد شد.
فردوسی در ادامه می‌گوید: انسان عاقل وقتی دریای بیکران و پر خطر را دید که اگر از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و وصی جدا شود غرق خواهد شد.


اگر چشم داري به ديگر سراي بنزد نبي و وصي گير جاي.<ref>شاهنامه فردوسي، همان، ص۲۳.</ref>
اگر چشم داری به دیگر سرای  بنزد نبی و وصی گیر جای.<ref>شاهنامه فردوسی، همان، ص۲۳.</ref>


از اين رو با تأمل در اين اثر گرانسنگ، مي توان دريافت که فردوسي اگر اندک هراسي از امثال محمود غزنوي داشت از اظهار مذهب خود پرهيز مي نمود در حالي که به صراحت مذهب خود را بيان کرده و شيعه بودنش را آشکار مي نمايد، بر عکس فردوسي در هجو سلطان محمود پس از برخورد سرد محمود در قبال زحمات او، اشعاري بسيار شيوا گفته که دليل ديگر بر عدم ترس او از او است:
از این رو با تأمل در این اثر گرانسنگ، می‌توان دریافت که فردوسی اگر اندک هراسی از امثال محمود غزنوی داشت از اظهار مذهب خود پرهیز می‌نمود در حالی که به صراحت مذهب خود را بیان کرده و شیعه بودنش را آشکار می‌نماید، بر عکس فردوسی در هجو سلطان محمود پس از برخورد سرد محمود در قبال زحمات او، اشعاری بسیار شیوا گفته که دلیل دیگر بر عدم ترس او از او است:


ايا شاه محمود کشور گشاي زکس گر نترسي بترس از خداي
ایا شاه محمود کشور گشای زکس گر نترسی بترس از خدای


که پيش از تو شاهان فراوان بُدند همه تاجداران کيهان بُدند...
که پیش از تو شاهان فراوان بُدند همه تاجداران کیهان بُدند…


که بد دين و بد کيش خواني مرا منم شير نر، ميش خواني مرا
که بد دین و بد کیش خوانی مرا منم شیر نر، میش خوانی مرا


مرا غمز کردند کان بد سخن بمهر نبي و علي شد کهن
مرا غمز کردند کان بد سخن   بمهر نبی و علی شد کهن


هر آن کس که در دلش کين عليست ازو خوارتر در جهان گو که کيست
هر آن کس که در دلش کین علیست  ازو خوارتر در جهان گو که کیست


منم بنده هر دو تا رستخيز اگر شه کند پيکرم ريز ريز
منم بنده هر دو تا رستخیز اگر شه کند پیکرم ریز ریز


من از مهر اين هر دو شه نگذرم اگر تيغ شه بگذرد بر سرم
من از مهر این هر دو شه نگذرم اگر تیغ شه بگذرد بر سرم


نباشد جز از بي پدر دشمنش که يزدان بسوزد با آتش تنش
نباشد جز از بی پدر دشمنش   که یزدان بسوزد با آتش تنش


منم بنده اهل بيت نبي ستاينده خاک پاي وصي...
منم بنده اهل بیت نبی  ستاینده خاک پای وصی…


نترسم که دارم ز روشندلي بدل مهر جان نبي و علي...
نترسم که دارم ز روشندلی  بدل مهر جان نبی و علی…


گرت زين بد آيد گناه من است چنيني است اينرسم و راه منست
گرت زین بد آید گناه من است   چنینی است اینرسم و راه منست


باين زاده ام هم باين بگذرم چنان دان که خاک پي حيدرم<ref>همان، ص۱۵.</ref>
باین زاده‌ام هم باین بگذرم چنان دان که خاک پی حیدرم<ref>همان، ص۱۵.</ref>


و پرسشگر محترم به دقت محتواي شاهنامه را مطالعه کنند از شجاعت و تقوا و پاکدامني فردوسي آگاه خواهند شد.  
و پرسشگر محترم به دقت محتوای شاهنامه را مطالعه کنند از شجاعت و تقوا و پاکدامنی فردوسی آگاه خواهند شد.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==


۱ـ زندگي نامه فردوسي، ابراهيم لطفي.
== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
۱ـ زندگی‌نامه فردوسی، ابراهیم لطفی.


۲ـ کتاب شناسي فردوسي فهرست آثار و تحقيقات درباره فردوسي و شاهنامه نشر و آثار و مفاخر فرهنگي.
۲ـ کتاب‌شناسی فردوسی فهرست آثار و تحقیقات درباره فردوسی و شاهنامه نشر و آثار و مفاخر فرهنگی.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}  
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =تاریخ
  | شاخه فرعی۱ =  
  | شاخه فرعی۱ =تاریخ تمدن اسلامی
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۰۸

سؤال

مدائح فردوسی از خلفا که در چاپ روسیه است چه معنا دارد؟ اگر او از محمود غزنوی نمی‌ترسید چرا خلفا را مدح کرده است؟

استاد ابوالقاسم منصور بن حسن مشهور به فردوسی شاعر بزرگ در حدود سنه ۳۲۹ در قریه «باژ» ازروستاهای تابع طابران طوس درخانواده ای از دهقانان متولد شد که ثروت و ملک موروثی داشتند. قبل از فردوسی بزرگ، دقیقی شاهنامه ابومنصوری را به نظم کشیده بود. وی بیش از هزار بیت ننوشته بود که به قتل رسید

نسخه ای از اثر او «گشتاسبنامه» به دست فردوسی رسید، او با دیدن این کار مصمم شد کار او را به اتمام برساند. او در حدود سال ۳۷۱ شروع به نظم سرایی تاریخ و فرهنگ ایران به پارسی نمود.

فردوسی با فضل بن احمد اسفراینی که وزیر سلطان محمود بود آشنا بود و به تشویق وی به سرودن شاهنامه پرداخت. ابیاتی در ستایش وی دارد:

نَبُد خسروان را چنان کدخدای بپرهیز و داد و بدین و به رای

که آرام این پادشاهی بدوست که او بر سر نامداران نکوست

گشاده زبان و دل و پاکدست پرستنده شاه و یزدان‌پرست.[۱]

محمود به تشویق او به کار فردوسی علاقه‌مند شد و پس از عزل وزیر کاردان و لایق رابطه فردوسی با دربار قطع شد.[۲]

لازم است ذکر شود که چاپ روسیه با دیگر چاپها متفاوت نیست و در چاپهای ایرانی هم قسمت مربوط به خلفا وجود دارد. دلایل این امر را شاید بتوان در امور ذیل پیگیری کرد:

۱. دانشمندان به خاطر حفظ مصالح عالی دین اسلام، هرگز آثار خود را به توهین به دیگران آلوده نمی‌کردند.

۲. فردوسی قصد و نیت بزرگی دارد و اثر بی نظیری می‌خواست خلق کند، فرهنگ ایران زمین را زنده می‌کرد، او برای رسیدن به این هدف عالی، اگر با ناسزاگویی کار خود را شروع می‌کرد هرگز به هدف عالی خود نمی‌رسید، و امرزو ما مجموعه ای گرانسنگ و بی نظیر چون شاهنامه فردوسی که حاوی فرهنگ دیرین و ریشه تمدنی ایرانیان است نداشتیم. به نظر می‌رسد کار فردوسی کاملاً عاقلانه و بر اساس خردمندی استوار است؛ در منطق اسلام و قرآن سب کردن و ناسزا گفتن مردود است؛ خصوصاً وقتی که انسان برای اثبات ایده خود دارای علم و روش‌های منطقی و علمی و عقلانی است چه جای ناسزاگویی و پرخاشگری است! خداوند در قرآن ناسزا گویی به بت پرستان را اجازه نداده تا چه رسد به اینکه درباره کسی که ادعای ایمان و اسلام دارد به او ناسزا گفته شود.[۳]

۳. هیچ‌یک از معصومین(ع) به مقدسات دیگران توهین نکرده‌اند؛ بنابراین کار فردوسی نه از روی ترس از دیگران، بلکه بر محور منطق و دانش استوار است.

اگر فردوسی از محمود غزنوی می‌ترسید امیرمومنان علی علیه السلام را این گونه مدح نمی‌کرد:

که من شهر علمم علیم درست درست این سخن گفت پیغمبر است

یکی پهن کشتی بسان عروس بیاراسته همچو چشم خروس

محمد بدو اندرون با علی همان اهل بیت نبی و وصی

فردوسی در ادامه می‌گوید: انسان عاقل وقتی دریای بیکران و پر خطر را دید که اگر از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و وصی جدا شود غرق خواهد شد.

اگر چشم داری به دیگر سرای بنزد نبی و وصی گیر جای.[۴]

از این رو با تأمل در این اثر گرانسنگ، می‌توان دریافت که فردوسی اگر اندک هراسی از امثال محمود غزنوی داشت از اظهار مذهب خود پرهیز می‌نمود در حالی که به صراحت مذهب خود را بیان کرده و شیعه بودنش را آشکار می‌نماید، بر عکس فردوسی در هجو سلطان محمود پس از برخورد سرد محمود در قبال زحمات او، اشعاری بسیار شیوا گفته که دلیل دیگر بر عدم ترس او از او است:

ایا شاه محمود کشور گشای زکس گر نترسی بترس از خدای

که پیش از تو شاهان فراوان بُدند همه تاجداران کیهان بُدند…

که بد دین و بد کیش خوانی مرا منم شیر نر، میش خوانی مرا

مرا غمز کردند کان بد سخن بمهر نبی و علی شد کهن

هر آن کس که در دلش کین علیست ازو خوارتر در جهان گو که کیست

منم بنده هر دو تا رستخیز اگر شه کند پیکرم ریز ریز

من از مهر این هر دو شه نگذرم اگر تیغ شه بگذرد بر سرم

نباشد جز از بی پدر دشمنش که یزدان بسوزد با آتش تنش

منم بنده اهل بیت نبی ستاینده خاک پای وصی…

نترسم که دارم ز روشندلی بدل مهر جان نبی و علی…

گرت زین بد آید گناه من است چنینی است اینرسم و راه منست

باین زاده‌ام هم باین بگذرم چنان دان که خاک پی حیدرم[۵]

و پرسشگر محترم به دقت محتوای شاهنامه را مطالعه کنند از شجاعت و تقوا و پاکدامنی فردوسی آگاه خواهند شد.


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

۱ـ زندگی‌نامه فردوسی، ابراهیم لطفی.

۲ـ کتاب‌شناسی فردوسی فهرست آثار و تحقیقات درباره فردوسی و شاهنامه نشر و آثار و مفاخر فرهنگی.


منابع

  1. شاهنامه فردوسی، چاپ ششم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۶ش، ص۲.
  2. تفصیل بیشتر ر.ک. مقدمه همان کتاب، از ص۸ الی ۱۶.
  3. انعام / ۱۰۸.
  4. شاهنامه فردوسی، همان، ص۲۳.
  5. همان، ص۱۵.