دلیل عصمت اهل‌بیت(ع) در آیه تطهیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} آيا اين موضوع درست است كه آيه‎ي تطهير درباره‎ي اهل بيت خا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آيا اين موضوع درست است كه آيه‎ي تطهير درباره‎ي اهل بيت خاص پيامبر و از جمله امام حسين(ع) است و اين آيه چه ارتباطي با عصمت آنان دارد؟
چگونه می‌توان عصمت اهل‌بیت را از آیه تطهیر استنباط کرد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
در پاسخ به بخش نخست پرسش مقدمتاً بايد گفت: در اين‎باره ما روايات بسيار داريم كه مراد و منظور از «اهل بيت» را مشخص كرده‎اند، در كتاب‎هاي معتبر اهل سنت و شيعه روايات متعددي وجود دارد كه درباره‎ي اين موضوع به صراحت بيان داشته‎اند كه مراد «از اهل بيت» چه كساني هستند.


در روايات اهل سنت در حدود چهل طريق يافت مي‎شود كه بر اين نكته صحه گذارده‎اند و از كساني چون ام سلمه، عايشه، ابي سعيد حذري، ابن عباس و عبداللّه بن جعفر ـ كه از روايات موثق و معتبرند ـ اين روايات را نقل كرده‎اند.
[[آیه تطهیر]] با استعمال ادات حصر، مصداق [[تعداد اهل‌بیت(ع)|اهل بیت]] را منحصر در پنج فرد کرده‌است. و با توجه به اینکه اراده خداوند [[اراده تکوینی]] بوده، با سه تعبیر «لیذهب عنکم الرجس، یطهرکم، تطهیرا» بر [[عصمت]] اهل بیت تصریح و تأکید می‌کند.


در روايات شيعه هم از طريق ائمه‌ هدي(ع) به بيش از سي طريق اين روايات نقل شده اند است، و در مجموع بايد گفت جاي هيچ شك و ترديدي باقي نمي‎ماند كه مراد و منظور از «اهل بيت»، رسول مكرم اسلام(ص) و علي بن ابي‎طالب(ع) ، و فاطمه‌ زهرا(س) و امام مجتبي(ع) و امام حسين(ع) مي‎باشند.
{{پاسخ}}
 
علامه طباطبايي مي‎فرمايد: در اين باره آنچه كه از اهل سنت نقل شده است بيش از آن است كه از شيعه نقل شده است.<ref>طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، قم، چاپ جامعه مدرسين، ج۱۶، ص۳۱۱.</ref>
 
دكتر تيجاني در كتاب «فسئلوا اهل الذكر» سي منبع از منابع معتبر اهل سنت را نقل مي‎كند كه نزول آيه‎ي تطهير را درباره‎ي اهل بيت پيامبر(ص) مي‎دانند و در پايان اضافه مي‎كند كه علمايي از اهل سنت كه اين آيه را مربوط به اهل بيت پيامبر(ص) مي‎دانند، زيادند و ما به همين مقدار اكتفا مي‎كنيم.<ref>تيجاني، محمد، فسئلو اهل الذكر، ص۷۱.</ref>
 
تفسير البرهان، ذيل اين آيه‌ شريفه، ۶۴ روايت نقل كرده است كه ۵۸ روايت آن مربوط به تعيين شأن نزول و مصداق «اهل بيت» مي‎باشد، و جالب اين است كه روايات نقل شده از طرق مختلف اهل سنت در اين رابطه بيش از روايات رسيده از شيعه است، و صاحب اين تفسير ۳۰ روايت را به طرق مختلف اهل سنت نقل مي‎كند و ۲۸ روايت را به طرق شيعه، و مطلب ديگر كه در اين‎باره جلب توجه مي‎كند اين است كه در برخي از اين روايات، بعضي از اصحاب كساء خود براي اثبات حقانيت خويش به اين آيه استدلال نموده و تمسك جسته‎اند، از اين جمله است روايت شماره‌ ۲۴ كه اميرالمؤمنين علي(ع) در قضيه‌ جانشيني عمر و در جلسه‌ شوراي تعيين خليفه براي اثبات حقانيت و فضيلت خويش به اين آيه استدلال فرموده و خطاب به آنان مي‎فرمايد: آيا اين آيه درباره كسي جز من و همسرم و فرزندانم نازل شده است؟ كه آنان در جواب مي‎گويند: خير.<ref>بحراني، سيد هاشم، البرهان، بيروت، چاپ مؤسسه‌ اعلمي للمطبوعات، ۱۹۹۹ م، ج۶، ص۲۸۶ ـ ۲۵۲.</ref>
 
در تفسير «الكاشف» روايتي را در شأن نزول آيه‌ تطهير از صحيح مسلم (القسم الثاني من الجزء الثاني) ص۱۱۶، چاپ ۱۳۴۸ هـ. نقل مي‎كند و پس از نقل حديث از صحيح مسلم مي‎گويد: همين روايت با همين سند را ترمذي در صحيح خود و احمد بن حنبل در مسندش و ديگران از علماي اهل سنت نقل كرده‎اند،<ref>مغنيه، محمد جواد، التفسير الكاشف، بيروت، چاپ دار العلم للملايين،۱۹۹۰ م، ج۶، ص۲۱۷ ـ ۲۱۶.</ref> در كتاب‎هاي حديث و تفسير به چهار دسته روايت در اين‎باره برخورد مي‎كنيم:
 
۱. رواياتي كه برخي از همسران پيامبر(ص) نقل كرده‎اند و مفاد آن ها اين است كه پيامبر(ص) آنان را از شمول آيه‌ تطهير خارج كرده است.<ref>طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج۷ و ۸، ص۵۵۹؛ و حسكاني، شواهد التنزيل، ج۲، ص۵۶.</ref>
 
۲. رواياتي كه مربوط به حديث كساء هستند.<ref>مسلم بن حجاج، صميع، ج۴، ص۱۸۸۳.</ref>
 
۳. رواياتي كه مي‎گويند: پيامبر(ص) تا مدتي (شش ماه يا ببيشتر) پس از نزول آيه‌ تطهير به در خانه علي(ع) و فاطمه(س) و فرزندانش مي‎رفت و مي‎فرمود: الصلوه! يا اهل البيت! إنما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يُطهّركم تطهيرا.<ref>شواهد التنزيل، ج۲، از ص۱۱ تا ص۱۵ و ص۹۲ كه به طرق مختلف نقل مي‎كند.</ref>
 
۴. رواياتي كه از ابو سعيد خدري رسيده است كه مي‎گويد: اين آيه درباره رسول خدا(ص) و علي و فاطمه و حسن و حسين(ع) نازل شده است. نزلت في خمسه؛ في رسول اللّه(ص) و عليٌ و فاطمه و الحسن و الحسين(ع) .<ref>همان، ج۲، از ص۲۴ تا ص۲۷.</ref>
 
در اين بخش به روايتي از عايشه اشاره مي‎كنيم كه ضمن تصريح به اين مطلب كه مراد از اهل بيت، اهل بيت خاص پيامبر(ص) هستند، زنان پيامبر ـ از جمله عايشه ـ را از شمول آيه‌ تطهير خارج مي‎داند.
 
ثعلبي در تفسيرش مي‎گويد: هنگامي كه از عايشه درباره‌ جنگ جمل و دخالتش در آن جنگ ويران‎گر، سؤال كردند (با تأسف) گفت: اين يك تقدير الهي بود! و هنگامي كه درباره‎ي علي(ع) سؤال كردند چنين گفت: تسألني عن أحبّ الناس كان الي رسول اللّه و زوج احبّ الناس كان الي رسول اللّه، لقد رأيت علياً‌ و فاطمه و حسناً و حسيناً و جمعَ‌ رسول اللّه بثوب عليهم ثم قال: اللّهم هؤلاء اهل بيتي و حامتي فاذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهيرا. قالت: فقلتُ يا رسول اللّه أنا من أهلك؟ فقال: تنخيّ فإنكِ إلي خيرٍ<ref>طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج۷ و ۸، ص۵۵۹.</ref> يعني از من درباره‎ي كسي سؤال مي‎كنيد كه محبوب‎ترين مردم نزد پيامبر بود و همسر محبوب‎ترين مردم نزد رسول خدا بود، من با چشم خود ديدم علي و فاطمه و حسن و حسين را كه پيامبر آنها را در زير پارچه‎اي جمع كرده و فرمود: خداوندا! اينان خاندان و اطرافيان من هستند، رجس و پليدي را از آنها دور كن و از آلودگي‎ها پاكشان فرما! من گفتم: اي رسول خدا! آيا من نيز از آنها هستم؟ فرمود: تو فاصله بگير! تو بر خير و نيكي هستي (اما جزء اين جمع نمي‎باشي).
 
البته براي تكميل پاسخ لازم است به دو شبهه پاسخ داده شود:
 
۱. با توجه به اين‎كه آيه تطهير در ضمن آياتي است كه درباره‎ي زنان پيامبر(ص) است، چگونه مي‎توان خصوص اين آيه را مخصوص اهل بيت پيامبر(ص) دانست و همسران آن حضرت را خارج دانست؟
 
در پاسخ بايد گفت: از رواياتي كه در شأن نزول اين آيه وارد شده است به‎دست مي‎آيد كه اين آيه مفرداً‌ و به تنهايي نازل شده است، و در ضمن آيات زوجات پيغمبر(ص) نيامده و حتي يك روايت هم وجود ندارد كه دلالت كند اين آيه در ضمن آيات زنان پيامبر(ص) نازل شده است، پس آيه بر حسب نزول جزء آيات زنان پيغمبر(ص) نيست و به آنها اتصالي نداشته و فقط در مقام تنظيم و ترتيب آيات و يا به دستور پيامبر(ص) يا بعد از رحلت آن حضرت در ميان آن آيات گذاشته شده است.
 
لذا اگر آيه‎ي تطهير را از ميان آيات زنان پيغمبر(ص) برداريم، هيچ‎گونه نقص معنايي در آيات زنان نخواهد بود؛ لذا مراد از «اهل بيت» زنان پيغمبر نخواهند بود و اين احتمال و احتمالات ديگر در اين‎باره با معناي «تطهير» سازگاري ندارد، و تطهير را چه به معناي اجتناب از محرمات و امتثال به واجبات بدانيم، و چه معناي آن را تقواي شديد در ضمن تكليف شديد بدانيم، درباره‎ي افراد ديگر غير از اهل بيت صادق نيست.<ref>طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، قم، چاپ جامعه مدرسين، ج۱۶، ص۳۳۰ ـ ۳۲۸، با تلخيص.</ref>
 
ناگفته نماند كه علامه طباطبايي (قدس سره) در اين‎باره نظرات خاصي دارند كه در ذيل آيه‌‎ي ۳ سوره‎ي مائده به صورت مستوفي بحث كرده است، و در آنجا مي‎فرمايد بخشي از اين آيه كه «اليوم اكملت لكم دينكم...» مي‎باشد به عنوان جمله‎ي معترضه در اين آيه آمده است، و هيچ‎گونه ارتباطي با صدر و ذيل آيه ندارد، و مي‎توان گفت كه: وقوع آيه در اين‎جا يا به دستور پيامبر بوده است يا اين‎كه كساني كه پس از پيامبر(ص) قرآن را جمع‎آوري كرده‎اند، اين آيه را اين‎گونه قرار داده‎اند، و الاً هيچ اتصالي با مطالب پيش و پس از خود ندارد، و نزول اين بخش‎ها با همديگر متفاوت است.<ref>همان، ج۳، ص۱۶۸ ـ ۱۶۷.</ref> در تفسير الميزان پس از نقل يك روايت كه از يزيد بن حيان نقل مي‎كند كه ما نزد زيد بن ارقم بوديم كه او گفت: روزي رسول‌خدا(ص) اين‎گونه فرمود: من دو چيز گرانبها پس از خودم نزد شما باقي مي‎گذارم، كتاب الهي كه هركس از آن پيروي نمايد هدايت يافته است و هركس آن‎را رها كند بي‎شك گمراه مي‎شود، و اهل بيتم را كه من شما را توصيه مي‎كنم كه خدا را درباره‎ي اهل بيتم بياد داشته باشيد (اين جمله را سه مرتبه تكرار فرمود).
 
سپس راوي مي‎گويد: ما از زيد بن ارقم سؤال كرديم كه زنان پيامبر هم جزء اهل بيت اويند؟ زيد بن ارقم گفت: نه اهل بيت به گروهي مي‎گويند كه صدقه بر آنان حرام است مانند آل علي و آل عباس و آل جعفر و آل عقيل.
 
علامه طباطبايي (قدس سره) پس از نقل اين روايت، در ردّ آن چنين مي‎فرمايد: در اين روايت «بيت» به معناي «نسب» تفسير شده است همان‎گونه كه در عرف عرب اين‎گونه بوده است و مي‎گفتند: بيوتات العرب بمعني الانساب، ولي بايد دانست كه روايات در اين‎باره از ام سلمه و غير او، اين معنا را ردّ مي‎كنند و از نظر روايات، مصداق «اهل بيت»، علي و فاطمه و امام حسن و امام حسين(ع) هستند.<ref>همان، ج۱۶، ص۳۱۹.</ref>
 
طبرسي در «مجمع البيان» پس از اين‎كه مي‎گويد: امت به تمامه بر اين‎كه مراد از اهل بيت، اهل بيت پيامبر(ص) هستند مي‎گويد: ابن سعيد خدري، انس بن مالك، واثله بن اسقع، عايشه و ام سلمه گفته‎اند كه اين آيه مخصوص رسول‌خدا(ص) و علي و فاطمه و حسن و حسين(ع) است،<ref>طبرسي، ابو علي، مجمع البيان، ج۵، بيروت، چاپ مؤسسه‌ اعلمي للمطبوعات، ۱۹۹۵ م، ص۱۵۶.</ref> و نيز همو تصريح كرده است كه بودن ابتداي آيه درباره‎ي زنان پيامبر(ص) دليل بر اين موضوع نخواهد بود كه تمام آيه درباره آنان است، چه اين‎كه فصحاي عرب نيز عادتشان بر اين بوده است كه در يك كلام از مطلبي به مطلب ديگر منتقل مي‎شدند و دوباره به موضوع پيشين بر مي‎گشتند، و در قرآن از اين‎گونه خطابات بسيار به چشم مي‎خورد.<ref>همان، ص۱۵۸.</ref>
 
در اين‎باره مي‎توان به تفسيرنمونه، ج۱۷ (چاپ دار الكتب الاسلاميه)، چاپ سيزدهم، ۱۳۷۵، صفحه‎ي ۲۹۷ به بعد مراجعه كرد.
 
در اين‎جا به ذكر چند روايت به منظور تكميل بحث و نيز تبرك و تيمن مي‎پردازيم:
 
در «تفسير الميزان» به نقل از «الدر المنثور» آورده است كه طبراني از ام سلمه نقل مي‎كند كه رسول‌خدا(ص) به فاطمه زهرا(س) فرمود: همسر و فرزندانت را خبر كن تا نزد من بيايند، پس از آمدن اميرالمؤمنين و حسنين(ع) ، رسول‌خدا(ص) پارچه‎اي را بر آنان انداخت و سپس دست خود را بر سر آنان قرار داد و فرمود: اللّهم إن هؤلاء اهل محمد ـ و في لفظٍ آل محمد ـ فاجعل صلواتك و بركاتك علي آل محمد كما جعلتها علي آل ابراهيم إنك حميد مجيد، خداوندا! اينان خاندان محمد هستند ـ و در يك روايت به جاي اهل، آل آمده است ـ بر آنها درود فرست همان‎گونه كه بر خاندان ابراهيم درود فرستادي، همانا تو ستوده و بزرگ مرتبه‎اي.
 
و نيز در كتاب «غايه‌ المرام» از عبداللّه بن احمد بن حنبل از پدرش به اسناد خود از ام سلمه نقل مي‎كند كه اين آيه ـ آيه تطهير ـ در خانه‎ي من نازل شد و در خانه هفت نفر بودند، جبرئيل، ميكائيل و علي و فاطمه و حسن و حسين، و من هم كه در نزديك درب خانه بودم، خطاب به رسول‌خدا(ص) گفتم: آيا من هم جزء اهل بيت هستم؟ پيامبر فرمود: تو بر راه درست هدايت شده‎اي تو از زنان پيامبر هستي.
 
و نيز علامه طباطبايي نقل مي‎كنند كه در «غايه‌ المرام»، اين حديث از عبداللّه بن احمد بن حنبل به سه طريق از ام سلمه و نيز از تفسير ثعلبي نقل شده است.<ref>طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، قم، چاپ جامعه مدرسين، ج۱۶، ص۳۱۸ ـ ۳۱۶.</ref>
 
و در تفسير «الدر المنثور» به نقل از ابن مردويه كه از ابي سعيد خدري نقل كرده است، مي‎گويد: پيامبر(ص) چهل صبحگاه به در خانه علي و فاطمه(س) مي‎آمدند و مي‎فرمود: السلام عليكم اهل البيت و رحمه اللّه و بركاته، الصلاه! رحمكم اللّه إنما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا أنا حرب لمن حاربتم أنا سلم لمن سالمتم.<ref>همان، ص۳۱۸.</ref>
 
و باز همين مطلب بالا را از طبراني به نقل از ابي حمرا نقل مي‎كند كه پيامبر(ص) به مدت شش ماه اين عمل را انجام داد،<ref>همان، ص۳۱۹ ـ ۳۱۸.</ref> در تفسير «مراغي» از ابن عباس نقل مي‎كند كه پيامبر به مدت نه ماه هر روز پنج مرتبه اين عمل را انجام داد.<ref>مراغي، احمد مصطفي، تفسير المراغي، چاپ دار الفكر، ج۸، ص۷.</ref>
 
۲. عصمت اهل بيت چگونه از اين آيه استفاده مي‎شود؟
 
واژه‎ي «رجس» كه در اين آيه آمده در قرآن دو معنا دارد:
 
الف: به معناي قذارت و آلودگي ظاهري، همان‎گونه كه در آيه ۱۴۵ سوره‎ي انعام آمده است: {{قرآن|إلّا أن يكون ميته او دماً مسفوحاً‌ او لحم خنزير فَإنّه رجسٌ}}
 
ب: به معناي آلودگي معنوي مانند شرك و كفر و آثار گناه و كردارهاي بد مانند آيه‎ي ۱۲۵ سوره توبه: {{قرآن|وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ َ...}} و نيز آيه‎ي ۱۲۵ سوره‎ي انعام.


با توجه به اين دو معناي رجس در قرآن و با توجه به اين‎كه اين واژه به همراه الف و لام ـ كه براي جنس و عموم و شمول است ـ آمده است معناي آن به صورتي عام و گسترده خواهد بود كه به معناي همه‎ي حالات خبيثه‌ نفس و قذارت و آلودگي‎هاي آن مي‎باشد، و تطهير از اين حالت و دوري از اين وضعيت روشن است كه به معناي دوري از هرگونه آلودگي ظاهري و معنوي خواهد بود.
== معنای عصمت ==
=== معنای لغوی ===
واژه عصم در لغت در دو معنا به کار برده شده‌است. نخست معنای «منع» است<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|سال=1405|نام=محمد بن مکرم|نام خانوادگی=ابن منظور الأنصاری|ناشر=نشر ادب الحوزة|جلد=12|صفحه=403}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاج العروس من جواهر القاموس|سال=1414|نام=محب الدین محمد مرتضی|نام خانوادگی=زبیدی حنفی|ناشر=دار الفکر|جلد=17|صفحه=482|مکان=بیروت}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الصحاح تاج اللغة وصحاح العربیة|سال=1407|نام=اسامعیل بن حماد|نام خانوادگی=جوهری|ناشر=دار العلم للملایین|جلد=5|صفحه=1986|مکان=بیروت}}</ref> و معنای دیگر «مسک-حفظ کردن و نگهداری» است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المفردات فی غریب القرآن|سال=1404|نام=حسین بن محمد|نام خانوادگی=راغب اصفهانی|ناشر=دفتر نشر الکتاب|صفحه=٥٦٩ ـ ٥٧٠}}</ref> لکن این واژه در «مسک» و «تمسک» ظهور دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت از منظر فریقین|سال=1394|نام=سید علی|نام خانوادگی=حسینی میلانی|ناشر=نشر حقایق|صفحه=11|مکان=قم}}</ref>


و مقابل اعتقاد به باطل، اعتقاد به حق و ادراك حقايق در مقام اعتقاد و عمل است، و مجهز شدن به سلاح علم و عمل، قهراً‌ منطبق بر عصمت الهي خواهد بود، و آن حالتي است كه صاحب خود را از اعتقاد به باطل و يا ارتكاب هر رفتار بد نگاه مي‎دارد، علاوه بر اين، تأكيدي كه در آيه در همين راستا وجود دارد ما را در اين برداشت از آيه مصمم‎تر مي‎كند، پس از اين‎كه با اداه تأكيد و حصر يعني «إنّما» و به همراه فعل «يريد» آيه را آغاز مي‎نمايد، در ادامه مي‎فرمايد: و «يطهركم تطهيراً»
=== معنای اصطلاحی ===
علاّمه طباطبائی می‌نویسد: امری که [[عصمت]] بواسطه آن تحقق می‌یابد، نوعی علم است که مانع از ارتکاب معصیت و خطا توسط صاحب علم می‌شود. به‌عبارت دیگر علمی است که مانع از گمراهی می‌گردد، چنان‌که سایر خُلق‌ها همچون شجاعت، عفت، بخشندگی و همه امور این چنینی، صورت علمی پایدار است که موجب تحقق این آثار می‌شود و از ضد این امور مانع می‌گردد. همانا این موهبت الاهی که آن را «قوه عصمت» می‌نامیم، نوعی از علم و شعور است که با سایر انواع علم مغایرت دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان فی تفسیر القرآن|نام=السید محمد حسین|نام خانوادگی=الطباطبائی|ناشر=مطبوعات اسماعیلیان|جلد=5|صفحه=78-80|مکان=قم}}</ref>


اضافه نمودن اين بخش از آيه خود تأكيد معناي آيه را به همراه دارد چه رسد به اين‎كه با مفعول مطلق آورده شود كه به نحوي خاص معنا را تأكيد و تأييد مي‎نمايد.<ref>طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، چاپ جامعه مدرسين، قم، ج۱۶ ص۳۱۲.</ref>
== مصداق اهل بیت ==
در منابع شیعه و سنی روایات فراوانی، در تعیین مصداق [[تعداد اهل‌بیت(ع)|اهل بیت(ع)]] وجود دارد: مانند روایت [[امام صادق(ع)]] که به اقرارگیری امیرالمومنین(ع) از ابوبکر درباره اختصاص آیه تطهیر به خاندان [[امیرالمومنین(ع)]]، اشاره می‌کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=علل الشرایع|نام=محمد بن علی|نام خانوادگی=بن بابویه قمی|ناشر=منشورات المکتبة الحیدریة|جلد=1|صفحه=191|مکان=نجف|پی‌نوشت=باب ۱۵۱ حدیث اول}}</ref> لکن در اینجا از باب اتمام حجت، دو روایت از اهل سنت ذکر می‌کنیم:
* مسلم در صحیح خود نقل می‌کند:عایشه گفت: صبحگاهان [[حضرت محمد|رسول خدا(ص)]] در حالی که رواندازی پشمی و سیاه رنگ بر خود قرار داده بود، حرکت کرد. چیزی نگذشت که [[امام حسن|حسن بن علی]] آمد حضرت او را داخل آن روانداز نمود. و سپس [[حسین بن علی(ع)|حسین]] آمد و او نیز داخل شد. و سپس [[حضرت فاطمه(س)|فاطمه]] آمد و او را نیز داخل کرد. سپس علی آمد و او را داخل کرد، آن گاه فرمود: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحیح مسلم (الجامع الصحیح)|نام=مسلم بن حجاج|نام خانوادگی=قشیری نیشابوری|ناشر=دار الفکر|جلد=7|صفحه=130|مکان=بیروت}}</ref>
* حاکم نیشابوری در مستدرک به سندش از [[ام سلمه]] چنین روایت می‌کند: پیامبر پس از نزول آیه تطهیر، به دنبال علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) فرستادند و آنان را جمع کرده و فرمودند: أللهم هؤلاء أهل بیتی؛ خدایا، اینان اهل بیت من هستند. در آن هنگام ام سلمه می‌گوید: یا رسول‌الله، ما أنا من أهل البیت؟ ای رسول خدا، آیا من [در عنوان] اهل بیت داخل هستم؟ پیامبر فرمود: إنّک أهلی خیر، وهؤلاء أهل بیتی: شما از خوبان اهل من هستی، و اینان نیز اهل بیت من هستند. از این حدیث نیز معلوم می‌شود عنوان «اهل بیت» با عنوان «اهل پیامبر» تفاوت دارد. حاکم پس از نقل این روایت در تأیید آن می‌گوید: این حدیث بنابر مبنای بخاری صحیح است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المستدرک علی الصحیحین|نام=محمد بن عبدالله|نام خانوادگی=حاکم نیشابوری|ناشر=دار المعرفة|جلد=2|صفحه=416|مکان=بیروت}}</ref>


علامه طبرسي در «مجمع البيان» درباره‎ي اين موضوع كه آيا مي‎توان عصمت ائمه(ع) را از اين آيه برداشت كرد مي‎فرمايند: كلمه إنّما كه در ابتداي جمله مورد نظر از آيه‎ي ۳۳ سوره‎ي احزاب آمده است، براي نشان دادن اين موضوع مهم است كه مفاد جمله‎ي بعد از إنّما، محقق است و هيچ شكي در تحقق آن نيست، و هم‎چنين نفي مي‎كند مفهوم مخالف با آن را.
== معنای انما ==
با توجه به موارد استعمال «إنما»، روشن است که این واژه از [[ادات حصر]] است و به جهت دلالت بر حصر وضع شده است؛ بنابراین اگر در موردی افاده حصر نکند یا افاده حصر اضافی کند، به حکم قرینه خواهد بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت از منظر فریقین|سال=1394|نام=سید علی|نام خانوادگی=حسینی میلانی|ناشر=نشر حقایق|صفحه=83|مکان=قم}}</ref>


و نكته‎‌ي ديگر اين‎كه اراده خداوند يك اراده‎ي خاص و ويژه‎اي است نسبت به اهل بيت(ع) و الّا اگر يك اراده‎ي مطلق و همگاني بود، اين نياز به اين همه تأكيد نداشت! چرا كه خداوند از هر مكلفي، ترك گناه و انجام اوامر الهي را خواسته است، پس خداوند يك اراده‎ي خاص نسبت به اهل بيت پيامبر(ص) داشته است، و اين‎گونه اراده‎اي مقتضي مدح و تعظيم است، و اگر ما اين اراده را يك اراده همگاني و عمومي بدانيم مدحي در بر نخواهد داشت، با توجه به اين دو نكته مي‎توان گفت: با اثبات اين دو موضوع، مسئله عصمت ثابت مي‎شود، و آن اين‎كه خداوند تأكيداً و با اراده‎اي خاص، پاكي اهل بيت(ع) از هرگونه زشتي و گناه را اراده كرده است.<ref>طبرسي، ابو علي، مجمع البيان، بيروت، چاپ دار احياء التراث العربي، ۱۴۰۶، ج۷ و ۸، ص۴۶۳.</ref>
در اثر این حصر، می‌توان دو نتیجه گرفت:
{{پایان پاسخ}}
# اینکه در این آیه، اراده و خواست خداوند متعال را، فقط به دور کردن پلیدی و ایجاد طهارت اختصاص می‌دهد.
{{مطالعه بیشتر}}
# دوم آنکه در زمان نزول آیه، دور نمودن پلیدی و ایجاد طهارت را تنها مخصوص اهل بیت می‌کند و هیچ فرد دیگری را در این قاعده شریک نمی‌گرداند.
==مطالعه بيشتر==


۱. الميزان، علامه طباطبايي، جلد ۱۶.  
== اراده تکوینی یا تشریعی ==
مراد از «یرید الله» نیز یا [[اراده تشریعی]] خداوند است یا [[اراده تکوینی]]. می‌دانیم که خواست تشریعی خداوند آن است که همه بندگان به اختیار از پلیدی‌ها اجتناب کنند و پاکیزه گردند. پس اراده تشریعی بر پاک بودن بندگان به افراد خاصی اختصاص ندارد و افراد خاصی اراده نشده‌اند و مخاطب اراده تشریعی عموم مکلفان اند، در حالی که خداوند سبحان در آیه تطهیر، از اراده خویش بر پاک ساختن اشخاص معین و محدودی خبر می‌دهد؛ از این رو نمی‌توان گفت در این آیه اراده تشریعی مورد نظر است، بلکه یقیناً مراد آیه، خبر دادن از اراده تکوینی خدای متعال بر پاک گردانیدن [[اهل بیت(ع)]] است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت از منظر فریقین|سال=1394|نام=سید علی|نام خانوادگی=حسینی میلانی|ناشر=نشر حقایق|صفحه=82-83|مکان=قم}}</ref>


۲. البرهان، سيد هاشم بحراني، جلد ۶.
== معنای «لیذهب عنکم» ==
لیذهب به معنای دفع است نه رفع: رفع رجس هنگامی معنا دارد که شخص از پیش رجسی داشته باشد تا آن رجس رفع شده و برطرف گردد در حالی که این معنا در این‌جا مراد نیست. اما دفع رجس همان مانع شدن از آلودگی شخص به رجس است. استعمال «إذهاب» در معنای «دفع» در استعمالات فصیح فراوان است و در احادیث نیز به همین معنا به کار رفته است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=جواهر الکلام فی معرفة الإمامة و الإمام|نام=سید علی|نام خانوادگی=حسینی میلانی|ناشر=نشر حقایق|صفحه=132|مکان=قم|جلد=3}}</ref>


۳. مجمع البيان، طبرسي، جلد ۷ و ۸.  
== معنای «الرجس» ==
به معنای پلیدی است و این واژه هرگونه پلیدی را در برمی گیرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المفردات فی غریب القرآن|سال=1404|نام=حسین بن محمد |نام خانوادگی=راغب اصفهانی|ناشر=دفتر نشر الکتاب|صفحه=188}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=جواهر الکلام فی معرفة الإمامة و الإمام|نام=سید علی|نام خانوادگی=حسینی میلانی|ناشر=نشر حقایق|صفحه=133|مکان=قم|جلد=3}}</ref> و طبق نظر علمای اهل سنت، خدا اراده کرده است که بدی، فحشاء، پلیدی و گناه را از اهل بیت(ع) زائل و دور کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر الطبری (جامع البیان فی تفسیر القرآن)|سال=1415|نام=محمد بن جریر|نام خانوادگی=طبری|ناشر=دارالفکر|جلد=22|صفحه=8|مکان=بیروت|پی‌نوشت=. ش ۲۱۴۲۴}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر البیضاوی (أنوار التنزیل وأسرار التأویل)|سال=1421|نام=عبداالله بن عمر|نام خانوادگی=بیضاوی|ناشر=دار الفکر|جلد=4|صفحه=374}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر الرازی (مفاتیح الغیب)|سال=1420|نام=محمد بن عمر|نام خانوادگی=فخر رازی|ناشر=دار احیاء التراث العربی|جلد=25|صفحه=209|مکان=بیروت}}</ref>


۴. بررسي شخصيت اهل بيت(ع) در قرآن، ولي‎اللّه نقي‎پور فرد.
== معنای «یطهرکم» ==
{{پایان مطالعه بیشتر}}
به تعبیر فخر رازی :ویطَهرَکُم أی یلبسکم خلع الکرامة؛ یطهرکم یعنی «لباس کرامت بر تن شما بپوشاند».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر الرازی (مفاتیح الغیب)|سال=1420|نام=محمد بن عمر |نام خانوادگی=فخر رازی|ناشر=دار احیاء التراث العربی|جلد=25|صفحه=209|مکان=بیروت}}</ref> در واقع خداوند متعال با دور نمودن پلیدی از اهل بیت(ع)، نقطهٔ مقابل آن، یعنی طهارت را، در وجود آنان جایگزین نموده است. اما باز نیز خداوند تنها به ذکر طهارت اهل بیت بسنده نمی‌کند، بلکه بر گفتار خویش پافشاری و تأکید دارد و کلمهٔ «تطهیرا» که در این فراز آیه به کار رفته هم معنای تأکید را می‌رساند؛ یعنی این کلمه به ما می‌فهماند که قطعاً، [[اهل بیت]] پاک و پاکیزه‌اند و در نتیجه دلالت این آیه بر [[عصمت]] واضح می‌گردد.


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
| شاخه اصلی =  
| شاخه اصلی = کلام
| شاخه فرعی۱ =  
| شاخه فرعی۱ = امامت
| شاخه فرعی۲ =  
| شاخه فرعی۲ = عصمت
| شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
| شناسه =  
| شناسه = -
| تیترها =  
| تیترها = -
| ویرایش =  
| ویرایش = -
| لینک‌دهی =  
| لینک‌دهی = شد
| ناوبری =  
| ناوبری =
| نمایه =  
| نمایه =
| تغییر مسیر =  
| تغییر مسیر =
| ارجاعات =  
| ارجاعات =
| بازبینی =  
| ارزیابی کمی =
| تکمیل =  
| تکمیل =
| اولویت =  
| اولویت = ج
| کیفیت =  
| کیفیت = د
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۳۵

سؤال

چگونه می‌توان عصمت اهل‌بیت را از آیه تطهیر استنباط کرد؟

آیه تطهیر با استعمال ادات حصر، مصداق اهل بیت را منحصر در پنج فرد کرده‌است. و با توجه به اینکه اراده خداوند اراده تکوینی بوده، با سه تعبیر «لیذهب عنکم الرجس، یطهرکم، تطهیرا» بر عصمت اهل بیت تصریح و تأکید می‌کند.


معنای عصمت

معنای لغوی

واژه عصم در لغت در دو معنا به کار برده شده‌است. نخست معنای «منع» است[۱][۲][۳] و معنای دیگر «مسک-حفظ کردن و نگهداری» است.[۴] لکن این واژه در «مسک» و «تمسک» ظهور دارد.[۵]

معنای اصطلاحی

علاّمه طباطبائی می‌نویسد: امری که عصمت بواسطه آن تحقق می‌یابد، نوعی علم است که مانع از ارتکاب معصیت و خطا توسط صاحب علم می‌شود. به‌عبارت دیگر علمی است که مانع از گمراهی می‌گردد، چنان‌که سایر خُلق‌ها همچون شجاعت، عفت، بخشندگی و همه امور این چنینی، صورت علمی پایدار است که موجب تحقق این آثار می‌شود و از ضد این امور مانع می‌گردد. همانا این موهبت الاهی که آن را «قوه عصمت» می‌نامیم، نوعی از علم و شعور است که با سایر انواع علم مغایرت دارد.[۶]

مصداق اهل بیت

در منابع شیعه و سنی روایات فراوانی، در تعیین مصداق اهل بیت(ع) وجود دارد: مانند روایت امام صادق(ع) که به اقرارگیری امیرالمومنین(ع) از ابوبکر درباره اختصاص آیه تطهیر به خاندان امیرالمومنین(ع)، اشاره می‌کند.[۷] لکن در اینجا از باب اتمام حجت، دو روایت از اهل سنت ذکر می‌کنیم:

  • مسلم در صحیح خود نقل می‌کند:عایشه گفت: صبحگاهان رسول خدا(ص) در حالی که رواندازی پشمی و سیاه رنگ بر خود قرار داده بود، حرکت کرد. چیزی نگذشت که حسن بن علی آمد حضرت او را داخل آن روانداز نمود. و سپس حسین آمد و او نیز داخل شد. و سپس فاطمه آمد و او را نیز داخل کرد. سپس علی آمد و او را داخل کرد، آن گاه فرمود: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا.[۸]
  • حاکم نیشابوری در مستدرک به سندش از ام سلمه چنین روایت می‌کند: پیامبر پس از نزول آیه تطهیر، به دنبال علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) فرستادند و آنان را جمع کرده و فرمودند: أللهم هؤلاء أهل بیتی؛ خدایا، اینان اهل بیت من هستند. در آن هنگام ام سلمه می‌گوید: یا رسول‌الله، ما أنا من أهل البیت؟ ای رسول خدا، آیا من [در عنوان] اهل بیت داخل هستم؟ پیامبر فرمود: إنّک أهلی خیر، وهؤلاء أهل بیتی: شما از خوبان اهل من هستی، و اینان نیز اهل بیت من هستند. از این حدیث نیز معلوم می‌شود عنوان «اهل بیت» با عنوان «اهل پیامبر» تفاوت دارد. حاکم پس از نقل این روایت در تأیید آن می‌گوید: این حدیث بنابر مبنای بخاری صحیح است.[۹]

معنای انما

با توجه به موارد استعمال «إنما»، روشن است که این واژه از ادات حصر است و به جهت دلالت بر حصر وضع شده است؛ بنابراین اگر در موردی افاده حصر نکند یا افاده حصر اضافی کند، به حکم قرینه خواهد بود.[۱۰]

در اثر این حصر، می‌توان دو نتیجه گرفت:

  1. اینکه در این آیه، اراده و خواست خداوند متعال را، فقط به دور کردن پلیدی و ایجاد طهارت اختصاص می‌دهد.
  2. دوم آنکه در زمان نزول آیه، دور نمودن پلیدی و ایجاد طهارت را تنها مخصوص اهل بیت می‌کند و هیچ فرد دیگری را در این قاعده شریک نمی‌گرداند.

اراده تکوینی یا تشریعی

مراد از «یرید الله» نیز یا اراده تشریعی خداوند است یا اراده تکوینی. می‌دانیم که خواست تشریعی خداوند آن است که همه بندگان به اختیار از پلیدی‌ها اجتناب کنند و پاکیزه گردند. پس اراده تشریعی بر پاک بودن بندگان به افراد خاصی اختصاص ندارد و افراد خاصی اراده نشده‌اند و مخاطب اراده تشریعی عموم مکلفان اند، در حالی که خداوند سبحان در آیه تطهیر، از اراده خویش بر پاک ساختن اشخاص معین و محدودی خبر می‌دهد؛ از این رو نمی‌توان گفت در این آیه اراده تشریعی مورد نظر است، بلکه یقیناً مراد آیه، خبر دادن از اراده تکوینی خدای متعال بر پاک گردانیدن اهل بیت(ع) است.[۱۱]

معنای «لیذهب عنکم»

لیذهب به معنای دفع است نه رفع: رفع رجس هنگامی معنا دارد که شخص از پیش رجسی داشته باشد تا آن رجس رفع شده و برطرف گردد در حالی که این معنا در این‌جا مراد نیست. اما دفع رجس همان مانع شدن از آلودگی شخص به رجس است. استعمال «إذهاب» در معنای «دفع» در استعمالات فصیح فراوان است و در احادیث نیز به همین معنا به کار رفته است.[۱۲]

معنای «الرجس»

به معنای پلیدی است و این واژه هرگونه پلیدی را در برمی گیرد.[۱۳][۱۴] و طبق نظر علمای اهل سنت، خدا اراده کرده است که بدی، فحشاء، پلیدی و گناه را از اهل بیت(ع) زائل و دور کند.[۱۵][۱۶][۱۷]

معنای «یطهرکم»

به تعبیر فخر رازی :ویطَهرَکُم أی یلبسکم خلع الکرامة؛ یطهرکم یعنی «لباس کرامت بر تن شما بپوشاند».[۱۸] در واقع خداوند متعال با دور نمودن پلیدی از اهل بیت(ع)، نقطهٔ مقابل آن، یعنی طهارت را، در وجود آنان جایگزین نموده است. اما باز نیز خداوند تنها به ذکر طهارت اهل بیت بسنده نمی‌کند، بلکه بر گفتار خویش پافشاری و تأکید دارد و کلمهٔ «تطهیرا» که در این فراز آیه به کار رفته هم معنای تأکید را می‌رساند؛ یعنی این کلمه به ما می‌فهماند که قطعاً، اهل بیت پاک و پاکیزه‌اند و در نتیجه دلالت این آیه بر عصمت واضح می‌گردد.

منابع

  1. ابن منظور الأنصاری، محمد بن مکرم (۱۴۰۵). لسان العرب. ج. ۱۲. نشر ادب الحوزة. ص. ۴۰۳.
  2. زبیدی حنفی، محب الدین محمد مرتضی (۱۴۱۴). تاج العروس من جواهر القاموس. ج. ۱۷. بیروت: دار الفکر. ص. ۴۸۲.
  3. جوهری، اسامعیل بن حماد (۱۴۰۷). الصحاح تاج اللغة وصحاح العربیة. ج. ۵. بیروت: دار العلم للملایین. ص. ۱۹۸۶.
  4. راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۴۰۴). المفردات فی غریب القرآن. دفتر نشر الکتاب. ص. ۵۶۹ ـ ۵۷۰.
  5. حسینی میلانی، سید علی (۱۳۹۴). عصمت از منظر فریقین. قم: نشر حقایق. ص. ۱۱.
  6. الطباطبائی، السید محمد حسین. المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۵. قم: مطبوعات اسماعیلیان. ص. ۷۸-۸۰.
  7. بن بابویه قمی، محمد بن علی. علل الشرایع. ج. ۱. نجف: منشورات المکتبة الحیدریة. ص. ۱۹۱باب ۱۵۱ حدیث اول
  8. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج. صحیح مسلم (الجامع الصحیح). ج. ۷. بیروت: دار الفکر. ص. ۱۳۰.
  9. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله. المستدرک علی الصحیحین. ج. ۲. بیروت: دار المعرفة. ص. ۴۱۶.
  10. حسینی میلانی، سید علی (۱۳۹۴). عصمت از منظر فریقین. قم: نشر حقایق. ص. ۸۳.
  11. حسینی میلانی، سید علی (۱۳۹۴). عصمت از منظر فریقین. قم: نشر حقایق. ص. ۸۲-۸۳.
  12. حسینی میلانی، سید علی. جواهر الکلام فی معرفة الإمامة و الإمام. ج. ۳. قم: نشر حقایق. ص. ۱۳۲.
  13. راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۴۰۴). المفردات فی غریب القرآن. دفتر نشر الکتاب. ص. ۱۸۸.
  14. حسینی میلانی، سید علی. جواهر الکلام فی معرفة الإمامة و الإمام. ج. ۳. قم: نشر حقایق. ص. ۱۳۳.
  15. طبری، محمد بن جریر (۱۴۱۵). تفسیر الطبری (جامع البیان فی تفسیر القرآن). ج. ۲۲. بیروت: دارالفکر. ص. ۸. ش ۲۱۴۲۴
  16. بیضاوی، عبداالله بن عمر (۱۴۲۱). تفسیر البیضاوی (أنوار التنزیل وأسرار التأویل). ج. ۴. دار الفکر. ص. ۳۷۴.
  17. فخر رازی، محمد بن عمر (۱۴۲۰). تفسیر الرازی (مفاتیح الغیب). ج. ۲۵. بیروت: دار احیاء التراث العربی. ص. ۲۰۹.
  18. فخر رازی، محمد بن عمر (۱۴۲۰). تفسیر الرازی (مفاتیح الغیب). ج. ۲۵. بیروت: دار احیاء التراث العربی. ص. ۲۰۹.