پیش نویس:حسنعلی نخودکی اصفهانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Malekpor صفحهٔ کاربر:Hosseiney4030/صفحه تمرین4 را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به پیش نویس:حسنعلی نخودکی اصفهانی منتقل کرد)
 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
حسن‌علی اصفهانی معروف به نخودکی (۱۲۴۱ اصفهان — ۸ شهریور ۱۳۲۱هجری شمسی، مشهد) فقیه، فیلسوف و از عارفان شیعه در سده ۱۴ بود. وی در سال‌های پایانی عمر، در روستایی به نام نخودک در نزدیکی مشهد سکونت داشت و به همین دلیل او را به حسن‌علی نخودکی نام بردند. حسن‌علی مقدادی اصفهانی (نخودکی) فرزند علی‌اکبر مقدادی اصفهانی در خانواده‌ای مذهبی، متولد شده و زندگی پر افتخاری را برای خود ایجاد کرد. او از عالمان شیعی بوده و کمک بسیاری در رساندن معارف دینی به دست آیندگان کرده‌اند.
{{درگاه|حوزه و روحانیت}}
{{درگاه|حوزه و روحانیت}}


== ولادت ==
== ولادت ==
عارف كامل، سالك زاهد صاحب كرامت، حاج شيخ حسنعلي فرزند علي اكبر فرزند رجبعلي مقدادي اصفهاني ـ رحمه الله عليه ـ در سال 1279 در نيمه ماه ذي‌القعده، در خانواده‌اي متدين، زاهد و متقي و دوستدار اهل علم، چشم به جهان گشود.
حاج شيخ حسن‌علی فرزند علی‌اكبر فرزند رجب‌علی مقدادی اصفهانی(ره) در سال ۱۲۷۹ در نيمه ماه ذی‌القعده، در خانواده‌ای متدين، چشم به جهان گشود. اين ولادت خجسته، مرحوم ملا‌ علی‌اكبر را كه از دوستان مرحوم محمدصادق درويش تخت پولادی و از عارفان صاحب نفس بود، بی اندازه خوشحال كرد؛ زيرا آن مرد خدا مدت‌ها آرزوی داشتن پسری را داشت و با خود عهد كرده بود كه به زيارت معصومين(ع) مشرف و در آن جا متوسل شود تا خداوند به او پسری عنايت كند. اين سفر انجام شد و ملا علی‌اكبر به آرزوی خود رسيد. پدر نام فرزند را به توصيه و سفارش مرادش، حاجی صادق حسن‌علی انتخاب کرد.
اين ولادت ميمون و خجسته، مرحوم ملا علي اكبر را كه از دوستان مرحوم محمد صادق درويش تخت پولادي و از عارفان صاحب نفس بود، بي اندازه خوشحال و مسرور كرد؛ زيرا آن مرد خدا مدتها آرزوي داشتن پسري را داشت و با خود عهد كرده بود كه به زيارت معصومين ـ عليهم‌السلام ـ مشرف و در آن جا متوسل شود تا خداوند به او پسري عنايت كند. اين سفر انجام شد و ملا علي اكبر به آرزوي خود رسيد.
 
پدر نام فرزند را به توصيه و سفارش مرادش، حاجي صادق حسنعلي برگزيد.
== مرحوم ملا علی‌اكبر نخودکی (پدر) ==
حسن‌علی در خانواده‌ای متقی و زاهد پرورش يافت. پدر وی، مرحوم ملا علی‌اكبر، مردی پرهيزگار دوستدار اهل علم و ملازم مردان حق و عارفان بزرگی چون حاج محمدصادق تخت پولادی بود. او بر اثر مشاهده كراماتی از حاج محمدصادق در مورد همسرش و افزايش شير در سينه او، تا آخر عمرش از ارادتمندان ويژه مرحوم حاج محمدصادق گرديد و مدت ۲۲ سال در خدمت او بود و شب‌های دوشنبه و جمعه نزد او می‌رفت و در تخت پولاد با او به عبادت و رياضت‌ می‌پرداخت.
 
اين پدر بزرگوار، نيمی از آنچه، از راه كسب و كار به دست می‌آورد، در اختيار حاج محمدصادق می‌گذاشت و همراه او به نیازمندان كمک می‌رساند. از ديگر افتخارات ملا علی‌اكبرـ پدر مرحوم شيخ حسن‌علی ـ كه بعدها آن فرزند خلف و صالح با عشق و علاقه آن را دنبال كرد، خدمت به سادات و فرزندان حضرت زهرا(س) بود.
 
مرحوم ملا علی‌اكبر، در تربيت و پرورش فرزندش، نهايت دقت و تلاش را به عمل آورد. وی فرزندش را از همان كودكی در هر سحرگاه كه خود برای عبادت و شب‌ زنده‌داری بر می‌خاست، بيدار می‌كرد تا او لذت مناجات، نماز، دعا و راز و نياز را از همان سال‌های كودكی بچشد و ذكر و ياد خدا، شيره جانش شود. اين پدر شايسته، فرزندش را از هفت سالگی نزد حاج محمدصادق تخت پولادی برد و تربيت و تهذيب وی را به او واگذار كرد.
 
مرحوم حاج شيخ حسن‌علی تا يازده سالگی كه استادش وفات يافت، در خدمت او بود. فرزند مرحوم شيخ حسن‌علی در اين باره می‌نويسد:«پدرم از همان كودكی زير نظر حاجی به نماز و روزه و انجام مستحبات و نوافل شب و عبادت پرداخت و تا يازده سالگی كه فوت آن مرد بزرگ اتفاق افتاد، پيوسته مورد لطف و مرحمت خاص مرشد و استاد خود بود...<ref>مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها, ج۱، ص۱۶.</ref>».


== پدر، الگوي زهد و پارسايي ==
حسنعلي در خانواده‌اي متقي و زاهد پرورش يافت. پدر وي، مرحوم ملا علي اكبر، مردي متقي و پرهيزگار و معاشر و دوستدار اهل علم و ملازم مردان حق و عارفان بزرگي چون حاج محمد صادق تخت پولادي بود. او بر اثر مشاهده كراماتي از حاج محمد صادق در مورد همسرش و افزايش شير در سينه او، تا آخر عمرش از ارادتمندان ويژه مرحوم حاجي محمد صادق گرديد و مدت 22 سال در خدمت او بود و شبهاي دوشنبه و جمعه نزد او مي‌رفت و در تخت پولاد با او به عبادت و رياضت مي‌پرداخت.
اين پدر ارزنده، نيمي از آنچه، از راه كسب و كار به دست مي‌آورد، در اختيار حاج محمد صادق مي گذاشت و به همراه او به فقرا و مستمندان كمك مي رساند.
از ديگر افتخارات ملا علي اكبرـ پدر مرحوم شيخ حسنعلي ـ كه بعدها آن فرزند خلف و صالح با عشق و علاقه آن را دنبال كرد، خدمت به سادات و فرزندان حضرت زهرا ـ عليها السلام ـ بود.
مرحوم ملا علي اكبر، در تربيت و پرورش فرزندش، نهايت دقت و تلاش را به عمل آورد.
وي فرزند دلبندش را از همان كودكي در هر سحرگاه كه خود براي عبادت و شب زنده داري بر مي خاست، بيدار مي كرد تا او لذت مناجات، نماز، دعا و راز و نياز را از همان سالهاي كودكي بچشد و ذكر و ياد خدا، شيره جانش شود.
اين پدر شايسته، فرزندش را از هفت سالگي نزد حاج محمد صادق تخت پولادي كه داراي نفسي گرم بود، برد و تربيت و تهذيب وي را به او واگذار كرد. مرحوم حاج شيخ حسنعلي تا يازده سالگي كه استادش وفات يافت، در خدمت او بود.
فرزند مرحوم شيخ حسنعلي در اين باره مي نويسد:
«پدرم از همان كودكي زير نظر حاجي به نماز و روزه و انجام مستحبات و نوافل شب و عبادت پرداخت و تا يازده سالگي كه فوت آن مرد بزرگ اتفاق افتاد، پيوسته مورد لطف و مرحمت خاص مرشد و استاد خود بود...<ref>مقدادي اصفهاني، علی، نشان از بي نشانها, ج1، ص16؛ اين كتاب, مهمترين منبع نگارش مقاله است, بدين وسيله از تلاش نويسنده محترم سپاس‌گذاري مي شود.</ref>».


== آغاز تحصيلات ==
== آغاز تحصيلات ==
شيخ حسنعلي، تحصيل علم و دانش را همراه با سير و سلوك معنوي و تهذيب اخلاق، از همان اوان كودكي، تحت نظارت پدر و مرحوم حاج محمد صادق تخت پولادي شروع كرد. وي در زادگاهش، اصفهان، مقدمات و ادبيات عرب را فرا گرفت. فقه، اصول، منطق و فلسفه را در همان شهر نزد استادان بزرگ آن عصر آموخت و در سال 1304 ق. پس از زيارت مرقد امام رضا ـ عليه‌السلام ـ براي ادامه تحصيلات، رهسپار نجف اشرف شد. تحصيلات عالي فقه، اصول و عرفان را در آن شهر نزد سرآمدترين استادان گذراند و در سال 1311 ق. دوباره از نجف اشرف راهي ايران شد و در مشهد مقدس، در مدرسه «حاج حسين» و «فاضل خان» اقامت گزيد او در ضمن در حجره‌اي در صحن عتيق، به رياضت و عبادت مشغول شد و بيش از يكسال، هر شب ختمي از قرآن مجيد در حرم رضوي داشته است و روزها به كسب علم و تدريس و تربيت شاگردان مشغول بود.
شيخ حسن‌علی، تحصيل علم و دانش را همراه با سير و سلوک معنوی و تهذيب اخلاق، از همان اوایل كودكی، تحت نظارت پدر و مرحوم حاج محمدصادق تخت پولادی شروع كرد. وی در زادگاهش، اصفهان، مقدمات و ادبيات عرب را فرا گرفت. فقه، اصول، منطق و فلسفه را در همان شهر نزد استادان بزرگ آن عصر آموخت و در سال ۱۳۰۴ ق. پس از زيارت مرقد امام رضا(ع) برای ادامه تحصيلات، راهی نجف اشرف شد. تحصيلات عالی فقه، اصول و عرفان را در آن شهر نزد سرآمدترين استادان گذراند و در سال ۱۳۱۱ ق. دوباره از نجف اشرف راهی ايران شد و در مشهد مقدس، در مدرسه «حاج حسين» و «فاضل خان» اقامت کرد او در حجره‌ای در صحن عتيق، به رياضت و عبادت مشغول شد و بيش از يک‌سال، هر شب ختمی از قرآن مجيد در حرم رضوی داشت و روزها به كسب علم و تدريس و تربيت شاگردان مشغول بود. اقامت وی در شهر مشهد، چهار سال به طول انجاميد و در سال ۱۳۱۵ ق. دوباره به اصفهان بازگشت و از آن جا راهی نجف اشرف شد و تا سال ۱۳۱۸ ق. در آن جا ماند. در سال ۱۳۱۹ ق. به اصفهان و سپس به شيراز سفر كرد و در آن جا عصرها به فراگيری كتاب قانون ابن‌سینا نزد طبيب مشهور عصر، حاج ميرزاجعفر طبيب پرداخت و صبح ها نيز در مطب آن طبيب بزرگ به مداوای مريضان و نسخه نويسی مشغول بود.<ref>مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها, ج۱، ص۲۳ الی ۳۰.</ref>
اقامت وي در شهر مشهد، چهار سال به طول انجاميد و در سال 1315 ق. دوباره به اصفهان بازگشت و از آن جا راهي نجف اشرف شد و تا سال 1318 ق. در آن جا ماند. در سال 1319 ق. به اصفهان و سپس به شيراز سفر كرد و در آن جا عصرها به فراگيري كتاب قانون ابوعلي سينا نزد طبيب مشهور عصر، حاج ميرزا جعفر طبيب پرداخت و صبح ها نيز در مطب آن طبيب بزرگ به مداواي مريضان و نسخه نويسي مشغول بود.<ref>مقدادي اصفهاني، علی، نشان از بي نشانها, ج1، ص23 الی 30.</ref>


== جامعيت علمي ==
== جامعيت علمی ==
شيخ حسنعلي اصفهاني بر اين باور بود كه بعد از علم توحيد و ولايت و احكام شريعت كه تحصيل آن واجب است، بايد به تحصيل دانش هاي ديگر پرداخت؛ چون جهل، در هر دانشي ناپسند است و مراد از حرمت برخي از علوم و فنون، به كار گرفتن آنهاست و نه آموزش آنها. وي فقه، تفسير، هيئت و رياضيات را به طلبه‌ها مي آموخت؛ ولي فلسفه و علوم الهي را به اين شرط درس مي داد كه ابتدا طلبه با اخبار معصومين ـ عليهم السلام ـ آشنا باشد و در تزكيه نفس بكوشد؛ چون به نظر وي، برخي از مشكلات حكمت و فلسفه، با مكاشفه ميسر است و اگر برخي شرايط مكاشفه در طالب علم نباشد، تحصيل آن بر وي نارواست و ممكن است او، را از جاده شريعت منحرف كند.
شيخ حسن‌علی اصفهانی بر اين باور بود كه بعد از علم توحيد و ولايت و احكام شريعت كه تحصيل آن واجب است، بايد به تحصيل دانش های ديگر پرداخت؛ چون جهل، در هر دانشی ناپسند است و مراد از حرمت برخی از علوم و فنون، به كار گرفتن آن‌هاست و نه آموزش آن‌ها. وی فقه، تفسير، هيئت و رياضيات را به طلبه‌ها می‌آموخت؛ ولی فلسفه و علوم الهی را به اين شرط درس می‌داد كه ابتدا طلبه با اخبار معصومين(ع) آشنا باشد و در تزكيه نفس بكوشد؛ چون به نظر وی، برخی از مشكلات حكمت و فلسفه، با مكاشفه ميسر است و اگر برخی شرايط مكاشفه در طالب علم نباشد، تحصيل آن بر وی نارواست و ممكن است او را از جاده شريعت منحرف كند. وی درباره فراگيری علم اصول گفت: «قسمتی از اين علم واجب و بسياری از آن اتلاف عمر است».<ref>مجله حوزه, سال اول, شماره ۱۱, نشان از بی‌نشان‌ها, ج۱, ص۱۱.</ref>
وي درباره فراگيري علم اصول گفت: «قسمتي از اين علم واجب و بسياري از آن اتلاف عمر است».<ref>مجله حوزه, سال اول, شماره 11, نشان از بي نشانها, ج1, ص11.</ref>


== استادان ==
== استادان ==
1. مرحوم حاجي محمد صادق تخت پولادي خاتون آبادي.
 
2. آخوند ملا محمد كاشي.
* مرحوم حاج محمدصادق تخت پولادی خاتون آبادی
3. جهانگير خان قشقايي.
* آخوند ملا محمد كاشی
4. حاجي سيد سينا.
* جهانگير خان قشقایی
5. حاج سيد مرتضي كشميري.
* حاج سيد سينا
6. حاجي سيد محمد طباطبايي فشاركي.
* حاج سيد مرتضی كشميری
7. ملا اسماعيل قره‌باغي.
* حاج سيد محمد طباطبایی فشارکی
8. حاج محمد علي فاضل.
* ملا اسماعيل قره‌باغی
9. آقا مير سيد علي حائري يزدي.
* حاج محمد‌علی‌ فاضل
10. حاجي آقا حسين قمي.
* آقا مير سيد علی حائری يزدی
11. آقا سيد عبدالرحمن مدرس.
* حاج آقا حسين قمی
12. آقا سيد جعفر حسيني قزويني.
* آقا سيد عبدالرحمن مدرس
13. مرحوم حاج ميرزا جعفر طبيب.
* آقا سيد جعفر حسينی قزوينی
* مرحوم حاج ميرزاجعفر طبيب


== تدريس ==
== تدريس ==
با اين كه شيخ حسنعلي اصفهاني را از عالمان بزرگ زمان خود دانسته اند، بسياري از علوم را نزد فقها و عرفاي بزرگ تحصيل كرد. و اما به دليل توجه زياد مردم و بيماران به او، مي توان گفت او خود را وقف خدمت به مردم و مداواي بيمارانشان كرده است. يكي از شاگردان او آيه الله مرواريد ـ مي گويد:
با اين كه شيخ حسن‌علی اصفهانی را از عالمان بزرگ زمان خود دانسته‌اند، بسياری از علوم را نزد فقها و عرفای بزرگ تحصيل كرد. اما به دليل توجه زياد مردم و بيماران به او، می‌توان گفت او خود را وقف خدمت به مردم و درمان بيمارانشان كرده است. يكی از شاگردان او  
«هر روز در جلوي منزل او و حتي در محل تدريس او...، بيماران صف مي كشيدند و از او دعا مي خواستند و آن بزرگ، هميشه با روي خوش با آنها برخورد مي كرد و گاه براي پيدا كردن نوعي از گياهان دارويي، به كوهها و نواحي اطراف مشهد مقدس مي رفت و كمتر در شهر بود و همين عامل و عوامل ديگر، سبب مي شد كه نتواند به نحو دلخواه به تدريس علوم بپردازد؛ ولي با اين حال، تا آنجا كه فرصت داشته، به تدريس و پرورش شاگرداني پرداخته است؛ اما به دليل شهرت او در استجابت دعا و مداواي بيماران، از شاگردان و كرسي تدريس او اطلاعات كمي در اختيار مي باشد.<ref>به نقل از حجه‌الاسلام و المسلمين محمد علي رحيميان فردوسي.</ref>
 
آيت‌الله مرواريد می‌گويد:«هر روز در جلوی منزل او و حتی در محل تدريس او، بيماران صف می‌كشيدند و از او دعا می‌خواستند و آن بزرگوار، هميشه با روی خوش با آن‌ها برخورد میكرد و گاه برای پيدا كردن نوعی از گياهان دارویی، به كوه‌ها و نواحی اطراف مشهد مقدس می‌رفت و كمتر در شهر بود و همين عامل و عوامل ديگر، سبب می‌شد كه نتواند به نحو دلخواه به تدريس علوم بپردازد؛ ولی با اين حال، تا آنجا كه فرصت داشته، به تدريس و پرورش شاگردانی‌ پرداخته است؛ اما به دليل شهرت او در استجابت دعا و مداوای بيماران، از شاگردان و كرسی تدريس او اطلاعات كمی در اختيار می‌باشد.<ref>به نقل از حجت‌الاسلام و المسلمين محمدعلی رحيميان فردوسی.</ref>


== آثار ==
== آثار ==
1. ترجمه و تصحيح كتاب صلاه فيض كاشاني.
2. تعليقاتي بر تذكره المتقين شيخ محمد بهاري همداني.
3. رسائلي در توحيد، خداشناسي، امامت، معرفت نفس، عقل، عشق و ... .


== سير و سلوك عرفاني ==
* ترجمه و تصحيح كتاب صلاه فيض كاشانی‌
شيخ حسنعلي اصفهاني، سير انفسي و تهذيب روح و روان را از همان كودكي و به همت پدر خويش آغاز كرد، پدرش، ملا علي اكبر، حسنعلي را از همان كودكي در هر سحرگاه بيدار و او را به نماز، دعا، راز و نياز و ياد خدا آشنا مي كرد. وي تا يازده سالگي در خدمت حاجي محمد صادق تخت پولادي بود و از او دستور مي گرفت. آن مرد خدا، او را به نماز، روزه و انجام مستحبات و نوافل شب آشنا نمود. حسنعلي به پيروي از استادش در تخت پولاد و كوههاي اطراف اصفهان به رياضت پرداخت.
* تعليقاتی بر تذكره المتقين شيخ محمد بهاری همدانی
او بيشتر شبها تا صبح بيدار مي ماند و از پانزده سالگي تا پايان عمر پربركتش، هر ساله ماه رجب و شعبان و رمضان و ايام البيض هر ماه را روزه دار بود.
* رسائلی در توحيد، خداشناسی، امامت، معرفت نفس، عقل، عشق و ... .
وي در شهرضا با عارفي دلسوخته، به نام «سيد جعفر حسيني قزويني» ملاقات كرد و با ديدن كرامات معنوي آن مرد خدا، شيفته او گرديد. در اين ملاقات، آن عارف بزرگ از باطن او خبر داد و گفت: نه روز است كه چيزي نخورده‌اي؛ جز با آب روزه نگشوده‌اي؛ ولي در رياضت هنوز ناقصي؛ زيرا كه اثر گرسنگي در رخسارت هويدا و ظاهر گشته و آن را شكسته و فرسوده كرده است؛ در حالي كه مرد كامل از چهل روز گرسنگي نيز چهره‌اش شكسته نمي شود.
 
سومين شخصي كه در تكوين شخصيت عرفاني شيخ حسنعلي تاثير داشته است، مرحوم حاجي سيد مرتضي كشميري<ref>مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بي نشانها, ج 1, ص18.</ref> بوده است كه حسنعلي در شهر نجف اشرف در مدرسه بخارائيها با او آشنا شد و بعد از آن تحت تعليمات و دستورات او قرار گرفت. سالها بعد كه حسنعلي، در مشهد و در كنار آستان قدس رضوي سكونت گزيد و به حل مشكلات مردم و شفاي بيماران مشغول شد، نيز استادش سيد مرتضي كشميري را فراموش نكرد و بسياري از طالبان، نيازمندان و گرفتاران را به سوي آن مرحوم و فرزندانش راهنمايي مي كرد.
== كرامات ==
يكی از دلايل عمده مشهور شدن حاج شيخ حسن‌علی اصفهانی، كرامات بی‌شمار وی بوده است كه خاص و عام به طور مستقيم شاهد آن بوده‌اند.
 
آيت‌الله مرعشی نجفی در كتاب «المسلسلات فی الاجازات» در اين باره می‌نويسد:
 
«او در بين مردم به مستجاب الدعوه بودن شناخته شده بود و بسياری از حاجت مندان و بيماران به او پناه می‌بردند؛ پس او برای آن‌ها دعا می‌كرد يا برای آن‌ها دعاها و حرزهایی می‌نوشت و به اين وسيله، گرفتاری آن‌ها برطرف می‌شد و بيماران آ‌ن‌ها شفا می‌يافتند و با اين وجود، در كمال تواضع و فروتنی بود و هيچ ادعایی نداشت و نمونه بارز زاهدانی بود كه تنها به خدا توجه دارند و از امور دنیوی دور هستند<ref>المسلسلات في الاجازات, ج۲, ص۳۰۷.</ref>»
 
ميرزا عبدالرحمن مدرس، از اساتيد مرحوم شيخ حسن‌علی، درباره او چنين می‌نويسد:


== مشرب عرفاني ==
«حاج شيخ حسن‌علی بن علی‌اكبر، از اعلام بزرگوار و پاكان روزگار، نفس گرم جذابش هر مريضی را شفا و هر درد را دوا بود. در شهرهای خراسان، بلكه ساير از شهرهای ايران شهرتی بسزا داشت و گرفتاران و دردمندان از وضيع و شريف به آستانه او متوجه و فيضی می‌بردند و هنوز هم در محافل و مجالس وصف دستورات و انجيرهای دعا خوانده او كه شافی دردها بود و خانواده ما هم از آن نعمت مرزوق بودند، زبانزد خاص و عام است. مردم از همه طرف برای اخذ حوائج بدان مقام پناهنده می‌شدند و بسی از دردها كه دكتران حاذق از بهبود آن عاجز بودند، با نفس گرم خود شفا می‌داد<ref>تاريخ علمای خراسان, ميرزا عبدالرحمن مدرس, ص۲۵۲.</ref>»
شيخ حسنعلي اصفهاني از عارفاني است كه شيوه او همان روش امامان، معصوم ـ عليهم السلام ـ بوده است.
وجود او سرشار از عشق به ولايت بود و هيچ گاه از مسير آنها جدا نشد. او بيشتر عمر خويش را در نجف اشرف و بعد، از آن در كنار حرم شريف رضوي گذراند و تا آخرين لحظات عمر خود، ذكر علي بر لب داشت؛ چنانكه در هنگام مرگ، زبانش به نام مقدس مولي گويا بود. وي شرط ورود به مباحث عرفاني و مكاشفات را آشنايي با اخبار ائمه ـ عليهم‌السلام ـ مي دانست و سير در اين مسير را بدون اين مقدمه ضروري، غير ممكن مي دانست.
زندگي شيخ صاحب ترجمه ما شناخته مي شود به زهد و كناره گيري از دنيا و مواظبت و مراقبه تام بر تهذيب نفس و رياضتهاي مشروع و انواع عبادات و طاعتهايي كه در احاديث اهل بيت ـ عليهم السلام ـ وارد شده است. او شبهاي جمعه از هفت سالگي تا هنگام وفاتش به انجام نوافل و نماز، احيا برپا مي كرد.
شيخ حسنعلي درباره راه و روش عرفاني خود در جواب نامه يكي از سادات دزفول مي نويسد:
«عرض مي شود به تمام احباء اظهار فرماييد كه طريقه فلاني غير از طريقي است كه شنيده‌ايد، همه بدانيد كه طريقه حقير، طريقي است كه تمام مطالب شرع را نهايت اهتمام است؛ خلاف باقي طرق كه به مطالب شرعيه خيلي بي اعتنا هستند. در طريقه حقير، خصوصا نماز خيلي مورد توجه است كه هر چه زحمت و توجه است، به نماز معطوف داريد.
بدانيد كه مدار و معيار امر و طريقه ما بر سه چيز است؛ شب زنده داري، لقمه حلال و توجه به نماز، به ويژه نماز اول وقت و حضور قلب در آن.<ref>مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بي نشانها, ج1, ص126.</ref>»
او در جاي ديگري مي فرمايد:
«روح طريقه حقير، توجه به نماز و معاني و نكات آن درجه به درجه است؛ يعني اشخاصي كه مايل به طريقه حقير هستند، اول بايد معاني صوري نماز را بفهمند؛ بعد تاويلاتي كه (در مباحث قبل) عرض شد و بعد نكاتي ديگر، به همان نحو كه مولانا‌الصادق ـ عليه السلام ـ در كلمه اياك نعبد كرّرها حتي غشي عليه؛ يعني آن قدر تكرار فرمودند كه حال بيهوشي به آن حضرت دست داد؛ نه اين كه بي اعتنايي به احكام شرع باشد و تمام توجه به اذكار معطوف گردد. حقيقت را بايد از شريعت تحصيل نمود. حقير طالب اين مقام و سالك اين راه بوده و بستگان اين حقير را نيز اعلام كنيد كه حقيقت را كه ما در طلب آنيم، بايد از شريعت تحصيل كنيم؛ به همان نحو كه ائمه ـ عليهم السلام ـ رفتار نمودند.<ref>مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بي نشانها, ج1, ص129.</ref>»


== كرامات ==
كرامات حسن‌علی نخودکی، هم از حيث كميت و هم از حيث كيفيت، قابل توجه است و اين عنايات، شامل بزرگان، علما، استادان و شاگردان و عموم مردم، به ويژه سادات بوده است.
يكي از دلايل عمده مشهور شدن حاج شيخ حسنعلي اصفهاني، كرامات بي شمار وي بوده است كه خاص و عام به طور مستقيم شاهد آن بوده اند.
آيه الله مرعشي نجفي در كتاب «المسلسلات في الاجازات» در اين باره مي نويسد:
«او در بين مردم به مستجاب الدعوه بودن شناخته شده بود و بسياري از حاجت مندان و بيماران به او پناه مي بردند؛ پس او براي آنها دعا مي كرد يا براي آنها دعاها و حرزهايي مي نوشت و به اين وسيله، گرفتاري آنها برطرف مي شد و بيماران آنها شفا مي يافتند و با اين وجود، در كمال تواضع و فروتني بود و هيچ ادعايي نداشت و نمونه بارز زاهداني بود كه تنها به خدا توجه دارند و از امور دنيوي دور هستند<ref>المسلسلات في الاجازات, ج2, ص307.</ref>»
ميرزا عبدالرحمن مدرس، از اساتيد مرحوم شيخ حسنعلي، درباره او چنين مي نويسد:
«حاج شيخ حسنعلي بن علي اكبر، از اعلام بزرگوار و پاكان روزگار، نفس گرم جذابش هر مريضي را شفا و هر درد را دوا بود. در شهرهاي خراسان، بلكه ساير از شهرهاي ايران شهرتي بسزا داشت و گرفتاران و دردمندان از وضيع و شريف به آستانه او متوجه و فيضي مي بردند و هنوز هم در محافل و مجالس وصف دستورات و انجيرهاي دعا خوانده او كه شافي دردها بود و خانواده ما هم از آن نعمت مرزوق بودند، زبانزد خاص و عام است. مردم از همه طرف براي اخذ حوائج بدان مقام پناهنده مي شدند و بسي از دردها كه دكتران حاذق از بهبود آن عاجز بودند، با نفس گرم خود شفا مي داد<ref>تاريخ علماي خراسان, ميرزا عبدالرحمن مدرس, ص252.</ref>»
كرامات آن عارف بزرگ، هم از حيث كميت و هم از حيث كيفيت، قابل توجه است و اين عنايات، شامل بزرگان، علما، استادان و شاگردان حاكمان، و صاحب منصبان و عموم مردم، به ويژه سادات بوده است.


== ويژگيهاي اخلاقي ==
== ويژگی‌های اخلاقی ==


=== خدمت به مردم ===
=== خدمت به مردم ===
در نظر مردان الهي و عالمان رباني و به ويژه شيخ حسنعلي اصفهاني، خدمت به مردم و برآوردن حاجات آنان و تواضع و فروتني در برابر آنان، از عالي ترين مصاديق عبادت خدا به شمار مي رود. هيچ گاه در خانه شيخ حسنعلي به روي بيماران، گرفتاران و مستمندان بسته نمي ماند و از اين كه مردم وقت و بي وقت براي حل مشكلات خود به منزل شيخ مراجعه مي كردند، چهره درهم نمي كشيد و حتي غير مسلمانان از الطاف او برخوردار بودند و براي برآورده شدن حوايج خود به او متوسل مي شدند.
در نظر مردان الهی و عالمان ربانی و به ويژه شيخ حسن‌علی اصفهانی، خدمت به مردم و برآوردن حاجات آنان و تواضع و فروتنی‌ در برابر آنان، از عالی‌ترين مصادیق عبادت خدا به شمار می‌رود. هيچ‌گاه در خانه شيخ حسن‌علی به روی بيماران، گرفتاران و مستمندان بسته نمی‌ماند و از اينكه مردم وقت و بی‌وقت برای حل مشكلات خود به منزل شيخ مراجعه می‌كردند، چهره درهم نمی‌كشيد و حتی غير مسلمانان از الطاف او برخوردار بودند و برای برآورده شدن حاجات خود به او متوسل می‌شدند.
فرزند وي در اين باره مي نويسد:
 
«مرحوم پدرم حاج شيخ حسنعلي اصفهاني ـ اعلي الله مقامه ـ در كليه ساعات روز و شب، براي رفع حوايج حاجتمندان و درماندگان، آماده بودند.
فرزند وی در اين باره می‌نويسد:«مرحوم پدرم حاج شيخ حسن‌علی اصفهانی‌ در كليه ساعات روز و شب، برای رفع حوائج حاجتمندان و درماندگان، آماده بودند. روزی عرضه داشتم: خوب است برای مراجعه مردم، وقتی مقرر بشود. فرمود: پسرم! ليس عند ربنا صباح و لامساء؛ آن كس كه برای رضای خدا، به خلق خدمت می‌كند، نبايد كه وقتی معين كند.
روزي عرضه داشتم: خوب است براي مراجعه مردم، وقتي مقرر بشود. فرمود: پسرم! ليس عند ربنا صباح و لامساء؛ آن كس كه براي رضاي خدا، به خلق خدمت مي كند، نبايد كه وقتي معين كند.
 
پدرم در ابتداي شبها پس از انجام فريضه، به نگارش پاسخ نامه‌ها و انجام خواسته هاي مراجعان مشغول و سپس مدتي به مطالعه مي پرداختند. از نيمه هاي شب تا طلوع آفتاب به نماز و ذكر و نوافل و تعقيبات سرگرم بودند. پس از طلوع خورشيد، اندكي استراحت مي فرمودند و بعد از آن تا ظهر به ملاقات و گفتگو با مراجعان و تهيه و ساخت دارو براي بيماران مي نشستند و بالاخره عصرها براي تدريس به مدرسه مي رفتند و پس از آن نيز به پاسخ گويي و رفع نيازمندي محتاجان و گرفتاران مشغول بودند<ref>مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بي نشانها, ج1, ص23ـ24.</ref>»
پدرم در ابتدای شب‌ها پس از انجام فريضه، به نگارش پاسخ نامه‌ها و انجام خواسته‌های مراجعان مشغول و سپس مدتی به مطالعه می‌پرداختند. از نيمه‌های شب تا طلوع آفتاب به نماز و ذكر و نوافل و تعقيبات سرگرم بودند. پس از طلوع خورشيد، اندكی استراحت می‌فرمودند و بعد از آن تا ظهر به ملاقات و گفتگو با مراجعان و تهيه و ساخت دارو برای بيماران می‌نشستند و بالاخره عصرها برای تدريس به مدرسه می‌رفتند و پس از آن نيز به پاسخ‌گویی و رفع نيازمندی محتاجان و گرفتاران مشغول بودند<ref>مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها, ج۱, ص۲۳ـ۲۴.</ref>»  
او هميشه به دوستان و نزديكان توصيه مي كرد كه خدمتگزار مردم باشند و براي حل گرفتاري به فقرا صدقه بدهند يا چيزي نذر كنند؛ از جمله در جواب نامه آنان كه از او توصيه اي مي خواهند، با بيان حكايتهايي از زندگي عيسي ـ عليه السلام ـ و روايتي از وصاياي مولي علي ـ عليه السلام ـ به فرزندش امام حسن ـ عليه السلام ـ آنها، را به خدمت مردم سفارش مي نمايد.<ref>مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بي نشانها, ج1, ص106.</ref>
 
او هميشه به دوستان و نزديكان توصيه می‌كرد كه خدمتگزار مردم باشند و برای حل گرفتاری به فقرا صدقه بدهند يا چيزی نذر كنند؛ از جمله در جواب نامه آنان كه از او توصيه‌ای می‌خواهند، با بيان حكايت‌هایی از زندگی عيسی(ع) و روايتی از وصايای مولا علی‌(ع) به فرزندش امام حسن‌(ع) آن‌ها، را به خدمت مردم سفارش می‌نمايد.<ref>مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها, ج۱, ص۱۰۶.</ref>


=== خدمت به سادات ===
=== خدمت به سادات ===
شيخ حسنعلي و پدر گرامي‌اش، خود را وقف خدمت به اهل بيت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و فرزندان آنان كرده بودند، به طوري كه از حكايات زندگي آن عالم رباني فهميده مي شود، او نسبت به خدمت به سادات، اهتمام ويژه‌اي داشته است؛ به طوري كه در آخرين روز عمر خويش، در وصيت خود چنين فرمود:
شيخ حسن‌علی و پدر بزرگوارش، خود را وقف خدمت به اهل‌بيت پيامبر(ص) و فرزندان آنان كرده بودند، به طوری كه از حكايات زندگی آن عالم ربانی فهميده می‌شود، او نسبت به خدمت به سادات، تلاش ويژه‌ای داشته است؛ به طوری كه در آخرين روز عمر خويش، در وصيت خود چنين فرمود: «بدان كه انجام امور مكروه، موجب تنزل مقام بنده خدا می‌شود و به عكس اتيان، مستحبات، مرتبه او را ترقی می‌بخشد. بدان كه در راه حق و سلوک اين طريق، اگر به جایی رسيده‌ام، به بركت بيداری شب‌ها و مراقبت در امور مستحب و ترک مكروهات بوده است؛ ولی اصل و روح اين اعمال، خدمت به ذراری‌ ارجمند رسول اكرم(ص) است.»
«بدان كه انجام امور مكروه، موجب تنزل مقام بنده خدا مي شود و به عكس اتيان، مستحبات، مرتبه او را ترقي مي بخشد. بدان كه در راه حق و سلوك اين طريق، اگر به جايي رسيده ام، به بركت بيداري شبها و مراقبت در امور مستحب و ترك مكروهات بوده است؛ ولي اصل و روح اين اعمال، خدمت به ذراري ارجمند رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم‌ ـ است».
 
سپس فرزندش را به اداي نمازهاي يوميه در اول وقت و تلاش در انجام حوايج مردم سفارش كرده، مي گويد:
سپس فرزندش را به ادای نمازهای يوميه در اول وقت و تلاش در انجام حوائج مردم سفارش كرده،  
«سوم آن كه سادات را بسيار گرامي و محترم شماري و هر چه داري، در راه ايشان صرف و خرج كني و از فقر و درويشي در اين كار پروا منمايي».<ref>مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بي نشانها, ج1, ص31.</ref>


=== زهد و ساده زيستي ===
می‌گويد:«سوم آن‌كه سادات را بسيار گرامی و محترم شماری و هر چه داری، در راه ايشان صرف و خرج كنی و از فقر و درويشی در اين كار پروا منمایی».<ref>مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها, ج۱, ص۳۱.</ref>
يكي از جلوه هاي بارز شخصيت عالم فرزانه؛ شيخ حسنعلي، زهد و بي اعتنايي نسبت به دنيا و مظاهر دنيوي بوده است. وي از مناصب دنيوي دوري مي كرد و پيوسته به ياران و دوستان سفارش مي كرد كه از اين مناصب پرهيز كنند و از دست دادن آن را مهم ندانند.
هجرت او به شهرهاي مختلف ـ به ويژه در دوران جواني ـ حكايت از آن دارد كه او از تعلقات دنيوي آزاد بوده است. او پيوسته از دنيا طلبان و شيفتگان دنيا و از آن دسته عالماني كه دين را وسيله كسب افتخارات دنيوي قرار مي دادند و از مردمي كه براي رسيدن به مقاصد خود در اطراف چنين كساني جمع مي شدند، گله و شكايت داشته، طريقه و مشرب خود را از آنها جدا مي دانست.
او عامل عمده سعادت و خوشبختي انسان را تقوي مي دانست و مي فرمود: «بالتقوي بلغنا ما بلغنا». اگر در اين راه، تقوي نباشد، رياضتها و مجاهدتها جز خسران، ثمري ندارند و نتيجه‌اي جز دوري از درگاه حق تعالي نخواهند داشت.
اگر آدمي يك اربعين به رياضت بپردازد، اما يك نماز صبح از او قضا شود، نتيجه آن اربعين هباء منثورا خواهد گرديد.<ref>مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بي نشانها, ج1, ص31.</ref>
وي در جواب يكي از دوستان و ارادتمندان مي نويسد:
«... مادام كه چشم بر اين متاع بي قدر و اين دنياي پست، دوخته‌داري، بدان كه معامله تو با زيان همراه و اساس معنويت همعنان تباهي است، و روي تو در قيامت عبوس خواهد بود و گمان مبر كه زيركانه عمل مي كني؛ پس از اين خانه هلاكت، پهلو تهي كن و روي به سوي خانه آخرت نما تا روي تو خرم گردد و ديده ات به سوي پروردگار ناظر و روشن شود<ref>مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بي نشانها, ج1, ص110.</ref>».


=== دستورالعمل‌هاي اخلاقي ـ عرفاني ===
=== زهد و ساده زيستی ===
شيخ حسنعلي اصفهاني، با اين كه در كمال تواضع و فروتني، پيوسته از دادن دستور العمل به صورت مستقيم پرهيز مي كرد، ولي به گفته خودش، گاهي از جهت وظيفه و نبود ديگران، آن هم براي نزديكاني چون فرزندش و يا سادات ـ به علت احترامي كه براي آنها قائل بود ـ خواسته آنان را اجابت مي كرد و توصيه اي مي فرمود كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:
يكی از جلوه‌های بارز شخصت شيخ حسن‌علی، زهد و بی‌اعتنایی نسبت به دنيا و مظاهر دنیوی بوده است.
در جواب نامه هاي يكي از سادات دزفول مي نويسد:
 
«مكرر به شما عرض شد كه اين عرايض بنده از من نيست؛ بلكه از شخص بزرگي است كه به نيت او مي گويم:
وی‌ از مناصب دنيوی دوری می‌كرد و پيوسته به ياران و دوستان سفارش می‌كرد كه از اين مناصب پرهيز كنند و از دست دادن آن را مهم ندانند.
1. پيامبري در مناجات عرض كرد: رب اين الطريق اليك؛ يعني پروردگارا! ره به سوي تو كدام است؟ خطاب رسيد: دع نفسك و تعال؛ يعني نفس خويش را رها كن و بيا.
 
2. از اوايل تكليف كه مامور به صوم ايام البيض و قرائت آيه «قل انما» شدم و در اين سه روز سه هزار مرتبه بر اين قلب قاسي آيه «فمن كان يرجو لقاء ربه فليعمل عملا صالحا» قرائت مي شد، تاكنون هواي ملاقات از سر حقير بيرون نرفته، بايد ترك دنياداري نمود لعل الله يحدث بعد ذلك امرا.
هجرت او به شهرهای مختلف ـ به ويژه در دوران جوانی ـ حكايت از آن دارد كه او از تعلقات دنيوی آزاد بوده است. او پيوسته از دنيا طلبان و شيفتگان دنيا و از آن دسته عالمانی كه دين را وسيله كسب افتخارات دنيوی قرار می‌دادند و از مردمی كه برای رسيدن به مقاصد خود در اطراف چنين كسانی جمع می‌شدند، گله و شكايت داشته، و راه خود را از آن‌ها جدا می‌دانست.
3. تا آنجا كه مي توانيد در امر نماز اول وقت و حضور قلب در نماز و تلاوت چند آيه از قرآن با تدبر در معاني آن در سحرها مداومت نماييد.
 
4. عمده نظر در دو مطلب است؛ يكي غذاي حلال، دوم توجه به نماز و اصلاح آن، اگر اين دو درست باشد، باقي درست است.
او عامل عمده سعادت و خوشبختی انسان را تقوی می‌دانست و می‌فرمود: «بالتقوي بلغنا ما بلغنا». اگر در اين راه، تقوی نباشد، رياضت‌ها و مجاهدت‌ها جز خسران، ثمری ندارند و نتيجه‌ای جز دوری از درگاه حق تعالی نخواهند داشت. اگر آدمی يک اربعين به رياضت بپردازد، اما يک نماز صبح از او قضا شود، نتيجه آن اربعين هباء منثورا خواهد گرديد.<ref>مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها, ج۱, ص۳۱.</ref>وی در جواب يكی از دوستان و ارادتمندان می‌نويسد:«مادام كه چشم بر اين متاع بی‌قدر و اين دنيای‌ پست، دوخته‌داری، بدان كه معامله تو با زيان همراه و اساس معنويت همعنان تباهی است، و روی تو در قيامت عبوس خواهد بود و گمان مبر كه زيركانه عمل می‌كنی؛ پس از اين خانه هلاكت، پهلو تهی كن و روی به سوی خانه آخرت نما تا روی تو خرم گردد و ديده‌ات به سوی پروردگار ناظر و روشن شود<ref>مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها, ج۱, ص۱۱۰.</ref>»
5. عمده هم حقير، اصلاح قلب است و ذكر يا حي يا قيوم سحرگاه، براي همين است.
6. بين الطلوعين را به چهار قسمت تقسيم كنيد؛ يكي اذكار و تسبيح، ديگري ادعيه، سوم قرائت قرآن و بالاخره فكري در اعمال روز گذشته. اگر موفق به طاعتي بوده ايد، شكر كنيد و اگر خداي ناكرده ابتلا به معصيتي يافته‌ايد، استغفار كنيد.
7. ديگر آنكه هر روز صدقه دهيد ولو به وجه مختصر.
8. شبها قدري در بي اعتباري دنيا و انقلاب آن فكر كنيد و ملاحظه كنيد كه دنيا با اهل دنيا چگونه سلوك مي كند.
9. امر بفرماييد به تدبر و تفكر در آيات آخر سوره مباركه فرقان كه با اين آيه شروع مي شود؛ «و عباد الرحمن الذين يمشون علي الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما»؛ ببينيد كه خداوند اشخاص را كه به خود نسبت داده است، صفاتشان را چگونه بيان مي كند.
10. هر قدر بتوانيد، خود را به آداب مودب نماييد.
11. به هر نحوي كه باشد، وصيت خدا و پيامبر ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ و ائمه ـ عليهم السلام ـ و مشايخ كرام را كه تقوي باشد، از دست ندهيد.
12. همانطور كه مسايل طهارت و شكيات و سهويات و قرائت بايد پيش اهلش درست شود، عقايد نيز به طريق اولي چنين است».<ref>مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بي نشانها, ج1, ص129 الی 134.</ref>


== وفات ==
== وفات ==
شيخ حسنعلي اصفهاني نخودكي، پس از عمري خدمت به مردم و كسب مراحل عالي كمال، سرانجام در هفدهم شعبان سال 1361 ق. جهان فاني را وداع گفت و به ديار باقي شتافت. جمعيت زيادي از مردم ايران در شهرهاي مختلف و شهر مقدس مشهد، در مرگ او به سوگ نشستند. او از جمله مردان بزرگي بود كه مقام مرگ اختياري را كسب كرده بود و دو ماه قبل از رحلتش، اطرافيان و فرزندش را از روز مرگش آگاه كرد و حتي يك بار قبل از تاريخ فوت، روح بلندش از بدن خارج شد؛ اما با توسل به امام علي بن موسي الرضا ـ عليه السلام ـ، براي انجام برخي وصايا، دوباره حيات ظاهر يافت. او در روزهاي آخر عمر، جز سادات، كسي ديگري را بر بالين خود راه نمي داد.
شيخ حسن‌علی اصفهانی نخودكی، پس از عمری خدمت به مردم و كسب مراحل عالی كمال، سرانجام در هفدهم شعبان سال ۱۳۶۱ ق. جهان فانی را وداع گفت و به ديار باقی شتافت. جمعيت زيادی از مردم ايران در شهرهای مختلف و شهر مقدس مشهد، در مرگ او به سوگ نشستند. او از جمله مردان بزرگی بود كه مقام مرگ اختياری را كسب كرده بود و دو ماه قبل از رحلتش، اطرافيان و فرزندش را از روز مرگش آگاه كرد و حتی يک بار قبل از تاريخ فوت، روح بلندش از بدن خارج شد؛ اما با توسل به امام رضا(ع) برای انجام برخی وصايا، دوباره حيات ظاهر يافت. او در روزهای آخر عمر، جز سادات، كسی ديگری را بر بالين خود راه نمی‌داد.
پيكر مطهرش روي دست هزاران نفر از ارادتمندان سوگوارش تا ده سمرقند تشييع شد و در آن جا بر حسب وصيتش در آب روان غسل داده شد و سپس همراه با برپايي و راه‌اندازي دسته هاي بزرگ سينه زن تا حرم شهر رضوي تشييع گرديد و در صحن عتيق، كنار ايوان عباسي به خاك سپرده شد.
 
پيكر مطهرش روی دست هزاران نفر از ارادتمندان سوگوارش تا ده سمرقند تشييع شد و در آن جا برحسب وصيتش در آب روان غسل داده شد و سپس همراه با برپایی و راه‌اندازی دسته‌های بزرگ سينه‌زن تا حرم شهر رضوی تشييع گرديد و در صحن عتيق، كنار ايوان عباسی به خاک سپرده شد.


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۹

سؤال

حسن‌علی نخودکی اصفهانی کیست؟

حسن‌علی اصفهانی معروف به نخودکی (۱۲۴۱ اصفهان — ۸ شهریور ۱۳۲۱هجری شمسی، مشهد) فقیه، فیلسوف و از عارفان شیعه در سده ۱۴ بود. وی در سال‌های پایانی عمر، در روستایی به نام نخودک در نزدیکی مشهد سکونت داشت و به همین دلیل او را به حسن‌علی نخودکی نام بردند. حسن‌علی مقدادی اصفهانی (نخودکی) فرزند علی‌اکبر مقدادی اصفهانی در خانواده‌ای مذهبی، متولد شده و زندگی پر افتخاری را برای خود ایجاد کرد. او از عالمان شیعی بوده و کمک بسیاری در رساندن معارف دینی به دست آیندگان کرده‌اند.

درگاه‌ها
حوزه-و-روحانیت.png


ولادت

حاج شيخ حسن‌علی فرزند علی‌اكبر فرزند رجب‌علی مقدادی اصفهانی(ره) در سال ۱۲۷۹ در نيمه ماه ذی‌القعده، در خانواده‌ای متدين، چشم به جهان گشود. اين ولادت خجسته، مرحوم ملا‌ علی‌اكبر را كه از دوستان مرحوم محمدصادق درويش تخت پولادی و از عارفان صاحب نفس بود، بی اندازه خوشحال كرد؛ زيرا آن مرد خدا مدت‌ها آرزوی داشتن پسری را داشت و با خود عهد كرده بود كه به زيارت معصومين(ع) مشرف و در آن جا متوسل شود تا خداوند به او پسری عنايت كند. اين سفر انجام شد و ملا علی‌اكبر به آرزوی خود رسيد. پدر نام فرزند را به توصيه و سفارش مرادش، حاجی صادق حسن‌علی انتخاب کرد.

مرحوم ملا علی‌اكبر نخودکی (پدر)

حسن‌علی در خانواده‌ای متقی و زاهد پرورش يافت. پدر وی، مرحوم ملا علی‌اكبر، مردی پرهيزگار دوستدار اهل علم و ملازم مردان حق و عارفان بزرگی چون حاج محمدصادق تخت پولادی بود. او بر اثر مشاهده كراماتی از حاج محمدصادق در مورد همسرش و افزايش شير در سينه او، تا آخر عمرش از ارادتمندان ويژه مرحوم حاج محمدصادق گرديد و مدت ۲۲ سال در خدمت او بود و شب‌های دوشنبه و جمعه نزد او می‌رفت و در تخت پولاد با او به عبادت و رياضت‌ می‌پرداخت.

اين پدر بزرگوار، نيمی از آنچه، از راه كسب و كار به دست می‌آورد، در اختيار حاج محمدصادق می‌گذاشت و همراه او به نیازمندان كمک می‌رساند. از ديگر افتخارات ملا علی‌اكبرـ پدر مرحوم شيخ حسن‌علی ـ كه بعدها آن فرزند خلف و صالح با عشق و علاقه آن را دنبال كرد، خدمت به سادات و فرزندان حضرت زهرا(س) بود.

مرحوم ملا علی‌اكبر، در تربيت و پرورش فرزندش، نهايت دقت و تلاش را به عمل آورد. وی فرزندش را از همان كودكی در هر سحرگاه كه خود برای عبادت و شب‌ زنده‌داری بر می‌خاست، بيدار می‌كرد تا او لذت مناجات، نماز، دعا و راز و نياز را از همان سال‌های كودكی بچشد و ذكر و ياد خدا، شيره جانش شود. اين پدر شايسته، فرزندش را از هفت سالگی نزد حاج محمدصادق تخت پولادی برد و تربيت و تهذيب وی را به او واگذار كرد.

مرحوم حاج شيخ حسن‌علی تا يازده سالگی كه استادش وفات يافت، در خدمت او بود. فرزند مرحوم شيخ حسن‌علی در اين باره می‌نويسد:«پدرم از همان كودكی زير نظر حاجی به نماز و روزه و انجام مستحبات و نوافل شب و عبادت پرداخت و تا يازده سالگی كه فوت آن مرد بزرگ اتفاق افتاد، پيوسته مورد لطف و مرحمت خاص مرشد و استاد خود بود...[۱]».


آغاز تحصيلات

شيخ حسن‌علی، تحصيل علم و دانش را همراه با سير و سلوک معنوی و تهذيب اخلاق، از همان اوایل كودكی، تحت نظارت پدر و مرحوم حاج محمدصادق تخت پولادی شروع كرد. وی در زادگاهش، اصفهان، مقدمات و ادبيات عرب را فرا گرفت. فقه، اصول، منطق و فلسفه را در همان شهر نزد استادان بزرگ آن عصر آموخت و در سال ۱۳۰۴ ق. پس از زيارت مرقد امام رضا(ع) برای ادامه تحصيلات، راهی نجف اشرف شد. تحصيلات عالی فقه، اصول و عرفان را در آن شهر نزد سرآمدترين استادان گذراند و در سال ۱۳۱۱ ق. دوباره از نجف اشرف راهی ايران شد و در مشهد مقدس، در مدرسه «حاج حسين» و «فاضل خان» اقامت کرد او در حجره‌ای در صحن عتيق، به رياضت و عبادت مشغول شد و بيش از يک‌سال، هر شب ختمی از قرآن مجيد در حرم رضوی داشت و روزها به كسب علم و تدريس و تربيت شاگردان مشغول بود. اقامت وی در شهر مشهد، چهار سال به طول انجاميد و در سال ۱۳۱۵ ق. دوباره به اصفهان بازگشت و از آن جا راهی نجف اشرف شد و تا سال ۱۳۱۸ ق. در آن جا ماند. در سال ۱۳۱۹ ق. به اصفهان و سپس به شيراز سفر كرد و در آن جا عصرها به فراگيری كتاب قانون ابن‌سینا نزد طبيب مشهور عصر، حاج ميرزاجعفر طبيب پرداخت و صبح ها نيز در مطب آن طبيب بزرگ به مداوای مريضان و نسخه نويسی مشغول بود.[۲]

جامعيت علمی

شيخ حسن‌علی اصفهانی بر اين باور بود كه بعد از علم توحيد و ولايت و احكام شريعت كه تحصيل آن واجب است، بايد به تحصيل دانش های ديگر پرداخت؛ چون جهل، در هر دانشی ناپسند است و مراد از حرمت برخی از علوم و فنون، به كار گرفتن آن‌هاست و نه آموزش آن‌ها. وی فقه، تفسير، هيئت و رياضيات را به طلبه‌ها می‌آموخت؛ ولی فلسفه و علوم الهی را به اين شرط درس می‌داد كه ابتدا طلبه با اخبار معصومين(ع) آشنا باشد و در تزكيه نفس بكوشد؛ چون به نظر وی، برخی از مشكلات حكمت و فلسفه، با مكاشفه ميسر است و اگر برخی شرايط مكاشفه در طالب علم نباشد، تحصيل آن بر وی نارواست و ممكن است او را از جاده شريعت منحرف كند. وی درباره فراگيری علم اصول گفت: «قسمتی از اين علم واجب و بسياری از آن اتلاف عمر است».[۳]

استادان

  • مرحوم حاج محمدصادق تخت پولادی خاتون آبادی
  • آخوند ملا محمد كاشی
  • جهانگير خان قشقایی
  • حاج سيد سينا
  • حاج سيد مرتضی كشميری
  • حاج سيد محمد طباطبایی فشارکی
  • ملا اسماعيل قره‌باغی
  • حاج محمد‌علی‌ فاضل
  • آقا مير سيد علی حائری يزدی
  • حاج آقا حسين قمی
  • آقا سيد عبدالرحمن مدرس
  • آقا سيد جعفر حسينی قزوينی
  • مرحوم حاج ميرزاجعفر طبيب

تدريس

با اين كه شيخ حسن‌علی اصفهانی را از عالمان بزرگ زمان خود دانسته‌اند، بسياری از علوم را نزد فقها و عرفای بزرگ تحصيل كرد. اما به دليل توجه زياد مردم و بيماران به او، می‌توان گفت او خود را وقف خدمت به مردم و درمان بيمارانشان كرده است. يكی از شاگردان او

آيت‌الله مرواريد می‌گويد:«هر روز در جلوی منزل او و حتی در محل تدريس او، بيماران صف می‌كشيدند و از او دعا می‌خواستند و آن بزرگوار، هميشه با روی خوش با آن‌ها برخورد میكرد و گاه برای پيدا كردن نوعی از گياهان دارویی، به كوه‌ها و نواحی اطراف مشهد مقدس می‌رفت و كمتر در شهر بود و همين عامل و عوامل ديگر، سبب می‌شد كه نتواند به نحو دلخواه به تدريس علوم بپردازد؛ ولی با اين حال، تا آنجا كه فرصت داشته، به تدريس و پرورش شاگردانی‌ پرداخته است؛ اما به دليل شهرت او در استجابت دعا و مداوای بيماران، از شاگردان و كرسی تدريس او اطلاعات كمی در اختيار می‌باشد.[۴]

آثار

  • ترجمه و تصحيح كتاب صلاه فيض كاشانی‌
  • تعليقاتی بر تذكره المتقين شيخ محمد بهاری همدانی
  • رسائلی در توحيد، خداشناسی، امامت، معرفت نفس، عقل، عشق و ... .

كرامات

يكی از دلايل عمده مشهور شدن حاج شيخ حسن‌علی اصفهانی، كرامات بی‌شمار وی بوده است كه خاص و عام به طور مستقيم شاهد آن بوده‌اند.

آيت‌الله مرعشی نجفی در كتاب «المسلسلات فی الاجازات» در اين باره می‌نويسد:

«او در بين مردم به مستجاب الدعوه بودن شناخته شده بود و بسياری از حاجت مندان و بيماران به او پناه می‌بردند؛ پس او برای آن‌ها دعا می‌كرد يا برای آن‌ها دعاها و حرزهایی می‌نوشت و به اين وسيله، گرفتاری آن‌ها برطرف می‌شد و بيماران آ‌ن‌ها شفا می‌يافتند و با اين وجود، در كمال تواضع و فروتنی بود و هيچ ادعایی نداشت و نمونه بارز زاهدانی بود كه تنها به خدا توجه دارند و از امور دنیوی دور هستند[۵]»

ميرزا عبدالرحمن مدرس، از اساتيد مرحوم شيخ حسن‌علی، درباره او چنين می‌نويسد:

«حاج شيخ حسن‌علی بن علی‌اكبر، از اعلام بزرگوار و پاكان روزگار، نفس گرم جذابش هر مريضی را شفا و هر درد را دوا بود. در شهرهای خراسان، بلكه ساير از شهرهای ايران شهرتی بسزا داشت و گرفتاران و دردمندان از وضيع و شريف به آستانه او متوجه و فيضی می‌بردند و هنوز هم در محافل و مجالس وصف دستورات و انجيرهای دعا خوانده او كه شافی دردها بود و خانواده ما هم از آن نعمت مرزوق بودند، زبانزد خاص و عام است. مردم از همه طرف برای اخذ حوائج بدان مقام پناهنده می‌شدند و بسی از دردها كه دكتران حاذق از بهبود آن عاجز بودند، با نفس گرم خود شفا می‌داد[۶]»

كرامات حسن‌علی نخودکی، هم از حيث كميت و هم از حيث كيفيت، قابل توجه است و اين عنايات، شامل بزرگان، علما، استادان و شاگردان و عموم مردم، به ويژه سادات بوده است.

ويژگی‌های اخلاقی

خدمت به مردم

در نظر مردان الهی و عالمان ربانی و به ويژه شيخ حسن‌علی اصفهانی، خدمت به مردم و برآوردن حاجات آنان و تواضع و فروتنی‌ در برابر آنان، از عالی‌ترين مصادیق عبادت خدا به شمار می‌رود. هيچ‌گاه در خانه شيخ حسن‌علی به روی بيماران، گرفتاران و مستمندان بسته نمی‌ماند و از اينكه مردم وقت و بی‌وقت برای حل مشكلات خود به منزل شيخ مراجعه می‌كردند، چهره درهم نمی‌كشيد و حتی غير مسلمانان از الطاف او برخوردار بودند و برای برآورده شدن حاجات خود به او متوسل می‌شدند.

فرزند وی در اين باره می‌نويسد:«مرحوم پدرم حاج شيخ حسن‌علی اصفهانی‌ در كليه ساعات روز و شب، برای رفع حوائج حاجتمندان و درماندگان، آماده بودند. روزی عرضه داشتم: خوب است برای مراجعه مردم، وقتی مقرر بشود. فرمود: پسرم! ليس عند ربنا صباح و لامساء؛ آن كس كه برای رضای خدا، به خلق خدمت می‌كند، نبايد كه وقتی معين كند.

پدرم در ابتدای شب‌ها پس از انجام فريضه، به نگارش پاسخ نامه‌ها و انجام خواسته‌های مراجعان مشغول و سپس مدتی به مطالعه می‌پرداختند. از نيمه‌های شب تا طلوع آفتاب به نماز و ذكر و نوافل و تعقيبات سرگرم بودند. پس از طلوع خورشيد، اندكی استراحت می‌فرمودند و بعد از آن تا ظهر به ملاقات و گفتگو با مراجعان و تهيه و ساخت دارو برای بيماران می‌نشستند و بالاخره عصرها برای تدريس به مدرسه می‌رفتند و پس از آن نيز به پاسخ‌گویی و رفع نيازمندی محتاجان و گرفتاران مشغول بودند[۷]»

او هميشه به دوستان و نزديكان توصيه می‌كرد كه خدمتگزار مردم باشند و برای حل گرفتاری به فقرا صدقه بدهند يا چيزی نذر كنند؛ از جمله در جواب نامه آنان كه از او توصيه‌ای می‌خواهند، با بيان حكايت‌هایی از زندگی عيسی(ع) و روايتی از وصايای مولا علی‌(ع) به فرزندش امام حسن‌(ع) آن‌ها، را به خدمت مردم سفارش می‌نمايد.[۸]

خدمت به سادات

شيخ حسن‌علی و پدر بزرگوارش، خود را وقف خدمت به اهل‌بيت پيامبر(ص) و فرزندان آنان كرده بودند، به طوری كه از حكايات زندگی آن عالم ربانی فهميده می‌شود، او نسبت به خدمت به سادات، تلاش ويژه‌ای داشته است؛ به طوری كه در آخرين روز عمر خويش، در وصيت خود چنين فرمود: «بدان كه انجام امور مكروه، موجب تنزل مقام بنده خدا می‌شود و به عكس اتيان، مستحبات، مرتبه او را ترقی می‌بخشد. بدان كه در راه حق و سلوک اين طريق، اگر به جایی رسيده‌ام، به بركت بيداری شب‌ها و مراقبت در امور مستحب و ترک مكروهات بوده است؛ ولی اصل و روح اين اعمال، خدمت به ذراری‌ ارجمند رسول اكرم(ص) است.»

سپس فرزندش را به ادای نمازهای يوميه در اول وقت و تلاش در انجام حوائج مردم سفارش كرده،

می‌گويد:«سوم آن‌كه سادات را بسيار گرامی و محترم شماری و هر چه داری، در راه ايشان صرف و خرج كنی و از فقر و درويشی در اين كار پروا منمایی».[۹]

زهد و ساده زيستی

يكی از جلوه‌های بارز شخصت شيخ حسن‌علی، زهد و بی‌اعتنایی نسبت به دنيا و مظاهر دنیوی بوده است.

وی‌ از مناصب دنيوی دوری می‌كرد و پيوسته به ياران و دوستان سفارش می‌كرد كه از اين مناصب پرهيز كنند و از دست دادن آن را مهم ندانند.

هجرت او به شهرهای مختلف ـ به ويژه در دوران جوانی ـ حكايت از آن دارد كه او از تعلقات دنيوی آزاد بوده است. او پيوسته از دنيا طلبان و شيفتگان دنيا و از آن دسته عالمانی كه دين را وسيله كسب افتخارات دنيوی قرار می‌دادند و از مردمی كه برای رسيدن به مقاصد خود در اطراف چنين كسانی جمع می‌شدند، گله و شكايت داشته، و راه خود را از آن‌ها جدا می‌دانست.

او عامل عمده سعادت و خوشبختی انسان را تقوی می‌دانست و می‌فرمود: «بالتقوي بلغنا ما بلغنا». اگر در اين راه، تقوی نباشد، رياضت‌ها و مجاهدت‌ها جز خسران، ثمری ندارند و نتيجه‌ای جز دوری از درگاه حق تعالی نخواهند داشت. اگر آدمی يک اربعين به رياضت بپردازد، اما يک نماز صبح از او قضا شود، نتيجه آن اربعين هباء منثورا خواهد گرديد.[۱۰]وی در جواب يكی از دوستان و ارادتمندان می‌نويسد:«مادام كه چشم بر اين متاع بی‌قدر و اين دنيای‌ پست، دوخته‌داری، بدان كه معامله تو با زيان همراه و اساس معنويت همعنان تباهی است، و روی تو در قيامت عبوس خواهد بود و گمان مبر كه زيركانه عمل می‌كنی؛ پس از اين خانه هلاكت، پهلو تهی كن و روی به سوی خانه آخرت نما تا روی تو خرم گردد و ديده‌ات به سوی پروردگار ناظر و روشن شود[۱۱]»

وفات

شيخ حسن‌علی اصفهانی نخودكی، پس از عمری خدمت به مردم و كسب مراحل عالی كمال، سرانجام در هفدهم شعبان سال ۱۳۶۱ ق. جهان فانی را وداع گفت و به ديار باقی شتافت. جمعيت زيادی از مردم ايران در شهرهای مختلف و شهر مقدس مشهد، در مرگ او به سوگ نشستند. او از جمله مردان بزرگی بود كه مقام مرگ اختياری را كسب كرده بود و دو ماه قبل از رحلتش، اطرافيان و فرزندش را از روز مرگش آگاه كرد و حتی يک بار قبل از تاريخ فوت، روح بلندش از بدن خارج شد؛ اما با توسل به امام رضا(ع) برای انجام برخی وصايا، دوباره حيات ظاهر يافت. او در روزهای آخر عمر، جز سادات، كسی ديگری را بر بالين خود راه نمی‌داد.

پيكر مطهرش روی دست هزاران نفر از ارادتمندان سوگوارش تا ده سمرقند تشييع شد و در آن جا برحسب وصيتش در آب روان غسل داده شد و سپس همراه با برپایی و راه‌اندازی دسته‌های بزرگ سينه‌زن تا حرم شهر رضوی تشييع گرديد و در صحن عتيق، كنار ايوان عباسی به خاک سپرده شد.

منابع

  1. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها, ج۱، ص۱۶.
  2. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها, ج۱، ص۲۳ الی ۳۰.
  3. مجله حوزه, سال اول, شماره ۱۱, نشان از بی‌نشان‌ها, ج۱, ص۱۱.
  4. به نقل از حجت‌الاسلام و المسلمين محمدعلی رحيميان فردوسی.
  5. المسلسلات في الاجازات, ج۲, ص۳۰۷.
  6. تاريخ علمای خراسان, ميرزا عبدالرحمن مدرس, ص۲۵۲.
  7. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها, ج۱, ص۲۳ـ۲۴.
  8. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها, ج۱, ص۱۰۶.
  9. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها, ج۱, ص۳۱.
  10. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها, ج۱, ص۳۱.
  11. مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی‌نشان‌ها, ج۱, ص۱۱۰.