امامت ایده ایرانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Shamloo }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
در ايران قديم اين تصور غلط وجود داشت كه خدايان روح خدايان در زمين هستند، كساني هم كه خواستند اسلام را از بين ببرند همين عقيده را در اسلام مطرح كردند و گفتند وراثت در پيامبر(صلی‌الله علیه و آله) ادامه دارد، و بعد گفتند كه فرزندان دختري پيامبر (صلی‌الله علیه و آله) امامان هستند، پس امامت تصور همان جاهليت قديم است. برخي در ۷ امام تمام كردند برخي در ۱۲ امام و برخي مثل اماميه تاکنون براي خود امام قرار مي‌دهند. ريشه فرهنگي امامت را بايد در واكنش ايرانيان به تسخير ايران توسط اعراب جستجو كرد. ايرانيان نتوانستند با اعراب مسلمان مقابله سياسي و نظامي كنند. ازاین‌رو گونه‌ای از اسلام ايراني را خلق كردند كه هم نافي اسلام نخستين بود و هم آشكارا با اسلام اعراب مسلمان تسخیرکننده ايران در تضاد و مغايرت بود. تشيع اسلام ايراني است نه اسلام محمدي!
برخی معتقدند که ريشهٔ فرهنگی امامت در شیعه را بايد در واكنش ايرانيان به تسخير ايران توسط اعراب جست و جو كرد. چون ايرانيان نتوانستند با اعراب مسلمان مقابله سياسی و نظامی كنند، گونه‌ای از اسلام ايرانی را خلق كردند كه هم نافی اسلام نخستين بود و هم آشكارا با اسلام اعراب مسلمان تسخیرکنندهٔ ايران در تضاد و مغايرت بود. پس تشيع اسلام ايرانی است نه اسلام محمدی. آیا این نظر صحیح است؟


{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}'''امامت ایده ایرانی'''، نظریه‌ای است که برخی محققان و مستشرقان درباره ریشه پیدایش امامت و سایر ایده‌های شیعی مطرح کرده‌اند. برخی با تکیه بر پیشینهٔ عقیدتی و تاریخی [[امامت]]، این نظریه را رد کرده‌اند. بستر پیدایش این اندیشه در نگاشته‌های فرقه‌نگارانهٔ برخی سنیان افراطی، برخی تحلیل‌های مستشرقان و اندیشه‌های ناسیونالیستی بعضی از ایرانیان، پس از دورهٔ [[مشروطه]]، دیده می‌شود.


اعتقاد به امامت و امامان دوازده‌گانه اختصاص به ایران ندارد، بلکه تمام شیعیان دنیا به امامت امام علی(ع) و فرزندان آن حضرت پس از پیامبر اسلام(ص) ایمان‌دارند. ثانیاً این عقیده از فرهنگ ایرانی برنخاسته بلکه از سوی اعراب مهاجر در زمان اهل‌بیت(ع) و پس‌ازآن در زمان صفویه توسط علمای جبل عامل و حله و کرک بر مبنای احادیث نبوی و اهل‌بیت(ع) در ایران ترویج و تثبیت گردیده است. ثالثاً عقیده به اصل امامت ریشه در قرآن و احادیث نبوی دارد و امامان دوازده‌گانه از اموری است که پیامبر اسلام(ص) از آن‌ها سخن فرموده است.  
پیشینهٔ عقیدتی ایدهٔ امامت در معارف اولیهٔ کلامی مسلمانان دیده می‌شود. مسلمانان، به‌خصوص شیعیان، پیشینهٔ ایدهٔ امامت را در سیره و سخنان [[پیامبر اسلام(ص)]] نشان می‌دهند. این رخدادها در زمانی اتفاق افتاده است که رسول خدا(ص) زنده بودند و هنوز مسلمانان ارتباطی با ایران پیدا نکرده‌اند. گزاره‌های تاریخی هم نشان می‌دهد که بستر تاریخی پیدایش ایدهٔ امامت بستری غیر از ایران بوده است.


پاسخ شبهه:
== بستر پیدایش ==
بستر پیدایش مذهب [[تشیع]] همواره جزء مباحثی بوده است که فرقه‌نگاران و مستشرقان به آن پرداخته‌اند. کتاب‌های عمدهٔ فرقه‌نگارانه، که عموماً توسط سنیان افراطی نوشته شده، از اولین منابعی هستند که تشیع و معارف عقیدتی آن، از جمله امامت را دارای ریشه‌ای غیر اسلامی، به‌شمار برده‌اند. این اتهام می‌توانسته در درگیری‌های مذهبی موجب فشار عقیدتی به مخالف مذهبی شود. از سوی دیگر، مستشرقان اولیه هم به دلیل وجود برخی تناسب‌ها در ساختار فکری ایرانیان با برخی معارف شیعی و با عدم توجه به پیشینه تاریخی تشیع در اسلام تشیع را زاییدهٔ اندیشه‌های ایرانی دانسته‌اند. این موضوع زمانی برای آنان جدی‌تر شد که می‌خواستند علت گرایش عمومی ایرانیان به تشیع را، از پس از روی کار آمدن [[صفویان]]، تحلیل کنند.<ref>جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران (از آغاز تا قرن دهم هجری)، قم، انتشارات انصاریان، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۴۹.</ref> در میان اندیشمندان اسلامی هم وجود چنین تناسبی تأیید شده است، ولی آن را موجب پیدایش التقاط فکری در تشیع با ورود برخی اندیشه های ایرانی ندانسته اند.<ref>برای نمونه ن.ک: مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۷۴ش، ص۱۳۶-۱۳۷.</ref>


پس‌ازاینکه دین اسلام به‌عنوان دین حق پذیرفته شد، گمراهی و هدایت و نیز حقایت و بطلان مذاهب اسلامی را باید از معیارها و تعالیم دین اسلام و حکم عقل به دست آورد نه اینکه به میل خود به چیزی تمسک کنیم که خوشمان می‌آید.  
درگیری‌های پردامنهٔ دولت عثمانی، به‌عنوان نمایندهٔ اسلام سنّی، با دولت صفویان و جانشینان آنان، به‌عنوان نمایندهٔ اسلام شیعی در کنار رواج نوعی ناسیونالیسم ایرانی در اواخر دورهٔ [[قاجار]] و پس از آن، که تلاش می‌کرد تشیع را حاصل مبارزهٔ ایرانیان با تسلط اسلام عربی تلقی کند، از دیگر عواملی بود که برخی محققان در کنار عدهٔ زیادی از مستشرقان تشیع را دارای مایه‌های پررنگ ایرانی بدانند.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۰.</ref> از جملهٔ این مستشرقان می‌توان به [[اشپولر]] (۱۹۱۱-۱۹۹۰م)، فرای (۱۹۲۰-۲۰۱۴م) و نویسندگان تاریخ ایران کمبریج اشاره کرد.<ref>برای اطلاع از گزارش مفصلی از این نظرات ن.ک: جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۹. </ref>


حقانیت و هدایت‌گر بودن مذاهب اسلامی معیار خاص خودش را دارد. یعنی از میان مذاهب اسلامی مذهبی می‌تواند حق باشد که اساس آن مبتنی بر قرآن و احادیث نبوی است. به‌عبارت‌دیگر اصل مذهب باید از سوی پیامبر خدا (صلی‌الله علیه و آله) مورد تأیید قرارگرفته تا درنتیجه به خدای متعال که حق مطلق است اتصال پیدا کند. اگر دین و مذهبی باخدای متعال اتصال نداشته باشد و از سوی خدا مورد تأیید نباشد، به‌هیچ‌عنوان نمی‌توان آن را دین یا مذهب حق نامید.  
این رویکردها در میان مستشرقان بعضاً به ارائهٔ تفاسیر مفصلی از عقاید شیعه با رویکردی به برخی باورهای رایج در ایران باستان شد. موضوعی که اوج آن را در آثار [[هانری کربن]] (۱۹۰۳ – ۱۹۷۸م)، شیعه‌شناس فرانسوی، به‌خصوص در کتاب اسلام ایرانی او می‌توان یافت.<ref>برای اطلاع از مباحث مفصل کربن ن.ک: کربن، هانری، اسلام ایرانی، ترجمهٔ انشاء الله رحمتی، تهران، نشر سوفیا، ۱۳۹۹ش.</ref> محققان مختلفی تلاش کرده‌اند که به این تلقی از ارتباط معارف شیعه، از جمله امامت، با ایده‌های ایرانی پاسخ دهند.<ref>برای نمونه ن.ک: اصحابی دامغانی، محمد، تاریخ انتشار تشیع در ایران، قم، کتابخانهٔ پیروز، ۱۳۵۰ش، ص۱۶-۲۵.</ref>


پیامبر اسلام در حدیث ثقلین «یا خلیفتین و امرین» به‌وضوح معیار هدایت و گمراهی را برای مسلمانان بیان نموده و حجت را بر همگان تمام کرده است. این حدیث در متون معتبر شیعه و سنی با الفاظ گوناگون نقل‌شده است. حاکم از زید بن ارقم نقل کرده که رسول خدا درراه بین مکه و مدینه، بعد از حمد و ثنای خداوند و موعظه خطاب به مردم فرمود: «أیها الناس إنی تارك فیكم أمرین لن تضلوا إن اتبعتموهما و هما كتاب الله واهل‌بیتی عترتی ...».<ref>حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرك علی الصحیحین، ج۳، ص۱۱۸، بیروت، دار الكتب العلمیه چ۱، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا.</ref> در متون دیگر اهل سنت نیز این حدیث با عبارات متنوعی نقل‌شده است.
== پیشینهٔ عقیدتی ایدهٔ امامت ==
پرداختن به موضوع امامت در معارف اولیهٔ کلامی مسلمانان دیده می‌شود. مسلمانان، به‌خصوص شیعیان، پیشینهٔ ایدهٔ امامت را در سیره و سخنان پیامبر اسلام(ص) نشان می‌دهند. این رخدادها در زمانی اتفاق افتاده است که رسول خدا(ص) زنده بودند و هنوز مسلمانان ارتباطی با ایران پیدا نکرده‌اند. به نمونه‌هایی از این موراد می‌توان اشاره کرد:  


بر طبق این حدیث نبوی از میان مذاهب و فرقه‌های اسلامی، مذهبی از گمراهی نجات‌یافته است که قرآن و اهل‌بیت را پیشوای خود قرار داده است. در میان مذاهب اسلامی تنها مذهب شیعه از قرآن و اهل‌بیت باهم پیروی می‌کنند و مسئله امامت در اسلام غیر از تمسک به اهل‌بیت(ع) چیزی دیگری نیست.
* آیات [[قرآن]] دال بر امامت: بر موضوع امامت در آیات قرآن اشاراتی وجود دارد؛ آیاتی چون [[آیهٔ ولایت]]<ref>مائده، ۵۵.</ref>، آیهٔ اولی‌الامر<ref>نساء، ۵۹.</ref> و آیهٔ تبلیغ.<ref>مائده، ۶۷.</ref>
* [[حدیث منزلت]]: در این روایت بر جایگاه امام علی(ع) به‌عنوان امام بعد از رسول خدا(ص)، به مانند جانشینی و امامت [[هارون(ع)]] پس از [[موسی(ع)]]، اشاره شده است.<ref>النیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، بی‌تا، ج۷ ص۱۲۰.</ref>
* [[واقعهٔ غدیر]]: در ضمن این واقعه اعلام امامت [[امام علی(ع)]] پس از رسول خدا(ص) بنا بر دستورات الهی انجام گرفته است.<ref>ابن الاثیر، علی بن محمد، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، قم، انتشارات اسماعیلیان، بی‌تا، ج۵، ص۲۰۵.</ref>
* روایات دوازده خلیفه: احادیث دوازده امیر و دوازده خلیفه که در متون مختلف اهل‌سنت نقل‌ شده به موضوع امامت پس از رسول خدا(ص) پرداخته است.<ref>برای نمونه ن.ک: البخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح بخاری(الجامع الصحیح المختصر)، بیروت، دار ابن كثیر الیمامه، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۲۶۴۰؛ نیز: ابن حنبل، احمد بن محمد، المسند، قاهره، مؤسسة قرطبه، ج۵، ص۹۰-۱۰۰.</ref>
* اولین اختلاف بعد از پیامبر(ص): اولین موضوعی که مسلمانان دربارهٔ آن دچار اختلاف شدند موضوع امامت پس از رسول الله(ص) بوده است. عالمان مختلف بر این اولویت تأکید کرده‌اند.<ref>برای نمونه ن.ک: البغدادی، عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، بیروت، دارالوفاق الجدیدة، ۱۹۷۷م، ص۱۳.</ref>
* وجوب وجود امام و خلیفه: متکلمان اسلامی در آثار خود، با تکیه بر مباحثی عقلی و عقلایی، به وجوب وجود امام در جامعه تأکید کرده‌اند.<ref>الجرجانی، السید شریف علی بن محمد، شرح المواقف، تحقیق بدرالدین نعسانی، قم، الشریف الرضی، ۱۳۲۵ق، ج‏۸، ص۳۴۶.</ref>


پیامبر اسلام در روزهای آخر زندگی خود نیز می‌خواستند وصیت‌نامه‌ای بنویسد تا امتش پس از او گمراه نشوند. این حادثه به نام قلم و دوات و یا حدیث قرطاس معروف است. در صحت این حدیث هیچ تردیدی وجود ندارد و حتی ناصرالدین البانی از حدیث شناسان وهابی مشرب، آن را تصحیح کرده است.<ref>رک: خطیب تبریزی، محمد بن عبد الله ، مشکاه المصابیح، باب هجره اصحابه(صلی‌الله علیه و آله) من مکه و وفاته، ج۳، ص۱۶۸۲، رقم، ۵۹۶۶، محقق: محمد ناصر الدین الألبانی، بیروت، چ۳، ۱۹۸۵م.</ref> در این حدیث عمر بن خطاب به‌صراحت در برابر پیامبر خدا(صلی‌الله علیه و آله) می‌ایستد و آن حضرت را از نوشتن نامه‌ای که گمراه نشدن امت را بر آن متوقف نموده بود، بازمی‌دارد. <ref>رک: صحیح بخاری، ج۵، ص۲۱۴۶، باب قول المریض قوموا عنی؛ و ج۶ص۲۶۸۰ باب کراهیه الاختلاف، بیروت، دار ابن کثیر الیمامه چ۳، ۱۴۰۷ق /۱۹۸۷م. ؛ صحیح مسلم، باب ترک الوصیه لمن لیس له شئ، ج۳ص۱۲۵۹، بیروت، دار احیاء التراث العربی(محقق: محمد فؤاد عبدالباقی) ؛ صحیح ابن حبان، ج۱۴ص۵۶۳، باب ذکر اراده المصطفی کتبه الکتاب لئلا یضلوا بعده، بیروت، موسسه الرساله، چ۲، ۱۴۱۳ق/ ۱۹۹۳م.</ref>  
== پیشینه تاریخی ایدهٔ امامت ==
گزاره‌های تاریخی هم نشان می‌دهد که بستر تاریخی پیدایش ایدهٔ امامت بستری غیر از ایران بوده است. از نظر تاریخی تشیع ابتدا در میان برخی صحابه به شکل باور به امامت امام علی(ع) پیدا شد و پس از آن با رشد در میان برخی قبایل عرب عراق به سایر سرزمین های اسلامی از جمله ایران وارد شد. تشیع در چهار مرحله بر فضای مذهبی و فرهنگی ایران تأثیر نهاد: مرحلهٔ اول، با ورود اشعری‌ها به قم؛ مرحلهٔ دوم، با ورود اندیشه‌های [[شیخ مفید]] (درگذشتهٔ ۴۱۳ق) و [[شیخ طوسی]] (۳۸۵-۴۶۰ق)، به ایران؛ مرحلهٔ سوم، با فعالیت‌های [[علامهٔ حلی]] در ایران و مرحلهٔ چهارم با ورود و فعالیت عالمان شیعهٔ جبل عامل در دورهٔ صفویه در ایران.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ج۱، ص۱۴۸-۱۴۹.</ref>


عمر با این کار خود باعث گردید که سبب گمراهی مردم در اثر نوشته نشدن نامه پیامبر به وجود بیاید؛ زیرا رسول خدا(ص)گمراه نشدن امت اسلامی را برنوشته شدن وصیت‌نامه متوقف داشته و لذا در صورت نوشته نشدن آن، به‌یقین امت به گمراهی کشیده شده است.  
سوای برجستگان ایرانی شیعه که عموماً در عراق عرب فعال بودند، اولین مرکزی که تشیع در سرزمین ایران در آن پایگاهی یافت شهر قم بود. این شهر با ورود، استقرار و فعالیت خاندان عرب شیعی اشعری در ربع آخر قرن اول هجری قمری تبدیل به مرکزی شیعی در ایران شد.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ج۱، ص۱۷۹.</ref> در ایران عمدتاً تا دورهٔ صفویه جز مناطقی محدود که تشیع در آنها رواج داشت، تسنن رواج داشت و برخی مناطق ایران، مانند شرق خراسان، از مراکز اصلی برخی گرایش‌های تسنن بود.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ج۱، ص۱۵۰-۱۵۱.</ref>


علمای منصف اهل سنت نسبت به این حادثه اظهارنظر نموده که اولین اختلاف بین مسلمانان در همین حادثه رخ‌داده است. نویسنده مقدمه بر كتاب «الصواعق المحرقه» در ضمن ذکر این حدیث از كتاب شرح مواقف، می‌گوید که این اختلاف بین رسول‌الله(ص) و عمر در مسئله امامت و منصب خلافت بوده است.<ref>احمد بن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، مقدمه، ص(هـ )، مصر، مکتبه القاهره، بی تا.</ref>  
متکلمان اولیهٔ شیعه، که جزو تبیین‌کنندگان اصلی ایدهٔ امامت شیعه به‌شمار می‌روند، عموماً عرب بوده‌اند. از جمله این افراد می‌توان به شیخ مفید و [[سید مرتضی]] (۳۵۵-۴۳۶ق) اشاره کرد.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ج۱، ص۱۵۶.</ref> در مقابل، بسیاری از علمای بزرگ [[اهل‌سنت]]، از فقها، متکلمان و محدثان، ایرانی بودند؛ از جمله این افراد می‌توان به [[ابوحنیفه]] (۸۰-۱۵۰ق) [[بخاری]] (۱۹۴–۲۵۶ق[[حاکم نیشابوری]] (۳۲۱-۴۰۵ق[[غزالی]] (۴۵۰-۵۰۵ق) اشاره کرد. همچنین، مرکز عمدهٔ تولید اندیشهٔ دینی شیعی پیش از دورهٔ صفویه خارج از ایران بوده است.<ref>متز، آدام، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۷۷.</ref>  
 
عالِم دیگر اهل سنت در كتاب «الفرق بین‌الفرق» می‌گوید: اختلاف مسلمین برای بار اول در مسئله امامت بوده است. انصار اعتقاد به امامت سعد بن عباده داشته و قریش اعتقاد داشتند كه امامت از آن قریش است.<ref>عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، ص۱۳، بیروت، دارالوفاق الجدیده، دوم، ۱۹۷۷م.</ref>  
 
علمای اهل سنت اعتراف کرده‌اند که پیامبر اسلام(ص) می¬خواسته است در این نامه بر امامت بعد از خودش تصریح کرده<ref>عینی، محمود بن احمد، عمده القاری، ج۲ ص۱۷۱، بیروت، دار احیاء التراث العربی.</ref> و کسی را برای خلافت معین کند تا در تعیین خلیفه بین اصحاب اختلاف پیش نیاید<ref>نووی، یحیی بن شرف نووی، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج۱۱ص۹۰، بیروت، دارالکتب العربی، ۱۴۰۷ق-۱۹۸۷م.</ref> و در این صورت اختلافات بزرگ مثل جنگ جمل و صفین به وجود نمی¬آمدند. بنا بر نقل سفیان بن عیینه رسول خدا(ص) می‌خواسته است بر اسامی خلفا بعد از خودش تصریح کند تا اختلاف بین امت ایجاد نشود.<ref>عمده القاری، ج۲، ص۱۷۱.</ref>
 
همچنین احادیث دوازده امیر و دوازده خلیفه که در متون اهل سنت نقل‌شده است؛<ref>رک: بخاری، محمد بن إسماعیل ، صحیح بخاری(الجامع الصحیح المختصر) ج۶، ص۲۶۴۰، بیروت، دار ابن كثیر الیمامه، چ۳، ۱۴۰۷ق / ۱۹۸۷م.، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا؛ أحمد بن حنبل ، مسند أحمد بن حنبل، ج۵، صص۹۰، ۹۳، ۹۸ و ۱۰۰، مصر، مؤسسه قرطبه؛ مسلم بن حجاج ، صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی؛ سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۴، ص۱۰۶، دار الفكر ، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید؛ و کتابهای دیگر
</ref> بر امامان دوازده‌گانه‌ای که در مذهب شیعه مطرح است قابل تطبیق است و هیچ مصداق دیگری برای آن وجود ندارد.
 
بنابراین مسئله امامت و جانشینی پیامبر اسلام(ص) از اهم مسائل دین اسلام است که در همان زمان حیات پیامبر اسلام(ص) مطرح بوده است. این وقایع و احادیث ادعای اینکه امامت ایده ایرانی است را باطل می‌کند. به همین دلیل متکلمان اهل سنت نیز این مطلب را پذیرفته‌اند که بعد از وفات رسول خدا(ص) نباید منصب امامت و خلافت خالی باقی گذاشته می‌شد. آنان در این رابطه به خطبه ابوبکر که در هنگام فوت آن حضرت گفت که باید برای اقامه این دین کسی باشد که همگی او را بپذیرند، تمسک جسته و می‌گویند حتی یک نفر هم نگفته که نیازی به آن نیست. <ref>میر سید شریف، شرح المواقف، ج‏۸، ص۳۴۶. الشریف الرضی‏، قم، چ۱، ۱۳۲۵ق. تصحیح: بدرالدین نعسانی.</ref>
 
رسول خدا(ص) که پیامبر خدا است از اهمیت و ضرورت امامت آگاه‌تر از هرکسی بوده و به همین دلیل آن حضرت وظیفه داشته جایگاه امامت را با معرفی امام بعد از خود، خالی نگذارد. و این مطلب عقیده شیعه را بر منصوص بودن امامت محکم‌تر می‌گرداند؛ زیرا اگر پیامبر خدا(ص) کسی را به‌عنوان جانشین و امام نصب نکرده باشد العیاذ بالله در وظیفه‌اش کوتاهی کرده است.
 
در احادیث نبوی دلایلی زیادی حتی در متون اهل سنت بر امامت امام علی(ع) وجود دارد. گذشته از روایات و حوادث تاریخی متعددی در رابطه با امامت و جانشینی پیامبر اسلام مانند حدیث منزلت<ref>نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۷ ص۱۲۰، بیروت، دارالفكر، بی تا.</ref>، حدیث و واقعۀ تاریخی غدیر<ref>ابن اثیر، اسدالغابه، ج۵، ص۲۰۵، تهران، اسماعیلیان، بی تا.</ref> و...، حدیثی در مسند احمد و کتاب‌های دیگر اهل سنت نقل‌شده که امامت امام علی(ع) را منصوص می‌کند. در واقعه جنگ یمن در منازعه بین خالد بن ولید و امام علی(ع) پیامبر اسلام(ص) با خطاب به بریده فرمود: «لا تقع فی علی فانه منی و انا منه وهو ولیکم بعدی».<ref>أحمد بن حنبل أبو عبدالله شیبانی، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج۵، ص۳۵۶، مصر، مؤسسه قرطبه؛ نورالدین علی بن ابی بکر هیثمی، مجمع الزوائد، ج۹ص۱۲۸و۱۲۹، قاهره، دار الریان للتراث؛ و بیروت، دارالمكتب العلمیه، ۱۴۰۸ ق. ؛ أحمد بن شعیب نسائی، سنن النسائی الکبری، ج۵ص۱۳۳، بیروت، دار الكتب العلمیه، چ۱، ۱۴۱۱ق / ۱۹۹۱م،، تحقیق: د.عبد الغفار سلیمان البنداری , سید كسروی حسن.</ref> یعنی با علی نزاع نکنید که همانا او از من است و من از او هستم و او ولی شما بعد از من است. در کنزالعمال نقل‌شده که پیامبر اسلام(ص) فرموده: «دعوا علیا دعوا علیا دعوا علیا؛ ان علیا منی و انا منه و هو ولی کل مؤمن بعدی»؛<ref>، متقی هندی، علی بن حسام الدین، كنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، ج۱۱، ص۲۷۹ حدیث: ۳۲۹۴۰و ۳۲۸۴۱. بیروت، دار الكتب العلمیه، چ۱، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۸م، تحقیق: محمود عمر الدمیاطی.</ref> یعنی علی را رها کنید همانا علی از من است و من از علی هستم و او ولی هر مؤمنی بعد از من است.
 
این احادیث دلالت روشن بر ولایت و امامت علی(ع) بعد از رسول خدا(ص) بر مؤمنین دارد و نمی‌توان ولی را در این احادیث بر یاری و دوستی حمل کرد؛ زیرا یاری و دوستی در مورد امام علی(ع) نیازی به قید بعد از پیامبر اسلام(ص) ندارد و این قید می‌رساند تا پیامبر(ص) زنده است علی(ع) ولی مؤمنین نیست؛ بلکه این ولایت بعد از وفات رسول‌الله(ص) برای او تحقق پیدا می‌کند.
 
خداوند در قرآن کریم از مسئله امامت و ولایت بعد از پیامبر اسلام غافل نشده در آیات متعددی مثل آیه ولایت<ref>مائده، ۵۵.</ref>، آیه اولی الامر<ref>نساء، ۵۹.</ref>، آیه تبلیغ<ref>مائده، ۶۷.</ref> و سایر آیات به آن پرداخته است. هرچند در این آیات اسم امام علی(ع) ذکر نشده اما با کمک احادیث و قرائن مصداق امام کاملاً روشن می‌گردد. که بیان این مطالب در این نوشته نمی‌گنجد.
 
افزون بر آنچه برای ریشه‌کن کردن این سخن که امامت ایده ایرانی است بیان شد، تاریخ نیز بر این سخن خط بطلان می‌کشد؛ زیرا عمدتاً تشیّع پیش از صفویان به دو صورت وارد ایران شد، شکل نخست آن‌که گرایش کلی به سمت اهل‌بیت بود، و از طریق داعیان عباسی و نیز سنّی، شیعه‌هایی وارد ایران می‌شدند که به‌طور عمده در عراق پرورش‌یافته و احادیثی در ستایش اهل‌بیت روایت می‌کردند، در این میان داعیان عباسی برای پیشبرد اهداف خود به‌اجبار عنوان کلی اهل‌بیت را تبلیغ کردند و از این راه، اولین بذر تشیع را در میان ایرانیان پاشیدند. شکل دوم از طریق شیعیان اعتقادی یا امامی مذهبان بود که این گروه عمدتاً عرب بودند، به شکل معین طایفه اشعری بودند که به قم آمده و ازآنجا تشیّع اعتقادی، امامتی را به نقاط دیگر بسط دادند، شبیه این طایفه طوایف دیگری از عرب را مانند عبد القیس و خزاعه می‌توان کسانی را در خراسان یا سایر نقاط یافت.<ref>اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبین، قم، موسسه دار الکتاب للطباعه و النشر، ص۱۱۵.</ref>
 
روی این حساب شهر قم را باید نخستین شهر شیعی در حوزه‌ای دانست که به نام ایران شناخته می‌شود، چراکه پیشینه تشیّع آن به ربع آخر قرن اول هجری بازمی‌گردد، نام کاشان در منابع تاریخی در کنار نام قم است و تشیّع آن با تشیّع قم پیوند دارد.<ref>جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، ص۲۱۰، قم، انتشارات انصاریان، ۱۳۸۵ش.</ref>
 
همچنین بر طبق گزارش‌های تاریخی پیش از حکومت صفویان مذهب شیعه به‌وسیله داعیان عرب؛ یعنى پیروان و شاگردان امامان اهل‌بیت(علیه‌السلام) وارد ایران شد و اولین كاروانى كه به ایران پا گذاشت گروهى از قبائل یمن بودند كه به دستور خلیفه اموى از نواحى كوفه به خراسان تبعید شدند. زیرا همواره به‌عنوان یك كانون خطر و آشوب بر ضد خلافت امویان در عراق ، مطرح بودند.<ref>مظفر، شیخ محمد حسن، دلائل الصدق لنهج الحق ، مترجم : سپهری ، ج۱ ، ص۸، مقدمه المترجم.</ref>
 
صفویان که شیعه را به‌عنوان مذهب رسمی در ایران اعلام کردند، با مذهب شیعه آشنایی کاملی نداشتند؛ ازاین‌رو نیازمند فقهای شیعی بود و در ایران‌ هم فقهای شیعه وجود نداشت.ازاین‌رو برای آموزش امور دینی و مناصب قضا از مجتهدین شیعه عرب استفاده کردند. در شهر کرک جبل عامل بیش از سی عالم شیعی در درجه عالی علم وجود داشتند که در زمان به وجود آمدن دولت صفوی به ایران مهاجرت کردند و شاه صفوی آنان را به مناصب حساس دینی گمارد و محقق کرکی در رأس این مهاجرین بود و از طرف شاه اسماعیل منصب شیخ‌الاسلام اصفهان به او واگذار گردید و او هم سایر علمای کرک را به ایران دعوت نمود تا مذهب امامی را در بین مردم نشر دهند.<ref>محقق ثانی (محقق کرکی)، علی بن حسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد‌، مقدمه، ص۴۸-۴۹، قم، مؤسسه آل البیت(ع)‌، چ۲، ۱۴۱۴ق.</ref>
 
افزون بر این‌ها تاریخ به‌صورت بسیار آشکار گواهی می‌دهد که شیعه قبل از روی کار آمدن صفویان در ایران، در کشورهای مختلف ازجمله، عربستان، عراق، کشورهای شمال آفریقا، افغانستان، هندوستان، بحرین، یمن و... وجود داشته است و این صفویان بودند که با شیعه شدنشان، مذهب شیعه را در ایران مذهب رسمی و جایگزین مذهب اهل سنت نمودند.
 
عرب بودن متکلمین اولیه شیعه که به مسئله امامت پرداخته‌اند مانند شیخ مفید، سید مرتضی، علامه حلی، محقق حلی، میثم بحرانی و دیگران، دلیل روشن بر این است که امامت ساخته‌وپرداخته ایرانیان نیست.
 
نتیجه:
 
ازآنچه بیان شد این نتیجه مسلم می‌گردد که امامت ریشه محکم در قرآن و احادیث نبوی دارد و ایرانیان و هیچ قوم دیگری کمترین نقشی در ایجاد این آموزه اسلامی نداشته است. افزون بر آن آموزه‌های مذهب شیعه از سوی اعراب و فقهای عرب وارد ایران و کشورهای دیگر شده است. و این سخن که امامت ایده ایرانی است نه‌تنها هیچ دلیلی ندارد بلکه کاملاً مخالف با قرآن و احادیث نبوی و واقعیات تاریخی است.


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =کلام
  | شاخه فرعی۱ =  
  | شاخه فرعی۱ =امامت
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =  
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =شد
  | تیترها =  
  | تیترها =شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =  
  | نمایه =  
  | نمایه =  
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =  
  | بازبینی =  
  | ارزیابی کمی =  
  | تکمیل =  
  | تکمیل =  
  | اولویت =  
  | اولویت =ج
  | کیفیت =  
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۱

سؤال

برخی معتقدند که ريشهٔ فرهنگی امامت در شیعه را بايد در واكنش ايرانيان به تسخير ايران توسط اعراب جست و جو كرد. چون ايرانيان نتوانستند با اعراب مسلمان مقابله سياسی و نظامی كنند، گونه‌ای از اسلام ايرانی را خلق كردند كه هم نافی اسلام نخستين بود و هم آشكارا با اسلام اعراب مسلمان تسخیرکنندهٔ ايران در تضاد و مغايرت بود. پس تشيع اسلام ايرانی است نه اسلام محمدی. آیا این نظر صحیح است؟

امامت ایده ایرانی، نظریه‌ای است که برخی محققان و مستشرقان درباره ریشه پیدایش امامت و سایر ایده‌های شیعی مطرح کرده‌اند. برخی با تکیه بر پیشینهٔ عقیدتی و تاریخی امامت، این نظریه را رد کرده‌اند. بستر پیدایش این اندیشه در نگاشته‌های فرقه‌نگارانهٔ برخی سنیان افراطی، برخی تحلیل‌های مستشرقان و اندیشه‌های ناسیونالیستی بعضی از ایرانیان، پس از دورهٔ مشروطه، دیده می‌شود.

پیشینهٔ عقیدتی ایدهٔ امامت در معارف اولیهٔ کلامی مسلمانان دیده می‌شود. مسلمانان، به‌خصوص شیعیان، پیشینهٔ ایدهٔ امامت را در سیره و سخنان پیامبر اسلام(ص) نشان می‌دهند. این رخدادها در زمانی اتفاق افتاده است که رسول خدا(ص) زنده بودند و هنوز مسلمانان ارتباطی با ایران پیدا نکرده‌اند. گزاره‌های تاریخی هم نشان می‌دهد که بستر تاریخی پیدایش ایدهٔ امامت بستری غیر از ایران بوده است.

بستر پیدایش

بستر پیدایش مذهب تشیع همواره جزء مباحثی بوده است که فرقه‌نگاران و مستشرقان به آن پرداخته‌اند. کتاب‌های عمدهٔ فرقه‌نگارانه، که عموماً توسط سنیان افراطی نوشته شده، از اولین منابعی هستند که تشیع و معارف عقیدتی آن، از جمله امامت را دارای ریشه‌ای غیر اسلامی، به‌شمار برده‌اند. این اتهام می‌توانسته در درگیری‌های مذهبی موجب فشار عقیدتی به مخالف مذهبی شود. از سوی دیگر، مستشرقان اولیه هم به دلیل وجود برخی تناسب‌ها در ساختار فکری ایرانیان با برخی معارف شیعی و با عدم توجه به پیشینه تاریخی تشیع در اسلام تشیع را زاییدهٔ اندیشه‌های ایرانی دانسته‌اند. این موضوع زمانی برای آنان جدی‌تر شد که می‌خواستند علت گرایش عمومی ایرانیان به تشیع را، از پس از روی کار آمدن صفویان، تحلیل کنند.[۱] در میان اندیشمندان اسلامی هم وجود چنین تناسبی تأیید شده است، ولی آن را موجب پیدایش التقاط فکری در تشیع با ورود برخی اندیشه های ایرانی ندانسته اند.[۲]

درگیری‌های پردامنهٔ دولت عثمانی، به‌عنوان نمایندهٔ اسلام سنّی، با دولت صفویان و جانشینان آنان، به‌عنوان نمایندهٔ اسلام شیعی در کنار رواج نوعی ناسیونالیسم ایرانی در اواخر دورهٔ قاجار و پس از آن، که تلاش می‌کرد تشیع را حاصل مبارزهٔ ایرانیان با تسلط اسلام عربی تلقی کند، از دیگر عواملی بود که برخی محققان در کنار عدهٔ زیادی از مستشرقان تشیع را دارای مایه‌های پررنگ ایرانی بدانند.[۳] از جملهٔ این مستشرقان می‌توان به اشپولر (۱۹۱۱-۱۹۹۰م)، فرای (۱۹۲۰-۲۰۱۴م) و نویسندگان تاریخ ایران کمبریج اشاره کرد.[۴]

این رویکردها در میان مستشرقان بعضاً به ارائهٔ تفاسیر مفصلی از عقاید شیعه با رویکردی به برخی باورهای رایج در ایران باستان شد. موضوعی که اوج آن را در آثار هانری کربن (۱۹۰۳ – ۱۹۷۸م)، شیعه‌شناس فرانسوی، به‌خصوص در کتاب اسلام ایرانی او می‌توان یافت.[۵] محققان مختلفی تلاش کرده‌اند که به این تلقی از ارتباط معارف شیعه، از جمله امامت، با ایده‌های ایرانی پاسخ دهند.[۶]

پیشینهٔ عقیدتی ایدهٔ امامت

پرداختن به موضوع امامت در معارف اولیهٔ کلامی مسلمانان دیده می‌شود. مسلمانان، به‌خصوص شیعیان، پیشینهٔ ایدهٔ امامت را در سیره و سخنان پیامبر اسلام(ص) نشان می‌دهند. این رخدادها در زمانی اتفاق افتاده است که رسول خدا(ص) زنده بودند و هنوز مسلمانان ارتباطی با ایران پیدا نکرده‌اند. به نمونه‌هایی از این موراد می‌توان اشاره کرد:

  • آیات قرآن دال بر امامت: بر موضوع امامت در آیات قرآن اشاراتی وجود دارد؛ آیاتی چون آیهٔ ولایت[۷]، آیهٔ اولی‌الامر[۸] و آیهٔ تبلیغ.[۹]
  • حدیث منزلت: در این روایت بر جایگاه امام علی(ع) به‌عنوان امام بعد از رسول خدا(ص)، به مانند جانشینی و امامت هارون(ع) پس از موسی(ع)، اشاره شده است.[۱۰]
  • واقعهٔ غدیر: در ضمن این واقعه اعلام امامت امام علی(ع) پس از رسول خدا(ص) بنا بر دستورات الهی انجام گرفته است.[۱۱]
  • روایات دوازده خلیفه: احادیث دوازده امیر و دوازده خلیفه که در متون مختلف اهل‌سنت نقل‌ شده به موضوع امامت پس از رسول خدا(ص) پرداخته است.[۱۲]
  • اولین اختلاف بعد از پیامبر(ص): اولین موضوعی که مسلمانان دربارهٔ آن دچار اختلاف شدند موضوع امامت پس از رسول الله(ص) بوده است. عالمان مختلف بر این اولویت تأکید کرده‌اند.[۱۳]
  • وجوب وجود امام و خلیفه: متکلمان اسلامی در آثار خود، با تکیه بر مباحثی عقلی و عقلایی، به وجوب وجود امام در جامعه تأکید کرده‌اند.[۱۴]

پیشینه تاریخی ایدهٔ امامت

گزاره‌های تاریخی هم نشان می‌دهد که بستر تاریخی پیدایش ایدهٔ امامت بستری غیر از ایران بوده است. از نظر تاریخی تشیع ابتدا در میان برخی صحابه به شکل باور به امامت امام علی(ع) پیدا شد و پس از آن با رشد در میان برخی قبایل عرب عراق به سایر سرزمین های اسلامی از جمله ایران وارد شد. تشیع در چهار مرحله بر فضای مذهبی و فرهنگی ایران تأثیر نهاد: مرحلهٔ اول، با ورود اشعری‌ها به قم؛ مرحلهٔ دوم، با ورود اندیشه‌های شیخ مفید (درگذشتهٔ ۴۱۳ق) و شیخ طوسی (۳۸۵-۴۶۰ق)، به ایران؛ مرحلهٔ سوم، با فعالیت‌های علامهٔ حلی در ایران و مرحلهٔ چهارم با ورود و فعالیت عالمان شیعهٔ جبل عامل در دورهٔ صفویه در ایران.[۱۵]

سوای برجستگان ایرانی شیعه که عموماً در عراق عرب فعال بودند، اولین مرکزی که تشیع در سرزمین ایران در آن پایگاهی یافت شهر قم بود. این شهر با ورود، استقرار و فعالیت خاندان عرب شیعی اشعری در ربع آخر قرن اول هجری قمری تبدیل به مرکزی شیعی در ایران شد.[۱۶] در ایران عمدتاً تا دورهٔ صفویه جز مناطقی محدود که تشیع در آنها رواج داشت، تسنن رواج داشت و برخی مناطق ایران، مانند شرق خراسان، از مراکز اصلی برخی گرایش‌های تسنن بود.[۱۷]

متکلمان اولیهٔ شیعه، که جزو تبیین‌کنندگان اصلی ایدهٔ امامت شیعه به‌شمار می‌روند، عموماً عرب بوده‌اند. از جمله این افراد می‌توان به شیخ مفید و سید مرتضی (۳۵۵-۴۳۶ق) اشاره کرد.[۱۸] در مقابل، بسیاری از علمای بزرگ اهل‌سنت، از فقها، متکلمان و محدثان، ایرانی بودند؛ از جمله این افراد می‌توان به ابوحنیفه (۸۰-۱۵۰ق) بخاری (۱۹۴–۲۵۶ق)، حاکم نیشابوری (۳۲۱-۴۰۵ق)، غزالی (۴۵۰-۵۰۵ق) اشاره کرد. همچنین، مرکز عمدهٔ تولید اندیشهٔ دینی شیعی پیش از دورهٔ صفویه خارج از ایران بوده است.[۱۹]

منابع

  1. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران (از آغاز تا قرن دهم هجری)، قم، انتشارات انصاریان، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۴۹.
  2. برای نمونه ن.ک: مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۷۴ش، ص۱۳۶-۱۳۷.
  3. جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۰.
  4. برای اطلاع از گزارش مفصلی از این نظرات ن.ک: جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۹.
  5. برای اطلاع از مباحث مفصل کربن ن.ک: کربن، هانری، اسلام ایرانی، ترجمهٔ انشاء الله رحمتی، تهران، نشر سوفیا، ۱۳۹۹ش.
  6. برای نمونه ن.ک: اصحابی دامغانی، محمد، تاریخ انتشار تشیع در ایران، قم، کتابخانهٔ پیروز، ۱۳۵۰ش، ص۱۶-۲۵.
  7. مائده، ۵۵.
  8. نساء، ۵۹.
  9. مائده، ۶۷.
  10. النیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، بی‌تا، ج۷ ص۱۲۰.
  11. ابن الاثیر، علی بن محمد، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، قم، انتشارات اسماعیلیان، بی‌تا، ج۵، ص۲۰۵.
  12. برای نمونه ن.ک: البخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح بخاری(الجامع الصحیح المختصر)، بیروت، دار ابن كثیر الیمامه، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۲۶۴۰؛ نیز: ابن حنبل، احمد بن محمد، المسند، قاهره، مؤسسة قرطبه، ج۵، ص۹۰-۱۰۰.
  13. برای نمونه ن.ک: البغدادی، عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، بیروت، دارالوفاق الجدیدة، ۱۹۷۷م، ص۱۳.
  14. الجرجانی، السید شریف علی بن محمد، شرح المواقف، تحقیق بدرالدین نعسانی، قم، الشریف الرضی، ۱۳۲۵ق، ج‏۸، ص۳۴۶.
  15. جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ج۱، ص۱۴۸-۱۴۹.
  16. جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ج۱، ص۱۷۹.
  17. جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ج۱، ص۱۵۰-۱۵۱.
  18. جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ج۱، ص۱۵۶.
  19. متز، آدام، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۷۷.