معجزه: تفاوت میان نسخهها
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
معجزه چیست؟ | معجزه چیست؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|واژهها}} | |||
واژه «معجزه» از مصدر «اعجاز» گرفته شده و از ریشه ثلاثی مجرّد «عجز» است که به معنای درماندگی، ناتوانی و نیز پایانه و انتهای هر چیز است.<ref>ابن فارس، مقاییس اللّغه، ج۴، ص۲۳۲.</ref> در اصطلاح علم کلام و تفسیر «اعجاز» کار شگفت و امر خارقالعادهای است که پیامبران الهی بر خلاف قوانین عادی و جاری طبیعت، به منظور اثبات ادعای رسالت خدایی خویش انجام میدهند.<ref>سعیدی روشن، محمد باقر، معجزهشناسی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. ص۱۸،</ref> | |||
==تعریف معجزه== | ==تعریف معجزه== | ||
معجزه کاری | معجزه کاری خارق العاده است که انجام آن تنها توسط [[پیامبران]] ممکن است. [[امام صادق(ع)]] در تعریف معجزه میفرماید: «و المعجزه علامه لله لا یعطیها إلا انبیاءهُ و رُسُلَهُ و حججه لیعرف به صدق الصادق من کذب الکاذب» "معجزه" نشانهای از [[خداوند]] است که آن را جز به پیامبران و فرستادگان و حجتهای خود نمیدهد، تا به وسیله آن، راستگویی مدّعیان ارتباط با خدا از [[دروغ|دروغگویی]] مدّعیان دروغین شناخته شود.<ref>بحارالانوار، ج۱۱، ص۷۱.</ref> | ||
در توضیح این [[حدیث]] باید دانست که معجزه<ref>واژه ی "معجزه" از "عجز" ـ مقابل قدرت ـ گرفته شده و از وصفیّت به اسمیّت نقل گردیده و تا را به علامت نقل آوردهاند، مانند تای صمدیه، و برخی آن را تای مبالغه میدانند، مانند تا در "علامه".</ref> ـ چنانکه از لفظش پیدا است ـ یعنی عاجز کننده، و آن کار خارقالعادهای است که نوع بشر، حتی نوابغ در تمام زمانها از آوردن آن عاجز باشند، و اساساً معجزه فراتر از نیروی بشر است و پیامبران به اراده و مشیّت خدا، برای اثبات درستی ادعای رسالت خویش، انجام میدهند و دعوت به «مقابله به مثل» (تحدی) نیز مینمایند. | در توضیح این [[حدیث]] باید دانست که معجزه<ref>واژه ی "معجزه" از "عجز" ـ مقابل قدرت ـ گرفته شده و از وصفیّت به اسمیّت نقل گردیده و تا را به علامت نقل آوردهاند، مانند تای صمدیه، و برخی آن را تای مبالغه میدانند، مانند تا در "علامه".</ref> ـ چنانکه از لفظش پیدا است ـ یعنی عاجز کننده، و آن کار خارقالعادهای است که نوع بشر، حتی نوابغ در تمام زمانها از آوردن آن عاجز باشند، و اساساً معجزه فراتر از نیروی بشر است و پیامبران به اراده و مشیّت خدا، برای اثبات درستی ادعای رسالت خویش، انجام میدهند و دعوت به «مقابله به مثل» (تحدی) نیز مینمایند. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۲: | ||
"و مان کان لِرسول أن یأتی بآیه إلاّ بإذن الله؛ هیچ رسولی این حق را نداشت که آیه و معجزهای را بدون اذن خدا بیاورد" و نیز آیه ی ۳۷ [[سوره انعام]] و آیه ۱۵ سوره انعام و آیه ۱۲۴ و آیه ۲۰ [[سوره یونس]] و آیات دیگر.</ref> یعنی نشانه و علامت، و نیز به «بیّنه» تعبیر کرده است. و در روایات ـ از جمله روایت فوق ـ و فرهنگ متکلمان ـ از آن نظر که این نشانه، ناتوانی سایر افراد را آشکار میسازد ـ به «معجزه» تعبیر شده است. | "و مان کان لِرسول أن یأتی بآیه إلاّ بإذن الله؛ هیچ رسولی این حق را نداشت که آیه و معجزهای را بدون اذن خدا بیاورد" و نیز آیه ی ۳۷ [[سوره انعام]] و آیه ۱۵ سوره انعام و آیه ۱۲۴ و آیه ۲۰ [[سوره یونس]] و آیات دیگر.</ref> یعنی نشانه و علامت، و نیز به «بیّنه» تعبیر کرده است. و در روایات ـ از جمله روایت فوق ـ و فرهنگ متکلمان ـ از آن نظر که این نشانه، ناتوانی سایر افراد را آشکار میسازد ـ به «معجزه» تعبیر شده است. | ||
* از آنچه گفته شد، میتوان چهار رکن اساسی برای معجزه بیان کرد: | *از آنچه گفته شد، میتوان چهار رکن اساسی برای معجزه بیان کرد: | ||
# کاری خارقالعاده است که از حدود توانایی نوع بشر خارج بوده و هیچکس ـ هر چند نابغه باشد ـ نمیتواند به اتکای نیروی انسانی، همانند آن را بیاورد. | |||
# این کار خارقالعاده تنها با اذن و مشیّت الهی صورت میگیرد. | #کاری خارقالعاده است که از حدود توانایی نوع بشر خارج بوده و هیچکس ـ هر چند نابغه باشد ـ نمیتواند به اتکای نیروی انسانی، همانند آن را بیاورد. | ||
# همراه با ادعای پیامبری است، یعنی آورنده آن، به عنوان یک سند زنده، آن را برای اثبات رسالت انجام دهد. | #این کار خارقالعاده تنها با اذن و مشیّت الهی صورت میگیرد. | ||
# همراه با «تحدی» است، یعنی فراخواندن به معارضه و مقابله به مثل. به این ترتیب که از تمام انسانها دعوت کند که اگر میتوانند و قدرت دارند، مانند آن را بیاورند. | #همراه با ادعای پیامبری است، یعنی آورنده آن، به عنوان یک سند زنده، آن را برای اثبات رسالت انجام دهد. | ||
#همراه با «تحدی» است، یعنی فراخواندن به معارضه و مقابله به مثل. به این ترتیب که از تمام انسانها دعوت کند که اگر میتوانند و قدرت دارند، مانند آن را بیاورند. | |||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
== منابع == | == مطالعه بیشتر == | ||
*''رسالت جهانی پیامبران و برهان رسالت''، آیه الله جعفر سبحانی. | |||
*''درسهایی از اصول دین''، هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق، ص۱۴۴ـ۱۴۵. | |||
*''فلسفه وحی و نبوت''، محمدی ری شهری، ص۱۶۶ به بعد. | |||
==منابع== | |||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = کلام | | شاخه اصلی = کلام | ||
|شاخه فرعی۱ = نبوت | | شاخه فرعی۱ = نبوت | ||
|شاخه فرعی۲ = اعجاز | | شاخه فرعی۲ = اعجاز | ||
|شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
خط ۵۶: | خط ۶۰: | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} | ||
<references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۰
معجزه چیست؟
واژه «معجزه» از مصدر «اعجاز» گرفته شده و از ریشه ثلاثی مجرّد «عجز» است که به معنای درماندگی، ناتوانی و نیز پایانه و انتهای هر چیز است.[۱] در اصطلاح علم کلام و تفسیر «اعجاز» کار شگفت و امر خارقالعادهای است که پیامبران الهی بر خلاف قوانین عادی و جاری طبیعت، به منظور اثبات ادعای رسالت خدایی خویش انجام میدهند.[۲]
تعریف معجزه
معجزه کاری خارق العاده است که انجام آن تنها توسط پیامبران ممکن است. امام صادق(ع) در تعریف معجزه میفرماید: «و المعجزه علامه لله لا یعطیها إلا انبیاءهُ و رُسُلَهُ و حججه لیعرف به صدق الصادق من کذب الکاذب» "معجزه" نشانهای از خداوند است که آن را جز به پیامبران و فرستادگان و حجتهای خود نمیدهد، تا به وسیله آن، راستگویی مدّعیان ارتباط با خدا از دروغگویی مدّعیان دروغین شناخته شود.[۳]
در توضیح این حدیث باید دانست که معجزه[۴] ـ چنانکه از لفظش پیدا است ـ یعنی عاجز کننده، و آن کار خارقالعادهای است که نوع بشر، حتی نوابغ در تمام زمانها از آوردن آن عاجز باشند، و اساساً معجزه فراتر از نیروی بشر است و پیامبران به اراده و مشیّت خدا، برای اثبات درستی ادعای رسالت خویش، انجام میدهند و دعوت به «مقابله به مثل» (تحدی) نیز مینمایند.
معجزه در قرآن
قرآن کریم نقل میکند که مردم هر زمان، از پیامبران زمان خویش تقاضای «آیت» و «معجزه» میکردند و آنها نیز به درخواستهایی که معقول و منطقی و در راستای حقیقتجویی بود، پاسخ مثبت میدادند، ولی اگر درخواستها از سوی مردمی بهانهجو بود و به جهت دشمنی و مبارزه و معارضه با پیامبران صورت میگرفت، چون پیامبران برای اثبات رسالت خویش به مقدار لازم معجزه آورده بودند، به خواستهی آنها پاسخ نمیدادند.
قرآن کریم معجزههای زیادی را برای پیامبران نقل کرده است: مانند: زنده کردن مرده، علاج بیماران صعب العلاج و علاج کور مادرزاد، سخن گفتن در گهواره، تبدیل عصا به اژدها، خبر دادن از نهان و آینده و...[۵]
قرآن کریم از این واژه به «آیت»،[۶] یعنی نشانه و علامت، و نیز به «بیّنه» تعبیر کرده است. و در روایات ـ از جمله روایت فوق ـ و فرهنگ متکلمان ـ از آن نظر که این نشانه، ناتوانی سایر افراد را آشکار میسازد ـ به «معجزه» تعبیر شده است.
- از آنچه گفته شد، میتوان چهار رکن اساسی برای معجزه بیان کرد:
- کاری خارقالعاده است که از حدود توانایی نوع بشر خارج بوده و هیچکس ـ هر چند نابغه باشد ـ نمیتواند به اتکای نیروی انسانی، همانند آن را بیاورد.
- این کار خارقالعاده تنها با اذن و مشیّت الهی صورت میگیرد.
- همراه با ادعای پیامبری است، یعنی آورنده آن، به عنوان یک سند زنده، آن را برای اثبات رسالت انجام دهد.
- همراه با «تحدی» است، یعنی فراخواندن به معارضه و مقابله به مثل. به این ترتیب که از تمام انسانها دعوت کند که اگر میتوانند و قدرت دارند، مانند آن را بیاورند.
مطالعه بیشتر
- رسالت جهانی پیامبران و برهان رسالت، آیه الله جعفر سبحانی.
- درسهایی از اصول دین، هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق، ص۱۴۴ـ۱۴۵.
- فلسفه وحی و نبوت، محمدی ری شهری، ص۱۶۶ به بعد.
منابع
- ↑ ابن فارس، مقاییس اللّغه، ج۴، ص۲۳۲.
- ↑ سعیدی روشن، محمد باقر، معجزهشناسی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. ص۱۸،
- ↑ بحارالانوار، ج۱۱، ص۷۱.
- ↑ واژه ی "معجزه" از "عجز" ـ مقابل قدرت ـ گرفته شده و از وصفیّت به اسمیّت نقل گردیده و تا را به علامت نقل آوردهاند، مانند تای صمدیه، و برخی آن را تای مبالغه میدانند، مانند تا در "علامه".
- ↑ ر.ک.: وحی و نبوّت، ص۱۲.
- ↑ البته قرآن آثار خلقت خداوند را نیز که دلیلی قطعی و تردیدناپذیر بر وجود خداوند میباشد، به "آیات" تعبیر کرده است، و اما "آیه" به معنای معجزه، مانند: "قُلْ إِنَّمَا الآیاتُ عِنْدَ اللّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ؛ من فقط بیم دهندهای آشکارم و آیهها و نشانهها نزد خدا ]به دست او[ است. (عنکبوت، ۵۰) ا "و مان کان لِرسول أن یأتی بآیه إلاّ بإذن الله؛ هیچ رسولی این حق را نداشت که آیه و معجزهای را بدون اذن خدا بیاورد" و نیز آیه ی ۳۷ سوره انعام و آیه ۱۵ سوره انعام و آیه ۱۲۴ و آیه ۲۰ سوره یونس و آیات دیگر.