محسنین در قرآن
قرآن برای محسنین چه خصوصیاتی ذکر کرده است؟
قرآن خصوصیات برجستهای برای محسنین شمرده است؛ از جمله:
پیامبران الهی؛ ایمانآورندگان به خدا همراه با استقامت و انجام کارهای نیک؛ انفاق؛ فرونشاندن خشم و گذشت از خطاهای مردم؛ دوری از فساد و اعتدال در عبادت؛ خیرخواهی؛ شکیبایی؛ اهل تقوا؛ اهل نماز و زکات و یقین به آخرت.
پیامبران
قرآن بعد از یادآوری نعمتهایی که بر حضرت نوح(ع)؛[۱] حضرت ابراهیم(ع)؛[۲] حضرت موسی(ع) و حضرت هارون(ع)؛[۳] حضرت الیاس(ع)[۴] داده است، میفرماید: ﴿إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ؛ ما این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم﴾(صافات:۸۰ و ۱۰۵ و ۱۱۰ و ۱۲۱ و ۱۳۱)
قرآن در داستان حضرت یوسف(ع) بعد از یادآوری نعمت حاکمیت که بر آن حضرت ارزانی داشته است و نشان از رحمت الهی است،[۵] از ضایع نشدن اجر محسنین نزد خدا سخن آورده است: ﴿وَ کَذلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْها حَیْثُ یَشاءُ نُصیبُ بِرَحْمَتِنا مَنْ نَشاءُ وَ لا نُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ؛ و این گونه ما به یوسف در سرزمین (مصر) قدرت دادیم، که هر جا میخواست در آن منزل میگزید (و تصرّف میکرد)! ما رحمت خود را به هر کس بخواهیم (و شایسته بدانیم) میبخشیم؛ و پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکنیم.﴾(یوسف:۵۶)
پیامبران الهی هدایتیافتگان خدا هستند.[۶] قرآن همین هدایت را نیز از پاداشهای الهی میداند که خدا به بندگان خود ارزانی داشته است: ﴿وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ کُلاًّ هَدَیْنا وَ نُوحاً هَدَیْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسی وَ هارُونَ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ؛ و اسحاق و یعقوب را به او [ابراهیم] بخشیدیم؛ و هر دو را هدایت کردیم؛ و نوح را (نیز) پیش از آن هدایت نمودیم؛ و از فرزندان او، داوود و سلیمان و ایّوب و یوسف و موسی و هارون را (هدایت کردیم)؛ این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم.﴾(انعام:۸۴)
انفاق کنندگان
اسلام تأمین وسایل جهاد با دشمنان از واجبات شمرده شده است: ﴿وَ أَنْفِقُوا فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَه؛ و در راهِ خدا، انفاق کنید! و (با ترک انفاق) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید!﴾(بقره:۱۹۵) ارتباط انفاق با جهاد در این است که همه کارها بایستی برای خدا و در راه خدا باشد، چه جهاد با نفس، چه جهاد با مال که انفاق کردن است.[۷] قرآن برای بیان اهمیت انفاق، یادآور میشود که خدا افراد نیکوکار را دوست دارد و با انفاق در راه خدا نیکی کنید: ﴿وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ؛ و نیکی کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست میدارد.﴾(بقره:۱۹۵)
قرآن انفاق در توانگری و ناتوانی را یکی از نشانههای اهل تقوا معرفی کرده است.[۸]در پایان یادآور میشود که خدا نیکوکاران را دوست میدارد: ﴿وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد.﴾(آل عمران:۱۳۴) احسان با هرچیزی که در آن نفع مادّی یا معنوی باشد، تحقق پیدا میکند، کم باشد یا بسیار، حتّی اگر به وسیله سخنی باشد که راه را نشان دهد و بگوید حق این است.[۹]
خشم فرونشانندگان و گذشت از خطاهای مردم
قرآن داستان پیمانشکنی عدهای را بیان میکند که آثار زیانباری هم داشت مانند دوری از رحمت خدا، قساوت قلب، تحریف سخنان خدا، فراموش شدن آنها توسط خدا. این افراد هر روز به خیانت تازهای دست میزدند.[۱۰] خداوند بعد از بیان همه این اتفاقها، به رسول خدا(ص) دستور میدهد از این افراد بگذرد:﴿فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ؛ از آنها درگذر و صرف نظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد!﴾(مائده:۱۳)
بخشش افرادی که پیمانشکنی کرده و خیانت پیشه گرفتهاند، یکی از دستورات قرآن به رسول خداست که اهمیت عفو و چشمپوشی از خطاهای مردم را میرساند. عفو و اغماض ظاهراً برای آن است که باید با اینگونه اشخاص مدارا کرد که نهضت و انقلاب به راه خود ادامه دهد و آنها به تدریج ذوب شده و از بین بروند و گرنه اینگونه اشخاص در مسیر حقپرستی واقع نمیشوند، این عمل از جمله نیکوکاری است، خدا نیکوکاران را دوست دارد.[۱۱] قرآن در آیات دیگر نیز فروبردن خشم و چشمپوشی از خطاهای مردم را ستوده است و یادآور میشود که خدا محسنین را که این صفات را دارند، دوست میدارد: {قرآن|... وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ| ترجمه= همانها که در توانگری و تنگدستی، انفاق میکنند؛ و خشم خود را فرو میبرند؛ و از خطای مردم درمیگذرند؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد. | سوره = آل عمران| آیه=۱۳۴}}
ایمان آورندگان با استقامت و عمل صالح
قرآن ایمان آوردن عدهای را که دنیامحور نبودند؛ در مقابل حق خاضع بوده و تکبرورزی نداشتند، میستاید. اینها وقتی آیات خدا را میشنیدند، با شهامت صدا میزدند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم، ما را از گواهان حق و همراهان محمد و یاران او قرار ده. آنها بقدری تحت تأثیر آیات تکان دهنده این کتاب آسمانی قرار میگرفتند که میگفتند: چگونه ممکن است ما به خداوند یگانه و حقایقی که از طرف او آمده است ایمان نیاوریم در حالی که انتظار داریم ما را در زمره جمعیت صالحان قرار دهد.[۱۲] پاداش اینگونه افراد، بهشت جاویدان با نعمتهای الهی است.[۱۳]
خداوند بعد از شمردن این ویژگیها میفرماید: ﴿فَأَثابَهُمُ اللَّهُ بِما قالُوا جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ ذلِکَ جَزاءُ الْمُحْسِنینَ؛ خداوند بخاطر این سخن، به آنها باغهایی از بهشت پاداش داد که از زیر درختانش، نهرها جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و این است جزای نیکوکاران!﴾(مائده:۸۵)
پاداشی که خدا بر محسنین میدهد، ثمره استقامت آنها در عمل به نیکیهاست: ﴿لَیْسَ عَلَی الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فیما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ؛ بر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، گناهی در آنچه خوردهاند نیست؛ (و نسبت به خوردن برخی از حرامها، قبل از نزول حکم تحریم، مجازات نمیشوند) اگر تقوا پیشه کنند و ایمان بیاورند و اعمال صالح انجام دهند؛ سپس تقوا پیشه کنند و ایمان آورند؛ سپس تقوا پیشه کنند و نیکی نمایند. و خداوند، نیکوکاران را دوست میدارد.﴾(مائده:۹۳)
دوری از فساد و اعتدال در عبادت
قرآن از یک سو به اصلاح امور مردم و ریشهکن ساختن ظلم از میان آنان دستور میدهد. از دیگر سوی میگوید در هنگام عبادت هم خوف داشته باشید و هم امید: ﴿وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَریبٌ مِنَ الْمُحْسِنینَ؛ و در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید، و او را با بیم و امید بخوانید! (بیم از مسئولیتها، و امید به رحمتش. و نیکی کنید) زیرا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است!﴾(اعراف:۵۶)اعتدال در عبادت و اجتناب از فساد در روی زمین بعد از اصلاح احسان کردن است و کسانی را که به این دستورات عمل کنند، محسنین نامیده شدهاند، که رحمت خدا نزدیک به آنان است.[۱۴]
خیرخواهان
قرآن سه گروه از مسلمانان را از شرکت در جهاد معاف دانسته است: ناتوانان جسمی، بیماران، ناتوانان مالی. سپس یک شرط مهم برای حکم معافی آنها بیان کرده، میگوید: ﴿لَیْسَ عَلَی الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَی الْمَرْضی وَ لا عَلَی الَّذینَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ ما عَلَی الْمُحْسِنینَ مِنْ سَبیلٍ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ؛ بر ضعیفان و بیماران و آنها که وسیلهای برای انفاق (در راه جهاد) ندارند، ایرادی نیست (که در میدان جنگ شرکت نجویند) هر گاه برای خدا و رسولش خیرخواهی کنند. بر نیکوکاران راه مؤاخذه نیست؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است!﴾(توبه:۹۱)
گر چه این افراد توانایی گرفتن سلاح بدست و شرکت در میدان نبرد ندارند؛ این توانایی را دارند که با سخن و طرز رفتار خود مجاهدان را تشویق کنند و روحیه آنها را با شمردن ثمرات جهاد تقویت کنند. در تضعیف روحیه دشمن و فراهم آوردن مقدمات شکست آنها کوتاهی نورزند. دلیل این کار را این میداند که اینگونه افراد مردان نیکوکاری هستند و برای نیکوکاران هیچ راه ملامت و سرزنش و مجازات و مؤاخذه وجود ندارد.[۱۵]
شکیباگران
خداوند پس از امر به نماز، رسول خدا(ص) را به صبر کردن دستور میدهد.[۱۶] سر آن این است که در میان عبادات، نماز مهمترین عبادت و در اخلاقیات صبر مهمترین خُلق است، هم چنانکه در باره نماز فرمود: ﴿وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ؛ البته ذکر خدا بزرگتر و برتر است.﴾(عنکبوت:۴۵)و در باره صبر فرمود: ﴿إِنَّ ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ؛ همانا این گذشت نشانه عزم راسخ و اراده ثابت در کارها است.﴾(شوری:۴۳) همراه بودن نماز و شکیبایی، مهمترین وسیلهای است که با آن میتوان بر ناملایمات پیروز شد.[۱۷] قرآن مره این همراهی را رسیدن به پاداش الهی دانسته است: ﴿وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ؛ و شکیبایی کن، که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد!﴾(هود:۱۱۵)
حضرت یوسف(ع) رسیدن به مقام حکومتداری را ثمره همین استقامتورزی، تقوا و شکیبایی بر مشکلات دانست[۱۸] و به برادرانش یادآور شد که خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند: ﴿قالُوا أَ إِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُفُ قالَ أَنَا یُوسُفُ وَ هذا أَخی قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنا إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ؛ گفتند: «آیا تو همان یوسفی؟!» گفت: «(آری) من یوسفم، و این برادر من است! خداوند بر ما منّت گذارد؛ هر کس تقوا پیشه کند، و شکیبایی و استقامت نماید، (سرانجام پیروز میشود) چرا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند!﴾(یوسف)
قرآن با یادآوری شجاعت، ایمان و استقامت مجاهدان و یاران پیامبران گذشته، مسلمانان را به شجاعت و فداکاری و پایداری تشویق میکند و فرار از میدان جنگ سرزنش مینماید. مجاهدان نستوه به جای تسلیم شدن، روی به درگاه خدا میآوردند و ضمن تقاضای عفو و بخشش از گناهان خود از پیشگاه خداوند تقاضای صبر و استقامت و پایمردی میکنند.[۱۹] بعد از این هشدارها به مسلمانان است که میفرماید: ﴿فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْیا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَه وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ؛ از این رو خداوند پاداش این جهان و پاداش نیک آن جهان را به آنها داد و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد.﴾(آل عمران:۱۴۸)
اهل تقوا
قرآن بعد از بشارتهایی که به اهل تقوا داده است.[۲۰] این پاداشها را به خاطر محسن بودن اهل تقوا میداند: ﴿لَهُمْ ما یَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِکَ جَزاءُ الْمُحْسِنینَ﴾(زمر:۳۴) در آیه ۴۴–۴۱ سوره مرسلات نیز بعد از شمارش برخی از نعمتهای اهل تقوا، در پایان میگوید: ﴿إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ؛ ما این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم﴾(مرسلات:۴۴)
اهل نماز و زکات و یقین به آخرت
قرآن وقتی هدایت یافتگی و رحمت را پادش محسنین قرار میدهد.[۲۱] اهل نماز و زکات بودن و یقین به آخرت را یکی از نشانههای برجسته محسنین میشمارد: ﴿الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ؛ همانان که نماز را برپا میدارند، و زکات را میپردازند و آنها به آخرت یقین دارند..﴾(لقمان:۴) در آخربه محسنین پاداش هدایت پرودگار و رستگاری را بشارت میدهد:﴿أُولئِکَ عَلی هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ آنان بر طریق هدایت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران!﴾(لقمان:۵)
منابع
- ↑ سوره صافات، آیه۷۹–۷۵.
- ↑ سوره صافات، آیه۱۰۹–۸۳.
- ↑ سوره صافات، آیه۱۲۰–۱۱۴.
- ↑ سوره صافات، آیه۱۳۰–۱۲۳.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ج۶، ص۱۵۸.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه: گروهی از مترجمان، تهران، فراهانی، چاپ اول، ج۸، ص۱۷۴.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۳۵.
- ↑ سوره آل عمران، آیه۱۳۴–۱۳۳. رضایی اصفهانی، محمدعلی، تفسیر قرآن مهر، قم، پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن، چاپ اول، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۲۶۱.
- ↑ مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۱۵۸.
- ↑ سوره مائده، آیه ۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۳۱۱.
- ↑ قرشی بنابی، علیاکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، مرکز چاپ و نشر، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۳۷.
- ↑ سوره مائده، آیه۸۴–۸۲.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ ش، ج۵، ص۵۵.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۸، ص۱۹۸.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۸، ص۸۰.
- ↑ سوره هود، آیه۱۱۵–۱۱۴.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۱، ص۷۸.
- ↑ قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ اول، ۱۳۸۸ش، ج۴، ص۲۷۳.
- ↑ سوره آل عمران، آیه۱۴۷–۱۴۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۱۲۱.
- ↑ سوره زمر، آیه۳۳.
- ↑ سوره لقمان، آیه۳.