صمد
معنی صفت الهی «صمد» چیست؟
صفت الهی «صمد» در لغت، روایات و تفاسیر دارای معانی مختلفی است که در واقع برگشت همه آنها به یک حقیقت است و آن بزرگ و آقایی است که بینیاز از هر چیز میباشد و همه نیازمند به او هستند.
معانی صمد
برای واژه «صمد» در لغت، روایات و تفاسیر معانی زیادی ذکر شده است که عبارت است از:
الف) راغب اصفهانی (متوفی ۵۰۲ق) در کتاب مفردات الفاظ القرآن خویش مینویسد: «صمد» به معنای آقا و بزرگی است که برای انجام کارها به سوی او میروند و بعضی گفتهاند: صمد به معنای چیزی است که تو خالی نیست، بلکه پر است.[۱]
ب) امام حسین(ع) در حدیثی برای «صمد» پنج معنا بیان فرموده است:
- صمد، کسی است که در منتهای سیادت و آقایی است.
- صمد، ذاتی است دائم، ازلی و جاودانی.
- صمد، وجودی است که جوف ندارد. به معنای هر چیز تو پری است که درونش خالی نباشد.
- صمد، کسی است که نمیخورد و نمیآشامد.
- صمد، کسی است که نمیخوابد.[۲]
ج) در روایت دیگری آمده است، صمد کسی است که قائم به نفس و بینیاز از غیر است.[۳]
د) از امام علی بن الحسین(ع) نقل شده است: صمد کسی است که شریک ندارد، و حفظ چیزی برای او مشکل نیست، و چیزی از او مخفی نمیماند.[۴]
علامه محمدحسین طباطبائی میگوید: معنای این که خدا «صمد» است، این است که هر چیزی در ذات و آثار و صفات محتاج او است و او منتهای مقاصد است. اصل در معنای کلمه «صمد» قصد کردن یا قصد کردن با اعتماد است. وقتی گفته میشود: «صمده، یصمده، صمدا» از باب «نصر، ینصر» معنایش این است که فلانی قصد فلان کس یا فلان چیز را کرد، در حالی که بر او اعتماد کرده بود. بعضی از مفسران این کلمه را- که صفت است- به معانی متعددی تفسیر کردهاند که برگشت بیشتر آنها به این معنا است: «سید و بزرگی که از هر سو به جانبش قصد میکنند تا حوایجشان را برآورد». و چون در آیه مورد بحث مطلق آمده همین معنا را میدهد، پس خدای تعالی سید و بزرگی است که تمامی موجودات عالم در تمامی حوایجشان او را قصد میکنند.[۵]
شیخ کلینی میگوید معنای صحیح صمد همین است نه آنچه مشبّهه معتقد هستند که معنای صمد توپر است که جوف ندارد و در او شائبه نقص نباشد؛ زیرا معنای توپری صفت جسم سخت است مانند سنگ و آهن و ساحت کبریائی منزه از صفت جسم است.[۶]
سخن امام حسین(ع) درباره معنای صمد
امام حسین(ع) در پاسخ به نامه مردم بصره که از معنای «صمد» پرسیده بودند، برای آنان نوشت:
«به نام خداوند رحمان و رحيم. اما بعد! بدون علم و دانش در قرآن فرو نرويد، و در آن مجادله نكنيد، و ندانسته درباره آن سخن نگوئيد كه من از جدم رسول خدا(ص) شنيدم میفرمود: هر كس درباره قرآن ندانسته سخن گويد جايگاه خود را در آتش برگزيند، و خداى سبحان و متعال، صمد را در قرآن تفسير كرده و فرموده: خدا يگانه است، خدا صمد است، سپس آن را شرح داده كه نه زاده و نه زاده شده، كفو و همتا و همانندى ندارد. نه چيزى مانند فرزند و امثال آن، از اشياء ثقيل و سنگين، كه از مخلوقات بيرون میآيد- از او بيرون آمده، و نه چيزى از اشياء لطيف و غير سنگين مثل نفس و جان. از چرت و پينهگى، خواب و وهم، غم و اندوه، خنده و گريه، بيم و اميد، تمايل و بيزارى، گرسنگى و سيرى، منزّه و مبرّاست. او برتر از آن است كه اشياء لطيف و خشن از او بيرون آيد، نه زاده شده و نه از چيزى به وجود آمده، يا از آن خارج شده- آنگونه كه اشياء جرم دار از عناصر خود بيرون میآيند، يا جنبندگان و نباتات از زمين میرويند و زاده میشوند، يا آب از چشمهساران و ميوه از درختان ظهور میيابند- همانگونه كه از سنخ اشياء لطيفه هم نيست، اشيائى كه به مراكز خود وابستهاند، مانند: ديدن كه از چشم است و شنيدن كه از گوش، و بوئيدن كه از بينى و چشيدن از دهان و سخن گفتن از زبان و معرفت و شناخت از قلب و آتش از سنگ. نه، هيچيك از اينها را همانند نيست، بلكه اوست خداى يگانه بىهمتاى صمد، كه نه از چيزى است، و نه در چيزى، و نه بر چيزى، پديدآورنده و مخترع اشياء است، و خالق و ايجادكننده آنها به دست قدرت خود، هر چه را با مشيت و خواست خود براى نابودى آفريده در هم نوردد. و هر چه را به علم خود براى بقاء و بودن آفريده باقى نگه میدارد. اين است آن خداى يگانه صمد كه نه زاده و نه زاده شده، همتا و همانند و همطراز ندارد.[۷]»
روایات درباره صمد
راجع به معنای کلمه صمد که صفت کبریائی است و در سوره اخلاص آمده است دو دسته روایات وارد شده است:
- یکی روایاتی که صمد را به معنای مورد توجه و نیاز تفسیر نموده یعنی حق تعالی غنی بالذات و بینیاز است و همه موجودات به او نیازمند هستند و در حوائج خود به او متوجه خواهند بود.
- دسته دوم روایاتی که صمد را بمعنای توپر و محکم تفسیر نموده در مقابل مخلوق که اجوف و میان تهی و وجود آن عاریتی است و در صورتی که معنای صمد توخالی و اجوف نباشد یعنی مخلوق نباشد از نظر اینکه در او شائبه نقص و امکان و تزلزل نخواهد بود این معنا صحیح است بالاخره مفاد صمد بر این تقدیر همان وجوب وجود و بساطت وجود است که در آن شائبه نقص و امکان نباشد.[۸]
مطالعه بیشتر
- حسنزاده آملی، حسن، دروس معرفت نفس، ص ۴۵۱.
- حسنزاده آملی، حسن، قرآن، عرفان و برهان از هم جدایی ندارد، فصل ۸.
- صدرالمتالهین شیرازی، محمد ابراهیم، اسفار، ج۳، ص۶۰.
منابع
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد بن مفضل، مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۴۹۲، واژه "صمد"؛
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳، ص۲۲۳، مؤسسةالوفاء، بیروت، ۱۴۰۹ق.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳، ص۲۲۳، مؤسسةالوفاء، بیروت، ۱۴۰۹ق.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳، ص۲۲۳، مؤسسةالوفاء، بیروت، ۱۴۰۹ق.
- ↑ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۳۸۸–۳۸۹، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ ق.
- ↑ حسینی همدانی، محمد، درخشان پرتوی از اصول کافی، قم، چاپخانه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص ۱۸۲.
- ↑ حسینی همدانى، محمد، درخشان پرتوى از اصول كافى، قم، چاپخانه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص ۱۸۲.
- ↑ حسینی همدانی، محمد، درخشان پرتوی از اصول کافی، قم، چاپخانه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص ۱۸۳