دلیل فرستادن ۱۲۴ هزار پیامبر

از ویکی پاسخ
سؤال

دلیل اینکه خداوند ۱۲۴ هزار پیامبر فرستاده نه زیاد و نه کم، چیست؟

خداوند پیامبران را برای رسیدنِ انسان‌ها به کمال و سعادت مبعوث کرده است. انسان برای رسیدن به کمال، نیاز به هدایت و پیام الهی دارد. بر خداوند لازم است که پیام خویش را از طریقی به گوش انسان‌ها برساند. پیامبر در واقع وسیله‌ای برای رساندن آن پیام است. بر اساس حکمت الهی، هر تعداد پیامبر نیاز بوده و اقتضا می‌کرده، فرستاده شده است. این نیاز بوسیله ۱۲۴ هزار پیامبر برآورده شده است.

جدایی‌ناپذیری بشریت و نبوت

انسان در جهت تکامل و سعادت اجتماعی و معنوی ناگزیر از پیامبر است. خداوند هیچ‌ کسی را، چه در دنیا و چه در آخرت، گرفتار عذاب نمی‌کند، مگر اینکه حجت را بر او تمام کرده باشد: ﴿لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَة؛ تا آنها كه بايد هلاک شوند از روى دليل هلاك شوند(انفال:۴۲)، ﴿وَ ما كانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى‏ حَتَّى يَبْعَثَ في‏ أُمِّها رَسُولاً؛ خداوند هیچ قریه‌ای را هلاک نکرده، مگر اینکه در مرکز آن پیامبری را مبعوث کرده است.(قصص:۵۲).

با این قاعده، خداوند هیچ امت و حتی هیچ قریه‌ای را بدون پیامبر و راهنما نگذاشته است: ﴿إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فيها نَذيرٌ؛ هيچ امتى نيست مگر ميان آنان بيم‏‌دهنده‌‏اى بوده است.(فاطر:۲۴) ﴿وَ مَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلَّا لهََا مُنذِرُون؛ ما هیچ قریه‌ای را هلاک نکردیم مگر اینکه انذارکنندگانی را فرستاده‌ایم.(شعراء:۲۰۸)

براساس این آیات، لازمه بشریت، رسالت و نبوت است. زمانی که سلسله رسالت و نبوت به حضرت خاتم رسید، آن حضرت فرمود: من جای خشتی در ساختمان انبیایم که خالی بود، با آمدن من، دیگر ساختمان انبیاء کامل شد و نبوت ختم شد.[۱] از این جهت بود که تعداد انبیای الهی در ۱۲۴ هزار پیامبر پایان یافت.

اما اینکه چرا خداوند کمتر از ۱۲۴ پیامبر نفرستاده است. بنا به آنچه که درباره ضرورت انبیاء و فواید آن اشاره شد، پاسخ آن نیز روشن می‌شود. چون

از آنجا که لازمه جامعه بشری، هدایت و دعوت به سوی خداوند و کمال است و قبل از پیامبر اسلام در هر دوره‌ای از زندگی بشری نیاز به پیامبر وجود داشته، اگر پیامبران کمتری مبعوث می‌شدند، ممکن بود قومی و طایفه‌ای از رسالت محروم بماند و این کار، خلاف حکمت الهی است.

در همین راستا امام علی(ع): «خداوند رسولانش را در میان مردم پی در پی فرستاد، تا فطرت‌های فراموش شده و گنجینه‌های عقول را برایشان آشکار سازند.»[۲]

منابع

  1. حویزی، تفسیر نورالثقلین، قم، مؤسسه اسماعیلیان، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۲۸۴.
  2. نهج البلاغه، خطبه ۱.