تشابه نماز مسلمانان با نماز سومريان باستان
با توجه به اینکه نماز مسلمانان در بسیاری از موارد با نماز سومریان، شباهت دارد، آیا همانطور که نضر بن حارث به محمد(ص) گفته بود، دین او و قرآنش، تکرار مراسم و داستانهای باستانیان بوده است، نیست؟
اسلام دین وحیانی است و هیچ دین و فرهنگی دیگری تأثیر نبپذیرفته است. برای اثبات وحیانی بودن اسلام و آسمانی بودن قرآن کریم دلایل متقنی قابل اقامه است. برخی از شباهتهای مراسم و عبادات مانند نماز و حتی عقاید دینی اسلام با سایر ادیان دلیل بر این نمیشود که اسلام متأثر از این ادیان بوده است. سخن نضر بن حارث و کسانی دیگر درباره دین اسلام غیرعلمی و غیر مستند است و هیچ اعتبار علمی و تاریخی ندارد.
دلیل تاریخی وحیانی بودن دین اسلام
تاریخ بعثت پیامبر اسلام و نزول قرآن بر آن حضرت به حدی روشن است که ریشه هر ابهامی را نسبت به دین اسلام میزداید؛ حتی پیروان مسیحیت و یهودیت و معارضینی از پیروان این ادیان به دلیل روشن بودن تاریخ اسلام و آموزههای توحیدی آن، این اجازه را به خود نمیدهند که بگویند آموزهها و عبادات دین اسلام از ادیان و فرهنگهای دیگر ازجمله سومریان متأثر گردیده و مثلاً پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) نماز را از سومریان گرفته و بهعنوان وحی آسمانی به خورد مردم داده است. دین اسلام حتی از دو دین همخانواده خود یعنی مسیحیت و یهودیت نیز تأثیرپذیر نبوده تا چه رسد که از سومریانی که تاریخ روشنی هم ندارد، تأثیر پذیرفته باشد.
آموزههای اسلامی دلیل وحیانی بودن دین اسلام
1. آموزههای توحیدی و عبادی در دین اسلام و بهویژه در قرآن کریم، برگرفته شدن عبادات دین اسلام ازجمله نماز را از دین سومریان نفی میکند؛ زیرا دین سومریان آنگونه که در کتابها نقلشده شرکآلود بوده و خدایان متعددی را میپرستیدند. اگر دین اسلام از فرهنگ و ادیان امثال سومریان متأثر بوده لازم بود عقاید آنان نیز وارد اسلام میشد.
2. اگر دین اسلام از ادیان و آیینهای بیگانه تأثیر پذیرفته باشد، شرایط موجود اقتضا میکرد که از دین یهود یا مسیحیت متأثر میگردید نه از ادیانی که اصلاً هیچ سنخیتی با دین اسلام ندارند. تاریخ زندگی پیامبر اسلام(ص) و چگونگی بعثت و گرفتن وحی و تبلیغ آن به مردم بهقدری روشن است که هرگونه تأثیرپذیری پیامبر و دین او از هر دین و فرهنگی خارج از محدوده وحی الهی را نفی میکند و حتی در حد احتمال و تصور هم این پدیده قابلقبول نیست؛ زیرا دین اسلام و آموزههای آن در برابر دو دین یهودیت و مسیحیت قرار گرفت و آموزهها و تعالیم انحرافی آنها را مردود شمرد و منسوخ اعلام کرد و درعینحال یهود و نصارا برای شکست و تضعیف دین جدید محمد(ص) از هر وسیلهای استفاده میکرد ولی هرگز در راستای مقابله با پیامبر(ص) نتوانستند ادعا کند که پیامبر از ادیان دیگر ازجمله دین سومریان مطلبی را جمعآوری نموده و بهعنوان وحی به خورد مردم میدهند.
3. محمد (ص) درس نخوانده و هرگز در برابر هیچ استادی شاگرد نبوده و برای مردم آن زمان این مطلب مثل آفتاب روشن بوده است، ممکن نیست قرآن با این محتوای کامل و غنی و بدون هیچ عیب و نقصی در حوزههای اعتقادی، علمی، عبادی، اخلاقی، اقتصادی و اخبار غیبی و پیشگوییها، بدون وحی به دست رسول خدا (ص) رسیده باشد. عدم تعارض مبانی و آموزههای قرآن باعقل و علم نیز دلیل بر این است که قرآن از طرف خداوند نازلشده و ساختهوپرداخته خود رسول خدا بهصورت تأثیرپذیری از ادیان دیگر نیست. اگر چنین چیزی ممکن بود کسانی دیگری هم میتوانستند به این روش مؤسس دین جدید باشند و پیروانی برای خود جلب کند. افزون بر اینها تحدی که در آیات قرآن شده از دلایل قاطع وحیانی بودن قرآن کریم است.
تأثیر نپذیری اسلام از فرهنگ سومریان
سومریان منسوب به سومر است و سومر تمدن بینالنهرینی است که دارای جوامع گوناگون و سازمانیافته بوده و خدایان متعددی را میپرستیدهاند.[۱]
از میان اساطیر پرشمار سومری، سه اسطوره به داستانهای عهد عتیق شباهت دارند. یکی از این اسطورهها داستان آدمیانی را میگوید که از گل آفریدهشده بودند و در سرزمینی پربار موسوم به نام دیلمون میزیستهاند که در آن نه بیماری بود و نه مرگ، ولی از آب شیرین هم خبری نبود. «انکی» فرمان میدهد آب شیرین را از زمین، چنان نهری که از باغ بهشت جاری است بیاورند. بدینسان دیلمون باغی ملکوتی میشود. این اسطوره از زنی میگوید که به «انکی» گیاهانی پیشکش میکند که نفرین برایش میآورند و سبب درد دندهاش میشوند. آنگاه یک «بانوی دنده» برای درمان آن آفریده میشود. دو داستان دیگر، توفان نوح و صبر ایوب هستند.[۲]
با توجه به مطلب فوق میتوان گفت ممکن است سومریان در عبادات و برخی آموزههای خود متأثر از ادیان الهی بوده و دینشان مخلوطی از برخی آموزههای وحیانی و ادیان بشری باشد. برفرض اینکه اگر نمازخواندن آنان شباهت به نماز اسلام داشته، ممکن است از نمازهای ادیان الهی متأثر بوده است. بههرحال وجود شباهت عبادات و سایر عقاید در میان دین اسلام و سومریان دلیل بر این نمیشود که پیامبر اسلام(ص) آن را از سومریان گرفته و داخل دین اسلام نموده است.
بطلان سخن نضر بن حارث
درباره نضر بن حارث باید گفت موضعگیری او در قبال پیامبر اسلام(ص) بسیار خصمانه بوده است؛ ازاینرو نظریه او درباره دین اسلام هیچ پایه علمی و تاریخی ندارد بلکه فقط برای اینکه علیه پیامبر(ص) و دین اسلام حربه داشته باشد اینگونه مطالب را مطرح میکرده است. به همین دلیل او بااینکه میدانست پیامبر اسلام(ص) از سوی خداوند مبعوث گردیده اما هرگز به او ایمان نیاورد.
از امام صادق(ع) در سبب نزول سوره کهف روایتشده که قریش سه نفر را به قبیله نجران فرستادند تا از یهودیان آن دیار مسائلی را بیاموزند و با آن رسول خدا(ص) را بیازمایند، و آن سه نفر نضر بن حارث بن کلده و عقبة بن ابی معیط و عاص بن وائل بودند. این سه نفر بهسوی نجران بیرون شده جریان را با علمای یهود در میان گذاشتند. یهودیان گفتند سه مسئله از او بپرسید اگر آنطور که ما میدانیم پاسخ داد در ادعایش راستگو است، و سپس از او یک مسئله دیگر بپرسید اگر گفت میدانم، بدانید که دروغگو است. اول اینکه از احوال جوانانی بپرسید که در قدیمالایام بودند و از میان مردم خود بیرون شده غایب گشتند و در مخفیگاه خود خوابیدند، چقدر خوابیدند و تعدادشان چند نفر بود و چه چیز از غیر جنس خود همراهشان بود و داستانشان چه بود؟
دوم اینکه از او بپرسید داستان موسی که خدایش دستور داد از عالِم پیروی کن و از او تعلیم گیر چه بوده و آن عالِم که بوده و چگونه پیرویاش کرد و سرگذشت موسی با او چه بود؟
سوم اینکه از او سرگذشت شخصی را بپرسید که میان مشرق و مغرب عالم را بگردید تا به سد یأجوج و مأجوج برسید، او که بود؟ و داستانش چگونه بوده است. یهودیان پس از عرض این مسائل جواب آنها را نیز به فرستادگان قریش داده گفتند: اگر اینطور که ما شرح دادیم جواب داد صادق است وگرنه دروغ میگوید.
پرسیدند آنیک سؤال که گفتید چیست؟ گفتند از او بپرسید قیامت چه وقت به پا میشود، اگر ادعا کرد که من میدانم چه موقع به پا میشود دروغگو است، و اگر گفت جز خدا کسی تاریخ آن را نمیداند راستگو است.
فرستادگان قریش به مکه برگشتند و نزد ابوطالب جمع شدند و گفتند: پسر برادرت ادعا میکند که اخبار آسمانها برایش میآید، ما از او چند مسئله پرسش میکنیم اگر جواب داد میدانیم که راستگو است وگرنه میفهمیم که دروغ میگوید. ابوطالب گفت: بپرسید آنچه دلتان میخواهد. آنها، آن مسائل را مطرح کردند.
رسول خدا(ص) فرمود: فردا جوابهایش را میدهم و در این وعدهای که داد «انشاء الله» نگفت. به همین جهت چهل روز وحی از او قطع شد تا آنجا که رسول خدا(ص) غمگین گردید ویارانش که به وی ایمان آورده بودند به شک افتادند، و قریش شادمان شده و شروع کردند به استهزاء و آزار، و ابوطالب سخت در اندوه شد.
پس از چهل شبانهروز سوره کهف بر وی نازل شد، رسول خدا(ص) از جبرئیل سبب تأخیر را پرسید؟ گفت ما قادر نیستیم از پیش خود نازل شویم جز به اذن خدا. سپس در این سوره فرمود: ای محمد تو گمان کردهای داستان اصحاب کهف ورقیم از آیات ما امری عجیب است آنگاه از آیه «إِذْ أَوَی الْفِتْیَةُ» به بعد داستان ایشان را شروع نموده و بیان فرمود.[۳]
باوجوداینکه پیامبر اسلام پاسخ نضر بن حارث و همراهان او را همانگونه که یهودیان گفته بودند دادند، اما آنان بازهم ایمان نیاوردند و نضر بن حارث در جنگ بدر اسیر گردید و به دستور پیامبر (ص) کشته شد.[۴]
منابع
- ↑ رک: جان آر هینلز، فرهنگ ادیان جهان، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چ۱، ۱۳۸۵ش، ص۳۹۹.
- ↑ رک: کلاریس سویشر، خاور نزدیک باستان، ترجمه عسکر بهرامی، تهران، ققنوس، ۱۳۸۳ش.
- ↑ رک: طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه: موسوی همدانی سید محمد باقر، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ۵، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص ۳۸۷.
- ↑ رک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ۱، ۱۳۷۴ش، ج۷، ص۲۴۷.