امامت در قرآن و احادیث نبوی
آیا آنگونه که برخی از مخالفین شیعه ادعا می کنند اعتقاد به امامت دوازده امام و امام علی (ع) که از اصول اعتقادی شیعه است در قرآن و احادیث نبوی وجود ندارد و شیعیان خود شان این اصل را ایجاد کرده اند؟
مذهب شیعه تنها مذهبی است که میتواند برای حقانیت اصول اعتقادی خود به قرآن و احادیث نبوی استدلال کند. یکی از اصول اعتقادی مذهب شیعه امامت دوازده امام و اهل بیت (ع) و به خصوص امامت بلافصل امام علی (ع) پس از پیامبر اسلام (ص) است. این موضوعات از آیات قرآن و احادیث نبوی که در متون اهل سنت نقل شده به وضوح قابل اثبات است. بنابراین پیروان مذهب شیعه هیچ نقشی در ایجاد اصل اعتقادی امامت ندارند و اتصال مذهب شیعه با دین اسلام و اینکه مذهب شیعه همان اسلام ناب است با اصل امامت ثابت میگردد و هیچ مذهب دیگری نمیتواند اتصال خود را در مسئله امامت با اسلام برقرار نماید.
آیه ولایت دلیل واضح بر امامت امام علی(ع)
آیه ولایت عبارت است از: «إِنَّمَا وَلِیكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ یؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُمْ رَاكِعُون»[۱]؛ سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها كه ایمان آوردهاند همانها كه نماز را برپا مىدارند، و در حال ركوع، زكات میدهند.». در کتابهای اهل سنت حدیثی از رسول گرامی اسلام (ص) در شأن نزول این آیه شریفه که امامت و ولایت امام علی (ع) را به اثبات میرساند نقلشده است که به ذکر یکی از آنها بسنده میگردد:
در مجمع الزوائد از عمار یاسر نقلشده است که سائلی کنار علی بن ابیطالب (رض) که در حال رکوع بود ایستاد او انگشترش را از انگشت درآورد به او عطا کرد. در این هنگام رسولالله (ص) آمد و سائل، او را از این کار آگاه نمود، پس بر رسول خدا (ص) این آیه نازل گردید و رسول خدا آن را قرائت کرد سپس فرمود: «من كنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه؛ هر که من مولای اویم پس علی مولای اوست خدایا دوست بدار هر که او را دوست دارد و دشمن بدار هر که او را دشمن دارد».[۲]
ثعلبی نیز در تفسیر خود با سندهای مختلف احادیثی را درباره شأن نزول این آیه نقل نموده که همه آنها میگویند این آیه درباره علی بن ابیطالب(ع) نازلشده است.[۳]
آیه تبلیغ ریشه مذهب شیعه در قرآن
خداوند به پیامبر اسلام (ص) فرموده است: «یأَیهُّا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیكَ مِن رَّبِّكَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ یعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهدِى الْقَوْمَ الْكَافِرِین؛[۴]اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازلشده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نكنى، رسالت او را انجام ندادهاى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مىدارد و خداوند، جمعیت كافران (لجوج) را هدایت نمىكند».
در این آیه شریفه خداوند به رسول خدا(ص) دستور اکید فرموده که پیغام تازهای به بشر ابلاغ کند و نیز به حضرت وعده داده که او را از خطراتی که ممکن است در این ابلاغ متوجه او شود نگهداری میکند. این پیغام تازه از لحن خطاب خداوند معلوم میشود، خطرناکترین موضوعی است كه رسولالله (ص) بهتازگی مأمور تبلیغ آن شده است. پس آیه شریفه از یك امر مهمى سخن میگوید. و آن امر هر چه هست امرى است كه رسولالله (ص) از تبلیغ آن مىترسد، و در دل بنا دارد آن را تا یك روز مناسبى تأخیر بیندازد، چه اگر ترس آن جناب و تأخیرش در بین نبود حاجتى به این تهدید كه بفرماید:«وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» نبود.[۵]
معنای آیه شریفه این است که این حكمى كه از ناحیه پروردگارت به تو نازلشده تبلیغ كن، كه اگر اینیکی را تبلیغ نكنى مثل این است كه از تبلیغ مجموع دین كوتاهى كرده باشى، پس مراد این است كه این حكم را تبلیغ كن وگرنه اصل دین و یا مجموع آن را تبلیغ نكردهاى، و اینیک معناى صحیح و معقولى است.[۶] اما رسولالله(ص) از اظهار آن اندیشناك بوده است. از همین جهت بوده كه خداوند امر اكید فرمود كه بدون هیچ ترسى آن را تبلیغ كند، و او را وعده داد كه اگر مخالفین درصدد مخالفت برآیند آنها را هدایت نكند، و این مطلب را روایات شیعه و سنی که گفته اند این آیه در شأن امام علی (ع) نازل شده، تائید مىكند و خداوند رسولالله(ص) را مأمور به تبلیغ آن نموده، و آن جناب از این عمل بیمناك بوده كه مبادا مردم خیال كنند وى از پیش خود پسر عم خود را جانشین خود قرار داده است، و به همین ملاحظه انجام آن امر را به انتظار موقع مناسب تأخیر انداخت تا اینكه این آیه نازل شد، ناچار در غدیر خم آن را عملى كرد و در آنجا فرمود: «من كنت مولاه فهذا على مولاه؛ یعنى هر كه من مولاى اویم، این على نیز مولاى اوست.»[۷]
احادیث نبوی اساس عقیده شیعه درباره امامت
احادیث نبوی که در متون اهل سنت نقل شده حاکی از امامت دوازده امام و اهلبیت و نیز امامت امام علی (ع) هستند:
دوازده امام و خلیفه درحدیث نبوی
اعتقاد شیعه به دوازده امام ریشه در احادیث پیامبر اسلام (ص)دارد. پیامبر خدا (ص) فرمود: «اسلام پیوسته با دوازده امام عزیز خواهد بود.»[۸]
اهل بیت (ع) در حدیث نبوی
پیامبر گرامی اسلام فرموده است: من در بین شما دو چیز گرانبها بهجا گذاشتم كه تا قیامت از هم دیگر جدا نمیشوند یكی قرآن و دیگری عترت و اهلبیتم است اگر به آنها تمسك كنید هرگز گمراه نخواهید شد.[۹]
نص بر امامت امام علی (ع) در حدیث نبوی
در مسند احمد و کتابهای دیگر اهل سنت در واقعه جنگ یمن هنگامیکه خالد بن ولید با امام علی(ع) منازعه میکند، وقتی پیامبر اسلام (ص) از این جریان مطلع میشود، غضب بر چهره او ظاهر گردیده خطاب به بریده فرمود: «لا تقع فی علی فانه منی و انا منه وهو ولیکم بعدی».[۱۰] یعنی با علی نزاع نکنید که همانا او از من است و من از او هستم و او ولی شما بعد از من است. در کنزالعمال نقلشده که پیامبر اسلام(ص) فرموده: «علی را رها کنید همانا علی از من است و من از علی هستم و او ولی هر مؤمنی بعد از من است»[۱۱]
ریشه تاریخی اعتقاد شیعه به امامت
پیامبر (ص) در آخرین روزهای حیات، اراده نمود بعضی از مزاحمین را بهعنوان سریه تحت فرماندهی اسامة بن زید از مدینه دور كند و مسئله امامت را با نصب علی (ع) در این مقام الهی تثبیت نماید؛ لكن عدهای از اصحاب از آن جمله عمر و ابوبكر از این دستور پیامبر (ص) سر برتافتند و بر حضورشان در مدینه و خانه رسول خدا سماجت ورزیدند تا اینكه پیامبر (ص) مجبور شد در حضور آنان مسئله را تمام كند و لذا فرمود:«بیایید كاغذ و دوات برایم بیاورید تا چیزی برایتان بنویسم كه هرگز بعدازآن گمراه نشوید» عمر بلافاصله گفت درد بر رسول خدا غلبه كرده است(العیاذ بالله هذیان میگوید) و شما قرآن را دارید و قرآن ما را كفایت میکند. با این سخن عمر اختلاف و مشاجره بین اصحاب درگرفت تا اینكه پیامبر عصبانی شدند و فرمود از خانه من بیرون روید و بدینسان نامه رسول خدا (ص) نوشته نشد و ابن عباس همواره با چشم گریان میگفت: بالاترین مصیبت بر اسلام مصیبتی بود كه نگذاشتند پیامبر خدا نامه را بنویسد.»[۱۲]
از همینجا با تمرد عمر از دستور پیامبر اسلام(ص) اختلاف در بین مسلمانان ایجاد گردید. به همین دلیل نویسنده مقدمه بر كتاب صواعق المحرقه که نوشتهای یکی از عالمان سنی مذهب است، وقتیکه این حدیث را از كتاب شرح مواقف نقل میکند میگوید این اختلاف بین رسولالله و عمر در مسئله امامت و منصب خلافت بوده است.[۱۳] بعد از رحلت رسول خدا آثار جدی و شدید این اختلاف در بین جامعه اسلامی پدیدار شد در كتاب الفرق بین الفرق تألیف عبدالقاهر بغدادی متکلم برجسته اهل سنت میگوید: اختلاف مسلمین برای بار اول در مسئله امامت بوده است. انصار اعتقاد به امامت سعد بن عباده داشته و قریش اعتقاد داشتند كه امامت از آن قریش است.[۱۴]
به هر صورت وقتی نامه رسول خدا با مانعیت عمر نوشته نشد، بعد از وفات پیامبر اسلام (ص) عدهای با رهبری عمر و ابوبكر فرصت را غنیمت شمرده، در سقیفه بنی ساعده كه درواقع یك نوع كودتا علیه علی (ع) جمع شده و بعد از مشاجرات و مجادلات قبیلهای ابوبكر با بیعت عمر بهعنوان خلیفه و امام مسلمین انتخاب شد و زمام سیاسی مسلمین را به دست گرفت.[۱۵] این تمام آن چیزی است که اهل سنت میتوانند برای حقانیت خلافت ابوبکر و عمر اقامه کنند که نه در قرآن ریشه دارد و نه در احادیث نبوی.
منابع
- ↑ سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ هیثمی، مجمع الزوائد، بیروت، دار الكتب العلمیة، ۱۴۰۸ ق- ۱۹۸۸ م، طبع بإذن خاص من ورثة حسام الدین القدسی مؤسس مكتبة القدسی بالقاهرة، ج ۷ ، ص ۱۶.
- ↑ ثعلبی نیسابوری، أحمد بن محمد، كشف والبیان(تفسیر الثعلبی )،تحقیق: الإمام أبی محمد بن عاشور ، مراجعة وتدقیق الأستاذ نظیر الساعدی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲هـ-۲۰۰۲م، ج ۴ص ۸۰.
- ↑ سوره مائده، آیه۶۷.
- ↑ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۴۲.
- ↑ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۴۶.
- ↑ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق، ج6، ص ۴۶- ۴۸.
- ↑ متقی هندی، كنز العمال، بیروت، موسسه الرسالة، بیتا، ج۱۲ ص ۳۲. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، بیروت، دارالمعرفة للطباعة و النشر، چاپ دوم، ، ج۱۳ص۱۸۱. ابو داد طیاسی، مسند ابی داود، بیروت، دارالحدیث، ، ص ۱۰۵. عمر بن عاصم، ضحاك، كتاب السنة، بیروت، المكتب الاسلامی، چاپ سوم، ۱۴۱۳ق، ص ۵۱۸.
- ↑ امام احمد بن حنبل، مسند احمد، ج 3، ص14، ج 5، صص182 و 189، بیروت، دارصادر؛ ترمزی، محمد بن عیسی، سنن ترمزی، ج 5، ص329، بیروت، دارالفكر، دوم 1403 ق؛ حاكم نیشابوری، محمد بن محمد، مستدرك حاكم، ج3 ص110 بیروت، دارالمعرفة، 1406 ق.) همچنان از پیامبر اسلام(ص) نقلشده است كه فرمود: یا علی منزلت تو به من مثل منزلت هارون به موسی است با این فرق كه بعد از من پیامبری نخواهد بود.(نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج7، صص120 و 121 بیروت، دارالفكر، بی تا؛ ترمزی، محمد بن عیسی، سنن ترمزی، ج 5، ص302، بیروت، دارالفكر، چ2، 1403 ق؛ حاكم نیشابوری، محمد بن محمد، مستدرك حاكم، ج 2، ص337، بیروت، دارالمعرفه، 1406 ق.
- ↑ احمدبن حنبل، مسند احمد، ج5، ص356، مصر، مؤسسة قرطبة. بی تا ؛ نورالدین علی بن ابی بکر هیثمی، مجمع الزوائد، ج9، ص128و 129، قاهره، دار الریان للتراث و بیروت، دارالمكتب العلمیه، 1408 ق.؛ أحمد بن شعیب نسائی، سنن النسائی الکبری، ج5، ص133، بیروت، دار الكتب العلمیة، چ1، 1411ق / 1991م، تحقیق: د.عبد الغفار سلیمان البنداری، سید كسروی حسن؛ أبو القاسم سلیمان بن أحمد طبرانی، المعجم الاوسط، ج6ص163، قاهره، دار الحرمین، 1415ق، تحقیق: طارق بن عوض الله بن محمد، عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی.
- ↑ علی بن حسام الدین متقی هندی، كنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، ج11ص279 حدیث: 32940و 32841، بیروت، دار الكتب العلمیة، چ1، 1419ق/1998م، تحقیق: محمود عمر الدمیاطی.
- ↑ بخاری، محمد ابن اسماعیل، صحیح بخاری، ج 3، ص91، بیروت، دارصعب، بی تا ؛ نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج 5 ص76، بیروت، دارالمعرفة، بی تا.
- ↑ هیثمی، احمد بن حجر، الصواعق المحرقه، مقدمه، ص (هـ ) مصر، مكتبة القاهره، بی تا.
- ↑ ابو منصور، عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، ص13، بیروت، دارالوفاق الجدیدة دوم، 1977 م.
- ↑ صحیح بخاری، ج 2، ص291؛ مبارك بن اثیر، جامع الاصول، ج 4ص470، بیروت، احیاء التّراث العربی.