دیدگاه قرآن درباره برزخ
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
دیدگاه قرآن را درباره برزخ و خصوصیات آن تشریح فرمائید؟
برزخ در لغت و اصطلاح
واژه برزخ در اصل به معنی چیزی است که در میان دو شیء حائل میشود و نمیگذارد به هم برسند.[۱]
به حسب اصطلاح به عالمی که میان دنیا و عالم آخرت قرار گرفته است، برزخ گفته میشود. از عالم برزخ به عالم ارواح، عالم قبر، و عالم مثالی[۲] نیز تعبیر میشود.
برزخ از دیدگاه قرآن: از آیات، استفاده میشود که انسان، بعد از مرگ و پیش از برپایی قیامت، دورانی زیاد در عالم قبر و برزخ میگذراند.
﴿وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُون؛ و پشت سر آنها برزخی است، تا روزی که برانگیخته میشوند.﴾(مومنون:۱۰۰)
آیه شریفه دلالت روشنی بر وجود چنین عالمی دارد و تنها آیه ای است که کلمه برزخ را به صراحت بیان نموده است.
پس مراد به این برزخ، عالم قبر است و مردم در آن عالم که عالم بعد از مرگ است، زندگی میکنند، تا قیامت برسد.[۳] و تعبیر «الی یوم یبعثون» (تا روز قیامت)، گواه بودن برزخ میان دنیا و آخرت است.[۴]
این آیه مبارکه تنها وجود عالمی را بنام «برزخ» اثبات میکند، اما در آن، حیات وجود دارد یا نه؟ ساکت است و لکن از آیات دیگری استفاده میشود که در آن منشأ حیات واقعی برای انسان وجود دارد، که آن را بیان مینمائیم.
﴿وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُون؛ به آنها که در راه خدا کشته شدند مرده مگوئید بلکه آنها زنده اند ولی شما نمیفهمید.﴾(بقره:۱۵۴)
آیه فوق از دلائل روشن اثبات جهان برزخ است و به روشنی بر این که بعد از زندگی دنیا، و قبل از قیامت زندگی به نام «برزخ» هست،[۵] دلالت میکند، و میرساند که شهیدان در راه خدا پس از مرگ زنده اند ولی زندگی و کیفیت آن برای ما قابل درک نیست.
پس آیه شریفه میتواند از ادله اثبات برزخ باشد، و هم دلیل بر وجود حیات واقعی در آن عالم است.
﴿قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبیل؛ آنها میگویند: پروردگارا ما را دوبار میراندی و دوبار زنده کردی، اکنون به گناهان خود معترفیم، آیا راهی برای خارج شدن از دوزخ وجود دارد؟﴾(مومن:۱۱)
در این که منظور از «دوبار میراند» و «دوبار زنده کردن» چیست؟ مفسران چندین تفسیر ذکر کردهاند که از میان همه این تفاسیر، این تفسیر مناسب است که منظور از دو بار، میراندن، مرگ در پایان عمر و مرگ در پایان برزخ است؛ و منظور از دو مرتبه احیاء، احیای برزخی و احیای در قیامت است.[۶] و[۷]
پاداش و عذاب برزخ
در آیات قرآنی به پاداش و نعمت و عذاب جهان برزخ اشاره شده است، یعنی در برزخ نیز بهشت و دوزخ برزخی داریم که شهیدان و مؤمنان پیشرو در آن متنعم و طاغیان و کافران گرفتار عذابند. نمونه بارز، پاداش شهیدان است که در قرآن مجید آمده است: «شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند»[۸] البته روشن است که شهیدان خصوصیتی ندارند، چرا که قرآن گروهی از صالحان و خاصان را همینطور از آنها شمرده است.[۹]
با این آیه شریفه که ﴿قیلَ ادْخُلِ الْجَنَّه قالَ یا لَیْتَ قَوْمی یَعْلَمُو﴾[۱۰] (دربارهٔ مجاهدی که جان بر کف به نام حبیب نجار[۱۱] نازل شده است. مسلماً این بهشت، بهشت جاویدان رستاخیز نیست، بلکه بهشت برزخی است. چون که بر طبق آیات ورود در آن بهشت جاویدان رستاخیز، در قیامت پس از حساب محشر صورت خواهد گرفت و هنوز کسی داخل آن نشده است.
و یا در مورد عذاب و دوزخ برزخی، خداوند متعال درباره طاغیان همچون آل فرعون میفرماید: «مجازات دردناک آنها همان آتش است که هر صبح و شام بر آتش عرضه میشوند، و روزی که قیامت برپا میگردد و دستور میدهد، آل فرعون را در اشد عذاب وارد کنید.»[۱۲]
از آنجا که آیه شریفه میفرماید: که آنها صبح و شام بر آتش عرضه میشوند، اما در قیامت آنها را وارد و عذاب میکند، این به خوبی دلالت دارد که عذاب اول عذاب برزخی است که بعد از این دنیا و قبل از قیام قیامت است، و کیفیت آن عرضه و نزدیکی به آتش دوزخ است، و عذاب دوم مربوط به دوزخ در روز رستاخیز است که هنوز کسی وارد آن نشده است.[۱۳]
و دربارهٔ قوم نوح چنین آمده است: ﴿... اغرقوا فادخلوا ناراً…﴾[۱۴] یعنی قوم نوح به خاطر خطاهای زیادی که داشتند غرق شدند و داخل آتش شدند.
مراد از این داخل آتش شدن همان آتشی است که در برزخ است.
نتیجه بیان این آیات این شد، بهشت و دوزخ دیگری در عالم برزخ است که نمونه ای از بهشت و دوزخ رستاخیز است. چنانکه در روایات امیر مؤمنان علی(ع) در مورد قبر وارد شده است: «قبر باغی از باغهای بهشت است نام حفره ای که حفرههای برزخ.»[۱۵]
خصوصیات برزخ
الف) از روایات بسیاری استفاده میشود هنگامی که انسانی را در قبر گذاشتید دو فرشته از فرشتههای الهی به نامهای نکیر و منکر به سراغ او میآیند، و از اصول عقاید او، توحید و نبوت و ولایت، و از چگونگی مصرف کردن عمر در طرق مختلف، و طریق کسب اموال و مصرف آنها از او سوال میکنند.[۱۶]
ب) فشار قبر: به نظر میرسد که فشار قبر اولین نقطه کیفرهای عالم برزخ است؛ و طبق روایات زیادی وجود فشار قبر امری مسلم است. چنانکه رسول خدا(ص) فرمودند: «هیچ مؤمنی نیست مگر این که فشاری در قبر دارد.»[۱۷]
ج) ارتباط برزخ با این جهان: روایات متعددی وجود دارد که نشان میدهد روح به هنگام انتقال به عالم برزخ به کلی از دنیا بریده نمیشود، بلکه گهگاه با آن ارتباط برقرار میکند.
محتوای یکی از روایات این است که «افراد با ایمان، و حتی افراد بیایمان گهگاه به دیدار خانواده خود میآیند. مؤمنان تنها خوبیها و خوشیهای خانواده خود را میبینند و خوشحال میشوند، و کافران تنها بدیها و ناخوشیها را و غمگین میشوند.»[۱۸]
مطالعه بیشتر
۱. پیام قرآن، ناصر مکارم شیرازی، ج۵، انتشارات امیر المؤمنین، قم.
۲. المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج۱۵، انتشارات مؤسسه الاعلمی، بیروت.
۳. معاد، سید عبدالحسین دستغیب، انتشارات دار الکتاب، قم.
۴. معاد، محسن قرائتی.
منابع
- ↑ قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۱۸۱.
- ↑ برزخ را عالم مثالی میگویند چون مثل این عالم است البته از لحاظ صورت و شکل ولی از لحاظ ماده و خواص و خصوصیات فرق میکند. «ر.ک. دستغیب، معاد، ص۳۲.»
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۷ هـ ق، ج۱۵، ص۶۸. طبرسی، فضل، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء تراث العربی، ۱۳۷۹ هـ ق، ج۴، ص۱۱۸.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، ۱۳۵۳ هـ ش، ج۱۴، ص۳۱۵.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۳۴۷، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۲۱، پیام قرآن، ج۵، ص۴۴۸، مجمع البیان، ج۱، ص۲۳۶.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، داراکتاب الاسلامیه، ج۲۴، ص۴۳، ج۲۴، ص۴۳.
- ↑ آیات دیگر پیرامون عالم برزخ، سوره آل عمران آیه ۱۶۹–۱۷۰؛ سوره مؤمن آیه ۴۶–۴۷؛ سوره نوح آیه ۲۵؛ سوره روم آیه ۵۵.
- ↑ آل عمران/۱۶۹.
- ↑ نساء/ ۶۹؛ که صدیقین و شهدا و صالحان در کنار هم آورده شده است.
- ↑ یس/۲۶.
- ↑ ر. ک. تفسیر نمونه، ج۱۸، ص۳۴۸.
- ↑ مؤمن/۴۶.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، داالکتب الاسلامیه، ج۲۴، ص۱۱۵.
- ↑ نوح/۲۵.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۷ هـ ق، ج۲۰، ص۱۰۹.
- ↑ مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، ۱۴۰۴ هـ ق، ج۶، ص۲۱۲، باب ۸، احوال برزخ و ….
- ↑ همان، ص۲۲۱.
- ↑ کلینی، محمد؛ اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ هـ ش، ج۳، ص۲۳۰، حدیث ۱.