ولایت جامعه
آیا ولایت نسبت به جامعه نیز محقق میشود؟ تحقق آن برای جامعه به چه صورتی است؟
ولایت در دو ناحیه فرد و جامعه وجود دارد. معنای ولایت در جامعه با معنای ولایت در فرد متفاوت است. ولایت در فرد به معنای وابستگی و ارتباط و اتصال فکری و عملی با امام و پیشوا میباشد. فرد دارای ولایت در اندیشهها، اعمال و رفتارش تابع و مطیع ولی خودش است. او هر طور که ولی بخواهد فکر میکند؛ هر کاری که او میخواهد انجام میدهد؛ هر حرفی که او میخواهد می زند و…. اما ولایت در جامعه دارای سه بعد است؛ بعد اول اتصال و به هم پیوستگی مومنین و مسلمین، بعد دوم قطع ارتباط و انقطاع به معنای عدم وابستگی و هم جبهگی با جبهه غیر مسلمان و غیر مؤمن، و بعد سوم وجود امام و رهبری که جامعه را هدایت کند و به امت اسلامی جهت دهد. ولایت در فرد تنها بعد سوم از این ابعاد را دارا است.
معنای ولایت
معنای اصلی کلمه ولایت، قرار گرفتن چیزی در کنار چیز دیگر است، به گونه ای که فاصله ای میان آنها نباشد. اگر دو شی ء آن چنان به هم متصل و پیوسته باشند که چیز دیگری میان آنها نباشد و یا اگر دو نفر کنار هم نشسته باشند و وضع و ترتیب نشستن آنها به نحوی باشد که یکی متصل به دیگری باشد، مثلاً زید در کنارش حسن نشسته باشد، میگویند: «جلس زید ویلیه حسن» یعنی زید نشسته، بلافاصله حسن در کنار او نشسته است، به همین مناسبت، این کلمه برای نزدیکی و قرب مکانی یا معنوی و نیز در مورد دوستی و یاری و تصدی امر و دیگر معانی به کار گرفته شده است.[۱][۲]
ولایت در قرآن و روایات به معنای اتصال، پیوند و به هم پیوستگی مسلمانان و مؤمنان با یک دیگر است؛ یعنی در اهداف، آرمان و عقاید مشترک و هم جهت باشند.[۳][۴]
طریق نبی اکرم(ص) برای هدایت مردم
ولایت مبحثی در ادامه نبوت است.[۵] لذا شروع بحث از آن با نبوت و وظیفه انبیاء به خصوص نبی اکرم(ص) همراه است. بعثت انبیاء برای به تکامل رساندن انسان و متخلّق شدن او به اخلاق الهی است، همان گونه که نبی اکرم(ص) فرمودند: «إنّی بُعِثتُ لأتمِّمَ مکارم الأخلاق».[۶] ایشان برای پیگیری و به انجام رسانیدن رسالت شان از طرق مختلفی میتوانند استفاده کنند؛ مثلاً میتوانند تک تک با افراد صحبت کرده و آنها را به اسلام دعوت نمایند؛ میتوانند مکتبی تأسیس کرده و شاگردان زیادی تربیت کنند و این شاگردان را به نقاط مختلف فرستاده و بدین وسیله افراد را به دین اسلام دعوت کنند و طرقی از این قبیل. اما ایشان از هیچ کدام از این طرق بیان شده استفاده نکردند و برای به انجام رسانیدن هدف شان از طریق دیگری استفاده کردند. طریقی که نبی اکرم(ص) به دنبال آن بودند تشکیل جامعه اسلامی بوده است. ایشان با تشکیل جامعه اسلامی درصدد به وجود آوردن یک کارخانه انسان سازی بودند که با تلاشهایی توانستند آن را در مدینه تأسیس نمایند.[۷]
جامعه اسلامی جامعه ای است که در تمام نهادها، ساختار آن و در متن جامعه مقررات و احکام خداوند جاری میگردد؛ مثلاً بانوان موظف هستند وقتی در جامعه رفت و آمد میکنند حجاب را مراعات نمایند؛ بانکها حق ندارند معامله ربوی داشته باشند و مواردی از این قبیل.[۸] فلذا افرادی که در این جامعه قرار میگیرند خود به خود متخلّق به اخلاق اسلامی میگردند زیرا زمینه برای انجام اعمال غیر اسلامی به راحتی فراهم نمیگردد به همین جهت گفته میشود جامعه اسلامی را میتوان کارخانه انسانسازی دانست. از این رو افراد و جمعیت انبوهی را به سمت اسلامی شدن و به سمت کمال انسانی میکشاند.[۹]
کادر سازی نبی اکرم(ص)
انبیاء و از جمله نبی اکرم(ص) و در ادامه ائمه معصومین(ع) برای تشکیل جامعه اسلامی ابتدا نیاز دارند تا کادری را فراهم نمایند تا با آن بتوانند امور جامعه و حکومت را پیش ببرند. جامعه اسلامی نهادها و تشکیلات مختلفی نیاز دارد و برای اداره آنها نیاز به افرادی است تا به وسیله آنها این کار انجام شود. نبی اکرم(ص) برای این که بتوانند این مجموعه را فراهم کنند به موعظه و دعوت افراد میپردازند و عده ای را به اسلام میخوانند. ایشان بعد از دعوت آنها به اسلام در ابتدا سعی نمودند رابطه، اتصال و هم بستگی این عده را هرچه بیشتر تقویت کنند و آنها را تا حد امکان از جبهههای غیر اسلامی جدا نمایند. دلیل این امر این بوده است که این عده اداره کننده جامعه میباشند و اگر این دو مسئله در بین آنها وجود نداشته باشد نمیتوانند به خوبی جامعه را اداره کنند. این عده اگر با یک دیگر اتصال قوی و با جبهه غیرمسلمان قطع اتصال نداشته باشند دچار تعدد هدف و آرمان خواهند شد؛ لذا در امور حکومتی نمیتوانند با یک دیگر همکاری نمایند.[۱۰]
تشبیه هم بستگی مسلمانان اولیه به ارتباط میان کوهنوردان
اتصال، پیوستگی و هم بستگی که پیغمبر اکرم(ص) در بین مسلمانان اولیه به وجود آوردند را میتوان تشبیه به یک گروه کوهنوردی نمود که قصد فتح یک قلّه بلند و خطرناک را دارند. ایشان در میان راه با درهها و بیراهههای فراوانی مواجهه خواهند شد؛ لذا یک دیگر را مثلاً با یک طناب به هم متصل میکنند تا اگر یکی از آنها در معرض خطر قرار گرفت بقیه گروه بتوانند او را به مسیر اصلی برگردانند. این گروه نباید از مسیر اصلی و تعیین شده برای حرکت به سمت قله غافل شوند زیرا در این صورت ممکن است دچار لغزش شده و به دره سقوط کنند و یا بی راهه بروند. هم بستگی میان مسلمانان نیز از لغزش و سقوط آنها جلوگیری میکند و باعث میشود با امنیت بیشتری به مقصد برسند.[۱۱]
لزوم هم بستگی میان مردم و بدنه جامعه
اتصال و هم بستگی در امت اسلامی و بدنه جامعه اسلامی نیز لازم است؛ یعنی مردم نیز در صورتی دارای ولایت هستند که دو مؤلفه مذکور را دارا باشند تا جامعه ولایی بر آنها صدق بکند. امت اسلامی باید در زمینه ارتباطات داخلی خودشان به گونه ای باشند که اختلاف در میان آنها وجود نداشته باشد و با یک دیگر اتصال و هم دلی داشته باشند. در صورت عدم اتحاد نمیتوانند در اموری که نیاز به اتحاد امت است موفق شوند و شکست خواهند خورد؛ نخواهند توانست در مقابل جوامع غیر اسلامی و امتهایی که درصدد تهاجم به جامعه اسلامی هستند مقابله نمایند.[۱۲]
ولایت امام و رهبر جامعه اسلامی
برای این که نیروها و استعدادهای امت اسلامی در جهتی مشترک و واحد صرف شوند و ثمره مورد انتظار را داشته باشند، لازم است تا نیرویی این استعدادها و نیروهای امت اسلامی را مدیریت، راهنمایی و جهت دهی نماید. وجود این نیرو اولاً افتراق و اختلاف بین حرکات امت را به حداقل میرساند. ثانیاً حرکت آنها در جهتی درست و صحیح خواهد بود. علاوه بر این، امت نیز باید با ولی خود اتصال و ارتباط بسیار قوی داشته باشند به گونه ای که از جهت فکری و عملی وابسته به ایشان باشند؛ لذا بعد سوم ولایت که مفهوم ولایت در شیعه را کامل میکند ولایت حاکم و رهبری است که بر امت اسلامی ولایت و حکومت دارد.[۱۳]
منابع
- ↑ جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۷). ولایت در قرآن. قم: مرکز نشر اسراء. ص. ۱۵ و ۱۶.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۴۱۲). مفردات الفاظ قرآن. بیروت: دار الشامیة. ص. ۵۳۳.
- ↑ خامنه ای، سیدعلی (۱۳۹۲). طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن. قم: موسسه ایمان جهادی (صهبا). ص. ۴۱۳.
- ↑ خامنه ای، سید علی (۱۳۹۷). ولایت و حکومت. قم: صهبا. ص. ۳۸.
- ↑ خامنه ای، سیدعلی (۱۳۹۲). طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن. قم: موسسه فرهنگی هنری ایمان جهادی (صهبا). ص. ۶۵۸.
- ↑ مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج. ۱۶. بیروت: دار إحیاء التراث العربی. ص. ۲۱۰.
- ↑ خامنه ای، سیدعلی (۱۳۹۲). طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن. قم: موسسه ایمان جهادی (صهبا). ص. ۶۵۹.
- ↑ خامنه ای، سیدعلی (۱۳۹۲). طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن. قم: موسسه ایمان جهادی (صهبا). ص. ۶۶۰.
- ↑ خامنه ای، سید علی (۱۳۹۲). طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن. قم: موسسه ایمان جهادی (صهبا). ص. ۶۶۲ و ۶۶۳.
- ↑ خامنه ای، سیدعلی (۱۳۹۲). طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن. قم: موسسه ایمان جهادی (صهبا). ص. ۶۶۳ تا ۶۶۵.
- ↑ خامنه ای، سیدعلی (۱۳۹۲). طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن. قم: موسسه ایمان جهادی (صهبا). ص. ۶۶۶ و ۶۶۷.
- ↑ خامنه ای، سیدعلی (۱۳۹۲). طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن. قم: موسسه ایمان جهادی (صهبا). ص. ۶۹۰.
- ↑ خامنه ای، سیدعلی (۱۳۹۲). طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن. قم: موسسه ایمان جهادی (صهبا). ص. ۶۶۸.