چشم برزخی
این مقاله هماکنون در حال ویرایش است. |
آیا برای چشم برزخی دلیل قرآنی وجود دارد؟
در برخی آیات قرآن به وجود حقایقی پنهان از انسان، اشاره شده است که اهل غفلت توان ادراکش را ندارند لکن برخی خواص آن را درک می کنند.
چیستی چشم برزخی
در عالم «مثال» يا «خيال منفصل»، اين امكان براي عقول يا ارواح فراهم است كه تجسّم يابند و صورت جسماني به خود بگيرند؛ چنانكه اجسام نيز ميتوانند روحاني شده، از عالم طبيعت به عالم مثال سير كنند. همانگونه كه نفس انساني از طريق حواس ظاهري با عالم طبيعت تماس برقرار ميكند و صور عيني مادي محسوس را از عالم طبيعت انتزاع مينمايد، با حواسي شبيه حواس ظاهري، كه مربوط به ادراك عالم طبيعتاند، با عالم مثال يا خيال منفصل ارتباط برقرار ميكند و حقايق موجود در آن را درك مينمايد و با چشم برزخي صورتهاي مثالي را ميبيند.[۱] لذا تمام انسان ها بعد از مرگ چشم برزخیشان باز میشود و حقایق را میبینند، لکن برخی مؤمنین نیز در این دنیا توان دیدن آن را دارند. و البته همه حقایق عالم باطن منحصر در مثال و برزخ نمی باشد.
چشم برزخی در قرآن
با توجه به برخی از آیات فهمیده می شود که در دنیا انسان می تواند حقایقی از عوالم باطنی را درک کنند و حتی برای افرادی مثل انبیاء این ممکن، رخ داده است.
آیه لترون الجحیم
در این آیه آمده است که: ﴿كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِين * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيم؛ نه، باز تاكيد مىكنم كه اگر به علم اليقين برسيد، آن وقت دوزخ را خواهيد ديد﴾(تکاثر:5-6)
علامه طباطبایی می فرمایند: «از ظاهر كلام بر مىآيد كه مراد از ديدن جحيم، ديدن آن در دنيا و قبل از قيامت و به چشم بصيرت است، منظور رؤيت قلب است، كه به طورى كه از آيه زير استفاده مىشود خود از آثار علم اليقين است، (وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ)، كه بحث در پيرامون آن گذشت، و اين رؤيت قلبى قبل از قيامت است، و براى مردمى كه سرگرم مفاخرتند دست نمىدهد، بلكه در مورد آنان امرى ممتنع است، چون چنين افرادى ممكن نيست علم اليقين پيدا كنند... ﴿ثمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقِينِ﴾ مراد از عين اليقين خود يقين است، و معنايش اين است كه جحيم را با يقين محض مىبينند، و مراد از علم يقين در آيه قبل مشاهده دوزخ با چشم بصيرت و در دنيا است.»[۲]
آیه رویت ملکوت
در این آیه آمده است که: ﴿وَ کذلِک نُری إِبْراهیمَ مَلَکوت السَّماوات وَ الْأَرْضِ وَ لِیکونَ مِنَ المُوقِنین؛ و این گونه فرمانروایی و مالکیّت و ربوبیّت خود را بر آسمانها و زمین به ابراهیم نشان میدهیم تا از یقین کنندگان شود.﴾(انعام:75)
علامه طباطبایی میفرمایند: «ملكوت در عرف قرآن و بطورى كه از آيه[یس84] استفاده مىشود عبارت است از باطن و آن طرف هر چيز كه بسوى پروردگار متعال است، و نظر كردن به اين طرف با يقين ملازم است، هم چنان كه از آيه[انعام75] اين تلازم به خوبى استفاده مىشود.[۳]
آیه حدید
خداوند متعال می فرمایند:﴿لَقَدْ کنْتَ فی غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکشَفْنا عَنْک غِطاءَک فَبَصَرُک الْیوْمَ حَدیدٌ؛ [به او می گویند:] تو از این روز بزرگ در بی خبری و غفلت بودی، پس ما پرده بی خبری را از دیده [بصیرت] ات کنار زدیم در نتیجه دیده ات امروز بسیار تیزبین است.﴾(ق:22)
علامه طباطبایی در ذیل این آیه می گویند: «خطاب مىشود:(لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا) تو در دنيا از اين هايى كه فعلا مشاهده مىكنى و به معاينه مىبينى در غفلت بودى، هر چند كه در دنيا هم جلو چشمت بود و هرگز از تو غايب نمىشد، ليكن تعلق و دلبستگىات به اسباب، تو را از درك آنها غافل ساخت و پرده و حائلى بين تو و اين حقائق افكند، اينك ما آن پرده را از جلو درك و چشمت كنار زدهايم».[۴]
و در ادامه می نویسند: «اولا غفلت وقتى تصور دارد كه در اين ميان چيزى باشد و ما از بودنش غافل باشيم. از سوى ديگر تعبير به غطاء (پرده) كرده، و اين تعبير در جايى صحيح است كه پشت پرده چيزى باشد و پرده آن را پوشانده و بين بيننده و آن حائل شده باشد. و از سوى سوم تعبير به حدت و تيزبينى در جايى صحيح است، و چشم تيزبين در جايى به درد مىخورد كه بخواهد يك ديدنى بسيار دقيقى را ببيند و الا احتياجى به چشم تيزبين پيدا نمىشود.»[۵]
در نتیجه آشکار می شود که انسان هایی که در غفلت نیستند، مثل انبیاء و ائمه(ع)، پرده از دیدگانشان برداشته شده و حقایق را می بینند.
منابع
- ↑ حسينزاده، محمّد (۱۳۸۵). «حواس باطني از منظر معرفتشناسي». فصلنامه معرفت فلسفی. سال سوم (۴): ۷۸.
- ↑ طباطبايى، محمدحسين (۱۴۰۲). ترجمه تفسير الميزان. ج. ۲۰. قم: جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى. ص. ۶۰۲.
- ↑ طباطبايى، محمدحسين (۱۴۰۲). ترجمه تفسير الميزان. ج. ۸. قم: جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى. ص. ۴۵۵.
- ↑ طباطبايى، محمدحسين (۱۴۰۲). ترجمه تفسير الميزان. ج. ۱۸. قم: جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى. ص. ۵۲۴.
- ↑ طباطبايى، محمدحسين (۱۴۰۲). ترجمه تفسير الميزان. ج. ۱۸. قم: جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى. ص. ۵۲۴.