ترس از آرزوهای طولانی در نهجالبلاغه
سؤال
امام علی (ع) در نهجالبلاغه، خطبهٔ چهل و دوم، مردم را از آرزوهای طولانی میترساند؛ علت آن چیست؟
امام علی(ع): ای مردم! همانا بر شما از دو چیز بیشتر میترسم: از خواهش نفس پیرویکردن و آرزوی دراز در سر پروردن؛ که پیروی از خواهش نفس آدمی را از راه حق باز میدارد و آرزوی دراز آخرت را به فراموشی میسپارد.[۱]
امام علی(ع) در این خطبه آرزوی طولانی را موجب فراموشکردن آخرت بر میشمرد و مردم را به همین دلیل از آن میترساند. از نظر امام(ع) آرزوی طولانی موجب میشود که فرد خیال کند در این دنیا جاودان خواهد بود و این خیالْ حقیقت جهان جاودان آخرت را از نظر او دور میکند.[۲]
در کلام امام علی(ع) در مواضع دیگر برای آرزوی دراز معایب دیگری نیز بر شمرده شده است. از جمله به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
- از بین برندهٔ عقل: «بدانید ای بندگان خدا! آرزو، عقل را زائل میکند؛ باعث غفلت میشود و حسرت را به بار میآورد، چرا که آرزو غرور است.»[۳]
- موجب فراموشی مرگ: «هیچ کس نیست که آرزویش را دراز گرداند جز آنکه مرگ را فراموش کرده و کارش را بد انجام دهد».[۴]
- علت تسلط شیطان: آرزو وسیلهٔ تسلط شیطانها بر دلهای غافلان است.[۵]
- تباه کنندهٔ عمل: «میوهٔ آرزو تباهی عمل است».[۶]
- فریبندهترین فریبندهها: «هیچ فریبندهای فریبندهتر از آرزو نیست».[۷]
- دروغترین چیزها: «دروغترین چیزها آرزو است».[۸]
- تکیهگاه انسان جاهل: «آدم ناتوان بر آرزوی خود تکیه کند و در عمل کوتاهی کند».[۹]
- بهمانند سراب: «آرزو همچون سرابی است که هر که آن را ببیند فریبش دهد و هر که بدان امید بندد نومیدش کند»[۱۰]
- نشان بیخردی: «خردورزی نکرده است کسی که آرزویش را دراز کند».[۱۱]
- عامل تباهی عمر: «تباهی عمر در میانهٔ آرزوها و آمال است».[۱۲]
- خصلت بد: «چه بد خصلتی است آرزومندی که عمر را فانی کند و عمل را تباه گرداند».[۱۳]
- به بارآورندهٔ افسوس: «حاصل آرزوها دریغ و افسوس است».[۱۴]
- بدترین نیازمندیها: «بدترین نیازمندیها آرزو است».[۱۵]
- افزایندهٔ رنج: «کسی که از آرزوهایش پیروی کند رنجش فراوان شود».[۱۶]
- کورکنندهٔ دیدهٔ بصیرت: «آرزوها دیدههای بصیرت و بینایی را کور کند»[۱۷]
منابع
- ↑ سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، ترجمهٔ سید جعفر شهیدی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸، خطبهٔ ۴۲، ص ۴۰.
- ↑ محمدباقر المجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴، ج ۶۷، ص ۸۸.
- ↑ المجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج ۷۴، ص ۲۹۴.
- ↑ آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم آمدی (با شرح و ترجمهٔ فارسی)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۸، حدیث ۶۱۴، ج ۱، ص ۱۰۳.
- ↑ آمدی، غررالحکم و دررالکلم آمدی (با شرح و ترجمهٔ فارسی)، حدیث ۶۶۳، ج ۱، ص ۱۰۸.
- ↑ آمدی، غررالحکم و دررالکلم آمدی (با شرح و ترجمهٔ فارسی)، حدیث ۶۵۷، ج ۱، ص ۱۰۷.
- ↑ آمدی، غررالحکم و دررالکلم آمدی (با شرح و ترجمهٔ فارسی)، حدیث ۶۱۱، ج ۱، ص ۱۰۳.
- ↑ آمدی، غررالحکم و دررالکلم آمدی (با شرح و ترجمهٔ فارسی)، حدیث ۵۹۷، ج ۱، ص ۱۰۱.
- ↑ آمدی، غررالحکم و دررالکلم آمدی (با شرح و ترجمهٔ فارسی)، حدیث ۶۰۶، ج ۱، ص ۱۰۲.
- ↑ آمدی، غررالحکم و دررالکلم آمدی (با شرح و ترجمهٔ فارسی)، حدیث ۶۰۸، ج ۱، ص ۱۰۳.
- ↑ آمدی، غررالحکم و دررالکلم آمدی (با شرح و ترجمهٔ فارسی)، حدیث ۶۱۶، ج ۱، ص ۱۰۳.
- ↑ آمدی، غررالحکم و دررالکلم آمدی (با شرح و ترجمهٔ فارسی)، حدیث ۶۵۰، ج ۱، ص ۱۰۷.
- ↑ آمدی، غررالحکم و دررالکلم آمدی (با شرح و ترجمهٔ فارسی)، حدیث ۶۵۸، ج ۱، ص ۱۰۸.
- ↑ آمدی، غررالحکم و دررالکلم آمدی (با شرح و ترجمهٔ فارسی)، حدیث ۶۹۲، ج ۱، ص ۱۱۱.
- ↑ آمدی، غررالحکم و دررالکلم آمدی (با شرح و ترجمهٔ فارسی)، حدیث ۶۹۲، ج ۱، ص ۱۱۱.
- ↑ آمدی، غررالحکم و دررالکلم آمدی (با شرح و ترجمهٔ فارسی)، حدیث ۷۰۵، ج ۱، ص ۱۱۲.
- ↑ آمدی، غررالحکم و دررالکلم آمدی (با شرح و ترجمهٔ فارسی)، حدیث ۷۱۰، ص ۱۱۲-۱۱۳.