ویژگیهای منافقان در نهج البلاغه
این مقاله هماکنون به دست Fabbasi در حال ویرایش است. |
ويژگيهاي منافقان در نهج البلاغه چيست؟
گمراهان و گمراه کنندگان؛ دگرگوني در رفتارها و همرنگ جماعت شدن؛ فرصت طلبي؛ خوش سخن و بدکردار؛ حسود و دردسر ساز؛ سوق دادن جامعه به نااميدي؛ چاپلوسي و سماجت براي رسيدن به دنيا؛ هتاک؛ آلوده به گناه؛ دشمنی با امیرالمومنین(ع) از جمله ویژگیهای منافقان در نگاه امیرالمومنین(ع) است.
گمراهان و گمراه کنندگان
- اينها هم گمراهند يعني از راه خدا منحرف شده و هدايت نيافته اند و هم با القاي شبهه هاي باطل و سخنان نادرست ديگران را به گمراهي مي کشانند. هم خطاکارند و هم ديگران را به خطا وا مي دارند. [۱]
دگرگوني در رفتارها و همرنگ جماعت شدن
- منافقان به رنگ هاي گوناگون در مي آيند. به سبب مقاصد باطل و اغراض فاسدي که دارند احوال آنها پيوسته در تغيير و گفتار و رفتار آنها جوراجور و دستخوش دگرگوني است و با هر کس با چهره و زباني جداگانه برخورد مي کنند. [۲]
فريب کاري
- به هر وسيله و با هر زبان در صدد فريفتن شمايند.
- راه را براي فريب دادن مردم هموار گردانيده و طريق رهايي آنان را از تنگناي نيرنگ هاي شان پر پيچ و خم ساخته اند.
- پنهاني به سوي مقاصد خويش گام بر مي دارند و مانند حرکت بيماري در بدن، آرام آرام به جنبش در مي آيند.
- منافقان براي اين که حقّ را باطل جلوه دهند و آن را در جامه تزوير خود بپوشانند شبهاتي آماده کرده اند و براي از ميان بردن هر حقّي وسيله اي مهيّا کرده اند و براي هر دري از حيله و تزوير کليدي ساخته اند. [۳]
فرصت طلبي
- در هر فرصتي شما را هدف خود قرار داده و در هر کمينگاهي در کمين شما نشسته اند. [۴]
بيمار دل و خوش ظاهر
- دل هاي شان بيمار و ظاهرشان از نشانه هاي پاکيزگان است. [۵]
بيماري دلهاي منافقان و پاکيزگي ظاهر آنان، دردهاي نفساني است که جان آنها را فرا گرفته مانند حسد، کينه، مکر و فريب، که در نهان بر ضد مسلمانان حيله و تزوير به کار مي برند و در آشکار نسبت به آنان اظهار خوشرويي و دوستي و محبّت و خيرخواهي مي کنند. اينکه انسان با زبان چيزي را پسنديده بداند و خلاف آن را در دل داشته باشد، قانون و ضابطه نفاق است.
خوش سخن و بدکردار
- سخن پردازي آنها دواست و گفتارشان شفاست. ليکن کردارشان دردي است درمان ناپذير. [۶]
آنها مانند زاهدان و پارسايان مردمان را موعظه کرده، به پرهيزگاري و فرمانبرداري خداوند دستور مي دهند؛ امّا با گناهاني که مرتکب مي شوند کردار آنها کردار فاسقان و گمراهان است و گناه کاري منافقان بزرگ ترين درد و درمان ناپذير است.
امیرمومنان(ع): تنها کساني که از شر آنها بر شما مي ترسم آنها هستند که در دل منافقند و در زبان دانا، سخناني مي گويند دل پسند ولي اعمالي دارند زشت و ناپسند. [۷]
حسود و دردسر ساز
- اگر در زندگي کسي فراخي و گشايشي بينند بر او حسد مي ورزند و اگر کسي را در سختي و گرفتاري مشاهده کنند با سخن چيني و فتنه انگيزي بر رنج او مي افزايند. [۸]
سوق دادن جامعه به نااميدي
- اگر کسي اميد چيزي را داشته باشد مقتضاي طبع آنها اين است که او را نوميد گردانند، زيرا روش منافق دروغگو همواره بر اين است که دور را نزديک و نزديک را دور نشان دهد. [۹]
مردمي جلوه دادن خود
- در هر غم و اندوهي اشک ها مي ريزند. [۱۰]
کنايه از اين که منافقان براي دست يافتن به مقاصد و اغراض خود در برابر گريه و اندوه ديگران، به دروغ اظهار غمگيني مي کنند و اشک مي ريزند در حالي که آنان دشمن غمديدگانند.
چاپلوسي و سماجت براي رسيدن به دنيا
- مدح و ستايش را به يکديگر وام مي دهند و پاداش خود را انتظار دارند. يعني هر يک از آنها همکار خود را مي ستايد تا او نيز به ستايش وي اقدام کند و در برابر کار خود از او انتظار پاداش دارد. و اگر از کسي درخواستي داشته باشند براي اين که او درخواست آنها را انجام دهد اصرار مي ورزند و پافشاري مي کنند. [۱۱]
هتاک
- اگر کسي را سرزنش کنند عيب هاي او را آشکار و از اين طريق او را شرمنده و سرافکنده مي سازند و بسا اين که عيب هاي او را در حضور کسي به او مي گويند که دوست نمي دارد وي در جريان آنها قرار گيرد. [۱۲]
ستمگري در حکومت
- اگر يکي از آنها حکمراني و فرمانروايي يابد در بيدادگري و شکم خوارگي زياده روي مي کند و در شهوتراني و بهره گيري از خوشي هاي دنيا پا از حدّ فراتر مي گذارد. [۱۳]
امیرمومنان(ع) منافقان را ياران و پيروان شيطانند که خداوند ميفرمايد: ﴿شيطان بر آنان مسلّط شده و ياد خدا را از خاطر آنها برده است. آنان حزب شيطانند! بدانيد حزب شيطان زيانکارانند﴾(مجادله:19)[۱۴]
گنه کاران
- منافقان گناه مي کارند و کِشته خويش به آب غرور آبياري مي کنند و هلاکت درو و برداشت مي کنند.[۱۵]
دشمنی با اميرمومنان علي(ع)
اميرمومنان(ع) فرمود: اگر با شمشيرم بر بيني مؤمن بزنم که دشمن من شود، با من دشمني نخواهد کرد و اگر تمام دنيا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد، دوست من نخواهد شد و اين بدان جهت است که قضاي الهي جاري شد و بر زبان پيامبر امّي(ص) گذشت که فرمود: اي علي! مؤمن تو را دشمن نگيرد و منافق تو را دوست نخواهد داشت. [۱۶]
مطالعه بیشتر
- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن ميثم بحراني، مترجم: قربانعلي محمدي مقدم و علي اصغر نوايي يحيي زاده، ج3، ص773.
- شرح نهج البلاغه، سيد عباس موسوي، ج3، ص370.
منابع
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه آيتي، عبدالمحمد، خطبه 185.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه آيتي، عبدالمحمد، خطبه 185.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه آيتي، عبدالمحمد، خطبه 185.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه آيتي، عبدالمحمد، خطبه 185.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه آيتي، عبدالمحمد، خطبه 185.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه آيتي، عبدالمحمد، خطبه 185.
- ↑ ترجمه گويا و شرح فشرده اي بر نهج البلاغه، ترجمه آشتياني محمدرضا و امامي، محمد جعفر، قم، انتشارات مطبوعات هدف، چاپ اول، بي تا، ج3، ص47، نامه 27.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه آيتي، عبدالمحمد، خطبه 185.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه آيتي، عبدالمحمد، خطبه 185.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه آيتي، عبدالمحمد، خطبه 185.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه آيتي، عبدالمحمد، خطبه 185.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه آيتي، عبدالمحمد، خطبه 185.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه آيتي، عبدالمحمد، خطبه 185.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه آيتي، عبدالمحمد، خطبه 185.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه: آیتی، عبد المحمد، خطبه2
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه: آيتي، عبدالمحمد، حکمت 42.