سؤال از ماهی کرکره در جنگ صفین
این مقاله هماکنون به دست Shamloo در حال ویرایش است. |
حدیثی در بحارالانوار آمده است که امیرمؤمنان علی(ع) در جنگ صفین راه را گم کرد و به نصیر بن هلال فرمود برو از ماهی کرکره بپرس محل عبور کجاست. آیا این روایت صحیح است؟
سؤال از ماهی کرکره در جنگ صفین روایتی است افسانهآمیز که در هیچ یک از منابع روایی شیعه از جمله بحار الانوار مجلسی نیامده است. این داستان غلوآمیز در منابع اهل حق نقل و تفسیر شده است. برخی روشنفکران سکولار دورهٔ مشروطیت ایران این روایت را به بحارالانوار علامه مجلسی منسوب کرده اند و آن را در کنار برخی روایات دیگر مبنایی برای سنجش ارزش بحارالانوار قرار داده اند و به علامه مجلسی به دلیل ترویج خرافات ضد انتقاد کرده اند.
محتوای داستان
آغاز این داستان بر اساس یکی از منابع اهل حق از آنجا آغاز می شود که پیرزنی در شهر یثرب (مدینة النبی) فرزندی پرهیزگار به نام نُصیر دارد. امام علی(ع) نصیر را برای خدمتکاری خود از پیرزن طلب می کند و پیرزن به این شرط که پسرش از مرگ در امان باشد می پذیرد. در سفری به مصر بر لب رود نیل امام علی(ع) و همراهانش راه عبور را گم می کنند. امام از نصیر می خواهد تا او مسیر را از ماهی به نام قرقره سؤال کند. پس از صدا زدن قرقره توسط نصیر هزاران هزار ماهی به نام قرقره از آب سر بر می آورند و پاسخ می گویند. نصیر نزد امام باز می گردد و سؤال می کند که با کدام قرقره کار دارید. امام می گوید که با قرقره فرزند مرمره ای کار دارم که یک چشم است. باز گشت و سؤال نصیر موجب می شود که قرقره مورد نظر پیدا شود و نصیر را سرزنش کند که کسی که از وجود من با چنین خصوصیات و نسبی در چنین دریایی اطلاع دارد برایش بسیار راحت است که گذرگاه را پیدا کند. پس از این گفتگو نصیر نزد امام (ع) بازمی گردد و ادعای خدایی امام (ع) را مطرح می کند. امام (ع) او را از این سخنان منع می کند و نصیر از ادعای خود بازنمی گردد. امام (ع) به سبب این سخنان گردن نصیر را می زند و پس از کشته شدن او عهد خود با مادر نصیر را به یاد می آورد. به سبب همین یادآوری او را دوباره زنده می کند و این حیات بعد از مرگ نصیر را در اعتقاد باطل خود راسخ تر می کند. پس از این از سوی خدا پیامی به امام (ع) می رسد و از او خواسته می شود که مانع نصیر نشود. این موضوع باعث می شود که نصیر و پیروانش (نصیریه) در باب این ادعای شرک آمیز بازخواست نشوند.[۱]
در برخی دیگر از نقل های این داستان، زمان رخداد این حادثه در جریان جنگ صفین برشمرده شده است. در این نقل ها امام علی (ع) در پی راهی برای عبور از فرات است و از شخصی به نام نصیر بن هلال می خواهد که از ماهی به نام کرکره سؤال می کند.[۲]
منبع داستان
این داستان در دو دسته از منابع با تفاوتهایی در جزئیات آمده است: اول، در منابع اهل حق و فرقهٔ یارسان؛ دوم، در منابعی که با رویکردی روشنفکرانه در صدد نقد و حمله به اسلام و تشیع بودهاند.
از دستهٔ اول میتوان به کتاب حق الحقایق، یا شاهنامهٔ حقیقت، سرودهٔ حاج نعمتالله جیحونآبادی (۱۲۸۸-۱۳۳۸ق)، متخلص به مُجرم از بزرگان و اندیشمندان اهل حق در ایران، اشاره کرد. این کتاب منظومهای تعلیمی مشتمل بر حدود یازده هزار بیت در قالب مثنوی است که در یک مقدمه و چهار دفتر به نامهای فردوس، رضوان، خلد و جنان و یک مؤخره با عنوان نعیم تنظیم شده است. جیحونآبادی در این اثر خلاصهای از باورها، آیینها و مناسک اهل حق را آورده است. این کتاب گنجینهای سرشار از اطلاعات گوناگون و مفصلترین تاریخ منظوم و مکتوب اهل حق شمرده میشود.[۳] این داستان در این کتاب تحت عنوان «حکایت نُصیر که پسر پیرزنی بود و پیرزن او را به مرتضی علی بخشید» آمده است. جیحونآبادی، پس از نقل این داستان، نصیر را اولین کسی میشمارد که حقیقت را آشکار کرده است. حقیقتی ازلی و ابدی که در هر دوری صورتی دیگرگون به خود میگیرد و آن الوهیّت علی (ع) است.[۴]
از دستهٔ دوم می توان به کتاب سه مکتوب میرزا آقا خان کرمانی (۱۲۷۰-۱۳۱۴ق)، روشنفکر سکولار دورهٔ مشروطه، یاد کرد. در سابقهٔ خانوادگی میرزا آقاخان کرمانی گرایش به تصوف و اهل حق دیده می شود. پدر میرزا آقاخان، آقا عبدالرحیم مشیزی، به صوفیهٔ اهل حق گرایش داشت و جد مادری او از فقیهانی بود که به تصوف گرایش یافت و مرید مشتاق علیشاه، از صوفیان نعمت اللهی، شد. همچنین، جدهٔ پدری او دختر یکی از بزرگان زردشتی بود که بعداً مسلمان شده بود.[۵] این سابقهٔ خانوادگی به علاوهٔ زندگی پرفراز و نشیب عقیدتی خود میرزا آقا خان[۶]، از گرایش به مذهب ازلی تا دشمنی با مذهب و دین و گرایش رادیکال به آرمان های ملی موجب شد تا میرزا آقا خان در آثار مکتوب خود رویکردی منفی و رادیکال نسبت به دین و مذهب اتخاذ کند و علت عموم عقب ماندگی های تمدنی و فرهنگی ایران را ناشی از زوال فرهنگ و تمدن باستانی ایران به سبب حمله اعراب و ورود اسلام به ایران بر می شمرد. در همین زمینه میرزا آقا خان رویکردی کاملاً منفی به میراث اسلامی و شیعی در تاریخ ایران دارد.[۷] میرزا آقا خان در رساله سه مکتوب خود ضمن انتقاد از رویکرد علمای شیعه در زوال تمدنی ایران از طریق انتشار خرافات بحارالانوار علامه مجلسی را یکی از مصادر این خرافات بر می شمرد و برای اثبات ادعای خود مطالبی را نقل می کند و مدعی می شود که این مطالب منسوب به بحار الانوار هستند. از جملهٔ این مطالب داستان ماهی کرکره است که میرزا آقا خان به طور مفصل آن را نقل کرده است.[۸]
دربارهٔ منبع این داستان ابوالقاسم پاینده (۱۲۹۲-۱۳۶۳)، نویسنده و پژوهشگر، بدون ارائهٔ سند و جزئیات بیشتر منشأ این داستان را از روایات هندی بر می شمرد و آن را از جعلیات غلات شیعه می داند.[۹]
ارتباط این داستان با بحارالانوار
این داستان با این صورت و جزئیات در منابع روایی شیعه، از جمله بحار الانوار علامه مجلسی، نیامده است. همچنین، در منابع رجالی صحابی به نام نصیر برای امام علی (ع) ثبت نشده است. در منابع تاریخی هم در جریان جنگ صفین به چنین رخدادی اشاره نشده است.
در منابع روایی شیعه، از جمله در بحار الانوار، روایتی در باب معجزات ائمه(ع) نقل شده که بر اساس آن امام علی(ع) در جریان جنگ صفین قنبر غلام خود را می فرستد تا از جمجمهٔ جُلَندی بن کِرکِر، فردی که سه هزار سال قبل از دنیا رفته بود، مسیر را بپرسد و جمجمه در جواب می گوید که علی(ع) بهتر از من راه عبور را می داند.
قدیمی ترین منبعی که این روایت در آن نقل شده است کتاب مناقب آل ابی طالب ابن شهر آشوب مازندرانی (متوفای ۵۸۸ق) است. ابن شهرآشوب در ابتدای نقل خود این روایت را به غلات منسوب می کند. در برخی دیگر از منابعی هم که بعداً این روایت را نقل کرده اند به اینکه این روایت منسوب به غلات است اشاره شده است.[۱۰] در سایر منابعی که این نقل در آنها آمده و به غلات نسبت داده نشده است روایت به صورت مرفوع از عمار بن یاسر نقل شده است.[۱۱]
در بحار الانوار روایتی دیگر نزدیک به روایت جمجمه آمده است. در این روایت پرسش امام علی(ع) از ماهیای به نام میمونه انجام شده است.[۱۲] در این روایات نامی از نصیر و ماهی کرکرة و نیز خبری از جزئیات دیگر همچون قتل نصیر و اخراج او از اردوگاه نیست. بنابراین فردی به نام نصیر بن هلال وجود خارجی ندارد و در این داستان بین او و محمد بن نصیر نمیری مؤسس فرقه نصیریه که در زمان امام حسن عسکری(ع) میزیسته[۱۳] خلط شده است.
برفرض پذیرش وجود آن در بحارالانوار، چیزی اثبات نمیشود چرا که بحارالانوار مفصلترین کتاب حدیثی شیعه است نه معتبرترین آنها. علامه مجلسی هم این ادعا را نداشته است که تمام احادیث بحارالانوار معتبرند.
منابع
- ↑ جیحونآبادی، نعمتالله، حق الحقایق یا شاهنامهٔ حقیقت، مصحح محمد مکری، تهران: کتابخانهٔ طهوری، ۱۳۶۱، ص ۲۳۶-۲۳۹.
- ↑ کرمانی، میرزا آقاخان، سه مکتوب، بهکوشش و ویرایش بهرام چوبینه، اسن آلمان: انتشارات کتاب نیما، ۲۰۰۰م، ص ۱۸۸.
- ↑ لکزایی، مهدی، «جیحونآبادی»، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران: مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۱۹، ص
- ↑ جیحونآبادی، حق الحقایق یا شاهنامهٔ حقیقت، ص ۲۳۶.
- ↑ آدمیت، فریدون، اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی، تهران: انتشارات پیام، ۱۳۵۷، ص ۱۳-۱۴.
- ↑ برای اطلاع از عقاید شخصی او ن.ک: آدمیت، فریدون، اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی، تهران: انتشارات پیام، ۱۳۵۷، ص ۱۴۵-۱۴۸.
- ↑ کرمانی، میرزا آقاخان، سه مکتوب، بهکوشش و ویرایش بهرام چوبینه، اسن آلمان: انتشارات کتاب نیما، ۲۰۰۰م، ص ۱۷۷-۱۷۸.
- ↑ کرمانی، میرزا آقاخان، سه مکتوب، بهکوشش و ویرایش بهرام چوبینه، اسن آلمان: انتشارات کتاب نیما، ۲۰۰۰م، ص ۱۸۷-۱۹۵.
- ↑ پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول)، تهران: دنیای دانش، ۱۳۸۲، ص ۹۰.
- ↑ برای نمونه ن.ک: البحرانی، السید هاشم، مدینة معاجز الأئمة الاثنی عشر و دلائل الحُجَج علی البشر، قم، مؤسسة المعارف الإسلامية، ۱۴۱۳ق، ج ۱، ص ۲۵۴-۲۵۵.
- ↑ برای نمونه ن.ک: ابنشاذان القمی، شاذان بن جبرائیل، الفضائل، قم: منشورات الرضی، ۱۳۶۳، ص ۱۴۰.
- ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۱، ص۲۱۱.
- ↑ علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، تصحیح محمدصادق بحرالعلوم، دارالذخائر، نجف، چاپ دوم، ۱۴۱۱ق، ص۲۵۷.