شأن صدور حدیث بضعه
این مقاله هماکنون به دست Shamsoddin در حال ویرایش است. |
روایاتی با مضامین مشترک در منابع روایی شیعه و اهلسنت از پیامبر(ص) درباره حضرت فاطمه(س) نقل شده است مانند فاطمه پاره تن من است و هر کس او را خشمگین کند، مرا خشمگین کرده است و «یا فاطمه ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک» شأن صدرو اینگونه روایات چیست؟
شأن صدور روایات پیامبر(ص) درباره آزاردهندگان حضرت زهرا(س) از جمله مسائلی است که بسیار مورد سؤال قرار میگیرد. این روایات در منابع روایی شیعه و اهلسنت بیان شده است. درباره شأن صدور باید گفت که بسیاری از روایات دارای شان صدور نبوده و حتی در برخی از آیات نیز شان نزول وجود ندارد و برخی دیگر دارای شان نزولهایی ضعیت و غیرمستند هستند. اما با بررسی روایتهای مرتبط با مقام و منزلت حضرت زهرا(س) و تطبیق آن با سایر روایات و آیات مرتبط با مقام مؤمن و شأن و منزلت پیامبر(ص) در قرآن میتوان به جایگاه واقعی و دلیل بیان این نوع روایتها پیبرد.
مضامین روایات؛ منزلت حضرت فاطمه(س)
در منابع مهم روایی شیعه مانند امالی مفید و شیخ صدوق و شیخ طوسی و بحارالانوار[۱] و در بسیاری از صحاح و مسانید معتبر اهلسنت از جمله کتابهای صحیح بخاری، صحیح مسلم، صحیح ابوداود، مسند احمد بن حنبل، صحیح ترمذی، کنز العمال، حلیة الاولیاء، مستدرک الصحیحین و چندین کتاب معتبر دیگر از اهلسنت[۲] روایاتی با تعابیر مختلف، اما مفهوم نزدیک به یکدیگر از پیامبر(ص) نقل شده است که «فاطمه پاره تن من است پس هر کس او را غضبناک کند مرا غضبناک کرده است.» و با تعبیر دیگری آمده است: «فاطمه پاره تن من است خوشحال میکند مرا آنچه او را خوشحال میکند.» و نیز «همانا فاطمه پاره تن من است و هر چه باعث اذیت و آزار او شود، باعث آزار من است.» همچنین پیامبر(ص) خطاب به حضرت فاطمه(س) فرموده است: «به درستی که خداوند به خاطر غضب تو، غضب میکند و به خاطر رضایت و خوشنودی تو خشنود میشود.»
مطلق بودن روایت
احادیثی از معصومان(ع) نقل شده است که به طور کامل، مطلق هستند و هیچگونه قید و جریان و قضیهای در آنها به چشم نمیخورد. زمانی که پیامبر(ص) میفرماید: «خداوند به غضب فاطمه، غضب میکند.» نمیفرماید: اگر چنین و چنان بود، یا به فلان شرط، یا اگر غضبش به فلان علت بود، بلکه بدون هیچ قیدی میفرماید: «خداوند، به غضب فاطمه، غضب میکند.» این غضب به چه سببی باشد؟ نسبت به چه کسی باشد؟ در چه زمانی باشد؟ هیچ اشارهای ندارد و بهطور کامل مطلق است. آن گاه که پیامبر(ص) میفرماید: «آنچه او را اذیت میکند، مرا اذیت میکند.» دیگر نمیفرماید: اگر چنین بود، یا اگر اذیت کننده فلانی بود، یا اگر در فلان وقت بود، بلکه در اینجا نیز حدیث مطلق است و قید و شرطی ندارد.
با توجه به مطلق بودن روایات میتوان گفت که این احادیث بارها از زبان پیامبر(ص) بیان شده و به شهرت رسیده است به طوری که امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) به این روایات از زبان پیامبر(ص) استناد کردهاند و اصحاب پیامبر همه بر آن اتفاق نظر دارند.
خشم خدا از خشمگین شدن مؤمن
در حدیثی امام صادق(ع) میفرمایند: رسول خدا(ص)خطاب به فاطمه(س) میفرمود: «ای فاطمه! همانا خداوند عزوجل به سبب غضب تو غضبناک میشود و به خشنودی تو خشنود میگردد».
حسین بن زید میگوید هنگامی که محدثان این حدیث را از قول امام صادق(ع) نقل میکردند، ابن جریح به حضور امام آمده و گفت: ای اباعبدالله! امروز حدیثی را شنیدم که محدثین و مردم آن را در همه جا نقل کردهاند امام سؤال فرمود: کدام حدیث؟ ابن جریح گفت: اینکه شما فرمودهاید که رسول خدا(ص) به فاطمه(س) گفت: همانا خداوند به غضب تو غضبناک و به خشنودیت خشنود میگردد؟ امام صادق فرمود: آری، آیا در آنچه که شما آن را روایت کردهاید نیامده است که خداوند به سبب غضب مؤمن غضبناک و به خشنودی او خشنود میگردد؟ گفت: بله. امام فرمود: پس چرا اکراه و انکار دارید از آنکه خداوند به سبب غضب فاطمه(س) که دختر پیامبر خدا است غضبناک شود و به خشنودی او خشنود گردد، آیا او مؤمن نیست؟ گفت: راست میگویید و خداوند بهتر میداند که رسالت را در چه خاندانی قرار دهد.»[۳]
و در حدیث دیگری علی بن عمر از امام صادق(ع) و او از پدرانش، از علی(ع) روایت کرده است که رسول خدا(ص) خطاب به حضرت فاطمه(س) فرمود: ای فاطمه! همانا خداوند به غضب تو غضبناک و به خشنودی تو خشنود میگردد. علی بن عمر گوید: روزی صندل نزد امام صادق(ع) آمده و گفت: ای اباعبدالله! این جوانان نزد ما آمده و به نقل از تو احادیث منکری را نقل میکنند. امام به او فرمود: چه حدیثی را میگویی ای صندل؟! گفت: برای ما میگویند که تو گفتهای همانا خداوند به سبب غضب فاطمه غضبناک میشود و به خشنودی او خشنود میگردد. امام فرمود: ای صندل! آیا شما روایت نکردهاید که خداوند به سبب غضب بندهٔ مؤمنش غضبناک میشود و به خشنودی او خشنود میگردد؟ صندل گفت: آری چنین است. امام فرمود: پس چرا انکار دارید از اینکه بپذیرید فاطمه(س) مؤمن باشد و خداوند به غضب او غضب کند و به رضای او راضی گردد؟ صندل گفت: شما درست میگویید، به درستی که خداوند خوب میداند که رسالت خود را در چه خاندانی قرار دهد.
علامه مجلسی گوید: شیخ طوسی این روایت را در آمالی خود آورده و آن را از ابن غضائری و او از شیخ صدوق به طریق یحیی بن زید روایت نموده است.[۴]
ملاقات ابوبکر و عمر با حضرت فاطمه(س)
در کتاب الامامه و السیاسه ابن قتیبه ضمن نقل حدیث مفصلی از ملاقات ابوبکر و عمر با فاطمه زهرا(س) در خانه امیرالمؤمنین(ع) پس از نقل حدیث از حضرت فاطمه(س) و اعتراف عمر و ابو بکر مبنی بر اینکه آن حدیث را از پیامبر خدا شنیدهاند؛ نقل میکند که: «حضرت فاطمه خطاب به آن دو نفر (ابوبکر و عمر) فرمودند: پس من، خداوند و فرشتگان را به شهادت میطلبم که شما دو نفر مرا خشمناک نمودید و مرا خشنود نکردید و اگر پیامبر خدا را ملاقات کنم شکایت شما را نزد آن حضرت میبرم. پس ابوبکر گفت: پناه میبرم به خدا از غضب او و غضب تو ای فاطمه … و فاطمه میفرمود: به خدا پس از هر نمازی که میخوانم بر تو نفرین میفرستم».[۵]
خداوند در سوره احزاب آیه ۵۷ میفرمایند: ﴿إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَه؛ به یقین کسانی که خدا و پیامبر او را اذیت میکنند، در دنیا و آخرت ملعون بوده و از رحمت الهی دور میباشند.﴾ در تفسیر آیه مذکور در کتاب بحارالانوار به نقل از تفسیر قمی حدیثی بیان شده است که ایشان میفرماید این آیه درباره کسانی که حق امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س) را غصب کردهاند و ایشان را آزار و اذیت نموده، نازل شده است.[۶]
اگر احادیث بیان شده از کتابهای معتبر شیعه و اهل سنت که «اذیت فاطمه(س) را اذیت خدا و پیامبرش میدانند»، با این آیه کنار یکدیگر گذاشته شود، این نتیجه به دست میآید که هر کس فاطمه(س) را اذیت کرده باشد، در دنیا و آخرت ملعون بوده و از رحمت الهی محروم و به عذاب دردناک در آتش جهنم گرفتار خواهد آمد. همچنین این نتیجه به دست میآید که خداوند دشمنان و ستمگران فاطمه(س) را در قرآن ملعون خوانده است.
منابع
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۹؛ امالی المفید، ص۹۴؛ امالی الصدوق، ص۳۸۳؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۵۴؛ امالی طوسی، ص۴۳۷.
- ↑ صحیح بخاری، ج۵، ص۹۶، ش۲۷۸، صحیح مسلم، ج۱۶، ص۳ به شرح نووی، کنزالعمال، ج۱۲، ص۱۰۸ ش ۳۴۲۲۲؛ مسند احمد حنبل، ج۴، ص۳۲۹؛ حلیة الأولیاء، ج۲، ص۳۹؛ المستدرک الصحیحین، ج۳، ص۱۵۱؛ ابن ابیالحدید، ج۱۶، ص۲۷۳؛ جامع الصغیر سیوطی، ج۲، ص۲۰۸ ش ۵۸۳۳۳.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۰.
- ↑ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۲.
- ↑ الامامه و السیاسه، ص۱۴.
- ↑ عوالم، ج۱۱، ص۱۱۰؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۵، ح ۲۳.