انتخاب پیامبران

سؤال

چرا خداوند از میان انسان‌ها حضرت محمد(ص) را به پیامبری انتخاب کرده است؟

طبق قرآن خدا داناتر است که رسالت خود را به چه کسی بسپارد؛ در نتیجه دلیل اصلی انتخاب هر یک از پیامبران لیاقت و توانایی آنان بر انجام این مأموریت خطیر بوده است. دریافت وحی الهی و ارتباط با پیک الهی نیاز به ظرفیت وجودی خاصی دارد که در افراد خاصی وجود دارد.

در نهایت هر انسانی به اندازه توانایی‌هایش مورد بازخواست و سنجش قرار می‌گیرد در نتیجه به همان اندازه که توانایی و لیاقت پیامبران از سایرین بالاتر است، وظیفه و مسئولیتشان نیز بیشتر است.


شایستگی شخصی

در قرآن می‌فرماید ﴿الله اعلم حيث يجعل رسالته[۱] در این آیه بدین نکته اشاره شده که خداوند می‌داند چه کسی شایستگی نبوت و لیاقت رسالت الهی را دارد. همان‌طور که هر شاگرد لیاقت دریافت معدل ۲۰ را ندارد، و هر کس سزاواری نشستن بر کرسی استادی در دانشگاه را پیدا نمی‌کند، و هر ورزشکاری شایسته دریافت مدال طلا و جام زرین مسابقه را ندارد. از دقت در همین مثال‌ها معلوم می‌شود که هر کسی نمی‌تواند به مقام نبوت و رسالت برسد.

ظرفیت وجودی

همان طوری که هر لامپ به اندازه ظرفیت خود می‌تواند جریان الکتریسیته دریافت کند؛ جان و روان آدمیان نیز چنین است و هر کسی به اندازه ظرفیت وجودی خود می‌تواند فیض الهی را دریافت کند، لذا انبیا به دلیل استعداد وجودی و ظرفیت هستی خود می‌تواند هدایت، رحمت، نبوت، رسالت و کلام خدا را بدون واسطه یا به واسطه جبرئیل از خداوند دریافت کند؛ امّا سایر افراد بشر به‌طور غیر مستقیم و به واسطه پیامبران الهی حکم خدا را دریافت می‌کنند و هرگز توان و ظرفیت آن را ندارند که به‌طور مستقیم در معرض تابش نور وحی و تجلی کلام الهی قرار گیرد. به همین جهت است که هر کسی به اندازه توان و ظرفیت خود کمال دریافت می‌کند.

ممکن است این سؤال ایجاد شود که چرا خداوند به همه کس ظرفیت و لیاقت پیامبر شدن را نداده است؟

هر موجود مظهر يك اسم از اسماي الهي است، و پيامبر اكرم مظهر اسم اعظم الهي است اسم الله است و آن همه اسما و صفات ديگر را در خود جمع کرده است؛ پس كسي كه مظهر اسم جامع همه اسماء است، سزاوار است كه پيامبر خاتم باشد.[۲]

در بعضي از روايات آمده است: «بالعدل قامت السموات و الارض»؛ نظام هستي بر اساس عدالت استوار است؛ بنابراين در تمام شئون نظام آفرينش عدل برقرار است، لذا خداوند سبحان نيز مقام نبوت را به افرادي مي‌دهد كه سزاوار آن است و اگر به هر كسي بدهد خلاف عدل خواهد بود.[۳]


طبق دیدگاه عرفا هر کسی بر اساس اقتضا و ظرفیت عینی ثابت شان که همان صور علمیه آنان است وجود پیدا می‌کند به عنوان مثال حرف «دال» باید به کمر خمیده باشد و کسی حق ندارد بگوید چرا همانند «الف» راست قامت نیست؛ زیرا اگر مثل الف راست قامت خلق می‌شد دیگر «دال» نمی‌شد، بلکه الف بود.

از نظر فلاسفه خداوند وجود اشیا را به آنان می‌دهد، ظرفیت و حد وجودی‌شان لازمه همان وجود آنان است که به صورت جعل مستقل انجام نمی‌شود؛ بلکه به اصطلاح فلاسفه، ذاتی آنان است و هر موجود حد وجودی خاصی دارد.

تناسب وظیفه با توانایی

نکته قابل توجه این است که مسئولیت الهی و اجتماعی هر کس به اندازه معرفت و روحیه اجتماعی و توان فکری و علمی اوست و هر کس به تناسب توانمندی سنجیده می‌شود. در نتیجه هر فرد باید تلاش کند که از عهده وظایفی که فعلاً به آن موظف و مکلف است برآید.

از آنچه گفته شد معلوم گردید که اگر چه انبیای الهی همه از جنس بشراند و در قرآن از قول پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ آمده: «انا بشر مثلکم»؛ امّا آنها ظرفیت و لیاقت و شایستگی‌های خاصی داشته‌اند که در دیگران نیست.


منابع جهت مطالعه بیشتر

  • علامه طباطبایی، مباحثی در وحی و قرآن، نشر بنیاد علوم اسلامی، چ ۱، ۱۳۶۱ ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، مبدأ و معاد، مقاله ۹، نشر الزهرا، تهران، چ ۳، ۱۳۷۲ ش.
  • اصول عقاید، ج ۲، (رهنماشناسی)، مصباح یزدی، محمد تقی، نشر مدیریت حوزه علمیه قم، چ ۱، ۱۳۷۲ ش.


منابع

  1. انعام/ ۱۲۴.
  2. امام خميني، روح الله، مصباح الهدايه الي الخلافه و الولايه، با مقدمه سيد جلال آشتياني، نشر مؤسسه آثار امام، ۱۳۷۲ ش، ص ۸۹.
  3. مطهري، مرتضي، عدل الهي، قم، نشر صدرا، چاپ دهم، ۱۳۵۷ ش، ص ۶۰.