نیاز مخلوقات به خداوند در حدوث و بقاء
آیا مخلوقات و هستی پس از آفریده شدن، در بقاء خود نیازی به خداوند دارند؟
یکی از مباحث فلسفی، نیاز مخلوقات به خداوند و علت هستی بخش حتی پس از خلقت است. برای تبیین این نیاز به دو دلیل تمسک شده است:
- عالم هستی غیر از فقر و نیاز به خداوند چیز دیگری نیست، و این نیاز به صورت دائم با هستی و جمیع مخلوقات که در ذاتشان نیازمند هستند وجود دارد.
- دلیل دوم هم بحث علیت فلسفی است که وجود ممکنات در حدوث و بقاء نیازمند واجب الوجود هست، بنابر این جمیع مخلوقات در هستی و بقاء خود نیازمند خالق و خدای متعال هستند.
پیوند و ربط هستی به خدای متعال
جهان با آن نظم و قوانین تکوینی حاکم بر آن یک لحظه و کمتر از لحظهای نیز نمیتواند بدون فیض مستمر آفریدگار، بقاء و دوام داشته باشد؛ زیرا از نظر فلسفه الهی و دادههای وحیانی، عالم با تمام پدیدههای کوچک و بزرگ، نه تنها نیازمند به مبدأ آفرینش است، بلکه عین نیاز و احتیاج به مبدأ خلقت است. در قرآن نیز به نیازمندی و وابستگی موجودات اشاره شده است.[۱]
فقر، معنای گستردهای دارد و شامل انواع نیاز ممکنات به خداوند میشود، که مهمترین آنها نیاز و فقر وجودی آنها است[۲] که پس از خلقت و آفرینش، همچنان محتاج و نیازمند به خداوند سبحان است.
نظر فلاسفه
- بر اساس نظر ملاصدرا بنیانگذار مکتب فلسفی حکمت متعالیه، جهانِ امکان و عالم خلقت، چیزی جز هستی فقیرانه نیست و وجود هستی، عین فقر و نیاز به غیر است و حضور فقر در متن و ذات هستی؛ هر نوع نفسیتی را از آنها سلب میکند و واقعیت آنها را به صورت معانی حرفی که عین ربط و تعلق به غیر هستند درمیآورد. همه موجودات امکانی به این معنا، نشانه حقیقتی هستند که منزّه از فقر و نیاز بوده و بینیازی و غنا در ذات او است.[۳]
- علامه طباطبایی نیز گفته است: وجود ممکنات و جهان هستی، وجود رابطی است، که همواره متکی و نیازمند به خداوند سبحان است و عالم هستی، از خود استقلالی ندارند و همواره محتاج و متکی به فیض خداوند است. بنابر این عالم هستی همانطور که در خلقت و آفرینش خویش نیازمند خالق و آفریدگار است پس از خلقت خویش، نیز محتاج فیض خداوند است.[۴]
علیت خداوند در حدوث و بقاء
نکته دیگر که در رابطه با این پرسش در فلسفه مطرح است مسئله علیت است و در این باره که آیا موجود ممکن و جهان آفرینش، تنها در حدوث و خلقت نیازمند علت است یا در بقا و استمرار نیز محتاج علت است، بحث شده است. خداوند ایجاد کننده و پدیدآورنده و علت هستی بخش جهان است: در نتیجه همانطور که جهان در حدوث خود نیازمند علت ایجادی و مبدأ هستی بخش است، در بقای خود نیز محتاج علت است، چرا که عالم آفرینش، ممکن الوجود است و موجود ممکن همان طوری که در حدوث نیاز به علت ایجادی دارد، در بقا نیز نیازمند علت است و نیازمندی او امکانش است و امکان همواره با او همراه است، پس در حدوث و بقاء محتاج علت است.[۵]
مطالعه بیشتر
۱. جعفر سبحانی، الهیات و معارف اسلامی (با تنظیم رضا استادی) نشر مؤسسه امام صادق قم ۱۳۷۲ ش.
۲. مصطفی خلیلی، اندیشه کلامی علامه طباطبائی نشر دفترتنظیم و نشر آثار علامه طباطبائی قم چاپ اول ۱۳۸۲ش.
۳. مرتضی مطهری، مجموعه آثار ۶، مقاله ۱۴، ص ۹۰۳، نشر صدرا، سال ۱۳۷۳ ش.
۴. محمد امین صادقی ارزگانی، انسان کامل از نگاه امام خمینی و عارفان مسلمان نشر بوستان کتاب قم، چاپ اول سال ۱۳۸۲ش.
منابع
- ↑ سوره فاطر، آیه ۱۵.
- ↑ نگاه کنید به سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، قم، طه، ۱۳۷۷، ص ۵۸.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، فلسفه دین، قم، نشر مرکز اسراء، بی تا، ص ۱۸۲–۱۸۶.
- ↑ نگاه کنید به طباطبایی، سید محمد حسین، نهایه الحکمه، قم، جامعه مدرسین، فصل هفتم، ص ۶۵.
- ↑ نگاه کنید به ربانی گلپایگانی، علی، ایضاع الحکمه، نشر اشراق، ۱۳۷۴ ش، ج۱، ص ۳۳۸–۳۴۳.