جاودانه بودن قرآن
قرآن کريم مرتبط با مسائل زمان نزول است و براي آينده و قرن هاي مختلف و مدرن برنامه اي ندارد؟
دليلهاي زيادي را ميتوان آورد كه قرآن جاودانه و براي تمام زمانها بوده و مخصوص يك زمان نميباشد:
۱ـ خطابات عام قرآن
بسياري از آيات قرآن خطابهايي دارد كه براي تمام مردم و هر مكلفي ميباشد. مانند : « اي كساني كه ايمان آوردهايد»[۱] و « اي مردم»[۲] و « اي انسان»[۳] و «ای بنی آدم».[۴]
۲ـ طرز بيان قصههاي قرآن
در قرآن داستانهاي فراواني از پيامبران و امتهاي گذشته ذكر شده، ولي چون هدف قرآن هدايت انسان هاست، اين داستانها را به طور كامل و مرتب بيان نكرده و آنچه را براي هدايت مفيد بوده، آورده است تا بندگان از آن جريانات پند گيرند. بنابراين نميشود گفت اين جريانات براي گذشته بوده و ربطي به آينده ندارد، پندگيري از يك جريان براي هميشه است.
۳ـ آيات مربوط به جاودانه بودن قرآن
قرآن كتابي جهان شمول است و اختصاصي به زمان، مكان، نژاد، آداب و سنن خاص ندارد؛ زيرا قرآن خود را چنين معرفي مينمايد: « قرآن جز يك پند براي عالميان نيست.»[۵]؛ «بيم دهنده تمام انسانها است.»[۶] لازمه اين كليّت و دوام و نيز نيازمندي هميشگي بشر به آن، اين است كه هيچ گاه گرد كهنگي بر آن ننشيند و هميشه تازه باشد.
۴ - روايات
از روايات استفاده ميشود، محتواي قرآن كريم به گونهاي تنظيم شده تا همانند سفرهاي همگان در هر عصري بر سر آن بنشينند، و از نعمتهاي معرفتي آن استفاده برند:
روايت اول : از امام صادق(ع) سؤال شد كه چرا قرآن با تكرار و درس و نشر جز تازگي اثر ديگري نميپذيرد؟
حضرت فرمود: «تازگي قرآن براي آن است كه خداي تبارك و تعالي آن را براي زمان موقّت يا مردم خاص نفرستاده و چون هميشگي و همگاني است، در هر زمان جديد است، و در نزد هر مردمي تا روز قيامت شيرين و پر جذبه است».[۷]
روايت دوم: امام باقر(ع) هميشگي بودن قرآن را به همواره بودن دو اختر فروزان، خورشيد و ماه تشبيه نموده، ميفرمايد:«قرآن همانند خورشيد و ماه هميشه در جريان است، و زندگي انسانها را تا پايان دنيا روشن ميسازد».[۸]
۵ - باطن داشتن قرآن كريم
قرآن علاوه بر ظاهر، داراي باطن است و ظاهر قرآن همان دلالت ظاهري قرآن است كه از قرائن، از جمله شأن نزول آيه به دست ميآيد و جنبه خصوصي دارد؛ ولي باطن قرآن با قطع نظر از قرائن موجود، برداشتهايي كلي است كه از متن قرآن به دست ميآيد و همه جانبه و جهان شمول است، لذا پيوسته مانند جريان خورشيد و ماه در جريان است. اگر چنين نبود قرآن از استفاده دائمي ساقط ميگرديد. لذا همين برداشتهاي كلي و جهان شمول است كه تداوم قرآن را براي هميشه تضمين كرده و آن را همواره زنده و جاويد نگاه داشته است.[۹] و اگر چنين نبود ميبايست با از بين رفتن گروهي، آيه مخصوص آنها نيز باطل ميشد.امام باقر(ع) ميفرمايد: «اگر آيهاي درمورد قومي نازل شود و آن قوم بميرد، آيه هم ميميرد و براي قرآن چيزي باقي نميماند، ولي قرآن تا آسمان و زمين باقي است، جريان دارد.»
بنابراين بايد از قرآن معنايي به دست آورد كه براي عموم افراد تا قيامت باشد. براي روشن شدن مطلب، يك نمونه از قرآن آورده مي شود:
ممکن است کسي بگويد بت پرستي چون مخصوص صدر اسلام بود لذا آيات قرآن در نفي آن اقامه شده است و کاربرد امروزي نداردکه در جواب بايد گفت :
اولاً: بتپرستي مخصوص زمان پيامبر اكرم – صلي الله عليه و آله و سلم - نبوده، زيرا هم اكنون تعداد زيادي از افراد در كشورهايي چون ژاپن، هند و ... بتپرست هستند ونبودن بت پرست در ميان مسلمانان دليل بر نبودن آن در دنيا نيست.
ثانياً: بتپرستي در هر زماني جلوهاي دارد، در آن زمان چوب و سنگ بود و هماكنون صورتهاي ديگري چون دنياپرستي، پولپرستي، مقامپرستي و... دارد.[۱۰]
۶ - قرآن و آينده
اما اين كه قرآن در رابطه با آينده سخني ندارد، بايد گفت: كتابهايي كه اعجاز قرآن را بيان كردهاند، يك بخش را اختصاص به اعجاز علمي دادهاند كه قرآن مطالبي را بيان كرده كه براي آن زمان مشخص نبوده و بعداً با پيشرفت علم معناي آيه خوب روشن شده است، مانند دشواري تنفس با افزايش ارتفاع كه امروزه، علم به آن رسيده است.[۱۱] خداوند در آيه ۱۲۵ سوره انعام ميفرمايد: «... خداوند هر كه را خواهد گمراه كند، سينه او را آنچنان تنگ ميكند كه گويا ميخواهد به آسمان برود.» و از سوي ديگر امروزه افراد منصف به اين نکته اعتراف مي کنند که احکام و آموزه هاي قرآنني براي برون رفت جامعه از انحطاط بهترين راه کارها را ارائه مي دهدو اين دلالت دارد بر اينکه قرآن کريم در همين دنياي مدرن راه کار هاي لازم را در مسائل اجتماعي ، فرهنگي ، اقتصادي و بين المللي دارد و با عمل به اين برنامه ها مي توان جامعه اي ايده آل و مورد نياز مردم درست نمود و اگر امروزه برخي از کشورها دچار عقب ماندگي شده اند تنها دليلش دوري آن جامعه از معارف قرآني است.
مطالعه بيشتر
۱ـ عبدالله جوادي آملي، تفسير موضوعي (قرآن در قرآن)، (قم؛ اسراء ۱۳۷۸)، ج۱،بخش جاودانگي قرآن.
۲ـ مرتضي مطهري،خاتميّت، (تهران؛ صدرا، ۱۳۶۴).
۳ـ محمد هادي معرفت،علوم قرآني، (قم؛ مؤسسه فرهنگي تمهيد، ۱۳۸۰)، ص۴۱۴ .
۴ـ ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه (دارالكتب الاسلاميه، ۱۳۶۸)، ج۵، ص۴۳۵، ج۸، ص۲۲۷، ج۱۰، ص۱۱۹، ج۱۱، ص۱۸۳؛ ج۱۸، ص۳۸۹؛ ج۱۹، ص۱۷؛ ج۲۳، ص۲۶۶.
منابع
- ↑ ر.ک: بقره/۱۰۴، ۱۵۳، ۲۷۲ و آل عمران/۱۰۰، ۱۰۲ و نساء/ ۱۹،۲۹.
- ↑ بقره/ ۲۱ و نساء/۱ و يونس/۲۳ و حج/۵ و فاطر/۵ و حجرات/۱۳ و ...
- ↑ ر.ک: انفطار/۶ و انشقاق/۶.
- ↑ رک : مائه / ۲۷ ، اعراف / ۲۶ ، یس / ۶۰و ...
- ↑ انعام/ ۹۰.
- ↑ مدثّر/ ۳۶.
- ↑ به نقل از: جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي، قرآن در قرآن، قم، انتشارات اسراء، ۱۳۷۸، ج۱، ص۳۱۳.
- ↑ به نقل از: جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي، قرآن در قرآن، قم، انتشارات اسراء، ۱۳۷۸، ج۱، ص۳۱۳.
- ↑ ر. ك: معرفت، محمد هادي، التمهيد، قم، جامعه مدرسين حوزه علميّه، بيتا، ج۳، ص۲۹.
- ↑ ر. ك: مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ۱۳۶۸، ج۸، ص۲۶۰.
- ↑ معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، ص۴۲۵.