دنیا زندان مومن است
این مقاله هماکنون به دست Shamloo در حال ویرایش است. |
منبع و مفهوم روایت «الدنیا سجن المؤمن» چیست؟
روایت دنیا زندان مؤمن است
منبع روایت
روایت دنیا زندان مؤمن است روایتی از رسول خدا(ص) است که در منابع مختلف اسلامی آمده و مورد استدلال و بهرهبرداری نظری و عملی قرار گرفته است. این روایت، با تفاوت در برخی الفاظ، در معتبرترین منابع روایی شیعه و اهل سنت نقل شده است. همچنین، این روایت در منابع صوفیانه و عرفانی اسلامی به طور گسترده نقل و تفسیر شده است.[۱]
قدیمیترین منبع روایی شیعی که این حدیث در آن آمده است کتاب المؤمن حسین بن سعید اهوازی، از اصحاب امام رضا(ع) و امام جواد(ع) و امام هادی(ع)، است.[۲] همچنین، این روایت در آثار معتبر روایی قرن چهارم قمری شیعه چون الکافی[۳] و آثار شیخ صدوق چون کتاب من لایحضره الفقیه[۴]، معانی الاخبار[۵] و اعتقادات الامامیة[۶] نقل شده است. در این منابع این حدیث از امام کاظم(ع) و امام صادق(ع) به نقل از پدرانشان از رسول خدا(ص) نقل شده است.
این حدیث در برخی از معتبرترین منابع اهل سنت نیز نقل شده است. از جمله، در صحیح مسلم[۷] از ابیهریره و در مسند احمد بن حنبل از عبدالله بن عمرو.
معنای روایت
روایت «دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است.»[۸] از پیامبر(ص) در کتابهای مختلف روایی ذکر شده و در روایات اسلامی هم به این دو موضوع اشاره شده است. علامه مجلسی از راوندی نقل کرده است: پیامبر اکرم(ص) دنیا را به این جهت به زندانی تشبیه کرده است که مؤمن در دنیا مقید به اوامر و نواهی الهی است و دنیا برای او تنگ است. همچنین به وسیله عذاب خداوندی ترسانده شده است و با شهوات و آرزوها امتحان میشود و مشکلات به او روی میآورد، بر خلاف کافر.[۹]
علامه مجلسی دو احتمال در معنای این حدیث ذکر میکنند:
- مؤمن در دنیا غالباً در رنج و خوف به سر میبرد بر خلاف کافر که غالباً در امنیت و رفاه است و این منافات با این ندارد که مؤمن گاهی در راحتی به سر برد و کافر در سختی.
- مؤمن در دنیا نسبت به زندگی اخروی که در انتظار اوست و در مقایسه با نعمتهایی که خداوند به او میدهد گویا در زندان است، اگرچه نسبت به اهل دنیا از رفاه و آسایش بیشتری بهرهمند باشد و کافر عکس این است زیرا نعمتهای او منحصر در دنیاست و در آخرت فقط عذاب شدید خداوندی در انتظار اوست اگرچه در دنیا هم با سختی زندگی کند.[۱۰]
امتحان و ابتلای الهی
در حدیثی از امام جعفر صادق(ع) میخوانیم: «امتحان و بلای پیامبران از همه مردم بیشتر است بعد از آنان کسانی که به پیامبران از دیگران نزدیکترند و بعد کسانی که دارای مراتب بالاتری هستند.»[۱۱]
در روایت دیگری آن حضرت میفرماید: خداوند در زمین بندگان خالصی دارد که هیچ هدیهای از آسمان فرود نمیآید مگر اینکه آن را از این بندگان منع میکند و هیچ بلایی فرود نمیآید مگر اینکه آن را متوجه ایشان میکند. در واقع میزان سختیهایی که مؤمن با آن روبرو میشود با میزان ایمان او متناسب است و این سختیها موجب رشد او میشود.[۱۲]
نعمتهای بهشت و ایمان مومن
نعمتهایی که خداوند در بهشت برای مؤمنان وعده داده است با ایمان آنان متناسب است. معنی این حدیث با توجه به آیات و احادیثی که در وصف بهشت وارد شده است، بیشتر مشخص میشود. در بحارالانوار از پیامبر اسلام(ص) نقل شده است که فرمود: «خداوند میفرماید به بندگان صالحم نعمتهایی را آماده کردهام که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه از دل انسانی گذشته است.»[۱۳]
امام علی(ع) در وصف بهشت میفرماید: «در بهشت، درجاتی وجود دارد که یکی از دیگری برتر است و جایگاههایی است که گوناگون و متفاوت است، نعمتهایش پایان ندارد و ساکنان آن هرگز خارج نمیگردند و هرگز پیر و فرسوده نمیشوند و گرفتار سختیها نخواهند شد.»[۱۴]
در قرآن نعمتهای زیادی که خداوند در اختیار بهشتیان قرار میدهد ذکر شده است. یکی از این نعمتها دوستی میان اهل بهشت است. اهل بهشت هرچه بخواهند برایشان فراهم است. امنیت و عدم خستگی و ملالت نیز از نعمتهای بهشتی است. نعمتهای دیگر انواع خوردنیها و نوشیدنیهای لذیذ و نیز دیدنیهای شگفتآور که انسان از آن لذت میبرد. نهرها و درختان زیبا و لباسها و زینتهای با ارزش از نعمتهای بهشت است. جاودان بودن بهشت و بهشتیان نیز از نعمتهایی است که در آیات زیادی بیان شده است.
بالاترین نعمت اهل بهشت رضوان و خشنودی خداوند از ایشان است و همچنین ارتباط با خدا و دیدار پیامبران و امامان و صدیقان و صالحان. خداوند در آیه ۷۱ سوره زخرف میفرماید: «... و در آن (بهشت) هر آنچه دلها بخواهد و چشمها از آن لذت میبرد موجود است، و شما همیشه در آن خواهید ماند.»[۱۵]
هرچه در بهشت است مقابل آن در جهنم است، و از آنجا که اگر کسی هر چقدر ظالم و کافر باشد، در این دنیا امکان مجازات کامل برای او فراهم نیست، پس این جهان در مقابل جهنم که با تمام اوصافش در انتظار اوست، برای او بهشت است.
مطالعه بیشتر
منابع
- ↑ برای نمونه ن.ک: ابوعبد الرحمن محمد بن الحسين السلمى، طبقات الصوفیة، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ص ۲۸؛ نیز: ابینعیم احمد بن عبدالله الاصبهانی، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، القاهره، دار امالقری، للطباعة و النشر، ص ۲۸.
- ↑ الحسین بن السعید الکوفی الاهوازی، المؤمن، قم، مؤسسة الامام المهدی علیه السلام، ص ۲۶.
- ↑ محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، قم، دارالحدیث، ج ۳، ص ۶۳۰.
- ↑ محمد بن علی بن الحسین بابویه القمی، کتاب من لایحضره الفقیه، تحقیق علی اکبر الغفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ج ۴، ص ۳۶۳.
- ↑ محمد بن علی بن الحسین بابویه القمی، معانی الاخبار، تحقیق علی اکبر الغفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ص ۲۸۹.
- ↑ محمد بن علی بن الحسین بابویه القمی، الاعتقادات، قم، مؤسسة الامام الهادی علیه السلام، ص ۱۲۵.
- ↑ مسلم بن الحجاج النیسابوری، صحیح مسلم، بیروت، دار ابن حزم، ج ۴، ص ۱۷۷۹.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، ج۶۵، ص۱۵۹، نقل از ضیاء الشهاب و بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۵۹، باب ۷.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، ج۶۵، ص۱۵۹، نقل از ضیاء الشهاب.
- ↑ بحارالانوار، ج۶۵، ص۲۲۰.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، چاپ دوم، ج۲، ص۲۵۲، باب شده ابتلاء المؤمن، ح۱.
- ↑ همان، ص۲۵۲، ح۳.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۸، ص۹۲، باب ۲۳.
- ↑ دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، خ۸۵.
- ↑ ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.