معرفت نفس
این مقاله هماکنون به دست Rahmani در حال ویرایش است. |
حدیث شریف «مَن عرف نفسه فقد عرف ربه» را توضیح دهید.
معرفت نفس انسانی محور جمیع مسائل علوم عقلی و نقلی و اساس همه خیرات و سعادات است. به بیان امیرالمؤمنین(ع): «مَعرِفَةُ النَّفسِ أنفَعُ المَعارِفِ؛ شناخت نفس سودمندترین شناختها است.»[۱]
معرفت نفس همان روانشناسی و خودشناسی است که نزدیکترین راهها به ماورای طبیعت و صراط مستقیم خداشناسی است. انسان بزرگترین جدول بحر وجود، و جامعترین دفتر غیب و شهود، و کاملترین مظهر واجب الوجود است.[۲] این جدول اگر درست تصفیه و لای روبی شود مجرای آب حیات و مجلای ذات و صفات میگردد.[۳]
حدیث مذکور که یکی از احادیث معروف محسوب میشود از پیامبر(ص) نقل شده است[۴] و مشابه این حدیث از امام علی(ع) هم نقل گردیده است.[۵]
ترجمه چنین است: «هرکس خود را بشناسد پروردگارش را شناختهاست». اما مهم این است که منظور از شناخت نفس چیست؟ چگونه میتوان به شناخت نفس رسید؟ و راهها و اسباب شناخت چیست؟
راههای رسیدن به معرفت نفس
- انسان دارای مراتب و شئونات مختلف است.
گرچه انسان یک حقیقت بیش نیست لیکن دارای ابعاد گوناگونی از وجود است. وجود انسان از ماده خاکی بی درک و شعور آغاز شده و به جوهر مجرد ملکوتی منتهی میگردد.[۶]
آنجا که میگوید: وزن و شکل من، از مرتبه طبیعی خویش حکایت میکند. آنجا که میگوید: غذا و رشد و نمو من، از مرتبه جسم نامی خویش خبر میدهد. و آنگاه که میگوید: حرکت و شهوت و غضب من از مرتبه حیوانی خویش گزارش میدهد. و بالاخره جایی که میگوید: فکر و اندیشه و عقل من، از مرتبه عالی انسانی خویش میگوید. پس انسان «منها» و «نفسهای» گوناگون دارد: خودجسمانی، نباتی، حیوانی و انسانی.[۷]
- اصالت و ارزش هر انسان حقیقتاً از آنِ مرتبه روح مجرّد او است.
آنچه انسان را انسان کرده و بر سایر موجودات برتری داده همین روح مجرد و ملکوتی و نفخه الهی اوست.[۸] خداوند در قرآن سجده بر آدم(ع) را بعد از نفخ و دمیدن روح الهی بر او بر فرشتگان واجب گردانید.[۹] و همینطور فخر بر آفرینش انسان را برای خود، بعد از این میداند که بر آدم و انسان روح دمیده شد.[۱۰]
- تمام کمالات و ارزشها در مرتبه روح نهفته شده است.
در مرتبه روح مجرد است که خودخواهیها و حسدها و جهلها میتواند از وجود آدمی رخت بربندد، و جای خود را به کمالات و ارزشها بدهد.[۱۱] و در این رتبه است که انسان میتواند آزادانه بیندیشد و درک کند و بفهمد. از اندیشه و درک و فهم، شناخت حاصل میشود؛ شناخت ضعفها، تواناییها، نیازمندیها، وابستگیها.
- در مرتبه روح مجرد است که انسان قابلیت شناخت اختیاری پروردگار را پیدا میکند.
در این مرحله است که انسان توانایی درک وابستگی وجود خود را مییابد و میفهمد که هیچ شأنی از شئونش بدست خودش نیست و تمام وجودش تحت ربوبیّت موجودی قرار دارد که به او وابسته و هر چه دارد از او است.
از این رو در احادیث بر ارزش نفس انسانی تأکیدات فراوانی وارد شده است. حضرت علی(ع) بیان میکند که: «تعجب میکنم از کسی که برای یافتن گمشدهاش تلاش میکند در صورتی که نفس (انسانی) خود را گم کرده و در صدد یافتن آن نیست».[۱۲]
- رسیدن به مرحله ملکوتی به معنی مهمل گذاشتن مراتب پایین نیست.
درست است که همه کمالات در مرتبه روح ملکوتی و نفخه الهی انسان نهفته است، اما این روح مجرد بدون مراتب پایینتر نمیتواند به فضایل و کمالات دست یابد. در واقع برگشت این مطلب به این است که اگر انسان اسیر مراتب پایین باشد و از حقیقت خود غافل بماند اعمال مراتب پایین را فقط انجام میدهد. (مثل خوردن و آشامیدن و شهوترانی و خشمگین شدن که به صورت حیوانی محض باشد نه برای اهداف عالی).[۱۳] اما اگر از قوای مراتب پایین بهره برد میتواند افعالی با نیات و اهداف عالی انجام داده و باعث تعالی روح خود شود.[۱۴]
مصادیق معرفت نفس در حدیث معرفت نفس احتمالات فراوانی وجود دارد که برخی محققین تا دوازده احتمال ذکر کردهاند که به برخی از آنها اشاره میشود:
- هر کس خود را بشناسد و بفهمد که روحش یکی است و اگر متعدد باشد باعث تعارض و فساد بدن میشود خواهد فهمید که رب هستی نیز یکی است و اگر متعدد باشد باعث فساد آن میشود.
- کسی که بشناسد که بر روح چیزی از معلومات بدن مخفی نیست بلکه به تمام آن علم دارد، خواهد فهمید که ربّ هستی نیز بر تمام هستی و حتی ذرّات آن علم و احاطه دارد.
- کسی که بشناسد نسبت روح به تمام اعضای بدن مساوی است و چیزی به او نزدیکتر یا دورتر نیست خواهد فهمید که تمام اشیاء نسبت به قدرت و علم خداوند رابطه یکسانی دارند.
- هر کسی بشناسد که نفس انسان با حواس ظاهری قابل درک نیست خواهد فهمید که خداوند نیز با حواس ظاهری قابل درک نیست.[۱۵]
- اگر کسی بفهمد که شناخت حقیقی روح امکان ندارد، خواهد فهمید که درک کنه خداوند نیز برای بشر قابل دسترسی نیست.
برای مطالعهٔ بیشتر
۱ـ قرآن در اسلام، علامه طباطبائی، انتشارات درالکتب الاسلامیه، ص۳–۱۸.
۲ـ معرفت نفس، علامه حسنزاده، انتشارات علمی و فرهنگی.
۳ـ مجموعه آثار، شهید مطهری (ره)، انتشارات صدرا، ج۲، جهان بینی اسلامی، ص۳۰۳ الی ۳۲۷.
۴ـ خودسازی، آیه الله امینی، انتشارات شفق.
۵ـ شکوفائی فطرت، محمدرضا بحرینی، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.
منابع
- ↑ . حسنزاده آملی، حسن، معرفت نفس، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۱ش، ج۱، مقدمه.
- ↑ معرفت نفس، ج۱، مقدمه.
- ↑ معرفت نفس، ج۱، مقدمه.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۱، ص۹۹.
- ↑ آمدی، غررالحکم، چاپ دانشگاه، ج۶.
- ↑ امینی، ابراهیم، خودسازی، انتشارات شفق، چاپ هشتم، ۱۳۷۵ش، ص۱۶–۱۹.
- ↑ خودسازی، ص۱۶–۱۹.
- ↑ خودسازی، ص۱۶–۱۹.
- ↑ حجر/۲۹.
- ↑ مؤمنون/۱۲–۱۴.
- ↑ خودسازی، همان، ص۲۲.
- ↑ آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج۲، ص۳۶.
- ↑ خودسازی، ص۱۲۲–۱۲۹.
- ↑ همان.
- ↑ شبّر، مصابیح الانوار، ج۱، ص۲۰۴.