توحید از نظر اسلام (کتاب)
توحید در کتاب توحید از نظر اسلام نوشته طالقانی چگونه تبیین گردیده است؟
توحید از نظر اسلام | |
---|---|
اطلاعات کتاب | |
نویسنده | سید محمود طالقانی |
زبان | فارسی |
اطلاعات نشر | |
ناشر | پیام آزادی |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | ۱۳۵۸ شمسی |
کتاب توحید از نظر اسلام تألیف سید محمود طالقانی در سال ۱۳۵۸ شمسی چاپ گردید. دیدگاه طالقانی درباره توحید با عدم پذیرش سلطهگری انسانهای دیگر پیوند دارد. طالقانی در پروژه فکری خود بر مقوله رهاییبخشی و ایجاد همبستگی و پیوستگی توحید در میان انسانها تاکید میکند.
نویسنده در مطلبی مهم اعتقاد خود را چنین میآورد که توحید تنها یک عقیده قلبی و درونی نیست که انسان را در معابد متوقف سازد. همچنین یک بحث فلسفی و کلامی نیست که در «گنجینه کتب بایگانی شود». بلکه حقیقتی است که میباید در فکر و خلق و عمل تحولی پدید آرد و جهت سیر زندگی و خط مشی اجتماعی را برگرداند. چشمانداز فکر انسانها را وسیع و شخصیتش را مستقل سازد.
در اعتقاد طالقانی «توحیدِ اسلام خَلق را از تاریکی اوهام بسوی نور ایمان و از ذلت بندگی بشر و زیر بار قوانین و عادات بشری رفتن بسوی عزت اسلام و بندگی آفریننده جهان پیش میبرد». حقیقت توحید از اعتراف به زبان و تأثیر در وجدان شروع میشود آنگاه در مظاهر حیاتی تجلی نموده انسان را از بندگی شهوات و اوهام و اربابهای ساختگی میرهاند. بندگی دیگران و تن به قوانین و رسوم و عادات بشری دادن صورت دیگری از بتپرستی جاهلی است.
نویسنده این سوال را مطرح میکند که آیا برای نجات بشر در دوره جاهلیتِ بتپرستی و در این عصر جاهلیت تمدننمای مادهپرستی چارهای جز این تحول توحیدی و تغییر خط سیر حیاتی میتوان یافت؟
کلیات
کتاب توحید از نظر اسلام تألیف سید محمود طالقانی در سال ۱۳۵۸ شمسی چاپ گردید. طالقانی روحانی شیعه، مفسر و روشنفکر دینی بود که تلاشهای گستردهای بر علیه نظام پادشاهی داشت. وی مقبولیت گستردهای میان جریانهای مختلف انقلابی نیز داشت. کتاب توحید از نظر اسلام به همراه برخی کتابهای دیگر وی، بازتاب اندیشههای توحیدی طالقانی است. دیدگاه طالقانی درباره توحید با عدم پذیرش اربابی و سلطهگری انسانهای دیگر پیوند دارد. طالقانی در پروژه فکری خود بر مقوله رهاییبخشی و ایجاد همبستگی و پیوستگی توحید در میان انسانها تاکید میکند. در دیدگاه طالقانی توحید معادل آزادی از بندها و استبداد معادل شرک و در بند کشیدن آدمیان بود.[۱]
فصلهای ابتدایی این کتاب بیشتر به بحثهای مقدمهای باز میگردد. کتاب با فصلی تحت عنوان «تربیت از نظر قرآن» آغاز میشود. نویسنده معتقد است احتیاج انسان را با محیط بیرون مرتبط میسازد و محیط، عواطف و میلها را بیدار مینماید. در نتیجه انسان به رنگ محیط و منطبق با آن در میآید. محیط بیرونی هر یک از قوههای درونی انسان را تقویت نماید، همان قوه بزرگ و نیرومند میگردد. وی نتیجه میگیرد که تربیت همان ایجاد محیط است.[۲]
عنوان فصل دوم «طبیعت غریزه فطرت» است. نویسنده، این سه موضوع طبیعت، غریزه و فطرت را عامل فساد و در عین حال عامل نظم و تکامل میداند.[۳] از نگاه طالقانی فطرت نخستین ظهور عقل است[۴] و اصل و مبدأ همه معلومات و ادراکات است.[۵] و پیامبران مبعوث شدهاند تا انسان را به «بهشت ادراکات لطیف فطرت» متوجه سازند.[۶] به همین جهت اولین قدمی که موجود زنده برای آزادی از حکومت خواص طبیعت و قوای نباتی و غرائز حیوانی بر میدارد این است که خود را به عقل استعدادی و فطری برساند.[۷]
فصل سوم «پدیده دین آیه فطرت» نام دارد.[۸] به اعتقاد طالقانی دین برای بیدار گشتن فطرت است. وی در تشبیهی چنین میاورد که «دانشهایِ محدودِ غرور انگیز مانند چراغی است بدست رهنوردی در بیابانِ تاریک که محیط محدود را روشن میسازد ولی حجابِ محیط دورتر است و همان چراغ موجب گمراهی و سقوط در پرتگاه خواهد شد. ولی چشم عادی مانند فطرت است که همه فضای بیابان و موجودات را دور و نزدیک را یکسان مینگرد و هرچه جلوتر میرود قدرت تشخیص قویتر میگردد».[۹] فصل چهارم کتاب به «مسئولیت انسان نسبت به خود» نام نهاده شده است.[۱۰]
تبیینی ضد ظلم از توحید
نویسنده از صفحه ۲۵ کتاب به توحید از نظر اسلام میپردازد و کلام خود را با آیه ۶۴ آلعمران آغاز میکند که دعوتی همگانی به توحید است.[۱۱]
طالقانی معتقد است از همان وقتی که عقل فطری آدمی آمادهی درافت حقیقت توحید شد، خداوند پیامبران را برانگیخت تا توحید را میان مردم نشر دهند و تحول و انقلابی در درون انسانها پدید آورند.[۱۲] وی معتقد است پیامبران با تذکرات پی در پی و دستور به انجام اعمال صالح تلاش کردند ریشه توحید را در میان مردم محکم کنند.[۱۳] نویسنده معتقد است اسلام به جهت اینکه آخرین دین بوده، کلمه توحید را از هر جهت کامل نموده و آنها را محدوده اعتقادی صِرف بیرون کشیده و در حیطه عبادات و اراده در آورده است.[۱۴]
در اعتقاد طالقانی «توحیدِ اسلام خلق را از تاریکی اوهام بسوی نور ایمان و از ذلت بندگی بشر و زیر بار قوانین و عادات بشری رفتن بسوی عزت اسلام و بندگی آفریننده جهان پیش میبرد». حقیقت توحید از اعتراف به زبان و تأثیر در وجدان شروع شود آنگاه در مظاهر حیاتی تجلی نموده انسان را از بندگی شهوات و اوهام و اربابهای ساختگی برهاند. بندگی دیگران و تن به قوانین و رسوم و عادات بشری دادن صورت دیگری از بتپرستی جاهلی است.[۱۵]
نویسنده در مطلبی مهم اعتقاد خود را چنین میآورد که توحید تنها یک عقیده قلبی و درونی نیست که انسان را در معابد متوقف سازد. همچنین یک بحث فلسفی و کلامی نیست که در «گنجینه کتب بایگانی شود» بلکه حقیقتی است که میباید در فکر و خلق و عمل تحولی پدید آرد و جهت سیر زندگی و خط مشی اجتماعی را برگرداند، چشمانداز فکر انسانها را وسیع و شخصیتش را مستقل سازد.[۱۶]
نویسنده این سوال را مطرح میکند که آیا برای نجات بشر در دوره جاهلیتِ بتپرستی و در این عصر جاهلیت تمدننمای مادهپرستی چارهای جز این تحول توحیدی و تغییر خط سیر حیاتی میتوان یافت؟[۱۷]
تبیین افکار کواکبی
طالقانی در بخشهای انتهایی کتاب به تبیین افکار کواکبی پرداخته است. وی نخست از کتاب «طبایع الاستبداد» نوشته کواکبی بحث می کند و بخش هایی از آنرا در کتاب خود نقل میکند. وی از این کتاب نقل میکند که علماء امت اتفاق نظر دارند که منکرتر از هر منکر ظلم است. سپس این سوال را مطرح میکند پس چرا نباید از این منکر جلوگیری شود. باید با ریشه این منکر مبارزه کرد زیرا تا ریشه آن ثابت است ثمرات زهرآگین آن با کمک شیطان به صورتهای گوناگون باقی است. بدین جهت باید در اصل و فرع و آثار و نتایج استبداد که ریشهی ظلم است بررسی نمود.[۱۸]
کتاب دیگر کواکبی به نام «امالقری» مورد بررسی طالقانی قرار گرفته است.[۱۹] بررسی زندگینامه و برخی افکار و نظریات کواکبی از دیگر مطالب کتاب توحید از نظر اسلام طالقانی است.
منابع
- ↑ «طالقانی و رهاییبخشی توحید اجتماعی-سیاسی»، صدانت، تاریخ بازدید: ۱ اسفند ۱۴۰۲ش.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ۱۳۵۸ش، ص۶- ۷.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۱.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۲.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۳.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۳.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۲.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۵.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۸.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ۱۳۵۸ش، ص۲۱.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ۱۳۵۸ش، ص۲۶.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ۱۳۵۸ش، ص۲۶.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ۱۳۵۸ش، ص۲۷.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ۱۳۵۸ش، ص۲۷.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ۱۳۵۸ش، ص۲۹.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ۱۳۵۸ش، ص۳۰.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ۱۳۵۸ش، ص۳۱.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ۱۳۵۸ش، ص۳۵.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ۱۳۵۸ش، ص۳۸.