معیار ظرفیت قلب در روایت
از امیرالمؤمنین(ع) روایتی نقل شده است که حضرت فرمودند: «قلبها مانند ظرف هستند و بهترین آن قلبی است که گنجایش بیشتری داشته باشد.» معیار ظرفیت قلب چیست و چگونه میتوان ظرفیت آن را افزایش داد؟
به معیار ظرفیت قلب در برخی روایات پرداخته شده است. در ابتدا باید به این نکته اشاره شود که قلب در معانی متعددی به کار رفته و به معانی عقل و جان تا مرکز عواطف انسانی استعمال شده است. در قرآن و روایات از واژه صدر برای بیان میزان مقدار گنجایش قلب استفاده شده است و قلب ظرف خداوند در نظر گرفته شده است. برای افزایش ظرفیت قلب نیز راهکارهایی در برخی روایات بیان شده مانند خواست خدا، انس با قرآن، مطالعه و همنشینی با علما و ... در مقابل نیز گناه و همنشینی با جاهلان و اعمالی که انسان را از خداوند دور میکند اسباب دلتنگی روح و قساوت قلب بیان شده است.
مفهوم قلب
قلب در لغت به معنی تغییر، تحول و انقلاب است و در عرف عام جسم صنوبری و عضوی از اعضای بدن است و خون را به سراسر بدن منتقل میسازد و سلولهای جسم انسان را تغذیه مینماید و در فارسی به «دل» نیز تعبیر میشود. اما در قرآن به معانی گوناگونی آمده است از جمله:
- عقل و درک، آیه ۳۸ سوره ق: ﴿إنَّ فی ذلِکَ لَذِکْری لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ؛ در این هلاک پیشینیان پند و تذکر است آن را که قلب هوشیاری داشته باشد﴾؛
- روح و جان، آیه ۱۱ سوره احزاب: ﴿... وَ إذْ زاغَتْ الأبْصارُ وَ بَلَغَتْ القُلوبُ الحَناجِرَ …؛ (یاد آرید) وقتی که (در جنگ احزاب) لشکر کفار از بالا و زیر بر شما حملهور شدند و آنگاه که چشمها حیران شد و جانها به گلو رسید ...﴾؛
- مرکز عواطف، آیه ۱۳ سوره انفال: ﴿... سَأُلْقی فی قُلوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ؛ که همانا من ترس در دل کافران میافکنم ...﴾.[۱]
ظرفیت قلب
در قرآن و روایات تعبیری به نام «صدر» وجود دارد مانند شرح صدر یا ضیق صدر و مقصود از صدر، ظرف و جایگاه قلب است. اگر قلب، مادی باشد صدر هم مادی است و جایگاه آن خواهد بود، اما در مورد قلب معنوی به طبع صدر هم به تناسب آن یک ظرف غیر جسمانی خواهد بود؛ یعنی هر چند قلب به معنای معنوی آن، امری جسمانی نیست که ظرف و جایگاه جسمانی داشته باشد، اما برای آن نیز ظرفگونهای در نظر گرفته شده است. زیرا از آنجا که ذهن ما با مادیات و محسوسات آشنا است و برای قلب مادی ظرفی به نام «صدر» درک میکند که محیطی وسیعتر از قلب و مشتمل بر آن است، در امور معنوی نیز چنین چیزی در نظر گرفته شده که روح انسان ظرف قلب او است مانند آیهای که میگوید: ﴿فَإنَّها لاتَعْمَی الأبْصارُ وَلکِنْ تَعْمَی القُلوبُ الّتی فِی الصُّدورِ؛ چشمهای ظاهر، کور نیستند و لکن دلهایی که در سینهها جای دارند کورند.﴾(حج:۴۷)
بنابراین منظور از صدر، روح است که ظرف قلب انسان محسوب میشود و ضیق صدر و شرح صدر نیز به این دلیل است که روح، احساس تنگی یا انبساط میکند و گرنه صدر به معنای مادی آن گشاد و تنگ نمیشود.[۲] شرح صدر و گستردگی آن کنایه از آمادگی برای پذیرش است، همان گونه که یک بیابان یا یک خانه گسترده و وسیع آماده پذیرش انسانهای زیادی است. یک سینه فراخ و روح گشاده نیز پذیرای حقایق بیشتری است.
قلبها ظرف خداوند
از پیامبر(ص) نقل شده است که فرمودند: «خدای متعال در زمین ظرفهایی دارد و محبوبترین آنها نزد خدای متعال ظرفی است که صاف و نازک و سخت باشد. این ظرفها همان دلهایند. اما دل صاف دلی است که از زنگار گناهان صاف باشد. دل نازک دلی است که رقت بارترین دل بر برادران باشد و اما دل سخت، دل مردی است که حق بگوید و در راه خداوند از سرزنش هیچ سرزنشگری نهراسد.[۳]
عوامل افزایش ظرفیت قلب
- اراده الهی، ﴿فَمَنْ یُرِدِ اللهُ اَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإسْلامِ؛ پس هر کس را که خدا بخواهد هدایت کند قلبش را به نور اسلام روشن میگرداند.﴾(انعام:۱۲۶) در روایت آمده است هنگامی که این آیه نازل شد، از پیامبر(ص) درباره شرح صدر سؤال شد، حضرت فرمود شرح صدر نوری است که خداوند در قلب مؤمن قرار میدهد تا قلب وسعت یابد و برای «ایمان» آمادگی پیدا کند. سپس در مورد نشانه شرح صدر سؤال شد. حضرت فرمود: توجه به جهان جاویدان و دل بریدن از دنیای پرفریب و آمادگی برای مرگ پیش از آن که فرا رسد.[۴]
- انس با قرآن که در روایات آمده است، «اللّهُمّ نَوِّرْ بكتابِكَ بَصَرِي، و اشرَحْ بهِ صَدري، و فَرِّحْ بهِ قَلبي؛ خدایا چشمان من را به وسیله کتاب خود (قرآن) نورانی گردان و سینهام را فراخی ده و قلبم را خوشحال کن.»[۵]
- مطالعات پیگیر و مستمر و ارتباط مداوم با دانشمندان و علمای صالح.
- یاد خدای متعال.
در مقابل، جهل، گناه، لجاجت، همنشینی با بدان و فاجران و مجرمان، دنیا پرستی و هواپرستی باعث دلتنگی روح و قساوت قلب میشود.[۶]
منابع
- ↑ شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۳۷۵، ج۳، ص۷۳۱.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، اخلاق در قرآن، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ سوم، ج۱، ص۲۶۶، اقتباس.
- ↑ محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، درالحدیث، ۱۳۸۴ش، ح۱۶۹۱۴.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، دار المعرفه، چاپ اوّل، ۱۴۰۶، ج۳ و ۴، ص۵۶۱.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۵۷۷.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۴۲۵.