دلیل عصمت انبیاء
آیا دلیل عقلی بر عصمت انبیاء وجود دارد؟ و اگر انبیاء معصوم نباشند، چه مشکلی پیش میآید؟
مسئله عصمت انبیا در دو محور مطرح است یکی عصمت انبیاء از گناه، و دیگری عصمت از خطا و اشتباه، از اولی تعبیر به عصمت عملی و از دومی تعبیر به عصمت علمی میشود، و این مسئله جزو مسائل اساسی است، که بسیاری از عالمان دینی درباره آن سخن گفته و بحث کردهاند. در اینجا به ذکر پاره از دلایل و مستندات عقلی عصمت انبیا اشاره میشود:
۱. از آن جا که هدف از بعثت انبیا هدایت و راهنمایی انسانها به سوی حقایق و وظایفی است که خداوند برای بشر تعیین کرده است، و در حقیقت انبیا و اوصیای آنان، خلیفه و نمایندگان الهی در میان بشر و مأمور ابلاغ دین خدا و هدایت بشرند، اگر خود آنان به دستورهای دین و پیام رسالتشان عمل ننمایند و گرفتار لغزشهای علمی و عملی بشوند، مردم هیچ گونه اعتمادی به آنان پیدا نمیکند، در نتیجه اهداف بعثت تحقق نخواهد یافت؛ بنابراین حکمت و لطف خداوند اقتضا میکند که فرستادگان او از مصونیت کامل و عصمت در هر دو بعد عقل نظری و عقل عملی برخوردار بوده و نه تنها دچار معصیت و گناه نشوند؛ بلکه سهو و نسیان نیز در ساحت قدس آنان راه پیدا نکند.
۲. دلیل عقلی دیگر بر عصمت آن است که انبیا، گذشته از آموزش و ابلاغ احکام خداوند مسئول پرورش و تربیت مردم نیز هستند؛ لذا در قرآن کریم آمده است: ﴿لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَه وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ﴾[۱] به راستی خدا بر مؤمنان منت نهاد آنگاه که در میانشان پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان کند و کتاب و حکمتشان بیاموزد، در حالی که بیتردید پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند. بیتردید این مهم (تربیت و تزکیه نفوس) در صورتی تأمین خواهد شد که مربیان اصلاح و تربیت، خودساخته، صالح و از هرگونه معصیت و نقص پاک و منزه باشند، و گرنه بهطور مسلّم «فاقد شیء معطی شیء» نخواهد شد.}}[۲] از قاضی عبدالجبار معتزلی نقل شده که گفته است: چون مردم به حرف کسی که کردارش با گفتارش مطابقت ندارد، اطمینان حاصل نمیکنند، پس واجب است که انبیا از چیزی که سبب عذاب و خروج آنان از ولایت الهی میشود، منزه باشند.[۳]
۳. دلیل دیگر آن است که اطاعت و پیروی از پیامبران الهی واجب است و اگر آنان معصیت انجام دهند وظیفه مردم نسبت به آنان دو صورت خواهد داشت، اگر پیروی آنها را نکنند و هر کاری که پیامبران انجام میدهند به جا نیاورند، فایده بعثت از بین خواهد رفت؛ زیرا خداوند پیامبران را برای آن فرستاده است که مردم کردار آنها را سرمشق و الگو قرار دهند و با بهرهگیری از آن سرمشق، خود را به کمال مطلوب انسانیشان برسانند؛ و اگر پیروی کنند باید مثل آنان هر کاری را، گرچه خلاف و معصیت باشد باید انجام دهند؛ در حالی که هیچ پیامبری مردم را به گناه فرا نمیخواند و اساساً پیامبران برای هدایت و جلوگیری از معصیت فرستاده میشوند؛ پس معلوم میشود که گناه اساساً با انگیزه بعثت ناسازگار است و انبیا نباید گناه کنند.[۴]
۴. نکته دیگر آن است که اگر پیامبران معصوم نباشند و گناه انجام دهند چند محذور و مشکل جدی پیش خواهد آمد:
الف. چون معصیت موجب فسق میشود؛ شهادت آنها پذیرفته نیست؛ در حالی که نپذیرفتن شهادت پیامبر نقض غرض رسالت اوست.
ب. اگر پیامبری گناه کند، سزاوار عذاب، نفرین و سرزنش خدا میشود؛ در حالی که هیچ پیامبری چنین نیست.
ج. اگر کسی اهل معصیت باشد، اساساً به مقام نبوت نمیرسد و نمیتواند عهدهدار رسالت بشود، چون خداوند فرمود: ﴿لاینال عهدی الظالمین﴾[۵]
جمعبندی و نتیجه: پس به دلیل این که اولاً تنها در سایه عصمت اطمینان مردم به پیامبران تحقق پیدا میکند.
ثانیاً: انبیا، گذشته از بیان احکام دین مسئول تربیت و تزکیه بشراند.
ثالثاً: چون اطاعت از پیامبر واجب است، پس هرکاری که او میکند مردم یا باید انجام دهند یا لااقل برای آنان جائز است انجام دهند، گرچه معصیت باشد.
رابعاً: اگر پیامبر معصیت کند شهادت او پذیرفته نیست و سزاوار نفرین است و نمیتواند به مقام نبوت برسد.
با توجه به موارد یاد شده عقل حکم میکند که پیامبران الهی باید در هر دو بعد علمی و عملی از هرگونه نقص و معصیت مصون و معصوم باشند و گرنه اهداف بعثت تحقق پیدا نخواهد کرد.
مطالعه بیشتر
۱. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۰، ص۱۵۲، نشر امام صادق، ۱۳۷۰ ش.
۲. سبحانی، جعفر، منشور امامیه، ص۱۱۲، نشر مؤسسه امام صادق، ۱۳۷۶ ش.
۳. علامه طباطبایی، سید محمدحسین، شیعه در اسلام، ص۸۵، نشر شرکت انتشار، تهران، سال ۱۳۴۸ ش.
۴. سبحانی، جعفر، عصمه الانبیاء فی القرآن الکریم، ص۵۳، نشر مؤسسه الامام لاصادق، سال ۱۳۷۶ ش.
۵. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۳۶، نشرالمؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۳ ق.
منابع
- ↑ آل عمران/ ۱۶۴.
- ↑ بند الف و ب، در منبع ذیل مطرح شده: مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، سال ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۶۷، سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، انتشارات اسلامی، ج۵، ص۳۲.
- ↑ سبحانی، جعفر، الهیات، علی هدی الکتاب و السنه و العقل، نشر المرکز العالمی للدراسات الدینیه، چاپ دوم، سال ۱۴۱۱ ق، ج۲، ص۱۵۷.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، وحی و نبوت، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، نشر مرکز اسراء، چاپ اول، ۱۳۸۱ ش، ش۳، ص۲۳۱.
- ↑ بقره/ ۱۲۴.