داوود(ع) خواننده اهل بهشت
حضرت داوود(ع)، در خطبه ۱۴۰ نهج البلاغه، خواننده اهل بهشت معرفی شده است.[۱] بر اساس روایات، داوود(ع) دارای صدای خوش بوده و این ویژگی، از شاخصههای وی میان پیامبران شمرده شده است.[۲] به گفته ابن اثیر تاریخنگار قرن هفتم قمری نیز، خداوند به هیچ فردی صدایی مانند او نداده و زمانی که داوود کتاب زبور را میخواند، همه حیوانات به نزدیک او میآمدند و به صدای او گوش میدادند.[۳]
امام علی(ع) در نهج البلاغه، افرادی را بهعنوان الگو برشمرده و یکی از آنها را داوود(ع) دانسته و او را به «صاحب مَزامیر» و «خواننده اهل بهشت» توصیف کرده است.[۱]
ابنمیثم بحرانی، عالم شیعه قرن هفتم قمری و شارح نهج البلاغه، دو دلیل برای اینکه داوود «خواننده اهل بهشت» خوانده شده ذکر کرده است:
- داوود دارای صدای خوشی بود و در عُرف، هر امر نیکویی به بهشت نسبت داده میشود؛ بنابراین «خواننده اهل بهشت» خواندنِ داوود، به این معنا است که دارای صدای خوشی بود.
- صدای زیبای داوود انسان را به سوی بهشت جذب و به خدا دعوت میکرد و به همین جهت، خواننده اهلبهشت خوانده شد.[۴]
درباره معنای مزامیر، میان شارحان نهج البلاغه اختلافنظر است. آیتالله مکارم شیرازی در شرح نهج البلاغه، معتقد است مزامیر جمع مَزمور به معنای سرودهایی است که با آهنگ مخصوص خوانده میشود.[۵] به گفته وی، داوود مجموعهای از اشعار روحانی، مناجاتها و اندرزها را با صدای خوش میخواند.[۵]
محمدتقی شوشتری، دیگر شارح نهج البلاغه (درگذشت ۱۳۷۴ش)، مزامیر را جمع مِزامر، نوعی آلت موسیقی،[۶] دانسته است.[۷] او معتقد است داوود دارای صدای خوشی بوده، آنقدر که گویا در حلق وی، صوت مزمار وجود داشته است.[۷]
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ شریف الرضی، محمد، نهج البلاغه، تحقیق و تصحیح صبحی صالح، قم، هجرت، ۱۴۱۴ق، خطبه ۱۶۰، ص۲۲۷.
- ↑ ابن بابویه، محمد، الخصال، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۵۸۳.
- ↑ ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۲۳.
- ↑ بحرانی، میثم بن علی بن میثم، شرح نهج البلاغه، ترجمه سیدمحمد صادق عارف، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۷۰ش، ج۳، ص۵۲۰.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ مکارم شیرازی، ناصر با همکاری جمعی از فضلا، پیام امام امیرالمؤمنین، قم، علی بن ابیطالب، ۱۳۹۰ش، ص۲۳۶–۲۴۰.
- ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۴ق، ذیل واژه زمر، ج۴، ص۳۲۷.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ شوشتری، محمدتقی، بهجالصباغه فیشرح نهج البلاغه، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۷۷.