سؤال از ماهی کرکره در جنگ صفین

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۷ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۷ توسط Shamsoddin (بحث | مشارکت‌ها) (افزایش مطلب)
سؤال

حدیثی در بحارالانوار آمده است که «امیرمؤمنان علی(ع) در جنگ صفین راه را گم کرد و به نصیر بن هلال فرمود برو از ماهی کرکره بپرس محل عبور کجاست.» آیا این روایت صحیح است؟

گم کردن راه در جنگ صفین و سؤال از ماهی

داستان

بر اساس این داستان، هنگامی سپاه امام علی(ع) در جنگ صفین هنگامی قصد عبور از فرات را داشت معبر مشخص نبود ازاین‌رو آن حضرت از یکی از یارانش که نصیر بن هلال نام داشت خواست کنار فرات برود و ماهی‌ای به نام کرکره را صدا بزند و از او محل عبور از فرات را بپرسد. وقتی که نصیر کنار فرات آمد و فریاد برآورد: ای کرکره. هفتاد هزار ماهی سر از آب بیرون آوردند و گفتند: ما همه «کرکره» نام داریم. منظورت کداممان است؟

نصیر برگشت و ماجرا را به حضرت رسانید. فرمود: برو «کرکره بن صرصره» را بخوان. برگشت و ندا داد. این بار شصت هزار ماهی سر برآوردند که: ما «کرکره بن صرصره» هستیم. نصیر نزد امام برگشت. امام فرمود: برو «کرکره بن صرصره بن غرغره» را بخوان. نصیر بازگشت و چنین کرد. این بار پنجاه هزار ماهی به این نام بالا آمدند. برگشت و مولا گفت: برو «کرکره بن صرصره بن غرغره بن دردره» را بخوان. تا اینکه در دفعه هشتم فریاد برآورد: ای «کرکره بن صرصره بن غرغره بن دردره بن جرجره بن عرعره بن مرمره بن فرفره»! و…

دلایل ساختگی بودن

با بررسی منابع تاریخ اسلام، صحابه‌ای به نام نصیر بن هلال برای امام علی(ع) مشاهده نمی‌شود. همچنین با بررسی گزارش‌های تاریخی متعددی که از جنگ صفین ثبت شده، مشخص می‌شود که ماجرایی مبنی بر گم کردن راه، در این جنگ نیز، رخ نداده است تا چه رسد به اینکه امام از صحابی خود بخواهد از ماهی کرکره درباره مسیر درست سؤال کند.

این داستان با عقل هم سازگار نیست چرا که در وسعتی از فرات که صدا می‌رسد، مگر گنجایش چه تعداد ماهی وجود دارد که تنها پنجاه هزار آنها نامشان «کرکره بن صرصره بن غرغره» باشد؟

برفرض پذیرش این داستان و وجود آن در کتاب بحارالانوار، چیزی اثبات نمی‌شود چرا که بحارالانوار مفصل‌ترین کتاب حدیثی شیعه است نه معتبرترین آنها. علامه مجلسی برای جلوگیری از نابودی احادیث، آنها را بدون بررسی سندی و محتوایی در این کتاب جمع‌آوری کرد و این ادعا را هم نداشت که تمام احادیث بحارالانوار معتبرند.

جعل‌کننده این داستان دروغین میرزاآقاخان کرمانی است که دین‌ستیزی و غرض‌ورزی او با مذهب شیعه بر همگان آشکار است.


منابع