قلب سلیم و قلب منیب در قرآن
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
منظور از قلب سلیم و قلب منیب در قرآن چیست؟
معنای قلب
قلب در لغت دارای معانی مختلفی از جمله عقل و فهم است، «این ذهب قلبُک؟ قلبت کجاست و کجا رفت؟» یعنی «اینَ ذهَبَ عَقلُکَ؟ عقل و فهمت کجا رفت؟»[۱] و در قرآن به معناهای مختلف آمده است از جمله:
۱. عقل و درک ﴿إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْری لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْب﴾[۲] در این مطلب تذکر و یادآوری است برای آنان که نیروی عقل و درک داشته باشند.
۲. روح و جان ﴿وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِر…﴾ هنگامی که چشمها از وحشت فرو مانده و جانها به لب رسیده بود.[۳]
۳. مرکز عواطف ﴿سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْب﴾ «..» بزودی در دلهای کافران ترس ایجاد میکنم.»[۴] از آنجا که قلب با پسوند رعب همراه است و رعب و ترس مربوط به عواطف و احساسات آدمی است نه ادراکات او، قلب در آیه به معنای مرکز عواطف میباشد. امّا با توجّه به اینکه مرکز اصلی ادراکات و عواطف همگی روان و روح آدمی است. ولی تظاهرات و عکس العملهای جسمی آنها متفاوت است عکس العمل درک و فهم، نخستین بار در دستگاه مغز آشکار میشود، ولی عکسالعمل مسائل عاطفی از قبیل محبت شادی و غم در قلب انسان ظاهر میشود نتیجه این که در قرآن مسائل عاطفی به قلب (همین عضو مخصوص) و مسائل عقلی به قلب (به معنی عقل و مغز) نسبت داده شده و اگر از روح و جان و عقل انسانی به قلب تعبیر شده است علّت آن است که همانطور که قلب صنوبری که در بخش چپ سینه قرار دارد نقش مهمی در حیات و بقای انسان دارد روح و جان و عقل آدمی هم دارد بلکه بالاتر آن را دارا است.[۵] و کوتاه سخن آنکه ریشه این لغت (قلب) در اصل به معنی تفسیر و تحول است و از آنجا که فکر و عقل انسان دائماً در حال دگرگونی است به آن قلب گفته شده است[۶]
بنابراین قلب در اصطلاح قرآن به معنی «روح و عقل» است و قلب سلیم به روح پاک و سالمی گفته میشود که از هرگونه شرک و شک فساد خالی است و واژه سلیم که از ماده سلامت است مفهوم روشنی دارد یعنی قلبی که از هرگونه بیماری و انحراف اخلاقی و اعتقادی دور باشد.[۷]
قلب سلیم و منیب
قرآن کریم میفرماید: ﴿وَ لا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلاَّ مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ﴾ و روزی که (مردم) برانگیخته میشوند رسوایم مکن. روزی که هیچ مال و فرزندی سود نمیدهد. مگر کسی که دلی پاک به سوی خدا بیاورد.}}[۸] ﴿مَن خَشِیَ اَلَرّحمنَ بِالغَیب وَ جَاء بِقَلّبِ مُنیبِ. اُدخُلو بِسَلمِ ذلِک یَومُ الخُلوُدِ﴾ آنکه در نهان از خدای بخشنده بترسد و با دلی توبه کار (باز) آید. به سلامت (و شادکامی) در آن (بهشت) در آیید (که) این روز جاوادنگی است.[۹]
تقسیم قلب و اهمیت بعضی از نشانههای آن
قلب در یک تقسیم دو نوع است؛ ۱. سلیم سالم؛ ۲. مریض (ناسالم). در مقابل قلب سلیم، قلب مریض و بیمار است زیرا اوّلاً قرآن مجید بعضی از قلوب را به عنوان «قاسیه»؛ «قساوتمند» توصیف کرده[۱۰] و گاه قلوبی را ناپاک[۱۱] و قلبهایی را «بیمار»[۱۲] معرفی میکند و نیز قلبهایی را «مهر خورده و بسته»[۱۳] و در مقابل همه اینها «قلب سلیم»[۱۴] را مطرح میکند که هیچیک از این عیوب در آن نیست، هم پاک است و هم نرم و پر عطوفت، هم سالم است و هم انعطافپذیر در مقابل حق و از آن به عنوان «حرم خدا» در روایات توصیف شده است.[۱۵] و ثانیاً: روایتی از علی(ع) رسیده است که روح و قلب مثل جسم انسان دارای شش حالت است:
۱. حیات و زندگی (زنده بودن)؛ ۲. مرگ؛ ۳. بیداری؛ ۴. خواب؛ ۵. سلامتی؛ ۶. مریضی[۱۶] پس نتیجه میگیریم که قلب سلیم در مقابل قلب مریض است. و واژه منیب از انابه در لغت به معنی برگشتن به سوی خدا با توبه و اخلاص در عمل[۱۷] و در اصطلاح قرآن یعنی شخص همیشه متوجه خدا گردد، و به طاعت او رو آورد، و از هر گناه و لغزشی توبه نماید و این حال را تا پایان عمر ادامه دهد و با همین حالت وارد عرصه محشر گردد[۱۸] امام صادق(ع) میفرماید: «القلب السلیم الذی یلقی ربه و لیس فیه احد سواه؛ قلب سلیم قلبی است که خدا را ملاقات کند در حالی که غیر از او در آن نباشد.»[۱۹]
عوامل قلب سلیم
وقتی ثابت کردیم که قلب منیب قلبی است که پیوسته به یاد خدا و حضور دائمی داشته باشد، پس علت عمده سلیم بودن قلب، منیب بودن آن است عوامل دیگری از جمله علاقه، محبت شدید به خدای متعال و… نقش دارند. امام صادق(ع) میفرماید: «القلبُ حَرَمُ اللهِ فلا تَسکُن حَرَم اللهِ غیرَ اللهِ» قلب حرم (محل انس و محبت) خداست غیر خدا را در حرم خدا ساکن مکن.[۲۰]
از جمله عوامل مهم قطع ارتباط با شیطان و شیطان صفتان است، چنانکه پیامبر خدا(ص) میفرماید: «لو لا اَنّ الشیاطینَ یَحومُونَ علی قُلوبِ بَنی آدمَ لَنَظَرُوا اِلی المَلَکُوتِ اگر شیاطین، قلوب فرزندان آدم را احاطه نکنند، میتوانند به جهان ملکوت نظر افکنند».[۲۱]
مطالعه بیشتر
۱. قلب سلیم.[۲۲]
۲. بیست و پنج اصل از اصول اخلاقی امامان[۲۳] مراجعه شود.
منابع
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۸ هـ ق، ج۱۱، ص۲۷۱.
- ↑ ق/ ۳۷.
- ↑ احزاب/ ۱۰.
- ↑ انفال/۱۲.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴هـ ش، ج۱، ص۸۹–۸۸.
- ↑ همان، ج۲۲، ص۲۸۵ و ۲۸۴.
- ↑ تفسیر نمونه، همان، ج۱۵، ص۲۷۴ و ۲۷۳ و ج۱۹، ص۹۷.
- ↑ شعراء/ ۸۹–۸۷.
- ↑ ق/ ۳۴ و ۳۳.
- ↑ مائده/۱۳.
- ↑ مائده /۴۱.
- ↑ بقره/۱۰.
- ↑ توبه/۸۷.
- ↑ شعراء/۸۹ و صافات/ ۳۷.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوّم، ۱۴۰۳، ج۶۷، ص۲۵–۲۷، باب حبّ الله.
- ↑ بحارالانوار، همان، ج۱۴، ص۳۹۸، به نقل از قلب سلیم آقای دستغیب.
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق ندیم مرعشلی، بیروت، دار الکاتب العربی، ص۵۲۹.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوازدهم، ۱۳۷۴، ج۲۲، ص۲۸۱.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوّم، ۱۴۰۳، ج۶۷، ص۵۴، حدیث ۱۹، باب القلب و صلاحه و فساده.
- ↑ همان، ج۶۷، ص۲۵، ح۲۷، بابا حب الله.
- ↑ همان. ج۶۷، ص۵۹، حدیث ۳۹، باب القلب و صلاحه.
- ↑ تفسیر نمونه، همان، ج۸، ص۳۲۱ و ۳۲۰ و ۷ ص۲۳، ۲۱.
- ↑ عبدوس، محمد تقی و محمدی اشتهاردی، محمد، اصول اخلاقی امامان، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۵، چاپ هفتم، ص۱۶ – ۹.