حدیث ثقلین به قرائت ابنتیمیه
این مقاله هماکنون به دست Shamsoddin در حال ویرایش است. |
ابنتیمیه معتقد است که حدیث ثقلین آنگونه که شیعه آن را نقل میکند صحیح نبوده بلکه متن دقیق و صحیح حدیث آن است که صحیح مسلم نقل نموده: «وَأَنَا تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ، أَوَّلُهُمَا كِتَابُ اللهِ فِيهِ الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِكِتَابِ اللهِ، وَاسْتَمْسِكُوا بِهِ …» آیا این مطلب صحیح است؟
حدیث ثقلین به قرائت ابن تیمیه روایت بیان شده در صحیح مسلم را صحیح میداند. در منابع معتبر شیعه و اهل سنت این روایت به تواتر و در موارد گوناگون از پیامبر(ص) نقل شده است. این روایت در کتاب صحیح مسلم نیز به چند نقل بیان شده و به صورت تک روایت ذکر نشده است. با بررسی منابع دیگر اهل سنت نقلهای نزدیک به نقل شیعه زیاد مشاهده میشود. روایت مورد تایید ابن تیمیه دارای ایرادهای محتوایی چون اشاره زید بن ارقم به پیری خود و فراموشی تمام و کمال محتوای روایت و نیز بیواسطه نقل نمودن روایت از پیامبر(ص) بدوم ذکر سلسله روات آن و ایراد گرفتن بر شیعه که به دلیل نبودن در عصر پیامبر(ص) حق نقل روایات را ندارند. همچنین دشمنی آشکار ابن تیمیه با اهل بیت(ع) و شیعه میتواند دلیلی بر اصرار رد روایت نقل شده در منابع شیعه باشد.
جایگاه حدیث ثقلین
حدیث ثقلین از احادیث متواتر اسلامی است که از پیامبر(ص) نقل شده است. با توجه به اسناد و راویان این حدیث، صدور آن از پیامبر(ص) قطعی است.[۱] این حدیث در موارد مختلفی از پیامبر(ص) نقل شده است[۲] و در منابع روایی اهل سنت و شیعه آورده شده است.
حدیث ثقلین به نقل از شیعه
«إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَيْتِي عِتْرَتِي أَيُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّكُمْ سَتَرِدُونَ عَلَيَّ الْحَوْضَ فَأَسْأَلُكُمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِي الثَّقَلَيْنِ وَ الثَّقَلَانِ كِتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِكْرُهُ وَ أَهْلُ بَيْتِي فَلَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَهْلِكُوا وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ فَوَقَعَتِ الْحُجَّةُ بِقَوْلِ النَّبِيِّ ص وَ بِالْكِتَابِ الَّذِي يَقْرَأُهُ النَّاسُ فَلَمْ يَزَلْ يُلْقِي فَضْلَ أَهْلِ بَيْتِهِ بِالْكَلَامِ وَ يُبَيِّنُ لَهُمْ بِالْقُرْآنِ ﴿إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾[۳]»|ترجمه=همانا من دو امر در میان شما میگذارم، اگر آنها را بپذیرید، هرگز گمراه نشوید: کتاب خدای عزوجل (قرآن)، اهل بیت و عترت من، ای مردم گوش کنید که من تبلیغ کردم، شما در قیامت سر حوض بر من وارد میشوید و من از آنچه نسبت به ثقلین انجام دادهاید از شما بازخواست میکنم، و ثقلین، کتاب خدا و اهل بیت من هستند، بر ایشان پیشی نگیرید که هلاک میشوید، و به ایشان چیزی نیاموزید که آنها از شما داناترند.}}[۴]
منابع روایی شیعه، ۸۲ حدیث با مضمون حدیث ثقلین نقل نمودهاند که در کتابهای الکافی، کمال الدین، آمالی صدوق، آمالی مفید، آمالی طوسی، عیون اخبار الرضا، الغیبه نعمانی، بصائر الدرجات و بسیاری از کتب دیگر جمعآوری شده است.[۵]
این حدیث به ۳۹ طریق از کتابهای اهلسنت نقل شده است. حدیث در کتابهای مسند احمد، صحیح مسلم، مناقب ابن المغازلی، سنن ترمذی، العمده ثعلبی، مسند ابی یعلی، المعجم الاوسط طبرانی، العمده ابن البطریق، ینابیع الموده قندوزی، الطرائف ابن المغازلی، فرائد السمطین، و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید آمده است.[۶]
نقل ابن تیمیه
«وَأَنَا تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ: أَوَّلُهُمَا كِتَابُ اللهِ فِيهِ الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِكِتَابِ اللهِ، وَاسْتَمْسِكُوا بِهِ " فَحَثَّ عَلَى كِتَابِ اللهِ وَرَغَّبَ فِيهِ، ثُمَّ قَالَ: «وَأَهْلُ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي، أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي، أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي» فَقَالَ لَهُ حُصَيْنٌ: وَمَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ؟ يَا زَيْدُ أَلَيْسَ نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ؟ قَالَ: نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ، وَلَكِنْ أَهْلُ بَيْتِهِ مَنْ حُرِمَ الصَّدَقَةَ بَعْدَهُ، قَالَ: وَمَنْ هُمْ؟ قَالَ: هُمْ آلُ عَلِيٍّ وَآلُ عَقِيلٍ، وَآلُ جَعْفَرٍ، وَآلُ عَبَّاسٍ قَالَ: كُلُّ هَؤُلَاءِ حُرِمَ الصَّدَقَةَ؟ قَالَ: نَعَمْ.»[۷]
روایت در کتاب صحیح مسلم به این نقل نیز بیان شده است، «أَلَا وَإِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ: أَحَدُهُمَا كِتَابُ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ، هُوَ حَبْلُ اللهِ، مَنِ اتَّبَعَهُ كَانَ عَلَى الْهُدَى، وَمَنْ تَرَكَهُ كَانَ عَلَى ضَلَالَةٍ " وَفِيهِ فَقُلْنَا: مَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ؟ نِسَاؤُهُ؟ قَالَ: لَا، وَايْمُ اللهِ إِنَّ الْمَرْأَةَ تَكُونُ مَعَ الرَّجُلِ الْعَصْرَ مِنَ الدَّهْرِ، ثُمَّ يُطَلِّقُهَا فَتَرْجِعُ إِلَى أَبِيهَا وَقَوْمِهَا أَهْلُ بَيْتِهِ أَصْلُهُ، وَعَصَبَتُهُ الَّذِينَ حُرِمُوا الصَّدَقَةَ بَعْدَهُ»[۸]
ابن تیمیه و نقل حدیث ثقلین
نقل حدیث ثقلین به قرائت ابن تیمیه از جهاتی قابل پذیرش نیست:
- زمان پیامبر(ص) را درک نکرده تا بتواند بیواسطه از پیامبر(ص) حدیث نقل کند و بر شیعه ایراد نماید که به دلیل نبودن در زمان پیامبر(ص) حق نقل حدیث ندارند.
- نزد برخی از علمای اهلسنت دارای اعتبار و جایگاه خاص روایی نیست و روایات بیان شده توسط او باید مانند سایر روایات مورد بررسی سندی و محتوایی قرار گیرد.
- برخی از بزرگان مذاهب چهارگانه اهلسنت اعتقادات و افکار او را مورد خدشه دانسته و حتی او را کافر دانستهاند.
- ابن تیمیه دشمنی آشکار با ائمه معصومین(ع) و شیعه دارد چنانکه کتمان و رد فضائل اهلبیت و دفاع از دشمنان آنها مانند بنیامیه و خوارج و ناصبیها و تکفیر شیعیان جزء مبانی فکری و اعتقادی او است.
- سند محمد بن مسلم قرائنی در روایت دارد که دلالت بر جعلی و نادرست بودن حدیث دارد.[۹]
اشکالات بر نقل ابن تیمیه
یکی از ایرادهای وارد بر این نقل جمله: «نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ» است که در پایان زید بن ارقم میگوید اهلبیت علاوه بر زنها شامل آل علی و آل عقیل و آل جعفر و آل عباس[۱۰] نیز میشود. فخر رازی بعد از تطبیق اهلبیت بر پنج تن اصحاب کسا در آیه مباهله میگوید: «و بدان که صحت این روایت بین اهل تفسیر و حدیث متفق علیه است و همه صحت آن را پذیرفتهاند.»[۱۱] صحیح مسلم این روایت را نقل نموده است که مراد از اهلبیت خمسه طیبه است[۱۲]
مورد بعد اینکه اگر پذیرفته شود که تنها طریق صحیح حدیث ثقلین نقل ابن تیمیه است، باز تا اندازهای ادعای شیعیان ثابت است، زیرا میرساند که دو ثقل اکبر به جا مانده از پیامبر(ص) قرآن و اهلبیت است هرچند به معنای وسیع آن در نظر گرفته شود و در مورد اهلبیت سه بار تأکید دارد که «خدا را بیاد شما میاندازم در مورد اهلبیتم.»[۱۳]
محدثین اهلسنت نیز حدیث ثقلین را بهگونهای که شیعه نقل نموده نقل کردهاند، ترمذی در صحیح خود با سندی منتهی به زید بن ارقم چنین نقل میکند[۱۴] که پیامبر اسلام فرمود «يا أيُّهَا النّاسُ، إنّي قَد تَرَكتُ فيكُم ما إن أخَذتُم بِهِ لَن تَضِلّوا، كِتابَ اللّهِ، وعِترَتي أهلَ بَيتي؛ ای مردم آگاه باشید که من در بین شما چیزی را باقی گذاشتم که اگر آن را بگیرید و بدان تمسک کنید هرگز گمراه نخواهید شد، کتاب خدا و خانواده من و اهلبیت من هستند.» سلطان الواعظین حدود چهل طریق از علمای عامه را نام میبرد که حدیث را به این صورت نقل کردهاند: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ … مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا ابداً»[۱۵]
منابع
- ↑ سبحانی، جعفر، پیشوائی از نظر اسلام، قم، انتشارات مکتب اسلام، ۱۳۷۴، ص۲۰۳.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از دانشمندان، پیام قرآن، قم، انتشارات نسل جوان، ج۹، ص۶۲.
- ↑ سوره احزاب، آیه۳۳
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، بی تا، ج۱، ص۲۹۴؛ اصول کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، تهران، کتاب فروشی علمیه اسلامیه، ۱۳۶۹ش، ص۵۷؛ حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداه، قم، مطبعه العلمیه، ج۱، ص۵۲۹، ۵۶۲، ۵۶۸، ۵۷۱، ۵۹۳؛ صدوق، محمدبن بابویه، معانی الاخبار، تهران، مطبعه الحیدری، مکتبه الصدق، ص۹۰
- ↑ بحرانی، سیدهاشم بن سلیمان، غایة المرام و حجة الخصام، ج ۲، ص ۳۲۰–۳۶۷
- ↑ غایة المرام و حجة الخصام، ج ۲، ص ۳۰۴–۳۲۰
- ↑ قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ج۴، ص۱۸۷۳
- ↑ صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۴
- ↑ عسقلانی، ابن حجر، الدرالکافه، بیروت، ص۱۴۵؛ عبدالسلام، عمر، مخالفه الوهابیه للقرآن و السنه، بیروت، دارالهدایه، چاپ اوّل، ۱۴۱۶ق، ص۱۱
- ↑ قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق، ج۱۵، ص۱۷۹.
- ↑ فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۸، ص۸۰.
- ↑ صحیح مسلم بشرح النوری، ج۱۵، ص۵۱۴
- ↑ سبحانی، جعفر، آئین وهابیت.
- ↑ ترمذی، محمد بن عیسی، صحیح ترمذی، مطبعه بولاق، ۱۲۹۲، ج۲، ص۳۰۸.
- ↑ شیرازی، سلطان الواعظین، شبهای پیشاور، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، چاپ سی و هفتم، ۱۳۷۶، ص۲۲۶–۲۲۴؛ خوارزمی، مناقب خوارزمی، مقدمه محمدرضا موسوی خراسان، تهران، مکتبه، نینوی الحدیثه، ص۲۲۴–۲۲۲.