نیاز مخلوقات به خداوند در حدوث و بقاء
آیا مخلوقات و هستی پس از آفریده شدن به وسیله خداوند، در بقاء خود نیازی به خداوند دارد؟
یکی از مباحث فلسفی، نیاز مخلوقات به خداوند و علت هستی بخش حتی پس از خلقت است، برای تبیین این نیاز به دو دلیل تمسک شده است، دلیل اول این است که هستی به غیر از فقر و نیاز به ذات الهی چیز دیگری نیست، و این نیاز به صورت دائم با هستی و جمیع مخلوقات که در ذاتشان نیازمند هستند وجود دارد و به صورت خلاصه هستی چیزی جز معنای حرفی که قائم به دیگری است و از خود هیچ شخصیتی ندارد نیست. دلیل دوم هم بحث علیت فلسفی است که وجود ممکنات در حدوث و بقاء نیازمند واجب الوجود هست، بنابر این جمیع مخلوقات در هستی و بقاء خود نیازمند خالق و خدای متعال هستند.
پیوند و ربط هستی به خدای متعال
جهان با آن نظم و قوانین تکوینی حاکم به آن که محیّرالعقول است باز هم یک لحظه و هزاران بار به توان هزار، کمتر از لحظه ای نمیتواند بدون عنایت و هدایت و فیض مستمر آفریدگار هستی بخش، بقاء و دوام داشته باشد؛ زیرا از نظر فلسفه الهی و دادههای وحیانی، عالم با تمام پدیدههای کوچک و بزرگش هر آن، نه تنها، نیازمند به مبدأ آفرینش و خالق هستی است، بلکه عین نیاز و احتیاج به مبدأ خلقت است.
نیازمندی و وابستگی موجودات در قرآن کریم نیز اشاره شده است از جمله در آیه ۱۵ سوره فاطر که میفرماید: ﴿یا ایها الناس انتم الفقرا، الی الله و الله هو الغنی الحمید﴾.
فقر، در آیه معنای گستردهای دارد و شامل انواع و انحاء نیاز ممکنات به خداوند میشود، که مهمترین آنها نیاز و فقر وجودی آنها است.[۱] که پس از خلقت و آفرینش، همچنان محتاج و نیازمند به خداوند سبحان است.
نظر فلاسفه
- بر اساس نظر فیلسوف بزرگ- صدرالمتالهین شیرازی- جهانِ امکان و عالم خلقت، چیزی جز هستی فقیرانه نیست و وجود هستی، عین فقر و نیاز به غیر میباشد و چون وجود آن فقیرانه بوده و هستی آن، جز پیوند و ربط به غیر (واجب تعالی) چیز دیگر نیست، حضور فقر در متن و ذات هستی؛ هر نوع نفسیتی را از آنها سلب میکند و واقعیت آنها را به صورت معانی حرفی که عین ربط و تعلق به غیر هستند درمیآورد، همه موجودات امکانی به این مبنا آیت و نشانه حقیقتی هستند که منزّه از فقر و نیاز بوده و بینیازی و غنا در متن ذات اوست.[۲]
- چنانکه علامه طباطبایی نیز در این باره گفته است: وجود ممکنات و جهان هستی، وجود رابطی است، که همواره متکی و نیازمند به خداوند سبحان است و عالم هستی، از خود استقلالی ندارند و همواره محتاج و متکی به فیض خداوند است. بنابر این عالم هستی همانطور که در خلقت و آفرینش خویش نیازمند خالق و آفریدگار است پس از خلقت خویش، نیز محتاج فیض خداوند است.[۳]
علیت خداوند در حدوث و بقاء
نکته دیگر که در رابطه با این پرسش در فلسفه مطرح است مسئله علیت است و در این باره که آیا موجود ممکن و جهان آفرینش، تنها در حدوث و خلقت نیازمند علت است یا در بقا و استمرار نیز محتاج علت است بحث شده است. خداوند ایجاد کننده و پدیدآورنده و به اصطلاح علت هستی بخش جهان است لذا همانطور که جهان در حدوث خود نیازمند علت ایجادی و مبدأ هستی بخش است، در بقای خود نیز محتاج علت است، چرا که عالم آفرینش ممکن الوجود است و موجود ممکن همان طوری که در حدوث نیاز به علت ایجادی دارد، در بقا نیز نیازمند علت است و نیازمندی او امکانش است و امکان همواره با او همراه است، پس در حدوث و بقاء محتاج علت است.[۴]
مطالعه بیشتر
۱. جعفر سبحانی، الهیات و معارف اسلامی (با تنظیم رضا استادی) نشر مؤسسه امام صادق قم ۱۳۷۲ ش.
۲. مصطفی خلیلی، اندیشه کلامی علامه طباطبائی نشر دفترتنظیم و نشر آثار علامه طباطبائی قم چاپ اول ۱۳۸۲ش.
۳. مطهری مرتضی، مجموعه آثار ۶، مقاله ۱۴، ص ۹۰۳، نشر صدرا، سال ۱۳۷۳ ش.
۴. محمد امین صادقی ارزگانی، انسان کامل از نگاه امام خمینی و عارفان مسلمان نشر بوستان کتاب قم، چاپ اول سال ۱۳۸۲ش.