ضرورت خداشناسی: تفاوت میان نسخهها
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص') |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
ضرورت و اهمیت شناخت خدا چیست؟ | ضرورت و اهمیت شناخت خدا چیست؟ نپرداختن به خداشناسی چه تبعاتی دارد؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
شناخت مبدأ هستی همواره یکی از دغدغههای بشر بوده است و عقاید خداشناسانه در تاریخ اندیشه [[انسان]]، گویای اهمیت این موضوع است. | شناخت مبدأ هستی همواره یکی از دغدغههای بشر بوده است و عقاید خداشناسانه در تاریخ اندیشه [[انسان]]، گویای اهمیت این موضوع است. مرتبهای از معرفت خداوند به صورت [[فطرت|فطری]] در نهاد انسانها جای گرفته است. همین معرفت اولیه، انسان را به سوی تحقیق بیشتر در مورد خدا میکشاند. | ||
[[متکلمان]] در مورد ضرورت تحقیق در مورد خداشناسی به دو دلیل استناد کردهاند: توجه به احتمال [[عذاب اخروی]] در صورت راستگویی [[پیامبران]] (دفع ضرر احتمالی)، و وجوب شکر نعمتهایی که خدا به انسان عطا کرده که تنها در صورت شناخت او ممکن است (وجوب شکر منعم). | [[متکلمان]] در مورد ضرورت تحقیق در مورد خداشناسی به دو دلیل استناد کردهاند: توجه به احتمال [[عذاب اخروی]] در صورت راستگویی [[پیامبران]] (دفع ضرر احتمالی)، و وجوب شکر نعمتهایی که خدا به انسان عطا کرده که تنها در صورت شناخت او ممکن است (وجوب شکر منعم). | ||
خط ۱۳: | خط ۱۱: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
== اهمیت خداشناسی == | |||
==اهمیت خداشناسی== | |||
اهمیت خداشناسی و آثار آن بر حیات آدمی به هیچ وجه قابل انکار نیست. شناسایی مبدأ هستی همواره یکی از دغدغههای اصلی بشر بوده و بخش عمدهای از منابع گوناگون دینی به توصیف مبدأ عالم، یا همان «[[خدا]]» و بیان رابطه او با [[انسان]] و جهان پرداخته است. | اهمیت خداشناسی و آثار آن بر حیات آدمی به هیچ وجه قابل انکار نیست. شناسایی مبدأ هستی همواره یکی از دغدغههای اصلی بشر بوده و بخش عمدهای از منابع گوناگون دینی به توصیف مبدأ عالم، یا همان «[[خدا]]» و بیان رابطه او با [[انسان]] و جهان پرداخته است. | ||
اهمیت خداشناسی را میتوان از جهت آثار آن در زندگی فردی و جمعی انسانها نیز، مورد توجه قرار داد. تردیدی نیست که زندگی انسان خداشناس با زندگی فردی که وجود خدا را باور ندارد، تفاوتی بنیادین دارد. همچنین با مقایسه زندگی دو انسان | اهمیت خداشناسی را میتوان از جهت آثار آن در زندگی فردی و جمعی انسانها نیز، مورد توجه قرار داد. تردیدی نیست که زندگی انسان خداشناس با زندگی فردی که وجود خدا را باور ندارد، تفاوتی بنیادین دارد. همچنین با مقایسه زندگی دو انسان خداباور که تصویر متفاوتی از خدای خویش دارند، تفاوتهای اساسی آشکار میشود و این همه، از آن رو است که اعتقاد آدمی به خدا و برداشتی که از اوصاف او دارد، در شئون مختلف حیات او و در انگیزهها، نیتها، داوریها، و کردارهای او کاملاً مؤثر است و در یک کلام، معنا و مفهوم خاصی به زندگی او میبخشد و شخصیت و هویت ویژهای برای او به ارمغان میآورد. | ||
==ضرورت خداشناسی== | == ضرورت خداشناسی == | ||
مرتبهای از معرفت خداوند به صورت فطری در نهاد انسانها جای گرفته و با هستی آنها | مرتبهای از معرفت خداوند به صورت فطری در نهاد انسانها جای گرفته و با هستی آنها درآمیخته است. این شناخت فطری، شناختی اجمالی و ابتدایی است و از این رو نمیتواند به تنهایی تأمین کننده کمال خداشناسی باشد؛ بلکه تنها زمینهای برای رشد و تعالی معرفت به خدا را برای انسان ایجاد میکند. انسانی که از این معرفت فطری اولیه غفلت نمیورزد، خود را نیازمند آن میبیند که در این مسیر گامهای بلند دیگری بردارد و همین نیاز، یکی از مهمترین عوامل گرایش انسان به تحصیل شناختی گستردهتر و عمیقتر است. | ||
با این حال، [[متکلمان]] اسلامی به منظور تأکید بیشتر بر لزوم حرکت در راه خداشناسی، دلایلی بر ضرورت تأمل و اندیشه ورزی ذکر کردهاند که به دو دلیل مهم اشاره میکنیم.<ref> در برخی از منابع کلامی، این بحث تحت عنوان عام «وجوب النظر» (ضرورت اندیشه ورزی) مطرح شده است. در نظر متکلمان امامیه و معتزله، این وجوب، وجوبی عقلی است و اشاعره وجوب آن را شرعی میدانند. نگاه کنید به علامه حلی، کشف المراد، ص۲۶۰ و ۲۶۱؛ السیوری، جمال الدین مقداد بن عبدالله (فاضل مقداد)، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، | با این حال، [[متکلمان]] اسلامی به منظور تأکید بیشتر بر لزوم حرکت در راه خداشناسی، دلایلی بر ضرورت تأمل و اندیشه ورزی ذکر کردهاند که به دو دلیل مهم اشاره میکنیم.<ref>در برخی از منابع کلامی، این بحث تحت عنوان عام «وجوب النظر» (ضرورت اندیشه ورزی) مطرح شده است. در نظر متکلمان امامیه و معتزله، این وجوب، وجوبی عقلی است و اشاعره وجوب آن را شرعی میدانند. نگاه کنید به علامه حلی، کشف المراد، ص۲۶۰ و ۲۶۱؛ السیوری، جمال الدین مقداد بن عبدالله (فاضل مقداد)، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ص۱۱۱–۱۱۳.</ref> | ||
===دفع ضرر محتمل=== | === دفع ضرر محتمل === | ||
هر انسانی که از ظهور [[پیامبران]] الهی و دعوت آنان به خداپرستی و انجام برخی [[تکالیف]] و نیز ادعای آنان مبنی بر وجود [[آخرت|جهان آخرت]] اطلاع داشته باشد حتی، اگر به گفتههای آنان [[ایمان]] نیاورد، لااقل احتمال درستی آن را خواهد داد. در این صورت این احتمال در ذهن او شکل میگیرد که پیامبران در دعوت خود صادق باشند و در نتیجه، این احتمال وجود دارد که چنین شخصی به دلیل عمل نکردن به [[تکلیف|تکالیفی]] که پیامبران آوردهاند، دچار عقاب و کیفر گردد و از این ناحیه، خسارت و ضرری بزرگ بر او وارد میشود. از سوی دیگر [[عقل]] و خرد حکم میکند که انسان، حتی المقدور از مواجهه با ضرر یا کیفر اجتناب ورزد، حتی اگر صرفاً احتمال وجود آن را بدهد. | هر انسانی که از ظهور [[پیامبران]] الهی و دعوت آنان به خداپرستی و انجام برخی [[تکالیف]] و نیز ادعای آنان مبنی بر وجود [[آخرت|جهان آخرت]] اطلاع داشته باشد حتی، اگر به گفتههای آنان [[ایمان]] نیاورد، لااقل احتمال درستی آن را خواهد داد. در این صورت این احتمال در ذهن او شکل میگیرد که پیامبران در دعوت خود صادق باشند و در نتیجه، این احتمال وجود دارد که چنین شخصی به دلیل عمل نکردن به[[تکلیف|تکالیفی]] که پیامبران آوردهاند، دچار عقاب و کیفر گردد و از این ناحیه، خسارت و ضرری بزرگ بر او وارد میشود. از سوی دیگر [[عقل]] و خرد حکم میکند که انسان، حتی المقدور از مواجهه با ضرر یا کیفر اجتناب ورزد، حتی اگر صرفاً احتمال وجود آن را بدهد. | ||
بنابراین، درباره هر انسانی این احتمال وجود دارد که به دلیل عدم پیروی از [[دین]]، دچار کیفر و عقاب گردد و از آنجا که عقل، جلوگیری از زیان ناشی از کفر را لازم میشمارد، حکم میکند که انسان در مورد وجود [[خدا]] و اوصاف او به تحقیق و تأمل بپردازد تا در صورتی که واقعاً خدایی وجود داشت و دعوت پیامبران راست باشد، بتواند با پیروی از آنان خویش را از عقاب الهی برهاند. | بنابراین، درباره هر انسانی این احتمال وجود دارد که به دلیل عدم پیروی از [[دین]]، دچار کیفر و عقاب گردد و از آنجا که عقل، جلوگیری از زیان ناشی از کفر را لازم میشمارد، حکم میکند که انسان در مورد وجود [[خدا]] و اوصاف او به تحقیق و تأمل بپردازد تا در صورتی که واقعاً خدایی وجود داشت و دعوت پیامبران راست باشد، بتواند با پیروی از آنان خویش را از عقاب الهی برهاند. | ||
===وجوب شکر منعم=== | === وجوب شکر منعم === | ||
شکی نیست که انسان، در زندگانی خویش، از نعمتهای فراوانی برخوردار است که خودش آنها را به خویشتن نداده، بلکه از سوی موجود دیگری به او بخشیده شده است. از طرف دیگر، عقل انسان سپاسگزاری از «منعم» (نعمت بخش) را کاری لازم میشمرد؛ پس بر انسان لازم است که بر نعمت دهنده شکر کند و از آنجا که شکر یک موجود، منوط بر شناختن اوست، عقل انسان حکم میکند که باید بر مسیر شناخت منعم حقیقی (که همان خداوند است) گام بردارد. | شکی نیست که انسان، در زندگانی خویش، از نعمتهای فراوانی برخوردار است که خودش آنها را به خویشتن نداده، بلکه از سوی موجود دیگری به او بخشیده شده است. از طرف دیگر، عقل انسان سپاسگزاری از «منعم» (نعمت بخش) را کاری لازم میشمرد؛ پس بر انسان لازم است که بر نعمت دهنده شکر کند و از آنجا که شکر یک موجود، منوط بر شناختن اوست، عقل انسان حکم میکند که باید بر مسیر شناخت منعم حقیقی (که همان خداوند است) گام بردارد. | ||
برگرفته شده از کتاب آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر. | برگرفته شده از کتاب آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر. | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
خط ۴۷: | خط ۴۴: | ||
| ویرایش = شد | | ویرایش = شد | ||
| لینکدهی = شد | | لینکدهی = شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = شد | | نمایه = شد | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = شد | | بازبینی = شد | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = الف | | اولویت = الف | ||
| کیفیت = ب | | کیفیت = ب | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} | ||
[[رده:اهمیت خداشناسی]] | [[رده:اهمیت خداشناسی]] | ||
[[رده:ضرورت خداشناسی]] | [[رده:ضرورت خداشناسی]] |
نسخهٔ ۲۰ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۴۹
ضرورت و اهمیت شناخت خدا چیست؟ نپرداختن به خداشناسی چه تبعاتی دارد؟
شناخت مبدأ هستی همواره یکی از دغدغههای بشر بوده است و عقاید خداشناسانه در تاریخ اندیشه انسان، گویای اهمیت این موضوع است. مرتبهای از معرفت خداوند به صورت فطری در نهاد انسانها جای گرفته است. همین معرفت اولیه، انسان را به سوی تحقیق بیشتر در مورد خدا میکشاند.
متکلمان در مورد ضرورت تحقیق در مورد خداشناسی به دو دلیل استناد کردهاند: توجه به احتمال عذاب اخروی در صورت راستگویی پیامبران (دفع ضرر احتمالی)، و وجوب شکر نعمتهایی که خدا به انسان عطا کرده که تنها در صورت شناخت او ممکن است (وجوب شکر منعم).
خداشناسی در زندگی فردی و اجتماعی انسان اثرگذار است. زندگی انسان معتقد به خدا با انسان غیر معتقد، تفاوت اساسی دارد. همچنین زندگی انسانها بر اساس تصوری که از خدا دارند متفاوت میشود.
اهمیت خداشناسی
اهمیت خداشناسی و آثار آن بر حیات آدمی به هیچ وجه قابل انکار نیست. شناسایی مبدأ هستی همواره یکی از دغدغههای اصلی بشر بوده و بخش عمدهای از منابع گوناگون دینی به توصیف مبدأ عالم، یا همان «خدا» و بیان رابطه او با انسان و جهان پرداخته است.
اهمیت خداشناسی را میتوان از جهت آثار آن در زندگی فردی و جمعی انسانها نیز، مورد توجه قرار داد. تردیدی نیست که زندگی انسان خداشناس با زندگی فردی که وجود خدا را باور ندارد، تفاوتی بنیادین دارد. همچنین با مقایسه زندگی دو انسان خداباور که تصویر متفاوتی از خدای خویش دارند، تفاوتهای اساسی آشکار میشود و این همه، از آن رو است که اعتقاد آدمی به خدا و برداشتی که از اوصاف او دارد، در شئون مختلف حیات او و در انگیزهها، نیتها، داوریها، و کردارهای او کاملاً مؤثر است و در یک کلام، معنا و مفهوم خاصی به زندگی او میبخشد و شخصیت و هویت ویژهای برای او به ارمغان میآورد.
ضرورت خداشناسی
مرتبهای از معرفت خداوند به صورت فطری در نهاد انسانها جای گرفته و با هستی آنها درآمیخته است. این شناخت فطری، شناختی اجمالی و ابتدایی است و از این رو نمیتواند به تنهایی تأمین کننده کمال خداشناسی باشد؛ بلکه تنها زمینهای برای رشد و تعالی معرفت به خدا را برای انسان ایجاد میکند. انسانی که از این معرفت فطری اولیه غفلت نمیورزد، خود را نیازمند آن میبیند که در این مسیر گامهای بلند دیگری بردارد و همین نیاز، یکی از مهمترین عوامل گرایش انسان به تحصیل شناختی گستردهتر و عمیقتر است.
با این حال، متکلمان اسلامی به منظور تأکید بیشتر بر لزوم حرکت در راه خداشناسی، دلایلی بر ضرورت تأمل و اندیشه ورزی ذکر کردهاند که به دو دلیل مهم اشاره میکنیم.[۱]
دفع ضرر محتمل
هر انسانی که از ظهور پیامبران الهی و دعوت آنان به خداپرستی و انجام برخی تکالیف و نیز ادعای آنان مبنی بر وجود جهان آخرت اطلاع داشته باشد حتی، اگر به گفتههای آنان ایمان نیاورد، لااقل احتمال درستی آن را خواهد داد. در این صورت این احتمال در ذهن او شکل میگیرد که پیامبران در دعوت خود صادق باشند و در نتیجه، این احتمال وجود دارد که چنین شخصی به دلیل عمل نکردن بهتکالیفی که پیامبران آوردهاند، دچار عقاب و کیفر گردد و از این ناحیه، خسارت و ضرری بزرگ بر او وارد میشود. از سوی دیگر عقل و خرد حکم میکند که انسان، حتی المقدور از مواجهه با ضرر یا کیفر اجتناب ورزد، حتی اگر صرفاً احتمال وجود آن را بدهد.
بنابراین، درباره هر انسانی این احتمال وجود دارد که به دلیل عدم پیروی از دین، دچار کیفر و عقاب گردد و از آنجا که عقل، جلوگیری از زیان ناشی از کفر را لازم میشمارد، حکم میکند که انسان در مورد وجود خدا و اوصاف او به تحقیق و تأمل بپردازد تا در صورتی که واقعاً خدایی وجود داشت و دعوت پیامبران راست باشد، بتواند با پیروی از آنان خویش را از عقاب الهی برهاند.
وجوب شکر منعم
شکی نیست که انسان، در زندگانی خویش، از نعمتهای فراوانی برخوردار است که خودش آنها را به خویشتن نداده، بلکه از سوی موجود دیگری به او بخشیده شده است. از طرف دیگر، عقل انسان سپاسگزاری از «منعم» (نعمت بخش) را کاری لازم میشمرد؛ پس بر انسان لازم است که بر نعمت دهنده شکر کند و از آنجا که شکر یک موجود، منوط بر شناختن اوست، عقل انسان حکم میکند که باید بر مسیر شناخت منعم حقیقی (که همان خداوند است) گام بردارد.
برگرفته شده از کتاب آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر.
منابع
- ↑ در برخی از منابع کلامی، این بحث تحت عنوان عام «وجوب النظر» (ضرورت اندیشه ورزی) مطرح شده است. در نظر متکلمان امامیه و معتزله، این وجوب، وجوبی عقلی است و اشاعره وجوب آن را شرعی میدانند. نگاه کنید به علامه حلی، کشف المراد، ص۲۶۰ و ۲۶۱؛ السیوری، جمال الدین مقداد بن عبدالله (فاضل مقداد)، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ص۱۱۱–۱۱۳.