اتهام به داوود(ع) در تورات: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایشگر دیداری
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایشگر دیداری
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
تهمت [[زنای محصنه]] به داوود(ع) از مواردی است که در تورات تحریف شده، آمده است. در این داستان ساختگی نسبت‌های ناروایی مثل رابطه نامشروع به این پیامبر بزرگ داده شده است. قرآن کریم هرگونه اتهام و گناه را از انبیای الهی رد کرد، از داوود به نیکی یاد نموده است و فرموده عالمان یهود دست به تحریف کلمات خدا زده‌اند. در منابع شیعی نیز به این مطلب پاسخ هایی داده شده است.
تهمت [[زنای محصنه]] به داوود(ع) از مواردی است که در تورات تحریف شده، آمده است. در این داستان ساختگی نسبت‌های ناروایی مثل رابطه نامشروع به این پیامبر بزرگ داده شده است. قرآن کریم هرگونه اتهام و گناه را از انبیای الهی رد کرده، و از داوود(ع) به نیکی یاد نموده است و فرموده عالمان یهود دست به تحریف کلمات خدا زده‌اند. در منابع شیعی نیز به این تهمت پاسخ هایی داده شده است.


==اتهام تورات تحریف شده به داوود==
==اتهام تورات تحریف شده به داوود==

نسخهٔ ‏۱۴ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۸

سؤال

آیا داستان عاشق شدن حضرت داوود پیامبر به زن یکی از سرداران نظامیش حقیقت دارد؟

تهمت زنای محصنه به داوود(ع) از مواردی است که در تورات تحریف شده، آمده است. در این داستان ساختگی نسبت‌های ناروایی مثل رابطه نامشروع به این پیامبر بزرگ داده شده است. قرآن کریم هرگونه اتهام و گناه را از انبیای الهی رد کرده، و از داوود(ع) به نیکی یاد نموده است و فرموده عالمان یهود دست به تحریف کلمات خدا زده‌اند. در منابع شیعی نیز به این تهمت پاسخ هایی داده شده است.

اتهام تورات تحریف شده به داوود

در کتاب مقدس یهودیان،‌ داستانی تقریبا طولانی نقل شده که براساس آن داوود با زن شوهر‌دار زنا کرده است.[۱] زن حامله شد و در نهایت داوود به فرمانده سپاهش دستور داد تا اوریا (شوهر این زن) در جلوی سپاه بجنگد. در نهایت آن مرد کشته شد. و داوود با این زن ازدواج کرد.[۲] امام علی(ع) می‌فرماید: «هر کس را نزد من آورند که بگوید داوود با همسر «اوریا» همبستر شده، دو حد بر او جاری می‌کنم؛ حدی برای توهین به مقام نبوت و حدی برای تهمت ناروا به داوود»[۳]

ردّ اتهام از داوود

در رد اتهام از داوود پاسخ های متفاوتی ار جانب عالمان شیعه گفته شده است:

  • قرآن کریم به تحریف قوم یهود اشاره می‌کند و از انبیای الهی رفع اتهام می کند؛ ﴿مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ؛ برخی از کسانی که یهودی اند، حقایق [کتاب آسمانی] را [با تفسیرهای نابجا و تحلیل های غلط و ناصواب] از جایگاه های اصلی و معانی حقیقی اش تغییر می دهند(نسا:۴۶)
  • داوود پیامبر چگونه در حال نماز بود که از نماز، غفلت ورزید و فکرش به خاطر یک کبوتر از خداوند سلب و به آن پرنده جلب شد.
  • داوود پیامبر چقدر غفلت داشته است که همسایه‌اش را نمی‌شناخته و فرماندهان سپاهش را نمی‌شناخته و چگونه از اعزام آنها به میدان نبرد آگاهی نداشته و…
  • در قرآن آمده است که داوود شخصاً فرماندهی نظامی را عهده‌دار می‌شد و در میادین جنگ حاضر می‌شد.
  • آیا از شأن یک پیامبر و خلیفه الهی بعید نیست که دنبال یک پرنده نمازش را قطع کند؟ و مناجات با خداوند برایش اینقدر سهل بوده است، از داوودی که در مناجات خود به قدری سوزناک با خدا راز و نیاز می‌کرد که تمام کائنات و هستی با او همصدا می‌شدند و کوه‌ها و سایر موجودات از سوز مناجاتش تحت تأثیر قرار می‌گرفتند، چنین رفتاری صادر شود و به این آسانی این عرصه حال (محراب) را به هم بزند. آیا خداوند این چنین فردی را با خطاب «خلیفه» یاد می‌کند، و آیا اصلاً چنین فردی صلاحیت دارد که خلافت الهی را عهده‌دار شود؟ این تحریف توسط عالمان یهود که برای توجیه رفتار زشت خود بدان متمسک شده‌اند، در تورات انجام گرفته و توسط عده‌ای جاعل و محرّف وارد متون اسلامی شده است که هم با ظاهر آیات قرآن متناقض است و هم از شأن یک پیامبر کاملا بعید است و هر عاقلی این گونه داستانها را مسخره‌آمیز دانسته و به دیده انکار می‌نگرد و قبول نمی‌کند.
  • مفسران و دانشمندان شیعه چنین داستانی را خرافی دانسته و مردود شمرده‌اند. مرحوم طبرسی فرموده است: اگر یک فرد عادی مرتکب چنین عملی شود از درجه عدالت و شهادت سقوط و متهم به خیانت می‌شود. چه رسد به اینکه این بافته‌ها را در حق یک پیامبر که امانت اولین و مهمترین شرط رسالت است در حق او گفته شود، خیانت به ناموس دیگران و هوسرانی و هواپرستی…[۴]
  • مرحوم علامه طباطبایی داستان تورات را از این شنیع‌تر دانسته و بسیار سبک شمرده و از شأن پیامبر الهی بعید می‌داند. ایشان حدیثی از امام رضا(ع) نقل می‌کند که امام در مناظره با ابن جهم به او فرمود: پدران شما چنین ظلمی در حق پیامبر بزرگ الهی روا داشته‌اند و او را سبک شمارنده نماز قلمداد کرده‌اند.[۵]
  • شیخ الطائفه طوسی نیز آن را قول مردود و جعلی دانسته و این رفتار را از مردم پست و بی‌منزلت بعید دانسته چه رسد به پیامبری مثل داوود که خداوند درباره انبیاء فرموده:
﴿اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ؛ خدا از میان فرشتگان و از میان مردم رسولانی [برای هدایت مردم] برمی گزیند(حج:۷۵)
﴿وَلَقَدِ اخْتَرْنَاهُمْ عَلَىٰ عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِينَ؛ و آنان را از روی آگاهی بر جهانیان [زمان خودشان] برگزیدیم؛(دخان:۳۲)

خداوند چگونه فردی را که عاشق زنان مردم می‌شود به عنوان پیامبر و امین سرّش نموده است و کسی را که به خاطر هواپرستی راضی به کشته شدن یک انسان می‌شود او را به عنوان یک پیامبر انتخاب کند.[۶]

منزلت داوود در قرآن

آنچه در قرآن در این مورد آمده است بسیار متفاوت است؛ نام این پیامبر شانزده بار در قرآن به نیکی یاد شده، حضرت داوود از انبیای بزرگ است و خداوند او را در قرآن چنین معرفی می نماید:

  • داوود دارای کتاب آسمانی و هدایت به نام «زبور» است: ﴿وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا(نساء:۱۶۳)
  • خداوند او را به عنوان خلیفه خویش در زمین نامیده است: ﴿يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ۚ؛ [و گفتیم:] ای داوود! همانا تو را در زمین جانشین [و نماینده خود] قرار دادیم؛ پس میان مردم به حق داوری کن و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف می کند.(ص:۲۶)
  • داوود از انبیایی است که علم لدّنی به او عطا شده است؛﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا ۖ وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَىٰ كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ؛ و یقیناً ما به داود و سلیمان، دانش [ویژه] دادیم، و آن دو گفتند: همه ستایش ها ویژه خداست، همان که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمن خود برتری عطا کرده است(نمل:۱۵)

او پیامبر خدا، خلیفه الهی و دارای جایگاه رفیع در نزد پروردگار است. داوود، امین وحی، صاحب اسرار، علم لدنی و حجت الهی بر خلایق بود.



جستارهای وابسته

منابع

  1. عهد عتیق، دوم سموئیل،‌ باب ۱۱، بخش ۴
  2. عهد عتیق، دوم سموئیل،‌ باب ۱۱،
  3. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1368ش، ج 14، ص26
  4. طبرسی، فضل‌بن حسن، ترجمه تفسیر مجمع البیان، تهران،انتشارات فراهانی، ۱۳۶۳ش، ج ۲۱، ص ۹۲طبرسی،
  5. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1374ش، ج 17، ص301
  6. طوسی، تفسیر تبیان، بیروت، دار احیاء التراث، ج۸، ص۵۵۴ و ۵۵۵.