هر فریبخوردهای سزاوار سرزنش نیست: تفاوت میان نسخهها
جز (Fabbasi صفحهٔ سرزنش نکرده همه فتنهگران را به سرزنش نکردن همه فتنهگران منتقل کرد: کلمه «نکردن» به اشتباه نکرده آمده بود ) |
|
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۳۰
این مقاله هماکنون به دست Fabbasi در حال ویرایش است. |
طبق حکمت ۱۵ نهج البلاغه، چه فريب خوردههايي را بايد سرزنش کرد؟
متن روایت
امیر مومنان در حکمت۱۵ نهج البلاغه فرمود:
« | مَا كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَب
هر فريب خوردهاي سرزنش نمیشود.[۱] |
» |
مصادیق فریب خوردگان سزاوار سرزنش
فریب همراه با اختیار: اگر کسی با اختیار خود کار ناروایی انجام دهد، باید سرزنش و مؤاخذه شود.[۲] اما اگر از روی جهل و مسایل دیگری وارد کاری شود که اگر آگاه بود، انجام نمیداد نباید مؤاخذه شود.[۳]
تاثیرگذاری سرزنش بر فریب خورده: اگر فردی حق را میداند اما زیر بار آن میرود و سرزنش و مؤاخذه کردن بر برگشتش تاثیری ندارد؛ لازم نیست ملامت شود نه بدان معنا که چنین فردی عذر شرعی ندارد و بلکه چون تاثیری ندارد به حال خود رها میشود.
[۴]
از روی شبهه مبتلا نشدن: سرزنش و تلاش برای برگشت از انحراف برای کسی است که از روی شبهه وارد فتنه نشده باشد و اگر کسی شبهه دارد، به جای سرزنش باید شبهه او حل شود.[۵]
فتنهانگیزی از روی شهوترانی و فساد: کسانی را باید مورد سرزنش قرار داد که از روی شهوت و گناه خود را به دام فتنه انداخته باشند.[۶]
منابع
- ↑ شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغة (صبحي صالح)، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق، ص۴۷۱.
- ↑ سرخسی، علی بن ناصر، أعلام نهج البلاغة، تهران، عطارد، چاپ اول، ۱۳۷۳ش، ص۲۹۲.
- ↑ ابن میثم بحرانی، میثم بن علی بن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، مترجمان: قربانعلی محمدی مقدم و علی اصغر نوایی یحیی زاده، مشهد، بنيادپژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، چاپ اول، ۱۳۷۵ش، ج۵، ص۲۴۶.
- ↑ ابن میثم بحرانی، میثم بن علی بن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، مترجمان: قربانعلی محمدی مقدم و علی اصغر نوایی یحیی زاده، مشهد، بنيادپژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، چاپ اول، ۱۳۷۵ش، ج۵، ص۲۴۶. غروی، محمد، الأمثال والحكم المستخرجة من نهج البلاغة، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۵ش، ص۴۴۴.
- ↑ شوشتری، محمد تقی، بهج الصباغة في شرح نهج البلاغة، تهران، موسسه انتشارات اميركبير، چاپ اول، ۱۳۷۶ش، ج۹، ص۵۹۰.
- ↑ بیهقی، علی بن زید و فرید خراسان، معارج نهج البلاغة، مكان قم، كتابخانه عمومى مرعشى نجفى، چاپ اول، ۱۳۷۶ش، ص۴۰۱.