انفعال و تحول در خدا: تفاوت میان نسخه‌ها

(تکمیل و بارگزاری)
جز (ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:)
خط ۴: خط ۴:
  |شاخه فرعی۱ = آفریدگار
  |شاخه فرعی۱ = آفریدگار
  |شاخه فرعی۲ = صفات سلبیه
  |شاخه فرعی۲ = صفات سلبیه
  |شاخه فرعی۳ =  
  |شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
در احاديثي آمده كه خداوند، بنده توبه كار را دوست مي‌دارد يا مشتاق بازگشت بنده گنهكار خود است؛ آيا اين يك نوع انفعال و تغيير در ذات خدا نيست؟
در احادیثی آمده که خداوند، بنده توبه کار را دوست می‌دارد یا مشتاق بازگشت بنده گنهکار خود است؛ آیا این یک نوع انفعال و تغییر در ذات خدا نیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
صفات خداوند به دو قسم صفات ذات، و صفات فعل تقسیم می شوند، صفات ذات، صفاتی هستند که از ذات خداوند انتزاع می شوند، اما صفات فعل، صفاتی هستند که از نوعی ارتباط بین خالق و مخلوقات انتزاع می شوند. حب و بغض در خداوند از جمله صفات فعل هستند که از رابطه با فعل مخلوقات ایجاد می شوند و به این معنا هستند خداوند لوازم حب و بغض که پاداش و عذاب باشد را به بندگانش عطا می کند. در روایتی از امام صادق هم همین مضمون ذکر شده است که حضرت می فرماید رضايت او همان پاداش دادن اوست و ناخوشنودي و سخط او همان عقاب كردن او است.  
صفات خداوند به دو قسم صفات ذات، و صفات فعل تقسیم می‌شوند، صفات ذات، صفاتی هستند که از ذات خداوند انتزاع می‌شوند، اما صفات فعل، صفاتی هستند که از نوعی ارتباط بین خالق و مخلوقات انتزاع می‌شوند. حب و بغض در خداوند از جمله صفات فعل هستند که از رابطه با فعل مخلوقات ایجاد می‌شوند و به این معنا هستند خداوند لوازم حب و بغض که پاداش و عذاب باشد را به بندگانش عطا می‌کند. در روایتی از امام صادق هم همین مضمون ذکر شده است که حضرت می‌فرماید رضایت او همان پاداش دادن اوست و ناخوشنودی و سخط او همان عقاب کردن او است.


==صفات خداوند==
== صفات خداوند ==
صفاتي كه به خدا نسبت داده مي‌شوند دو نوع اند: ۱. [[صفات فعل]]؛ ۲. [[صفات ذات]].
صفاتی که به خدا نسبت داده می‌شوند دو نوع اند: ۱. [[صفات فعل]]؛ ۲. [[صفات ذات]].


صفات ذات، صفاتي هستند كه در انتزاع آنها و نسبت آنها به [[خداوند]] نياز به فرض چيزي غير از [[ذات الهي]] نيست، مثل عالم و قادر بودن. امّا صفات فعل، صفاتي هستند كه در انتزاع آن ها و نسبت آن ها به خداوند نياز به فرض چيزي غير از ذات الهي مي‌باشد، مثل خالق و رازق بودن. و چون هر چيزي كه غير از ذات الهي فرض شود، فعل الهي محسوب مي‌شود، لذا به اين صفات، صفات فعل مي‌گويند.<ref>ر.ك: طباطبايي، سيد محمد حسين، نهايه الحكمه، مؤسسه نشر اسلامي، چاپ شانزدهم، ۱۴۲۲، ص۳۴۶.</ref>  
صفات ذات، صفاتی هستند که در انتزاع آنها و نسبت آنها به[[خداوند]] نیاز به فرض چیزی غیر از [[ذات الهی]] نیست، مثل عالم و قادر بودن. امّا صفات فعل، صفاتی هستند که در انتزاع آن‌ها و نسبت آن‌ها به خداوند نیاز به فرض چیزی غیر از ذات الهی می‌باشد، مثل خالق و رازق بودن؛ و چون هر چیزی که غیر از ذات الهی فرض شود، فعل الهی محسوب می‌شود، لذا به این صفات، صفات فعل می‌گویند.<ref>ر. ک. طباطبایی، سید محمد حسین، نهایه الحکمه، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ شانزدهم، ۱۴۲۲، ص۳۴۶.</ref>


==عدم تحول در ذات الهی==
== عدم تحول در ذات الهی ==
از جمله اين صفات فعل، صفاتي هستند كه از نوعي رابطه بين خداوند و بندگانش حكايت مي‌كند، مثلا به خاطر كارهاي متفاوتي كه بندگانش مي‌كنند، بعضي از آنها را دوست مي‌دارد و بر بعضي از آنها غضب مي‌كند. بر بعضي نعمت را گسترده مي‌كند و بر بعضي نقمت را. يعني فعل بنده در رابطه‌اي كه خدا با او دارد تأثير مي‌كند. آيا اين تأثير در ذات الهي است و ذات او را متغير و متحول مي‌كند؟
از جمله این صفات فعل، صفاتی هستند که از نوعی رابطه بین خداوند و بندگانش حکایت می‌کند، مثلاً به خاطر کارهای متفاوتی که بندگانش می‌کنند، بعضی از آنها را دوست می‌دارد و بر بعضی از آنها غضب می‌کند. بر بعضی نعمت را گسترده می‌کند و بر بعضی نقمت را. یعنی فعل بنده در رابطه‌ای که خدا با او دارد تأثیر می‌کند. آیا این تأثیر در ذات الهی است و ذات او را متغیر و متحول می‌کند؟


ما انسانها قلبي داريم و قلب ما حالاتي دارد، گاه خشم مي‌گيريم، گاه خوشنوديم، گاهي عشق مي‌ورزيم، گاهي متنفر مي شويم، و در هر حالي يك فعل خاص از ما سر مي‌زند. صفات ما از حالات نفساني ما حكايت مي‌كند و از طرفي همين صفات را به خداوند نسبت مي‌دهيم و همين سبب مي‌شود كه فكر كنيم خداوند نيز نعوذ بالله چنين حالاتي دارد و در ذات او تغيير و تحول رخ مي‌دهد، حال آن كه چنين نيست؛ چون مي‌دانيم او [[واجب الوجود]] بالذات است و قديم ازلي، و تغيير و تحول مربوط به موجودات ممكن الوجود كه حادث مي‌باشند، است.<ref>ر.ك: حلي، كشف المراد، موسسه نشر اسلامي، ص۲۹۴.</ref>  
ما انسانها قلبی داریم و قلب ما حالاتی دارد، گاه خشم می‌گیریم، گاه خوشنودیم، گاهی عشق می‌ورزیم، گاهی متنفر می‌شویم، و در هر حالی یک فعل خاص از ما سر می‌زند. صفات ما از حالات نفسانی ما حکایت می‌کند و از طرفی همین صفات را به خداوند نسبت می‌دهیم و همین سبب می‌شود که فکر کنیم خداوند نیز نعوذ بالله چنین حالاتی دارد و در ذات او تغییر و تحول رخ می‌دهد، حال آن که چنین نیست؛ چون می‌دانیم او [[واجب الوجود]] بالذات است و قدیم ازلی، و تغییر و تحول مربوط به موجودات ممکن الوجود که حادث می‌باشند، است.<ref>ر. ک. حلی، کشف المراد، مؤسسه نشر اسلامی، ص۲۹۴.</ref>


==معنای غضب و خشنودی در خداوند==
== معنای غضب و خشنودی در خداوند ==
پس اين صفات در خداوند به چه معنا است؟ اين صفات وقتي به خداوند نسبت داده مي‌شود، منظور لوازم آنها است.<ref>ر.ك: نهايه الحكمه، همان، ص۳۶۳.</ref> به اين معنا كه وقتي شخصي، كسي را دوست دارد چه مي‌كند، چه رفتاري دارد؛ خداوند نيز با بنده‌اش چنين رفتاري دارد، محبت در انسان مربوط به حالت قلبي او بود كه فعل خاص و آثار خاصي داشت، ولي در خداوند حاكي از نوع رفتار او با بنده‌اش است، بنده‌اش را اكرام مي‌كند و پاداش مي‌دهد.  
پس این صفات در خداوند به چه معنا است؟ این صفات وقتی به خداوند نسبت داده می‌شود، منظور لوازم آنها است.<ref>ر. ک. نهایه الحکمه، همان، ص۳۶۳.</ref> به این معنا که وقتی شخصی، کسی را دوست دارد چه می‌کند، چه رفتاری دارد؛ خداوند نیز با بنده‌اش چنین رفتاری دارد، محبت در انسان مربوط به حالت قلبی او بود که فعل خاص و آثار خاصی داشت، ولی در خداوند حاکی از نوع رفتار او با بنده‌اش است، بنده‌اش را اکرام می‌کند و پاداش می‌دهد.


[[هشام بن حكم]] مي‌گويد: «مردي از [[امام صادق(ع)]] درباره خداوند تبارك و تعالي سؤال كرد كه، آيا براي خداوند خوشنودي و ناخوشنودي است. پس امام گفت: بله، و لكن به معنايي كه در مخلوقين مي‌باشد نيست... پس رضايت او همان پاداش دادن اوست و ناخوشنودي و سخط او همان عقاب كردن او است...».<ref>. شيخ کليني , اصول کافي, ج۱, ص۱۱۰, باب اراده, حديث ۶.</ref>
[[هشام بن حکم]] می‌گوید: «مردی از [[امام صادق(ع)]] درباره خداوند تبارک و تعالی سؤال کرد که، آیا برای خداوند خوشنودی و ناخوشنودی است. پس امام گفت: بله، و لکن به معنایی که در مخلوقین می‌باشد نیست… پس رضایت او همان پاداش دادن اوست و ناخوشنودی و سخط او همان عقاب کردن او است…».<ref>. شیخ کلینی، اصول کافی، ج۱, ص۱۱۰, باب اراده، حدیث ۶.</ref>


افزون بر همه آن چه گفته شد، دوست داشتن [[توبه]] گناهکار و قبولي توبه او از سوي خداوند سبحان، به معناي تحت تأثير قرار گرفتن خداوند سبحان نيست؛ زيرا انابه و پشيماني و [[استغفار]] بنده گنهکار، زمينه و موجب آمادگي براي پذيرش [[رحمت الهي]] مي شود، و در واقع قبول توبه و استغفار شرط قابليت قابل است، نه شرط فاعليت فاعل،<ref>مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقائد (سه جلدي)، نشر بين الملل، ص۴۹۱ - ۴۹۲.</ref> لذا چنين نيست که توبه موجب انفعال و تغيير در ذات خداوند سبحان گردد، بلکه توبه زمينه پذيرش مغفرت و رحمت را آماده مي کند.
افزون بر همه آنچه گفته شد، دوست داشتن [[توبه]] گناهکار و قبولی توبه او از سوی خداوند سبحان، به معنای تحت تأثیر قرار گرفتن خداوند سبحان نیست؛ زیرا انابه و پشیمانی و [[استغفار]] بنده گنهکار، زمینه و موجب آمادگی برای پذیرش [[رحمت الهی]] می‌شود، و در واقع قبول توبه و استغفار شرط قابلیت قابل است، نه شرط فاعلیت فاعل،<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقائد (سه جلدی)، نشر بین‌الملل، ص۴۹۱–۴۹۲.</ref> لذا چنین نیست که توبه موجب انفعال و تغییر در ذات خداوند سبحان گردد، بلکه توبه زمینه پذیرش مغفرت و رحمت را آماده می‌کند.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==


۱. محمد تقي مصباح يزدي، آموزش عقايد، سازمان تبليغات اسلامي، چ ۱، ۱۳۶۵، ص۱۰۴ تا ۱۰۶.  
== برای مطالعهٔ بیشتر ==
۱. محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، سازمان تبلیغات اسلامی، چ ۱، ۱۳۶۵، ص۱۰۴ تا ۱۰۶.


۲. امام خميني، چهل حديث، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چ ۱، ۱۳۷۱، ص۴۶۳ و ۴۶۴.
۲. امام خمینی، چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ ۱، ۱۳۷۱، ص۴۶۳ و ۴۶۴.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس}}


{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
خط ۴۷: خط ۴۷:
  | ویرایش = شد
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر = شد
  | تغییر مسیر = شد
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت = ب
  | اولویت = ب
  | کیفیت = ب
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۲۰ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۲۲

سؤال

در احادیثی آمده که خداوند، بنده توبه کار را دوست می‌دارد یا مشتاق بازگشت بنده گنهکار خود است؛ آیا این یک نوع انفعال و تغییر در ذات خدا نیست؟


صفات خداوند به دو قسم صفات ذات، و صفات فعل تقسیم می‌شوند، صفات ذات، صفاتی هستند که از ذات خداوند انتزاع می‌شوند، اما صفات فعل، صفاتی هستند که از نوعی ارتباط بین خالق و مخلوقات انتزاع می‌شوند. حب و بغض در خداوند از جمله صفات فعل هستند که از رابطه با فعل مخلوقات ایجاد می‌شوند و به این معنا هستند خداوند لوازم حب و بغض که پاداش و عذاب باشد را به بندگانش عطا می‌کند. در روایتی از امام صادق هم همین مضمون ذکر شده است که حضرت می‌فرماید رضایت او همان پاداش دادن اوست و ناخوشنودی و سخط او همان عقاب کردن او است.

صفات خداوند

صفاتی که به خدا نسبت داده می‌شوند دو نوع اند: ۱. صفات فعل؛ ۲. صفات ذات.

صفات ذات، صفاتی هستند که در انتزاع آنها و نسبت آنها بهخداوند نیاز به فرض چیزی غیر از ذات الهی نیست، مثل عالم و قادر بودن. امّا صفات فعل، صفاتی هستند که در انتزاع آن‌ها و نسبت آن‌ها به خداوند نیاز به فرض چیزی غیر از ذات الهی می‌باشد، مثل خالق و رازق بودن؛ و چون هر چیزی که غیر از ذات الهی فرض شود، فعل الهی محسوب می‌شود، لذا به این صفات، صفات فعل می‌گویند.[۱]

عدم تحول در ذات الهی

از جمله این صفات فعل، صفاتی هستند که از نوعی رابطه بین خداوند و بندگانش حکایت می‌کند، مثلاً به خاطر کارهای متفاوتی که بندگانش می‌کنند، بعضی از آنها را دوست می‌دارد و بر بعضی از آنها غضب می‌کند. بر بعضی نعمت را گسترده می‌کند و بر بعضی نقمت را. یعنی فعل بنده در رابطه‌ای که خدا با او دارد تأثیر می‌کند. آیا این تأثیر در ذات الهی است و ذات او را متغیر و متحول می‌کند؟

ما انسانها قلبی داریم و قلب ما حالاتی دارد، گاه خشم می‌گیریم، گاه خوشنودیم، گاهی عشق می‌ورزیم، گاهی متنفر می‌شویم، و در هر حالی یک فعل خاص از ما سر می‌زند. صفات ما از حالات نفسانی ما حکایت می‌کند و از طرفی همین صفات را به خداوند نسبت می‌دهیم و همین سبب می‌شود که فکر کنیم خداوند نیز نعوذ بالله چنین حالاتی دارد و در ذات او تغییر و تحول رخ می‌دهد، حال آن که چنین نیست؛ چون می‌دانیم او واجب الوجود بالذات است و قدیم ازلی، و تغییر و تحول مربوط به موجودات ممکن الوجود که حادث می‌باشند، است.[۲]

معنای غضب و خشنودی در خداوند

پس این صفات در خداوند به چه معنا است؟ این صفات وقتی به خداوند نسبت داده می‌شود، منظور لوازم آنها است.[۳] به این معنا که وقتی شخصی، کسی را دوست دارد چه می‌کند، چه رفتاری دارد؛ خداوند نیز با بنده‌اش چنین رفتاری دارد، محبت در انسان مربوط به حالت قلبی او بود که فعل خاص و آثار خاصی داشت، ولی در خداوند حاکی از نوع رفتار او با بنده‌اش است، بنده‌اش را اکرام می‌کند و پاداش می‌دهد.

هشام بن حکم می‌گوید: «مردی از امام صادق(ع) درباره خداوند تبارک و تعالی سؤال کرد که، آیا برای خداوند خوشنودی و ناخوشنودی است. پس امام گفت: بله، و لکن به معنایی که در مخلوقین می‌باشد نیست… پس رضایت او همان پاداش دادن اوست و ناخوشنودی و سخط او همان عقاب کردن او است…».[۴]

افزون بر همه آنچه گفته شد، دوست داشتن توبه گناهکار و قبولی توبه او از سوی خداوند سبحان، به معنای تحت تأثیر قرار گرفتن خداوند سبحان نیست؛ زیرا انابه و پشیمانی و استغفار بنده گنهکار، زمینه و موجب آمادگی برای پذیرش رحمت الهی می‌شود، و در واقع قبول توبه و استغفار شرط قابلیت قابل است، نه شرط فاعلیت فاعل،[۵] لذا چنین نیست که توبه موجب انفعال و تغییر در ذات خداوند سبحان گردد، بلکه توبه زمینه پذیرش مغفرت و رحمت را آماده می‌کند.



برای مطالعهٔ بیشتر

۱. محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، سازمان تبلیغات اسلامی، چ ۱، ۱۳۶۵، ص۱۰۴ تا ۱۰۶.

۲. امام خمینی، چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ ۱، ۱۳۷۱، ص۴۶۳ و ۴۶۴.


منابع

  1. ر. ک. طباطبایی، سید محمد حسین، نهایه الحکمه، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ شانزدهم، ۱۴۲۲، ص۳۴۶.
  2. ر. ک. حلی، کشف المراد، مؤسسه نشر اسلامی، ص۲۹۴.
  3. ر. ک. نهایه الحکمه، همان، ص۳۶۳.
  4. . شیخ کلینی، اصول کافی، ج۱, ص۱۱۰, باب اراده، حدیث ۶.
  5. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقائد (سه جلدی)، نشر بین‌الملل، ص۴۹۱–۴۹۲.