ضرورت خداشناسی: تفاوت میان نسخهها
Mnazarzadeh (بحث | مشارکتها) (بازبینی و ویرایش) |
(جایگزینی متن - 'کاملاً' به 'کاملا') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
شناسایی مبدأ هستی همواره یکی از دغدغههای بشر بوده و بخش عمدهای از منابع گوناگون دینی به توصیف [[خدا]] و بیان رابطه او با [[انسان]] و جهان پرداخته است. | شناسایی مبدأ هستی همواره یکی از دغدغههای بشر بوده و بخش عمدهای از منابع گوناگون دینی به توصیف [[خدا]] و بیان رابطه او با [[انسان]] و جهان پرداخته است. | ||
اهمیت خداشناسی را میتوان از جهت آثار آن در زندگی فردی و جمعی انسانها نیز، مورد توجه قرار داد. تردیدی نیست که زندگی انسان خداشناس با زندگی فردی که وجود خدا را باور ندارد، تفاوتی بنیادین دارد. همچنین با مقایسه زندگی دو انسان خداباور که تصویر متفاوتی از خدای خویش دارند، تفاوتهای اساسی آشکار میشود و این همه، از آن رو است که اعتقاد آدمی به خدا و برداشتی که از اوصاف او دارد، در شئون مختلف حیات او و در انگیزهها، نیتها، داوریها، و کردارهای او | اهمیت خداشناسی را میتوان از جهت آثار آن در زندگی فردی و جمعی انسانها نیز، مورد توجه قرار داد. تردیدی نیست که زندگی انسان خداشناس با زندگی فردی که وجود خدا را باور ندارد، تفاوتی بنیادین دارد. همچنین با مقایسه زندگی دو انسان خداباور که تصویر متفاوتی از خدای خویش دارند، تفاوتهای اساسی آشکار میشود و این همه، از آن رو است که اعتقاد آدمی به خدا و برداشتی که از اوصاف او دارد، در شئون مختلف حیات او و در انگیزهها، نیتها، داوریها، و کردارهای او کاملا مؤثر است و در یک کلام، معنا و مفهوم خاصی به زندگی او میبخشد و شخصیت و هویت ویژهای برای او به ارمغان میآورد. | ||
== ضرورت خداشناسی == | == ضرورت خداشناسی == |
نسخهٔ ۱۴ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۰۲
ضرورت و اهمیت شناخت خدا چیست؟ نپرداختن به خداشناسی چه تبعاتی دارد؟
متکلمان برای بحث از ضرورت خداشناسی به دو دلیل استناد کردهاند، توجه به احتمال عذاب اخروی در صورت راستگویی پیامبران (دفع ضرر احتمالی)، و وجوب شکر نعمتهایی که خدا به انسان عطا کرده که تنها در صورت شناخت او ممکن است (وجوب شکر منعم). توجه انسان در تمام تاریخ بشر به خداوند، و تمایل نفسی او برای شناسایی مبدأ هستی، اهمیت شناخت خداوند را بالاتر برده است.
اهمیت خداشناسی
شناسایی مبدأ هستی همواره یکی از دغدغههای بشر بوده و بخش عمدهای از منابع گوناگون دینی به توصیف خدا و بیان رابطه او با انسان و جهان پرداخته است.
اهمیت خداشناسی را میتوان از جهت آثار آن در زندگی فردی و جمعی انسانها نیز، مورد توجه قرار داد. تردیدی نیست که زندگی انسان خداشناس با زندگی فردی که وجود خدا را باور ندارد، تفاوتی بنیادین دارد. همچنین با مقایسه زندگی دو انسان خداباور که تصویر متفاوتی از خدای خویش دارند، تفاوتهای اساسی آشکار میشود و این همه، از آن رو است که اعتقاد آدمی به خدا و برداشتی که از اوصاف او دارد، در شئون مختلف حیات او و در انگیزهها، نیتها، داوریها، و کردارهای او کاملا مؤثر است و در یک کلام، معنا و مفهوم خاصی به زندگی او میبخشد و شخصیت و هویت ویژهای برای او به ارمغان میآورد.
ضرورت خداشناسی
مرتبهای از معرفت خداوند به صورت فطری در نهاد انسانها جای گرفته و با هستی آنها درآمیخته است. این شناخت فطری، تنها زمینهای برای رشد و تعالی معرفت به خدا را برای انسان ایجاد میکند. با این حال، متکلمان اسلامی به منظور تأکید بیشتر بر لزوم حرکت در راه خداشناسی، دلایلی بر ضرورت تأمل و خداشناسی اقامه کردهاند.[۱]
دفع ضرر محتمل
هر انسانی که از ظهور پیامبران الهی و دعوت آنان به خداپرستی اطلاع داشته باشد احتمالی در ذهن او شکل میگیرد که اگر پیامبران در دعوت خود صادق باشند این شخص به دلیل عمل نکردن به تکالیفی که پیامبران آوردهاند، دچار عقاب و کیفر خواهد شد و از این ناحیه، خسارت و ضرری بزرگ بر او وارد میشود. از سوی دیگر عقل و خرد حکم میکند که انسان، حتی المقدور از مواجهه با ضرر یا کیفر اجتناب ورزد، حتی اگر صرفاً احتمال وجود آن را بدهد.
بنابراین، درباره هر انسانی این احتمال وجود دارد که به دلیل عدم پیروی از دین، دچار کیفر و عقاب گردد و از آنجا که عقل، جلوگیری از زیان ناشی از کفر را لازم میشمارد، حکم میکند که انسان در مورد وجود خدا و اوصاف او به تحقیق و تأمل بپردازد تا در صورتی که واقعاً خدایی وجود داشت و دعوت پیامبران راست باشد، بتواند با پیروی از آنان خویش را از عقاب الهی برهاند.
وجوب شکر منعم
شکی نیست که انسان، در زندگانی خویش، از نعمتهای فراوانی برخوردار است. از طرف دیگر، عقل انسان سپاسگزاری از «منعم» (نعمت بخش) را کاری لازم میشمرد؛ پس بر انسان لازم است که بر نعمت دهنده شکر کند و از آنجا که شکر یک موجود، منوط بر شناختن اوست، عقل انسان حکم میکند که باید بر مسیر شناخت منعم حقیقی (که همان خداوند است) گام بردارد.
منابع
- ↑ در برخی از منابع کلامی، این بحث تحت عنوان عام «وجوب النظر» (ضرورت اندیشه ورزی) مطرح شده است. در نظر متکلمان امامیه و معتزله، این وجوب، وجوبی عقلی است و اشاعره وجوب آن را شرعی میدانند. نگاه کنید به علامه حلی، کشف المراد، ص۲۶۰ و ۲۶۱؛ السیوری، جمال الدین مقداد بن عبدالله (فاضل مقداد)، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ص۱۱۱–۱۱۳.