اوصاف اهل تقوا در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}}{{فضایل اخلاقی در قرآن}} | {{پاسخ}}{{فضایل اخلاقی در قرآن}} | ||
* '''هدایت پذیری از قرآن''' در قرآن آمده | * '''هدایت پذیری از قرآن:''' در قرآن آمده {{قرآن|ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ ۛ فِيهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ|ترجمه=اين است كتابى كه در آن هيچ شكى نيست. پرهيزگاران را راهنماست|سوره=بقره|آیه=۲}} قرآن برای هدایت همگان نازل شده است اما در بیشتر موارد، هدایت خود را به متقین نسبت داده است؛ زیرا متقین در برابرخداوند تسلیم هستند و از آن پیروی میکنند، بنابراین تقوا زمینهٔ هدایت پذیری از قرآن است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۱، ص۳۸.</ref> | ||
* '''ایمان به غیب:''' متقین به غیب ایمان دارند<ref>سوره بقره، آیه ۳.</ref>؛ یعنی به تمام حقایقی که از حواس ظاهری پنهان است، ایمان دارند که شامل ایمان به خدا و صفات خدا و روز قیامت و عالم مجردات و ارواح و ملائکه و شیاطین میباشد.<ref>جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، ج۱، ص۶، ذیل آیه ۳ بقره.</ref> | * '''ایمان به غیب:''' متقین به غیب ایمان دارند<ref>سوره بقره، آیه ۳.</ref>؛ یعنی به تمام حقایقی که از حواس ظاهری پنهان است، ایمان دارند که شامل ایمان به خدا و صفات خدا و روز قیامت و عالم مجردات و ارواح و ملائکه و شیاطین میباشد.<ref>جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، ج۱، ص۶، ذیل آیه ۳ بقره.</ref> |
نسخهٔ ۶ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۱
سؤال
اوصاف متقین را از دیدگاه قرآن بیان کنید؟
اخلاق در قرآن |
---|
مصادیق نیکی در آیه ۱۷۷ سوره بقره شیوه برخورد با افراد جاهل |
- هدایت پذیری از قرآن: در قرآن آمده ﴿ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ ۛ فِيهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ؛ اين است كتابى كه در آن هيچ شكى نيست. پرهيزگاران را راهنماست﴾(بقره:۲) قرآن برای هدایت همگان نازل شده است اما در بیشتر موارد، هدایت خود را به متقین نسبت داده است؛ زیرا متقین در برابرخداوند تسلیم هستند و از آن پیروی میکنند، بنابراین تقوا زمینهٔ هدایت پذیری از قرآن است.[۱]
- ایمان به غیب: متقین به غیب ایمان دارند[۲]؛ یعنی به تمام حقایقی که از حواس ظاهری پنهان است، ایمان دارند که شامل ایمان به خدا و صفات خدا و روز قیامت و عالم مجردات و ارواح و ملائکه و شیاطین میباشد.[۳]
- ایمان به قرآن: متقین به آنچه که بر پیامبر(ص) نازل شده، ایمان دارند.[۴]
- یقین به قیامت: خداوند میفرماید: ﴿وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ؛ و آنانند كه به آخرت يقين دارند.﴾(بقره:۴) این صفت بعد از دو صفت ایمان به غیب (خدا)[۵] و ایمان به قرآن[۶] آمده است که مکمل آن دو باور میشود.
- بهتر دانستن آخرت از دنیا: خداوند میفرماید: ﴿مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَىٰ؛ زندگانی دنیا متاعی اندک است و جهان آخرت برای هر کس که خداترس باشد بهتر از دنیاست﴾(نساء:۷۷) برای پرهیزکاران آخرت بهتر از دنیاست، و تسلیم نبودن در برابر احکام الهی و هراس از رویارویی با دشمن، اهمیت دادن بیش از حد به دنیا، نشانه بی تقوایی است.[۷]
- دوری از گناه: تا حد امکان گناه نمیکنند و اگر گناهی از آنان سر زند، گناه کوچکی است.[۸] اهل تقوی اصرار بر گناه نمیکنند و اگر گناهی از آنان سر زند در اولین فرصت، توبه میکنند.[۹]
- اقامه نماز: متقین نماز را بر پا میدارند.[۱۰] اقامه کردن نماز با خواندن آن فرق دارد و منظور از اقامهٔ نماز، زنده کردن و احیاء کردن آن در جامعه است که تنها کار متقین است. البته در قرآن کریم، هیچگاه نیامده است، نماز بخوانید، چون نماز ستون دین است و ستون بر پا کردنی است نه خواندنی.[۱۱]
- چیرگی بر نفس: متقین آنجا که باید خشمگین میشوند و آنجا که نباید، به خشم خود مسلطند. در جایی با کفار جهاد می کنند.[۱۲] جهاد با کفار و نرمش نداشتن در برابر آنان از جلوههای تقواست.[۱۳] و در جائی که نباید خشمگین شوند، خشم خود را فرو میبرند، چنانکه میفرماید:﴿وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ؛ و خشم خود را فرو مىبرند؛ و از مردم در مىگذرند.﴾(آل عمران:۱۳۴)
- شب زندهداری: خداوند میفرماید: ﴿وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ؛ و استغفار کنندگان در سحرگاهانند.﴾(آل عمران:۱۷) متقین به هنگام سحر و آخر شب، آن هنگام که توجه خاصی به ارزشهای اصلی هستی در سر مردان خدا و قلب زندهدلان پیدا میشود، به یاد خدا به پا میخیزند و استغفار و طلب آمرزش میکنند.[۱۴]
- وفادار به عهد و پیمان: خداوند میفرماید: ﴿مَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ وَاتَّقَىٰ فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ؛ آنکه به پیمان خود وفا کند و بپرهیزد البته خداوند پرهیزکاران را دوست دارد.﴾(آل عمران:۷۶) وفای به عهد، امانتداری و پرهیز از خیانت، از نشانههای تقواست.[۱۷]
- رعایت عدالت: خداوند میفرماید: در قرآن است که هر کسی به شما تجاوز کرد به او تعدی کنید[۱۸] زیاده روی در پاسخ گوئی از حریم تقوی خارج است، بی عدالتی در مقابله به مثل کردن، حقی در برابر دشمنان دین بی تقوائی است.[۱۹]
- شکیبایی و صبر:[۲۰] متقین در کارها، صبر و استقامت و پشتکار دارند و در برابر حوادث و در برابر گناه و به هنگام گرفتاری و شدائد فردی و اجتماعی، ایستادگی و مقاومت به خرج میدهند.[۲۱]
- راستگویی.[۲۲]
- فروتنی و تواضع:[۲۳] حضرت علی(ع) در این خصوص میفرمایند: متقین از تکبر دوری میجویند.[۲۴] آنان در راه بندگی و عبودیت خدا، خاضع و فروتن هستند و به این کار مداومت دارند.[۲۵]
- بخشش و گذشت: [۲۶] متقین از خطاهای مردم میگذرند، گذشت و بخشش آنها باعث میشود تا این که کینهها و عداوت میان مردم از بین برود.
- انفاق:[۲۷] از صفات متقین پرهیز از ثروت اندوزی، تزکیه خواهی، سخاوتمندی و اخلاص است که نشانههای تقوا به حساب میآیند.[۲۸] متقین در همه حال انفاق میکنند چه وقت راحتی و چه وقت محرومیت.[۲۹] و در سختی هم انفاق میکنند. [۳۰] آنان نه تنها از اموال بلکه از تمام مواهب مادی و معنوی که در اختیار دارند، در راه خدا انفاق میکنند و به این وسیله، دردهای اجتماع را درمان میبخشند.
- عدم فساد و برتریجویی: خداوند میفرماید: ﴿لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا؛ در اين جهان نه خواهان برترىجويى هستند و نه خواهان فساد﴾(قصص:۸۳) تقوا عامل محافظت انسانها از هر نوع برتری طلبی و فساد انگیزی است. حضرت علی(ع) در زمان خلافت خود در بازار قدم میزدند و این آیه را برای بازاریان قرائت میکردند، و به آنها میفرمودند: این آیه دربارهٔ زمام داران عادل و متواضع و صاحبان قدرت در میان مردم، نازل شده است.[۳۱]
- پرهیز از ربا: خداوند میفرماید: ﴿لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً؛ ربا را [با سود] چندين برابر مخوريد.﴾(آل عمران:۱۳۰) این آیه لزوم رعایت تقوای الهی را در امور اقتصادی میرساند و اشاره دارد، که ربا خواری با تقوا پیشگی، ناسازگار است و پرهیز از ربا خواری در جامعهٔ ایمانی، نشانهٔ تقوا پیشگی آن جامعه است.[۳۲]
منابع
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۱، ص۳۸.
- ↑ سوره بقره، آیه ۳.
- ↑ جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، ج۱، ص۶، ذیل آیه ۳ بقره.
- ↑ سوره بقره، آیه ۴.
- ↑ سوره بقره، آیه۳.
- ↑ سوره بقره، آیه۴.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، قم: مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ج۳، ص۴۷۶.
- ↑ سوره نجم، آیه ۳۲.
- ↑ آیه ۱۳۵ سوره آل عمران
- ↑ سوره بقره، آیه۳.
- ↑ تفسیر کوثر، ذیل آیه ۳ سوره بقره.
- ↑ سوره توبه، آیه ۱۲۳.
- ↑ تفسیر راهنما، پیشین، ج۷، ص۳۴۸.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۴۴.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۴۱.
- ↑ تفسیر نمونه، ذیل آیه ۲۴۱ سوره بقره.
- ↑ تفسیر راهنما، ذیل آیه ۷۶ سوره آل عمران.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۹۴.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۹.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۷.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۴۴.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۷.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۷.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، مؤسسه انتشارات مشهور، خطبه ۱۹۳، ص۴۰۵.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۴۵.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.
- ↑ آیه ۱۷ آل عمران، سوره لیل، آیه ۵.
- ↑ تفسیر راهنما، ج۲۰، ص۵۲.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۳، ص۹۶.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۴۴.
- ↑ تفسیر نمونه، ذیل آیه ۸۸ قصص.
- ↑ تفسیر راهنما، ج۳، ص۶۴.