آیهای برای بیداری از خواب: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
خداوند متعال در [[سوره کهف]] آیه ۱۱۰ میفرماید: {{قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکمُ یُوحَی إِلی أَنَّمَا إِلَاهُکمْ إِلَاهٌ وَاحِدٌ فَمَن کاَنَ یَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لَا یُشْرِک بِعِبَادَه رَبِّهِ أَحَدَا|ترجمه=بگو: «من هم مِثل شما بشرى هستم و[لى] به من وحى مىشود كه خداى شما خدايى يگانه است. پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد، و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد.»|سوره=کهف|آیه=۱۱۰}} | خداوند متعال در [[سوره کهف]] آیه ۱۱۰ میفرماید: {{قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکمُ یُوحَی إِلی أَنَّمَا إِلَاهُکمْ إِلَاهٌ وَاحِدٌ فَمَن کاَنَ یَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لَا یُشْرِک بِعِبَادَه رَبِّهِ أَحَدَا|ترجمه=بگو: «من هم مِثل شما بشرى هستم و[لى] به من وحى مىشود كه خداى شما خدايى يگانه است. پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد، و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد.»|سوره=کهف|آیه=۱۱۰}} | ||
از [[امام صادق(ع)]] روایت شده است: «هر کس آیه آخر سوره کهف را در وقت خواب بخواند، در هر ساعتی که بخواهد بیدار میشود».<ref>ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۱۳۹. | |||
تفسير جوامع الجامع، ج2، ص: 383</ref> | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
نسخهٔ ۳ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۰۱
سؤال
آیه بیداری از خواب چیست؟
خداوند متعال در سوره کهف آیه ۱۱۰ میفرماید: ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکمُ یُوحَی إِلی أَنَّمَا إِلَاهُکمْ إِلَاهٌ وَاحِدٌ فَمَن کاَنَ یَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لَا یُشْرِک بِعِبَادَه رَبِّهِ أَحَدَا؛ بگو: «من هم مِثل شما بشرى هستم و[لى] به من وحى مىشود كه خداى شما خدايى يگانه است. پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد، و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد.»﴾(کهف:۱۱۰)
از امام صادق(ع) روایت شده است: «هر کس آیه آخر سوره کهف را در وقت خواب بخواند، در هر ساعتی که بخواهد بیدار میشود».[۱]
منابع
- ↑ ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۱۳۹. تفسير جوامع الجامع، ج2، ص: 383